کد خبر 571807
تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۳

شعری از منصور نظری در وصف بزرگ جانباز کربلا.

به گزارش مشرق، منصور نظری شعری سروده است به مناسبت میلاد مسعود قمر بنی‌هاشم حضرت عباس علیه‌السلام با نام «قبلۀِ عشاق» و آن را تقدیم کرده به مدافعان حرم اهل‌بیت صلوات الله علیهم اجمعین:


قوس غزل آمده رنگین‌کمان  –  گشته قدمگاهِ قمر آسمان

راویِ حق قصۀِ جان می‌کند -  زمزمه از شوق فغان می‌کند

کودک نوپای جنون قد کشد – سرمه به چشمان زبرجد کشد

ماه به غم پروریِ آفتاب -  باده‌فروش قدحِ اشکِ ناب

مست، مَلَک از می ام‌البنین  –  حور به دیدار قمر در کمین

ماهِ بنی‌هاشمیان نوظهور -  باغ علی گشته طربناکِ نور 

از همه سو بانگ اذان می‌رسد -  یاسِ علی خنده‌کنان می‌رسد 

ماه، دلارام به آغوش او  -  می‌کُند از لعلِ بلا نوشِ او

او که قلمدوش سروش آمده -  فاطمه را حلقه‌به‌گوش آمده

فاطمه را یوسف درگاه عشق  –  پا به جهان می‌نهد آن ماه عشق

قوم قمر هلهله سر می‌دهند  –  آمدن عشق خبر می‌دهند

آمده عباس به وادیِ عشق  –  غرقه جهان گشته به شادیِ عشق

فاطمه بر گردن او بسته طوق  -  می‌چکد از چشم علی اشک شوق

می‌رسد از رَه قمر علقمه  -  حلقه‌به‌گوش پسر فاطمه

 تا که رود همره زینب دمشق  –  آمده آن سرور و سالار عشق

این نه قمر، جلوۀ زیبای اوست  –  او که جهان مستِ تولای اوست

دل‌شدۀ یاس کبودیست او  –  داغِ عطش بر دلِ رودیست او

کُهنه شراب غم صدساله است - داغِ نیستان به دلِ ناله است 

آینۀ روی علی در وفا  -  گوشه‌نشین جگر مصطفا

محرمِ رازِ حرم یاس‌ها  -  سوز و شرارِ و تبِ احساس‌ها

 نو قمر سرزده از مشرقِین  –  میر و علمدار سپاهِ حسین

شش‌جهت اقمارِ مدارِ غمش  –  خلد برین باغِ بهارِ غمش

گُم به خَمِ زلف تَرَش دل بَسی  –  کاخ‌نشین فلکِ اطلسی

راحت و آرام طمأنینه‌ها  -  وسمه کِش صورت آیینه‌ها

ساقیِ عطشان میِ کربلا  –  آینۀِ روی علی را جلا

غالیه سایِ ادبش آیه‌ها  –  ناب‌ترین معجز آرایه‌ها

او که لبش خورده ترک، عشق را  – خون‌جگر ماه فدک، عشق را

بسته میان همچو علی ذوالفقار  –  ماه علی هیبتِ حیدر وقار

می‌رسد از رَه مَهِ حیدر قیاس -  سروِ گل‌اندام چمنزار یاس

ساقیِ عطاش و علمدار عشق – فاطمه را تا به ابد یار عشق 

چشمۀِ نور است که می‌جوشد او – بادۀِ عشق است که می‌نوشد او

فاطمه را عطر خوش آرزو -  شور و شعف در دل زینب از او 

کیست مگر حیدر ثانی است او – فاطمه را راحتِ جانی ست او

شهره به عالم شده عباس او  –  داعیه‌دار علمِ یاس او

 بر سر نی‌ها سَرِ عباسی‌اش  – غرقه‌به‌خون‌ها جگر یاسی‌اش

 فاطمه را رونق باغ آمده  - نور دل و چشم‌وچراغ آمده

اشرف عُشاق علی آمده – ساقی عشقِ ازلی آمده

آمده عباسِ علی در وجود – در قدمش حور و ملک در سجود

ماه نگویید که شرمنده‌اش – نُه‌فلک از فرطِ ادب بنده‌اش

شمس و قمر قنبر درگاه او – نیست ملک را به خدا راهِ او

کرده خدا لعل لبش را هوس - راه از او تا به خدا یک‌نفس

صاحب اسرار بلایای عشق - بر سر نی رفته سفر تا دمشق

ساقیِ عطاش علمدارها -  مستِ میِ او شده مختارها 

تشنۀِ دل تفتۀِ یاسِ کبود- ماه دلارایِ شبستان جود

 سکه به نامش زده کروبیان – نغمۀ داوودی روحانیان

می‌رسد آرام دل زینبی  – میر و علمدار سپاه نبی

یوسف حیدر به جهان آمده – فاطمه را پارۀِ جان آمده

آن قمر از پرده برون آمده - ماه بنی‌هاشمیون آمده

مژده که میلاد مسیحِ علی است – او که ز رتبت به وفا اولی ست

 حور و ملک آینه‌دار رخش -  فاطمه گلچین بهار رخش

 خیره ملک می‌کند او را نگه - عشق حسین است که آید زِ رَه 

قوم مدافع به حرم در دمشق  -مَه به طرب می‌رسد ای اهل عشق 

هلهله و شور به بارآورید -  در قدمش جان به نثار آورید

 مشک‌فشان زلف بهاران کنید  - سرمه به چشمِ تَرِ باران کنید

قومِ حرم را به میان چون نگین  -  حادثه جویانِ غرورآفرین

ای همه عباسِ شهادت‌طلب  - غرقه‌به‌خونان دیار حلب

لشکریان علوی در دمشق – عید مبارک به شما اهل عشق

به امید ظهور حضرت یار ...
چهارم شعبان المعظم 1437