به گزارش مشرق، بیانیه اخیر میرحسین موسوی به عنوان یکی از سران فتنه سال ۸۸ بیش از هر موضوعی نشان دهنده کنار رفتن لایه های نفاقی است که از دوران قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ روی صورت او را گرفته بود تا اینکه به سال ۹۸ برسد و نقاب به طور کامل کنار زده می شود.
۱- آتش موسوی به سفره های مردم
بیانیه میرحسین موسوی در حمایت از اغتشاشگران و آشوبگران در روزهای اخیر، مشابه بیانیه وی در حمایت از اغتشاشات بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ است. دوره ای که موسوی به عنوان یکی از سران فتنه ۸۸ در دیدار برخی از اعضای حزب موتلفه گفته بود می دانم با حمایت از اغتشاشات ضربه بزرگی به اقتصاد کشور می زنم و با همان رویکرد که می داند جیب و معیشت مردم به طور مستقیم هدف قرار می گرد و روزگار آنها را تنگ تر خواهد کرد اما حمایت از آشوب ها را ادامه میدهد.
بیشتر بخوانید:
علی لاریجانی و افسردگی بعد از زایمان!
موسوی، کروبی و خاتمی مازوخیسم و اسکیزوفرنی دارند!
در بیانیه روز گذشته هم میرحسین موسوی باز هم با همان اعتقاد که می داند آشوب ها به اقتصاد کشور ضربه بزرگی میزند از اغتشاشاگرانی حمایت می کند که به طور مستقیم اموال عمومی مردم را به آتش کشیدند و تخریب کردند و با اغتشاشاتی که رقم زدند باز هم معیشت و اقتصاد مردم را نشانه گرفتهاند.
اینجاست که باز میرحسین موسوی وارد می شود و به ظاهر به نام حمایت از مردم بیانیه میدهد ولی پرواضح است این بیانیه همانند بیانیه های حمایت از اغتشاش سال ۸۸ او، با اسم مردم، از پشت به مردمی خنجر می زند که در پَسِ حوادث و اغتشاشات و آشوب های این روزها نه تنها اموال آنها خسارت جبران ناپذیری دیده است بلکه حوزه هایی از اقتصاد کشور که مستقیم با جیب و معیشت مردم ارتباط دارند را وارد شیب نزولی میکند.
۲- سناریویی برای خاموش کردن صدای مردم
رویه میرحسین موسوی در بیانیه روز گذشته دقیقا کوبیدن بر همان طبلی است که با سناریوهایی اعتراض و مطالبه اصلی مردم را به حاشیه ببرد و کاری کند مسئله اصلی مردم نادیده گرفته شود. کمااینکه در سال ۸۸ مسئله اصلی مردمی که در روزهای اول اعتراض داشتند معطوف به نتیجه انتخابات بود ولی با فراهم شدن بستر برای میدانداری اغتشاشگران و دمیدن میرحسین موسوی بر آتش آشوب ها عملاً اعتراض و مطالبه مردم به حاشیه رانده شد.
در بیانیه اخیر نیز میرحسین موسوی بار دیگران با حمایت از آشوب طلبان و اغتشاشگران باز هم صدای مردم به حاشیه رفت. زیرا مردم در ابتدای اعلام سهمیه بندی بنزین اعتراضاتی را داشتند ولی باز هم در این فضای اغتشاشی که میرحسین موسوی از آن حمایت می کند و در آتش آن می دمد باز علیه مردم می شود و صدای مردم را خاموش می کند و باعث می شود مطالبه و اعتراض اصلی مردم به حاشیه برود.
۳- برانداز
از سال ۸۸ بارها و بارها میرحسین موسوی به عنوان دلسوز نظام، نخست وزیر امام و القابی از این دست در میدان سیاست نقش آفرید و بعد از سال ۸۸ نیز به عنوان یکی از سران فتنه عملاً در راس جریان اغتشاشات و آشوب های آن سال ها قرار گرفت ولی باز خود را در «درون نظام» تعریف می کرد و گاها هواداران وی سعی داشتند راه و روش او را بر همین ریل به جامعه معرفی کنند به اینجا رسید که بالاخره موسوی از جلد و کالبد بیرون آمد و در بیانیه آخر به وضوح نشان داد، قد و قامتش «برانداز» است؛ براندازی که چندین و چند سال سعی کرد این وجه از نفاق خود را کتمان کند.
بنابراین بر اساس آنچه که گفته شد به وضوح می توان دریافت چرا هیچ یک از جریانات سیاسی کشور که بارها و بارها شعار «رفع حصر» سر می دادند و حتی از تریبون های دولتی نیز شیپور «رفع حصر» را به دست می گرفتند، مسئولیت دوران «پساحصر» میرحسین موسوی را نپذیرفتند؛ زیرا میرحسین موسوی هیچگاه حتی در جریان هوادار و حامی خودش این مقبولیت را نداشت و مشخص بود علی رغم ظاهرسازی هایی که می شود، او نقاب «نفاق» را آرام آرام کنار می گذارد تا اینکه امروز میرحسین موسوی بدون نقاب و بدون روتوش سال ۸۸ را در قامت یک «برانداز» نشان دهد.
اما از سوی دیگر بیانیه اخیر میرحسین موسوی باز هم مطالبه مردم را برای محاکمه سران فتنه به جریان می اندازد تا دستگاه قضایی در اقدامی عاجل پرونده سران فتنه ۸۸ را در دستور کار قرار دهند و بیش از این، رفعت و ترحم نظام باعث گستاخی و پررویی آنها نشود.