پس از کنار رفتن مرحله به مرحله گروه‌های معاند و زاویه‌دار با انقلاب و ولایت فقیه، صحنه سیاست در اختیار نیروهایی قرار گرفت که وجه مشترک‌شان، وفاداری به نظام، پایبندی به اصول و ارزش‌های انقلاب و التزام به تبعیت از ولایت فقیه بود.

به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ انتخابات دوره دوم مجلس شورای اسلامی در شرایطی برگزار شد که فضای سیاسی جامعه، بر خلاف دوره چهارساله مجلس اول، به سمت یکدستی و یکپارچگی میل کرده بود.

بعد از کنار رفتن مرحله به مرحله گروه‌های معاند، مخالف و زاویه‌دار با انقلاب و مکتب ولایت فقیه، کل صحنه سیاست کشور در اختیار نیروهایی قرار گرفت که وجه مشترکشان، وفاداری به نظام جمهوری اسلامی، پایبندی به اصول و ارزش‌های انقلاب و التزام به تبعیت از ولایت فقیه بود. از این رو مجلس دوم را اولین مجلس شورای اسلامی به معنای واقع کلمه دانسته اند که وجه شاخصه آن سر سپردن به احکام اسلام و محور قراردادن امر ولی فقیه زمان بود.

به واقع آخرین گروه زاویه دار با انقلاب و نظام انقلابی، گروه لیبرال های مجلس اول بودند که بعد از خلع و فرار ابوالحسن بنی‌صدر، هنوز جای پایی در حاکمیت کشور داشتند. فراکسیون نهضت آزادی با محوریت  مهندس بازرگان، که در مجلس اول در اقلیت قرار داشت و به طور فزاینده از متن انقلابی جامعه فاصله می‌گرفت، با اتمام دوره مجلس اول، با این محاسبه که بدنه اجتماعی قابل توجهی در اختیار دارد و می‌تواند موج آفرینی کند، موضع تحریم انتخابات را در پیش گرفت. این موضع، نه تنها منجر به راه افتادن موج در جامعه و عقب نشینی حاکمیت از اصول انقلابی نشد، بلکه صرفا حذف خودکرده و زودهنگام  لیبرال ها را از عرصه سیاست  رقم زد. حال، در غیاب گروه های چپ مارکسیستی(حزب توده، فدایی خلق اکثریت و اقلیت، پیکار و ...)، چپ التقاطی(مجاهدین خلق) و لیبرال ها( جبهه ملی، طیف بنی صدر و طیف بازرگان)، نیروهای مکتبی باقی مانده همه مصادر قدرت را در اختیار داشتند.

مقام معظم رهبری در آن دوران ریاست جمهوری کشور را بر عهده داشتند. آقای هاشمی رفسنجانی در جایگاه رییس مجلس اول، و میرحسین موسوی در سمت نخست وزیر و آیت الله موسوی اردبیلی در جایگاه رییس شورای عالی قضایی سران سه قوه کشور بودند. در این احوال، فعالان سیاسی کشور که خواهان ورود به مجلس، یا کسب کرسی برای همفکران خود بودند، عمدتا حول 5 گروه متمرکز شدند: جامعه روحانیت مبارز، حزب جمهوری اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، دفتر تحکیم وحدت و انجمن اسلامی معلمان.



*فهرست های انتخاباتی

مهم ترین و قوی ترین گروه حاضر در انتخابات دور دوم مجلس، جامعه روحانیت مبارز بود که البته گروه‌های کوچک تر، لیکن متنفذی، چون مدرسین حوزه علمیه قم و جمعیت موتلفه را هم در زیرمجموعه خود داشت. فهرست ارایه شده از سوی جامعه روحانیت به این قرار بود:

علی اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی ربانی املشی ، محمد علی موحدی کرمانی، عباس شیبانی، مهدی شاه آبادی، محمدباقر محی الدین انواری، محمد یزدی، مهدی کروبی، حبیب الله عسگر اولادی، قربانعلی درّی نجف آبادی، سید محمد اصغری، رضا زواره ای، جلال الدین فارسی، حسن روحانی، سعید امانی، محسن مجتهد شبستری، محمود دعایی، ابراهیم اسرافیلیان، حسین کمالی، فخرالدین حجازی، محمد هاشم رهبری، سید علی غیوری، محمد علی هادی نجف آبادی، فضل الله مهدی زاده محلاتی، محسن لبانی، کمال الدین نیک روش، حسین موسویانی، گوهر الشریعه دستغیب، عاتقه صدیقی(رجایی)، مرضیه حدیدچی(دباغ).



شهید شاه آبادی


در فهرست حزب جمهوری اسلامی 25 نامزد مشترک با فهرست جامعه روحانیت وجود داشت که خود نشانی از یکپارچگی فضای حاکم بر سیاست کشور بود. فهرست حزب جمهوری به غیر از آن 25 نفر، با حذف سید محمد اصغری، فخرالدین حجازی، فضل الله محلاتی، حسین موسویانی و غیوری این 5 نفر را به فهرست خود اضافه کرد:

موسی زرگر، اسدالله بادامچیان، هادی غفاری، محمدحسن اصغرنیا و مریم زعفرانی بهروزی.

فهرست جامعه اسلامی اصناف که مجموعه ای همسو با حزب و جامعه بود، 9 نامزد مشترک با فهرست جامعه و 3 نامزد مشترک با حزب داشت. نامزدهای مستقل جامعه اصناف به این شرح بودند:

احمد توکلی، ابوالفضل حیدری، مصطفی حائری زاده، سیدتقی خاموشی، اصغر رخ صفت، محمد کاظم سیفیان، حبیب الله شفیق، محمد کریمی نوری.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم که بعد از اختلافات و شکاف‌ها و استعفای نیروهای چپ گرای خود(با محوریت بهزاد نبوی) آن فروغ و تاثیرگذاری سابق را نداشت، فهرستی 22 نفره ارایه داد که 18 نفر آن با جامعه اسلامی اصناف و 17 مورد آن حزب جمهوری اسلامی مشترک بود.

دانشجویان پیرو خط امام که بعد از نقش آفرینی در تسخیر لانه جاسوسی، اعتبار سیاسی بالایی در جامعه پیدا کرده بودند تحت چارچوب دفتر تحکیم وحدت فهرستی با عنوان «نامزدهای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه های تهران»(که تحت حمایت دولت میرحسین موسوی بود) ارایه کردند:

" اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی، ربانی املشی، محمود دعایی، هادی غفاری، مهدی شاه آبادی، دری نجف آبادی، موحدی کرمانی، نجفقلی حبیبی، مصطفی معین، حسین موسویان، محسن میردامادی، ابراهیم اصغرزاده، حسین مظفر، محمد حسین رفعتی طاری، جعفر نجفی علمی، مرتضی کتیرایی، مرضیه حدیدچی(دباغ)، عاتقه صدیقی(رجایی)، گوهر الشریعه دستغیب، ربابه رفیعی طاری(فیاض بخش)، فخرالدین حجازی، محمد علی هادی نجف آبادی، حسن نبوی منش، حسین کمالی، محمدعلی عربی، محمد پنبه کار، عباس دوزدوزانی، سیدمحمد اصغری، محمد میرمحمد صادقی.



گفتنی است با فعال شدن دانشجویان و دانشگاهیان برای حضور در انتخابات مجلس(که عمدتا متمایل به طیف دولت بودند)، زمزمه ها و مباحثی از سوی جناح مقابل مطرح شد مبنی بر این که دانشجویان نباید وارد عرصه کار سیاسی شوند و باید به کار درس و دانشگاه بپردازند. حتی در همان ایام یکی از روحانیون معروف جناح راست در یک سخنرانی، صراحتا دخالت در سیاست را حق انحصاری مجتهدان دانست. این موضع گیری ها از سوی طیف طرفدار دولت بی جواب نماند و حتی موضوع در محضر امام مطرح شد. حضرت امام، فارغ از تایید این یا آن جناح، یک اظهارنظر تاریخی فرمودند و جلوی باب شدن بحث حق انحصاری را گرفتند:

"از قراری که من شنیده‌ام در دانشگاه بعضی از اشخاص رفته و گفته‌اند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. دانشگاهیان بدانند همان‌طوری که یک مجتهدی در سرنوشت خودش باید دخالت کند یک دانشجوی جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند."

این بیان موضع امام(ره) شور خاصی در فضای انتخابات ایجاد کرد و به ویژه جوانان با اشتیاق بیشتری به فعالیت تبلیغاتی و انتخاباتی پرداختند. گفتنی است غیر از دفتر تحکیم وحدت، گروه‌های کوچک تری چون انجمن اسلامی معلمان، انجمن اسلامی استادان دانشگاه های تهران و حدود 90 گروه و تشکل دیگر از فهرست تحکیم وحدت حمایت کردند.

اما یکی از نقاط چالش برانگیز انتخابات، حمایت آشکار و مستقیم اعضای کابینه دولت از نامزدهای تحکیم وحدت بود. محمد تقی بانکی، حسین نمازی، محسن نوربخش، بهزاد نبوی، محمدهادی منافی، محمد علی نجفی و مصطفی هاشمی طباء از اعضای هیات دولت بودند که با انتشار بیانیه ای در روزنامه‌های کیهان و اطلاعات، به حمایت از نامزدهای دفتر تحکیم، خانه کارگر و انجمن اسلامی معلمان پرداختند. این مساله اعتراضاتی را به دنبال داشت که مهم ترین آن ها از جانب هیات های نظارتی شورای نگهبان بود که این حمایت علنی را دخالت دولت در روند انتخابات و خلاف قانون می دانستند.

به هر روی، انتخابات دومین دوره مجلس شورای اسلامی در تاریخ 63.1.26 در 193 حوزه انتخابیه، با حضور 1550 نامزد از سرتاسر کشور( که 243 نفر از تهران بودند) برگزار شد. مسوول برگزاری  آن، وزیر کشور وقت، حجه الاسلام علی اکبر ناطق نوری بود. در این انتخابات 15.482.523 نفر از 24.133.498 نفر واجد شرایط رای دادن، آرای خود را در صندوق ها ریختند که حدود 65 درصد کل واجدین شرایط رای دادن بود.



تعداد کرسی های مورد رقابت 270 کرسی بود که از این تعداد 121 نفر در مرحله اول به مجلس راه یافتند. 130 نفر هم در مرحله دوم انتخابات که در 27 اردیبهشت 63 برگزار شد، برگزیده شدند. صاحبان 19 کرسی باقی مانده هم در انتخابات میان دوره ای راهی مجلس شدند. 105 نفر از کل راه یافتگان به مجلس دوم، در دوره اول هم نماینده بودند. در دور اول ده نفر اول تهران به ترتیب این اسامی بودند: اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی، گوهرالشریعه دستغیب، ربانی املشی، عباس شیبانی، عاتقه صدیقی، موحدی کرمانی، جلال الدین فارسی، فخرالدین حجازی، هادی غفاری.

گفتنی است در دور اول انتخابات 15 نماینده اکثریت 50 درصد به علاوه 1 را کسب کردند. اما حجه الاسلام مهدی شاه آبادی در فاصله باقی مانده تا دور دوم به شهادت رسید، و در نتیجه در دور دوم رقابت افراد راه یافته بر سر 16 کرسی انجام گرفت. در دور دوم هم این افراد برای نمایندگی تهران برگزیده شدند:

" هادی نجف آبادی، کمالی، یزدی، روحانی، مرضیه دباغ، زرگر، انواری، اسرافیلیان، زواره ای، اصغری، مریم زعفرانی بهروزی، رهبری، امانی، دوزدوزانی، بادامچیان، نیک روش.

در این میان تنها عباس دوزدوزانی نماینده مستقل فهرست تحکیم وحدت بود که از تهران به مجلس راه یافت.

آرای شهرهای اصفهان، بهشهر، آمل، داراب، جیرفت، کوهدشت، فریدن، شهریار، قائم شهر و خمینی شهر به دلیل بروز تخلفات متعدد و گسترده ابطال شد که در نهایت نمایندگان ان ها در انتخابات میان دوره ای به مجلس راه یافتند.

بیشترین رای را به نسبت درصد آرای کسب شده، «پرویز ملک پور»، نماینده اقلیت زردشتیان، با 8546 رای و 98.4 درصد کل آرای ماخوذه به دست آورد. حسین هاشمیان، نامزد شهرستان رفسنجان هم با کسب 97.1 درصد آرای حوزه انتخابیه، دومین جایگاه را از این لحاظ به دست آورد. علی اکبر هاشمی رفسنجانی با 1.891.200 رای(81.9درصد) حائز بیشترین رای ماخوذه در تهران شد. از نام‌های آشنای این روزهای سیاست می توان به محمدرضا رحیمی منتخب قروه کردستان با 73.8 درصد، حسن روحانی برگزیده تهران با 58 درصد، اسحاق جهانگیری منتخب جیرفت با 54 درصد اشاره کرد.



دور دوم مجلس در 7 خرداد 1363با قرائت پیام بلند امام(ره) توسط مرحوم سیداحمد خمینی آغاز به کار کرد. محورهای اصلی پیام امام شامل انسجام و وحدت میان نمایندگان، همکاری با دولت، ساده زیستی، توجه به عدالت اسلامی و رسیدگی به وضع محرومین می شد. سپس آیت الله خامنه ای، ریاست جمهور وقت، برای نمایندگان سخنرانی کردند و خواهان همکاری مجلس با دولت و تعیین نظام اقتصادی کشور شدند. بعد از سخنان ایشان، هیات رئیسه سنی با ترکیب سعید امانی(رییس)، امیرزاده(نائب)، علی رضا نظری و امیر میر(منشی ها) انتخاب شدند. هیات رییسه دائم مجلس دوم به این شرح بود:

علی اکبر هاشمی رفسنجانی( رییس برای هر 4 سال)، محمد یزدی(نایب رییس اول در سال های اول و چهارم و نایب رییس دوم در سال های دوم و سوم)، مهدی کروبی( نایب رییس دوم در سال های اول و چهارم و نایب رییس اول در سال های دوم و سوم)، دبیران( اسدالله بیات، محمدعلی سبحان الهی، سید فضل الله حسینی برمانی، عزت الله دهقان، سید محمد اصغری، موحدی ساوجی، شوشتری)، ناظران(سید زاده، زائری، محلوجی، پرهیزگار، زواره ای، هاشم زایی).

*سطح تحصیلات

حوزوی: 28 نفر اجتهاد، 98 نفر خارج فقه، 20 نفر سطح، 5 نفر مقدمات.

دانشگاهی: 10 نفر دکترا، 19 نفر فوق لیسانس، 45 نفر لیسانس، 21 نفر فوق دیپلم، 16 نفر دیپلم، 11 نفر زیر دیپلم.

*هرم سنی

123 نفر   35 تا 44 سال، 77 نفر 45 تا 54، 25 نفر 55 تا 59، 6 نفر 60 تا 75

تنها 4 نماینده زن در این دوره حضور داشتند.

به لحاظ سیاسی می توان گفت که اکثریت نسبی مجلس دوم با نمایندگان طیف راست بود. اولین مساله مهمی که مجلس دوم مورد بررسی قرار داد، مساله رای اعتماد به نخست وزیری میرحسین موسوی در 14 مرداد 63، آخرین سال ریاست جمهوری دور اول آیت الله خامنه‌ای بود. موسوی با 163 رای به عنوان نخست وزیر ابقاء شد، لیکن در رای گیری برای کابینه، 5 نامزد معرفی شده برای وزارت رای اعتماد نگرفتند:

سرهنگ سلیمی وزیر دفاع، علی اکبر پرورش وزیر آموزش و پرورش، محمد هادی منافی وزیر بهداری، محمد علی نجفی وزارت آموزش عالی و هاشمی طباء برای وزارت صنایع.

*شهدای مجلس دوم


آیت الله محمد مهدی ربانی املشی(نماینده تهران- ترور به دست باند سید مهدی هاشمی)- حجه الاسلام سیدرضا کامیاب(مشهد- ترور به دست منافقین)- حجه الاسلام مهدی شاه آبادی(تهران- شهادت در جبهه)
شهدای سقوط هواپیمای نمایندگان توسط دشمن بعثی:



شهید کامیاب


ابوالقاسم داوود الموسوی دامغانی(رامهرمز)- حجه الاسلام نورالدین رحیمی(ملاوی)- حجه الاسلام ابوالقاسم رزاقی(تنکابن)- غلامرضا سلطانی(کرج)- حسن شاهچراغی( دامغان)- محمد کلاله ای(بجنورد)- علی معرفی زاده(خرمشهر)- حجه الاسلام مهدی یعقوبی( تربت حیدریه)



شهید شاهچراغی


*فضای سیاسی جامعه


مهم‌ترین مساله مبتلا به کشور در زمان شکل گیری و در کل دوره دوم، اول مساله جنگ و بعد مساله اقتصاد کشور بود. بسیاری از مسایل مطروحه در مجلس، بسیاری از چالش ها، شکاف ها و جناح بندی ها بر سر این مسایل شکل گرفت و شروع تمایز دوجناح عمده کشور(چپ و راست) هم از اختلاف بر سر شیوه اداره اقتصاد کشور در دوران جنگ آغاز شد. طیف طرفدار دولت میرحسین موسوی در مجلس، بر این اعتقاد بود که اقتصاد کشور می بایست در سلطه کامل حکومت باشد، و خواهان تقویت تسلط دولت بر بازرگانی، تجارت خارجی، مسایل پولی و ارزی و همچین میدان دادن به بخش تعاونی در برابر بخش خصوصی بود. در نزد این طیف، فعالان بخش خصوصی مشتی سرمایه دار طرفدارغرب بودند که شیره جان جامعه اسلامی را می مکند.



در طرف مقابل اما جناح راست بر مبنای احکام اسلامی و فقه سنتی، مبسوط الید بودن دولت در اقتصاد را مخالف نظر شریعت می دانستند و بر حفظ جایگاه بخش خصوصی( بازار) به عنوان نهاد ریشه دار در فقه و سنت تاکید می‌کردند. آنها طیف چپ را به تاثیرپذیری و الهام از اردوگاه مارکسیسم و سوسیالیستی کردن همه ارکان جامعه اسلامی متهم می کردند. در این مجادله، دولت به عنوان متحد طیف چپ و شورای نگهبان( که متشکل از فقهای سنت گرا بود) متحد جناح راست محسوب می شد. از دل همین مباحثات اقتصادی کم کم بحث و مجادله به حوزه احکام اسلامی سرایت کرد و موضوع اولویت احکام اولیه یا ثانویه به وجود آمد. این امر به شکل گیری دوگانه فقه سنتی-فقه پویا بین طیف چپ مجلس با شورای نگهبان انجامید. همین مباحثات به تدریج بحث مصلحت در حکومت را به میان کشید که بر سر اختلافات میان مجلس و شورای نگهبان در نهایت با تدبیر و درایت حضرت امام، مجمع تشخیص مصلحت نظام برای حکمیت میان آن دو نهاد، در 18 بهمن ماه 1366 آغاز به کار کرد. در عین حال، با وجود اختلافی که بخش قابل توجهی از نمایندگان به لحاظ سیاسی و خطی با دولت وقت داشتند و با وجود چندین مورد رای عدم اعتماد، هیچ وزیری از دولت در این مجلس استیضاح نشد. جدای از حمایت ضمنی و گاه صریح امام(ره) از دولت وقت که مانع تقابل جدی مجلس با دولت می شد، حمایت رییس مجلس و چند تن از اعضای هیات رییسه از دولت(از جمله مهدی کروبی و اسدالله بیات) هم مانعی در برابر به چالش کشیده شدن وزرا در این مجلس بود.



*بحث ولایت فقیه

یکی از مباحثی که شروع آن به مجلس اول بازمی گردد و در مجلس دوم هم ادامه پیدا کرد، بحث دایره اختیارات ولی فقیه، احکام حکومتی، احکام ثانویه و سایر این مسایل بود که به نوبه خود تبعات مبارکی هم داشت که از آن جمله مبحث «ولایت مطلقه» حاکم اسلامی در احکام حکومتی بود. امری که در نهایت در بازنگری قانون اساسی در سال 68 جزو اصول نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت و باب بسیاری از مناقشات و آفت های بعدی را بست. مساله این جاست که همه این ها موضوعات تازه ای پیش روی حکومت اسلامی بود که باید از جایی شروع می شد و مورد نقد و بررسی قرار می گرفت و از این رو همه کسانی که به نوعی در شکل گیری و تکمیل این بحث در مجلس دوم مشارکت داشتند به نوعی به دنبال رسیدن به شیوه های مطلوب تر و مستحکم تر در نحوه اداره حکومت اسلامی بودند. یکی از بحث های مهم مجلس دوم، مبحث «مولوی یا ارشادی» بودن نظر رهبر انقلاب در موضوع رای اعتماد به وزرا یا حمایت از دولت بود. مهم ترین جلوه این مساله، در قضیه معروف به 99 نفر، در جریان رای اعتماد به نخست وزیری میرحسین موسوی در شروع دور دوم ریاست جمهوری رهبر معظم انقلاب بود.

*قضیه 99 نفر

آیت الله خامنه ای در مردادماه سال 1364 برای دور دوم ریاست جمهوری خود انتخاب شدند. ایشان به دلیل تجربیات نه چندان خوشایند دور اول ریاست جمهوری در زمینه تعامل نخست وزیر با رییس جمهور، و اختلافات در نظر و شیوه های اداره کشور با نخست وزیر وطیف چپ حاکم بر کابینه، تمایلی به ابقاء میرحسین موسوی نداشتند. این البته حق رییس جمهور و بر طبق قانون اساسی اول جمهوری اسلامی شاید مهم‌ترین وظیفه رییس جمهور بود که نخست وزیر را برگزیند. به دلیل مشکلات ساختاری در قانون( در زمینه حدود اختیارات ووظایف دو مقام ارشد قوه مجریه) و البته برخی انحصارطلبی های طیف میرحسین موسوی، رییس جمهور عملا ورودی به عمده مسایل اجرایی کشور نداشت. عدم همفکری و اختلافات در دیدگاه تبعا این وضع را بغرنج تر می نمود، به نحوی که یکی از دلایل اصلی بر عدم تمایل ایشان برای دور دوم ریاست جمهوری به همین مساله بازمی‌گشت. در نهایت با تکلیف حضرت امام؛ ایشان در دومین دوره ریاست جمهوری پای گذاشتند و در نهایت هم با استنباط از نظر حضرت امام مبنی بر عدم تغییر مقام اصلی اجرایی کشور در زمان بحرانی جنگ و اقتصاد تحت فشار کشور، علی رغم میل باطنی و با مطاع دانستن نظر ولایت، میرحسین موسوی را به مجلس معرفی کردند. طیف راست مجلس که متمایل به نظرات رییس جمهور بودند، با محوریت مرحوم احمد آذری قمی، جهت مخالفت با نخست وزیر پیشنهادی، خواهان کسب تکلیف از امام شدند. حضرت امام حاضر نشدند که مستقیما مجلس را امر به رای اعتماد کنند، لیکن از فحوای کلام رهبر انقلاب برمی آمد که نظر به ابقای نخست وزیر دارند. با این حال حضرت امام در نهایت نمایندگان را بر سر موضوع مخیر دانستند. این جا بود که بحث مولوی یا ارشادی بودن نظر ولی فقیه در صورتی که حکم صریح در باب موضوعی صادر نکند، از سوی طیف راست مطرح شد.



آذری قمی در کنار آیت الله منتظری


در نهایت در جلسه رای اعتماد به نخست وزیر، موسوی با 162 رای موافق، 76 رای مخالف و 23 رای ممتنع به نخست وزیری انتخاب شد. اما بعد از انتشار خبر رای ندادن 99 نفر به او، علی رغم نظر ضمنی امام، جنجال بزرگی موسوم به «99 نفر» به راه افتاد. طیف چپ مجلس و دولت این بحث را به میان کشیدند که در مجلس 99 نفر در برابر نظر رهبری نظام ایستادگی کردند. این موضوع البته در این سال ها از جوانب بسیاری، به ویژه از سوی نمایندگان عضو99 نفر بازگویی شده و توجیهات و دلایلی برای آن ذکر شده است که در حوصله این گزارش نیست. لیکن این مساله خواه ناخواه، ضربه بزرگی به جناح راست کشور زد و مهمترین اثر خود را بر انتخابات دور سوم مجلس گذاشت. یعنی آن جا که با مطرح شدن بحث «اسلام آمریکایی» به عنوان یک انگ و یک چماق از سوی جناح چپ، مجلس سوم در تسلط نیروهای چپ قرار گرفت و با توجه به بودن قوه مجریه در دست چپ ها،عملا جناح راست تا چند سال به محاق رفت.

*مجمع عقلاء


حجه الاسلام حسن روحانی، ریاست محترم جمهوری، که در مجلس دوم نماینده تهران و قائم مقام جناب هاشمی رفسنجانی به عنوان مسوول امور جنگ بودند، در مصاحبه با «نسیم بیداری» درباره مجمع عقلا چنین گفت:

"ما از مجلس دوم تا پنجم، جمعی با عنوان «عقلای مجلس» داشتیم. تعداد اعضا حدود ۳۰ و چند نفر بود. اما خیلی خطی و جناحی نبود و هر دو جناح در آن عضو بودند. ما می‌گفتیم هرکس صاحب نظر، فکر و اندیشه، سابقه و آشنایی با مسائل است و تأثیر دارد، عضو آن جمع باشد. ابتدا هم در مجلس دوم به دلیل بررسی موضوع جنگ این جمع تشکیل شد. در ابتدا به طور مثال آقای کروبی عضو جلسه بود، آقای یزدی هم بود؛ آقای بیات زنجانی عضو بود، آقای موحدی کرمانی هم حضور داشت که این جلسات تا دوره پنجم مجلس ادامه داشت."



عمده تمرکز این جمع تعیین نقطه ای برای پایان جنگ بود. طبق آن چه از خاطرات آقای هاشمی و گفته های آقای روحانی برمی آید، این مجمع به واقع با هدف پیشبرد خط فکری آقای هاشمی به عنوان رییس مجلس و فرمانده جنگ تشکیل شده بود. به اعتقاد شماری از آگاهان، راهبرد «جنگ جنگ تا کسب یک پیروزی بزرگ» در درون همین مجمع پرورانده شد. در همان زمان منتقدان مهم و برجسته ای در برابر این مجمع وجود داشت که یکی از آن ها محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه بود. رضایی و سایر فرماندهان سپاه معتقد بودند که تفکر حاکم بر این مجمع و همفکران آن مانع تخصیص مناسب بودجه به امر جنگ و توسعه سازمان رزم سپاه است:

"چند وقت پیش، یک جلسه ای به اسم عقلا در مجلس محترم شورای اسلامی تشکیل شد و در این جلسه آمدند و نظر خود، بحثهایی را مطرح کردند… خوف این می‌رفت که این بحث‌ها به خارج مجلس سرایت بکند و نتیجتاً باعث بشود که به جنگ لطمه وارد بشود. امام به محض این که این جلسه را فهمیده بود، دستور داده بود به آقای هاشمی که این چیست و چه کسی این جلسات را تشکیل می‌دهد؟ هر کس این جلسات را تشکیل می‌دهد، بگویید این جلسات را منحل کنند و این حرف‌ها را نزنند."(مصاحبه با راویان جنگ، بعد از عملیات والفجر8)

به طور خلاصه روح کلی نظرات حاکم بر این مجمع بر این پایه بود که شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» قابلیت تحقق ندارد و در نهایت با تحلیل بردن همه توان کشور، منجر به سقوط کشور می شود. بدیهی بود که چنین نظری با همه قوت و ضعف های خود، با روحیه حاکم بر جبهه ها و نظر شخص حضرت امام منطبق نبود. در نتیجه امام با ادامه کار آن موافق نبودند و خواستار توقف کار آن شدند. البته همان طور که گفته شد کار آن کمابیش ادامه یافت و طیف ها و گروه های وابسته به خط فکری جناب هاشمی رفسنجانی( از جمله حزب اعتدال و توسعه و تیم مرکز تحقیقات استراتژیک) بعدها از دل آن بیرون آمدند.

*انشعابات و انحلالات

رویدادها و مجادلات درون مجلس دوم بر سر مسایل پیش گفته، مستقیم و غیرمستقیم منجر به سه انشعاب و انحلال بزرگ در درون نیروهای مکتبی وفادار به نظام شد: انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با نامه آیت الله راستی کاشانی نماینده امام در این سازمان به محضر امام، انشعاب در جامعه روحانیت مبارز و جدا شدن نیروهای چپ روحانیت(موسوی خوئینی ها، کروبی، خاتمی، دعایی، توسلی و غفاری، جلالی خمینی) از این جامعه و تشکیل مجمع روحانیون مبارز، انشقاق در حزب جمهوری اسلامی و در نهایت درخواست انحلال آن در نامه دو عضو ارشد(حضرات خامنه ای و هاشمی) به امام و موافقت امام(ره).

منابع
http://www.teribon.ir/archives/308973
http://www.aviny.com/article/yadasht/93/01/Defa.aspx
https://www.tabnak.ir/fa/news/160975
http://www.khabaronline.ir/detail/216060/politics/parties
http://www.asriran.com/fa/news/49337
http://www.parliran.ir/index.aspx?fkeyid=&siteid=1&pageid=3949
http://parliran.ir/uploads/1_78_lowres.pdf
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=45592
http://www.hirkankhabar.com/?p=433
http://www1.jamejamonline.ir/newstext2.aspx?newsnum=100804947772
http://www.khabaronline.ir/detail/212471/Politics/parliament
http://www.asriran.com/fa/news/276500
کتاب «مجلس شورای اسلامی/دوره دوم»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی/1387/تالیف: عباس آقایی، رضا بسطامی/

*سهیل صفاری