ایران توانایی‌های پیشرفته‌ای برای کنترل تنگه هرمز و عبور و مرور از آن دارد. راهبرد ایران هجوم به دارایی‌های نیروی دریایی آمریکا، با ناوگان قایق‌های کوچک و شمار بالایی از موشک‌های کروز ضدکشتی است. با این رویکرد نامتقارن، ایران می‌تواند ناوهای متعارف عبوری از هرمز را درهم بکوبد.

گروه جنگ نرم مشرق- اندیشکده آمریکایی «مطالعات راهبردی و بین‌المللی» (CSIS) در یکی از جدیدترین گزارشات خود با عنوان «دریانوردی در آب‌های خلیج (فارس) بعد از توافق هسته‌ای» به رویکرد جنگ نامتقارن نیروی دریایی سپاه پاسداران در خلیج فارس به‌ویژه در مقابل آمریکایی‌ها بعد از شرایط جدید در دوران برجام پرداخته و حتی راه‌هایی برای مقابله با این تکتیک‌ها ارایه کرده است.


گزارش اندیشکده آمریکایی "مطالعات راهبردی و بین‌المللی" با عنوان «دریانوردی در آب‌های خلیج (فارس) بعد از توافق هسته‌ای»

چالش‌های دریایی ایران برای سیاست آمریکا

این گزارش چالش‌های دریایی ایران و آمریکا را این‌گونه توضیح می‌دهد: «تحریکات دریایی ایران مدت‌های طولانی یک عامل خشم آمریکا و متحدان و شرکای منطقه‌ای آن بوده است. حال که کشورهای 1+5 و ایران در حال انجام تعهدات برجام هستند، تحریکات نیروی دریایی ایران، یک چالش جدید برای آمریکا است. رویدادهای غیرعمدی دریایی می‌تواند دامنه وسیعی از اهداف منطقه‌ای آمریکا را در برابر ایران به خطر بیاندازد. اهدافی که شامل اجرای برجام، عملیات ضدتروریستی علیه داعش، ایجاد ثبات در عراق، سوریه و یمن، و تعهد مستمر به امنیت خلیج فارس می‌شود. ایران در سه دهه گذشته برای تامین منافع خود در خلیج فارس بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی متکی بوده است، و این از طریق ترکیبی از واسطه‌ها (پراکسی‌ها) و توانایی‌های «نامتقارن» در کشورها و مناطق همسایه با اکثریت شیعه انجام می‌گیرد تا منافع منطقه‌ای ایران ارتقاء پیدا کند و نیروهای سیاسی که برنامه سیاست خارجی آن را تضعیف می‌کنند، به حاشیه رانده شوند.


ایران در سه دهه گذشته برای تامین منافع خود در خلیج فارس بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی متکی بوده است

این برنامه- مخلوطی از منافع ژئوپلیتیک و فرقه‌ای- از آن جا که موجب تشدید رقابت ایران با سعودی‌ها و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس می‌شود، اهمیت می‌یابد. اصطکاک ایران-سعودی در منطقه، به ویزه در خلیج فارس، نه تنها همچنان امنیت خلیج فارس را شکل می‌دهد، بلکه چالش‌هایی جدیدی را برای سیاست آمریکا در منطقه در دوره پسابرجام ایجاد خواهد کرد. توقیف دو قایق گشتی و بازداشت ده تفنگدار آمریکایی در خلیج فارس، تنها چند روز بعد از شروع اجرای برجام، نه تنها مخالفت‌های درونی حکومت ایران را با نزدیکی به غرب یادآور می‌شود، که نشان می‌دهد تحریکات دریایی، ابزاری برای سیاست ایران باقی خواهد ماند».


توقیف دو قایق گشتی و بازداشت ده تفنگدار آمریکایی در خلیج فارس، تنها چند روز بعد از شروع اجرای برجام، نه تنها مخالفت‌های درونی حکومت ایران را با نزدیکی به غرب یادآور می‌شود، که نشان می‌دهد تحریکات دریایی، ابزاری برای سیاست ایران باقی خواهد ماند

اندیشکده آمریکایی سپس به رویکرد نامتقارن ایران در دریا می‌پردازد: «چالش‌های دریایی نامتقارن ایران می‌تواند خطر اشتباه محاسبه را در خلیج فارس افزایش دهد و به‌طور بالقوه اهداف منطقه‌ای کلان آمریکا را تهدید کند. بازدارندگی در برابر رفتار تهاجمی ایران، همزمان، تلاش برای تعامل با این کشور، اصلی‌ترین آزمون هم برای راهبرد نظامی و هم دیپلماسی آمریکا در منطقه خواهد بود. اهداف منطقه‌ای کلان امریکا در خلیج فارس از این قرارند: تضمین جریان آزاد انرژی (از خلیج فارس) به اقتصاد جهانی، مبارزه با تروریسم و تکثیر تسلیحات کشتارجمعی و حفظ تعهدات نسبت به متحدان و شرکای منطقه‌ای».

این گزارش در ادامه می‌نویسد: «اگر ایران مطابق با توافق عمل کند، تقریبا تمام تحریم‌های بین‌المللی بر نفت و بخش‌های بانکی برداشته خواهد شد. بخشی از درآمد صادرات جدید نفت به سوی ترمیم زیرساخت‌ها و اقتصاد داخلی جریان می‌یابد. بخش‌هایی از درآمد جدید نیز به توانمندسازی قابلیت‌های سپاه پاسدارن و میانجی‌های منطقه‌ای ایران در منطقه اختصاص خواهد یافت. در جولای 2015، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا، ژنرال مارتین دمپسی، 4 فعالیت ایران را که مایه نگرانی امریکاست را چنین برشمرد: استمرار برنامه موشک‌های بالستیک، استفاده از بدیل‌ها و واسطه‌های منطقه‌ای، استفاده از مین‌های دریایی و فعالیت زیردریا».

مرکز «مطالعات راهبردی و بین‌المللی» با بیان این‌که موضع نیروهای امریکایی در غرب آسیا (خاورمیانه) این است که قدرت خود را به رخ بکشند و اهداف امنیتی آمریکا را در منطقه پیش ببرند، می‌نویسد: «کشورهای عرب خلیج فارس اکنون بیش از آن که از برنامه هسته‌ای ایران نگران باشند، دغدغه رفتار تهاجمی ایران را دارند که ثبات خلیج فارس را به خطر می‌اندازد. در نتیجه، آن‌ها تلاش دارند تا سیاست خارجی فعالانه‌تری را در پیش بگیرند، به‌ویژه ائتلاف به رهبری عربستان برای مقابله با حوثی‌های یمن که امریکا، به رغم انحرافی که این مساله در مبارزه با داعش در سوریه ایجاد می‌کرد، محتاطانه از آن حمایت می‌کند».


چالش‌های دریایی نامتقارن ایران می‌تواند خطر اشتباه محاسبه را در خلیج فارس افزایش دهد و به‌طور بالقوه اهداف منطقه‌ای کلان آمریکا را تهدید کند

توانایی‌های نظامی ایران و جنگ نامتقارن

اندیشکده آمریکایی با بیان اینکه اتکاء ایران بر تاکتیک‌های نامتقارن، از توانایی‌های نظامی متعارف محدود آن سرچشمه می‌گیرد، به تشریح مفصل رویکرد نامتقارن سپاه پاسداران از منظر خود می‌پردازد: «تاکتیک‌های نامتقارن برای ایران یک پوشش برای عملیات علیه رقبایش ایجاد می‌کند و هم‌زمان راه انکار هوشمندانه‌ای را هم برای اجتناب از مواجهه با واکنش تلافی جویانه سریع و تقابل مستقیم با آمریکا باز می‌گذارد. در حالی که استعداد نیروی انسانی رزمی ایران با همسایگان بی‌واسطه‌اش در خلیج فارس رقابت می‌کند، دارایی‌های هوایی، زمینی و دریایی ایران به لحاظ فناوری، فروتر از دشمنان اصلی آن است؛ آمریکا و کشورهای شورای همکاری ده‌ها میلیارد دلار صرف مدرن‌سازی زرادخانه خود در ده سال گذشته کرده‌اند.

ایران توانایی‌های «ضد-دسترسی/محدودسازی» پیشرفته‌ای برای کنترل تنگه هرمز و عبور و مرور از آن دارد. راهبرد ایران در این ایست-بازرسی بالقوه دریایی، هجوم به دارایی‌های نیروی دریایی آمریکا، با ناوگان قایق‌های کوچک و شمار بالایی از موشک‌های کروز ضدکشتی قابل حمل، به همراه موشک‌های کروز دفاع ساحلی ابداعی خود این کشور است. با این رویکرد نامتقارن، ایران می‌تواند ناوهای متعارف و کشتی‌های تجاری عبوری از هرمز را منکوب کند.


تاکتیک‌های نامتقارن برای ایران یک پوشش برای عملیات علیه رقبایش ایجاد می‌کند و هم‌زمان راه انکار هوشمندانه‌ای را هم برای اجتناب از مواجهه با واکنش تلافی جویانه سریع و تقابل مستقیم با آمریکا باز می‌گذارد

نیروی دریایی سپاه پاسداران (ندسا) حدود 20000 پرسنل، دارای طیف متوعی از شناورها و چند صد قایق هجومی است. این نیرو که مسئول امنیت خلیج فارس است، فرماندهی دفاع ساحلی را به عهده دارد که شامل یک تیپ ضدکشتی مجهز به موشک‌های «کرم ابریشم» است. ندسا از طیفی از قایق‌های کوچک و چابک و مینی زیردریایی‌ها برخوردار است که می‌توانند ناوهای بزرگ‌تر آمریکایی را محاصره کنند. آن‌ها 4 زیردریایی کوچک دارد که در اصل ساخت کره شمالی هستند و 4 تا هم در دست تولید دارند. شماری از قایق‌های گشتی سپاه به موشک‌های ضدکشتی و اژدر مجهز هستند که آتش‌بار یگان موشکی ساحلی را تقویت می‌کنند. سپاه می‌تواند کشتی‌های عبوری از خلیج فارس را با لانچرهای سیار از خط ساحلی، جزایر مجاور و سکوهای نفتی خود هدف قرار دهد. به علاوه، تقریبا همه قایق‌های گشتی و بسیاری از کشتی‌های تجاری ایران می‌توانند در خلیج فارس با مین‌های زیرسطحی، مین‌ریزی کنند. ایران حدود 5000 مین دریایی در سیاهه دارایی‌های دریایی خود دارد و در مواجهات قبلی آن‌ها را به کار گرفته است.



تقریبا همه قایق‌های گشتی و بسیاری از کشتی‌های تجاری ایران می‌توانند در خلیج فارس با مین‌های زیرسطحی، مین‌ریزی کنند

ندسا به همراه نیروی دریایی متعارف ایران (ارتش) نمی‌تواند مدتی طولانی تنگه هرمز را ببندد، ولی می‌تواند کشتی رانی را در خلیج فارس بین 5 تا 10 روز به‌شدت محدود کند. ندسا برای هجوم با تعداد بالای شناور و تاکتیک «بزن و فرار کن» طراحی شده است؛ ندسا می‌تواند به کشتی‌ها یا به سکوهای نفتی، نیروگاه‌ها، تاسیسات آب شیرین کن مستقر در ساحل، به‌سرعت و با کم‌ترین پیش‌آگاهی حمله کند. شمار زیاد (قایق‌ها) و تاکتیک‌های آن، کار درگیری و نابودی تک تک آن‌ها را در جریان درگیری، بسیار دشوار می‌کند.

سیستم اس-300 ایران اگر در ارتفاعات مشرف به تنگه هرمز مستقر شود، می‌تواند به‌طور مستقیم سوپرنفتکش‌ها و کشتی‌های جنگی آمریکا را تهدید کند. به‌علاوه، دهه‌ها تحریم نظامی ایران آن‌ها را مجبور کرده که تولیدات دفاعی داخلی خود را شکل دهند که سازنده دامنه‌ای از سیستم‌ها، شامل موشک‌های بالستیک و خودروهای نظامی زمینی و شناورهای دریایی می‌شود».

دینامیک سیاسی و منافع ایران در خلیج فارس

مرکز «مطالعات راهبردی و بین‌المللی» با اشاره به برجام و تعامل ایران با غربی‌ها که مباحثات درونی چشمگیری را درون حلقه‌های حاکم بر ایران ایجاد کرده است، دولت کنونی ایران را طرفدار همکاری بیشتر با غرب می‌داند که به‌دنبال کاهش تحریم‌ها است تا اوضاع وخیم اقتصاد ایران را از طریق ادامه فروش نفت و گاز طبیعی بهبودی وسیع ببخشد.



هدف راهبردی اولیه ایران در دوره پسابرجام، حفاظت از منافعش در خلیج فارس است که مبتنی بر مقابله با تجاوز به حوزه نفوذ خود در خلیج فارس از سوی ائتلاف آمریکایی-سعودی است

این گزارش سپس هدف راهبردی اولیه ایران در دوره پسابرجام را این‌گونه شرح می‌دهد: «حفاظت از منافعش در خلیج فارس است (همین‌طور شام و آسیای مرکزی و جنوب آسیا) که مبتنی بر مقابله با تجاوز به حوزه نفوذ خود در خلیج فارس از سوی ائتلاف آمریکایی-سعودی است. هم‌زمان، ایران یک فضای کافی را هم برای مشارکت در تضمین ترانزیت تجاری از طریق هرمز و منافع اقتصادی ناشی از آن، باز می‌گذارد. ارسال سلاح و حمایت محسوس از شبه‌نظامیان وابسته و بازیگران سیاسی در سوریه، عراق، یمن، در کنار انتقال دریایی نفت و گاز مایع (با وجود رکود قیمت نفت) شواهد این رویکرد ایران هستند. یک اقدام توازن بخش (از سوی آمریکا) نیازمند سیاست‌های توامان تقابلی و تعاملی-مطابق با راهبرد ایران- است».

چالش‌ها و پیامدها برای سیاست آمریکا

اندیشکده آمریکایی سپس به روابط سرد اعراب و آمریکا و منازعه دریایی ایران و آمریکا می‌پردازد: «بی‌اعتمادی عمیق عرب‌های خلیج فارس به ایران و انگیزه‌های منطقه‌ای آن (آنها برجام را یک خیانت از سوی آمریکا می‌دانند) و این باور که آمریکا قصد دارد خود را از مسایل غرب آسیا (خاورمیانه) کنار بکشد و بر آسیا تمرکز کند، باعث شده که روابط شرکای منطقه‌ای عرب با آمریکا رو به سردی بگذارد. همین موضوع، آن‌ها را واداشته که سعی کنند برای ملاحظات امنیتی خود، خودشان وارد عمل شوند. نمونه آن، عملیات نظامی امارات در لیبی در 2014 بود. در جنگ ائتلاف به رهبری عربستان علیه حوثی‌های یمن، اولین بار بود که سعودی در اتحاد با کشورهای عرب هم‌پیمان، با سلاح‌های آمریکایی، خود راسا جنگی را شروع کرد. این استقلال جدید در کنار برنامه آمریکا برای تقویت نظامی شرکاء، می‌تواند توانایی آمریکا را برای زدن حرف آخر در استفاده از زور در منطقه زیر سوال ببرد.

افزایش توان دریایی ایران و تحریکات آن، و همچنین استقلال عمل شرکای خلیج فارس می‌تواند باعث تشدید خصومت و ایجاد درگیری شود و پای امریکا را به منازعه بکشد. حتی با وجود برتری دریایی آمریکا، توانایی‌ها و تاکتیک‌های نامتقارن ایران، به آن انتخاب‌های بیشتری برای قدرت نمایی علیه نیروی دریایی متعارف می‌دهد که در غیر این صورت (یعنی در حالت متقارن)، این انتخاب‌ها را نداشت.  تاکتیک‌های نامتقارن به ایران این اجازه را می‌دهد که امتیازات خود را برای تعقیب و گریز و مانور در اطراف ناوهای آمریکایی افزایش دهد و آزادی عمل بیشتری در خلیج فارس به دست بیاورد. استفاده از تسلیحات متعارف بیشتر، مثل موشک‌های ضدکشتی و موشک‌های کروز، حتی چالش بزرگ‌تری (برای آمریکا و عرب‌های خلیج فارس) است.


تاکتیک‌های نامتقارن به ایران این اجازه را می‌دهد که امتیازات خود را برای تعقیب و گریز و مانور در اطراف ناوهای آمریکایی افزایش دهد و آزادی عمل بیشتری در خلیج فارس به دست بیاورد

به علاوه، مرکزیت-زدایی از فرماندهی در ندسا و تبدیل آن به سیستم «دفاع موزاییکی»، می‌تواند ریسک سوءتفاهم و تشدید تنش را بالا ببرد، چرا که هر فرماندهی این اختیار را دارد که داوری خود را درباره «قواعد تعامل» و کاربرد زور، مبنای عمل قرار دهد. نبود قواعد تعامل مشترک، مزاحمت مکرر ایرانی‌ها برای کشتی‌های آمریکایی در خلیج فارس و نبود مکانیزم‌های مدیریت بحران بین آمریکا و ایران، می‌تواند خطر تشدید تنش و اشتباه محاسبه را برای ایران، آمریکا و کشورهای خلیج بالا ببرد».

این گزارش در ادامه احساس بی‌اعتمادی ایران به آمریکا را این‌گونه توضیح می‌دهد: «جمهوری اسلامی به ویژه سپاه پاسداران، به پیشنهادات آمریکا مشکوک است و باور دارد که حتی مهربانانه‌ترین اقدامات اعتمادساز (از سوی آمریکا)، تعدی به توان آن برای کنترل خلیج فارس است. ندسا به طور خاص به طرح‌هایی چون مکانیزم‌های ارتباطی مشترک بین آمریکا و ایران و قواعد تعامل در خلیج فارس، به چشم تلاش برای تضعیف اراده ایران برای کنترل خلیج فارس، به عنوان حوزه نفوذ این کشور، نگاه می‌کند. آمریکا باید مشخص کند که تا چه میزان می‌خواهد به ایران درباره ملاحظات امنیتی این کشور در خلیج فارس اطمینان دهد».

نتیجه و توصیه‌هایی برای سیاست آمریکا

مرکز «مطالعات راهبردی و بین‌المللی» در بخش پایانی نتیجه‌گیری می‌کند: «بعد از برجام، توانایی‌ها و راهبرد نامتقارن دریایی ایران، چالشی برای آمریکا خواهد بود. توانایی‌های فزاینده ایران می‌تواند حداقل ریسک سوءمحاسبه و تشدید تنش را بالا ببرد و حداکثر، دارایی‌ها و تاسیسات آمریکا و شرکای خلیجی و اهداف کلان سیاست آمریکا را در منطقه تهدید کند. آمریکا باید یک رویکرد چندبعدی نسبت به ایران و شرکای منطقه‌ای خود در پیش بگیرد که مبتنی بر ایجاد ارتباط و هم‌زمان تقویت توان بازدارندگی است. گرچه ارتباطاتی در سطح تاکتیکی میان نیروی دریایی آمریکا و ندسا در خلیج فارس اتفاق افتاده است، هیچ رابطه نهادینه یا توافقی برای تنش‌زدایی یا تعدیل مناقشه وجود ندارد».


بعد از برجام، توانایی‌ها و راهبرد نامتقارن دریایی ایران، چالشی برای آمریکا خواهد بود

این گزارش در انتها با اشاره به این‌که مکانیزم‌های عملیاتی و تاکتیکی مستقیم و قوی میان آمریکا و ایران در خلیج فارس می‌تواند به انتقال مستقیم اطلاعات حیاتی و کاهش پتانسیل تنش کمک کند، توصیه‌های زیر را برای دولت آمریکا مطرح می‌‎کند:

ایجاد ارتباط

-اتنقال ریسک‌ها و تبعات تحریکات ایران به شبکه‌های چندگانه تصمیم‌سازی در جمهوری اسلامی در سطح تاکتیکی و سیاسی-نظامی.

- ایجاد کانال‌های ارتباط تاکتیکی میان نیروی دریایی آمریکا و ایران، شروع ارتباط با نیروی دریایی متعارف و امتداد آن به ندسا در طول زمان و ارتباطات سیاسی سطح بالا از طریق مذاکرات 5+1.

-ایجاد مکانیزم‌های مدیریت بحران برای تنش‌زدایی، شامل خط تماس اضطراری میان فرماندهان نظامی آمریکا و ایران. مانورهای مبتنی بر چنین طرح‌هایی باید دربرگیرنده شرکای خلیج فارس هم باشد تا در آن‌ها نسبت به این مکانیزم‌ها اعتماد و اطمینان ایجاد کند و جلوی اقدام محتمل آن‌ها را علیه ایران بگیرد.

-تعیین و اجرای قواعد تعامل در خلیج فارس. آمریکا باید روشن کند که تبعاتی برای تحریکات ایران وجود دارد و در این زمینه خیال شرکاء را راحت کند.


پیشنهاد اندیشکده آمریکایی: ایجاد کانال‌های ارتباط تاکتیکی میان نیروی دریایی آمریکا و ایران


تقویت بازدارندگی

-استفاده از شبکه‌ای وسیع از متحدان و شرکای آمریکا در منطقه برای ردگیری تحرکات ایران و افزایش قابلیت‌های اطلاعاتی، مراقبت و شناساسی برای شرکای عرب و اسراییل (رژیم صهیونیستی).

-متنوع‌سازی سرمایه‌گذاری دریایی آمریکا و شرکای منطقه‌ای در سطوح مختلف، شامل قایق‌های گشت ساحلی و شناورهای چابک موشک‌انداز برای مقابله با ناوگان هجومی سبک و سریع ندسا.

- ادامه استقرار منظم و دوره‌ای کشتی‌های نیروبر، رزمناوها، ناوشکن‌ جهت بازدارندگی معمول و هماهنگ کردن این اقدامات با نیروی دریایی فرانسه و در بلندمدت نیروی دریایی انگلیس (اگر کشتی‌های آن پای کار بیایند).

- طراحی مانورهای چندجانبه برای تعیین قابلیت‌های گشت دریایی و مین‌زدایی شرکاء و متحدان منطقه‌ای.

- تامین اسکورت فوری برای کشتی‌های تجاری شرکای منطقه‌ای که توسط ندسا متوقف می‌شوند.

- ادامه تامین کمک‌های لازم برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای به‌دست آوردن و به کارگیری دفاع موشکی بالستیک و سایر سیستم‌های دفاع موشکی در مقابل توسعه موشکی ایران- به‌ویژه علیه موشک‌های کروز ساحل به دریا.

این رویکرد آمریکا را قادر می‌سازد که جلوی رفتار تهاجمی ایران را در خلیج بگیرد و خطر سوء محاسبه را کاهش می‌دهد، در حالی که هم‌زمان ارتباط با ایران را بهبود می‌دهد که در بلندمدت می‌تواند اراده ایران را جهت نقش‌آفرینی مثبت در امنیت منطقه‌ای محک بزند.


معرفی مرکز «مطالعات راهبردی و بین‌المللی» (CSIS)

مرکز «مطالعات راهبردی و بین‌المللی» (CSIS) با 50 سال قدمت، یک سازمان پژوهشی غیرانتفاعی و دوحزبی در آمریکا است که وظیفه آن تعیین چشم‌اندازهای راهبردی و سرفصل‌های سیاست‌گذاری برای تصمیم‌گیران سیاسی در ایالات متحده است.


ساختمان مرکزی CSIS

این مرکز، که مقر مرکزی آن در واشنگتن قرار دارد، هر ساله در قالب مقالات تفصیلی و تحلیلی در باب موضوعات مهم سیاست خارجی آمریکا، توصیه‌هایی را در باب شیوه مواجهه با این مسایل، به مراکز تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری آمریکا ارایه می‌دهد.


وظیفه مرکز «مطالعات راهبردی و بین‌المللی» تعیین چشم‌اندازهای راهبردی و سرفصل‌های سیاست‌گذاری برای تصمیم‌گیران سیاسی در آمریکا است

از مشاوران و اعضای هیات امنای این مرکز می‌توان به زبیگنیو برژینسکی (مشاور اسبق امنیت ملی)، هنری کیسینجر (وزیر اسبق امور خارجه)، هارولد براون (وزیر اسبق دفاع)، فرانک کارلوجی (وزیر اسبق دفاع و مشاور اسبق امنیت ملی)، برنت اسکوکرافت (مشاور پیشین امنیت ملی)، لئون پانتا (وزیر سابق دفاع) و ریچارد آرمیتاژ (معاون پیشین وزارت خارجه) اشاره کرد. مطابق انتظار، بخش اعظم مدیران و اعضای این اندیشکده پرنفوذ آمریکایی را هم یهودیان تشکیل می‌دهند. رییس هیات مدیره فعلی، «تامس جی. پریتزکر» و مدیر عامل آن «جان جِی. هامره»، هر دو یهودی هستند.

گزارش «دریانوردی در آب‌های خلیج (فارس) بعد از توافق هسته‌ای» نیز به قلم «ملیسا جی.دالتون»، عضو ارشد این مرکز و مدیر داخلی آن، نوشته شده است.


ملیسا جی. دالتون نویسنده گزارش

تمرکز خانم دالتون بر مسایل استراتژیک غرب آسیا (خاورمیانه)، سیاست خارجی ایران، رابطه ایران و رژیم صهیونیستی، برنامه هسته ای ایران و غیره است. او در این گزارش به چالش‌های ایجاد شده از جانب «نیروی دریایی سپاه پاسداران» بر سر راه هژمونی منطقه‌ای آمریکا در حوزه خلیج فارس، و راه‌های مقابله با آن می‌پردازد. بدیهی است که این گزارش از نظرگاه یک تحلیل‌گر آمریکایی و از زاویه دید منافع آمریکا و متحدان منطقه‌ای آن نگاشته شده و حاوی نظراتی است که مورد تایید مشرق نیست. اما فارغ از این، خواندن آن از باب آشنایی با دیدگاه‌های راهبردی حاکم بر ذهنیت سیاست‌ورزان آمریکایی قطعا فواید خاص خود را دارد. از این منظر، محوری‌ترین بخش این گزارش اذعان نویسنده به قدرت دریایی سپاه پاسداران و اثرگذاری و کارآیی «تاکتیک های نامتقارن دریایی» آن است.