به گزارش مشرق، منصور نظری شعری سروده است به مناسبت میلاد مسعود قمر بنیهاشم حضرت عباس علیهالسلام با نام «قبلۀِ عشاق» و آن را تقدیم کرده به مدافعان حرم اهلبیت صلوات الله علیهم اجمعین:
قوس غزل آمده رنگینکمان – گشته قدمگاهِ قمر آسمان
راویِ حق قصۀِ جان میکند - زمزمه از شوق فغان میکند
کودک نوپای جنون قد کشد – سرمه به چشمان زبرجد کشد
ماه به غم پروریِ آفتاب - بادهفروش قدحِ اشکِ ناب
مست، مَلَک از می امالبنین – حور به دیدار قمر در کمین
ماهِ بنیهاشمیان نوظهور - باغ علی گشته طربناکِ نور
از همه سو بانگ اذان میرسد - یاسِ علی خندهکنان میرسد
ماه، دلارام به آغوش او - میکُند از لعلِ بلا نوشِ او
او که قلمدوش سروش آمده - فاطمه را حلقهبهگوش آمده
فاطمه را یوسف درگاه عشق – پا به جهان مینهد آن ماه عشق
قوم قمر هلهله سر میدهند – آمدن عشق خبر میدهند
آمده عباس به وادیِ عشق – غرقه جهان گشته به شادیِ عشق
فاطمه بر گردن او بسته طوق - میچکد از چشم علی اشک شوق
میرسد از رَه قمر علقمه - حلقهبهگوش پسر فاطمه
تا که رود همره زینب دمشق – آمده آن سرور و سالار عشق
این نه قمر، جلوۀ زیبای اوست – او که جهان مستِ تولای اوست
دلشدۀ یاس کبودیست او – داغِ عطش بر دلِ رودیست او
کُهنه شراب غم صدساله است - داغِ نیستان به دلِ ناله است
آینۀ روی علی در وفا - گوشهنشین جگر مصطفا
محرمِ رازِ حرم یاسها - سوز و شرارِ و تبِ احساسها
نو قمر سرزده از مشرقِین – میر و علمدار سپاهِ حسین
ششجهت اقمارِ مدارِ غمش – خلد برین باغِ بهارِ غمش
گُم به خَمِ زلف تَرَش دل بَسی – کاخنشین فلکِ اطلسی
راحت و آرام طمأنینهها - وسمه کِش صورت آیینهها
ساقیِ عطشان میِ کربلا – آینۀِ روی علی را جلا
غالیه سایِ ادبش آیهها – نابترین معجز آرایهها
او که لبش خورده ترک، عشق را – خونجگر ماه فدک، عشق را
بسته میان همچو علی ذوالفقار – ماه علی هیبتِ حیدر وقار
میرسد از رَه مَهِ حیدر قیاس - سروِ گلاندام چمنزار یاس
ساقیِ عطاش و علمدار عشق – فاطمه را تا به ابد یار عشق
چشمۀِ نور است که میجوشد او – بادۀِ عشق است که مینوشد او
فاطمه را عطر خوش آرزو - شور و شعف در دل زینب از او
کیست مگر حیدر ثانی است او – فاطمه را راحتِ جانی ست او
شهره به عالم شده عباس او – داعیهدار علمِ یاس او
بر سر نیها سَرِ عباسیاش – غرقهبهخونها جگر یاسیاش
فاطمه را رونق باغ آمده - نور دل و چشموچراغ آمده
اشرف عُشاق علی آمده – ساقی عشقِ ازلی آمده
آمده عباسِ علی در وجود – در قدمش حور و ملک در سجود
ماه نگویید که شرمندهاش – نُهفلک از فرطِ ادب بندهاش
شمس و قمر قنبر درگاه او – نیست ملک را به خدا راهِ او
کرده خدا لعل لبش را هوس - راه از او تا به خدا یکنفس
صاحب اسرار بلایای عشق - بر سر نی رفته سفر تا دمشق
ساقیِ عطاش علمدارها - مستِ میِ او شده مختارها
تشنۀِ دل تفتۀِ یاسِ کبود- ماه دلارایِ شبستان جود
سکه به نامش زده کروبیان – نغمۀ داوودی روحانیان
میرسد آرام دل زینبی – میر و علمدار سپاه نبی
یوسف حیدر به جهان آمده – فاطمه را پارۀِ جان آمده
آن قمر از پرده برون آمده - ماه بنیهاشمیون آمده
مژده که میلاد مسیحِ علی است – او که ز رتبت به وفا اولی ست
حور و ملک آینهدار رخش - فاطمه گلچین بهار رخش
خیره ملک میکند او را نگه - عشق حسین است که آید زِ رَه
قوم مدافع به حرم در دمشق -مَه به طرب میرسد ای اهل عشق
هلهله و شور به بارآورید - در قدمش جان به نثار آورید
مشکفشان زلف بهاران کنید - سرمه به چشمِ تَرِ باران کنید
قومِ حرم را به میان چون نگین - حادثه جویانِ غرورآفرین
ای همه عباسِ شهادتطلب - غرقهبهخونان دیار حلب
لشکریان علوی در دمشق – عید مبارک به شما اهل عشق
به امید ظهور حضرت یار ...
چهارم شعبان المعظم 1437
شعری از منصور نظری در وصف بزرگ جانباز کربلا.