به گزارش مشرق، در روزهای گذشته و ایام سالگرد فوت آیتالله منتظری، ویدئویی از احمد منتظری فرزند وی منتشر شد که در آن به فایلی صوتی اشاره میکند که دومین دیدار پدرش با اعضای هیئت بررسیکننده وضعیت منافقین در زندان در دی ماه سال 67 است ولی مدعی شده اجازه انتشار آن را ندارد.
پیشتر در تابستان سال 95 احمد منتظری با انتشار فایل صوتی دیدار پدرش با آقایان پورمحمدی، اشراقی، نیری و رئیسی که مسئول بررسی وضعیت زندانیان وابسته به منافقین بودند، موجب شد تا وابستگان به این گروهک در خارج کشور به مظلومنمایی درباره اعدام منافقین در سال 67 بپردازند.
اما آنچه موجب نوشتن این گزارش شده است، متهم کردن حاج احمد خمینی به نرساندن نامههای آیت الله منتظری به امام خمینی(ره) است. احمد منتظری در این ویدئو از رسیدن نامههای پدرش به امام ابراز تردید میکند و میگوید "من فکر می کنم اصلا این نامه ها به امام نرسید".
بیشتر بخوانید:
این اولینبار نیست که از سوی بیت آیت الله منتظری (چه خودش و چه فرزندانش) تهمتها و دروغهایی به حاج احمد منتسب میشود. برای بررسی دشمنی بیت آیتالله منتظری با حاج احمد خمینی باید نگاهی به ماجرای همان فایل صوتی اول بیندازیم.
در آن فایل صوتی که حاوی دیدار مرحوم منتظری با مسئولان قضایی وقت است، وی به یک "قاضی" اشاره میکند که نزد او رفته و از اعدامها انتقاد کرده است. منتظری نیز واسطه میشود تا او نزد امام برود و انتقادش را بگوید اما به وی وقت ملاقات نمیدهند. به گفته آیتالله منتظری، محمدعلی انصاری از اعضای دفتر آیتالله خمینی به این قاضی گفته بود حق نداری با امام حرف بزنی. فقط دست امام را میبوسی. مطالبی را که داری بنویس، عصری احمد آقا میآید بده به احمد آقا.
آن قاضی مورد اشاره مرحوم منتظری، حجتالاسلام والمسلمین احمدی شاهرودی عضو فعلی مجلس خبرگان رهبری است. وی در تنها گفتگویی درباره ماجرای اعدام منافقین در سال 67، با ردّ ادعاهای منتظری در نوار معروف دیدار خود با احمدآقا را چنین تشریح میکند:
"آقای انصاری به دلیل حال نامساعد امام به من گفتند که ما امروز وقت ملاقات نداریم. حاج احمدآقا هم کاری برایشان پیش آمده و معذرتخواهی کرد و رفته است. شما چون از راه دور میآیید و قرار قبلی داشتید، میتوانید برای عرض سلام و دستبوسی خدمت امام برسید ولی در این باره با ایشان صحبت نکنید و فقط جهت احوالپرسی به خدمت ایشان برسید. حتی به من گفتند "ببین میرحسین موسوی را که نخست وزیر بود هم به دلیل حال نامساعد امام راه ندادیم". راست هم میگفت. موسوی آنجا بود و گفت بگذارید لااقل برای دستبوسی خدمت امام برسم اما چون ملاقات نبود، اجازه ندادند. "
البته قاضی مورد اشاره بعد از اینکه به دیدار حاج احمد میرود مورد خطاب و عتاب آیتالله منتظری قرار میگیرد: "من فردای آن روز با حاج احمد آن موضوع را مطرح کرده بودم که آقای منتظری ناراحت شده بود و گفته بود "بنا نبوده است که شما موضوع را با حاج احمد در میان بگذارید و وقتی گفتند با سید احمد مطرح کن باید ول میکردی و میآمدی!" این نشان میدهد که آیتالله منتظری از اساس از رفت و آمد افراد با حاج احمد اکراه داشته است.
احمدی شاهرودی قاضی مورد اشاره آیتالله منتظری در نوار معروف سال 95 بود که تمام ادعاهای منتظری منتسب به او میباشد. وی سال 96 در گفتگویی به رد تمام ادعاها و دروغهایی که منتظری به او نسبت داده پرداخت.
جالب تر اینجاست که مرحوم حاج احمد در کتابی که تحت عنوان «رنجنامه» منتشر کرد، خطاب به آیتالله منتظری میگوید "همان قاضی شرع مورد اعتماد شما (منظور احمدی شاهرودی است) پیش من آمد و صریحا گفت آقای منتظری به من دروغ نسبت داده است و من اینگونه نگفتم.... بعد مسئولین اطلاعات و امور قضای آن استان را خواستم، آمدند و جریان را به آنها هم گفتم. آنها اظهار داشتند که اصلا بحث اینگونه نبوده است و تقریبا تمام این نوشته حضرتعالی را تکذیب کردند."
بعد از عزل آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری، احمدآقا اقدام به انتشار کتابی تحت عنوان رنجنامه کرد که خطاب به آیتالله منتظری درباره علل عزل وی از قائم مقامی رهبری بوده است. نوشتن این کتاب در آن زمان و انتشار وسیع آن موجب خشم بیت منتظری شد تا جایی که آیت الله منتظری در کتاب خاطرات(جلد اول، ص690) مینویسد "پس از جریان نامه 68/1/6 و 68/1/8، آقای حاج احمد آقا نامه مفصلی مشتمل بر دروغها و اتهامات به نام "رنجنامه " خطاب به اینجانب نوشت و در سطح وسیع هم مستقلا چاپ و منتشر کردند و روزنامهها هم آن را مفصلا منتشر نمودند..."
انتشار رنجنامه بر حجم کینههای بیت منتظری بر حاج احمد افزود و فوت وی در سال 73 بهانه خوبی شد تا در غیاب ایشان انواع تهمتها و دروغها را به وی منتسب کنند.
یکی از دروغهایی که از جانب بیت آیتالله منتظری به حاج احمد منتسب شده بود، مسئله رهبری است. احمد منتظری سال 96 در گفتوگو با یکی از رسانههای ضدانقلاب، مدعی میشود احمد خمینی برای رهبری خود برنامه داشت اما فوت امام خمینی زودتر از زمانی که او تصور میکرد رخ داد و برنامهشان پیش نرفت.
امسال همزمان با ایام سالگرد انتخاب آیتالله خامنهای به رهبری انقلاب، ویدئوی کامل جلسه خبرگان 14 خرداد سال 68 منتشر شد و متن کامل مذاکرات این نشست در کتاب روایت رهبری بهچاپ رسید.
با عطف به مشروح مذاکرات خبرگان رهبری، نام حاج احمد خمینی از طرف چند نفر از اعضای خبرگان برای شورای رهبری ذکر میشود. آیات مروارید، هاشمیان، منهاج دشتی و عبایی خراسانی از جمله افرادی بودند که نام حاج احمد را در کنار آقایان خامنهای، هاشمی، مشکینی و موسوی اردبیلی آوردند.
با رای نیاوردن رهبری شورایی صحبت از رهبری فردی به میان آمد. در این بین نقل خاطرهای از حاج احمد در انتخاب آیتالله خامنهای بی تاثیر نبود. هاشمی رفسنجانی با نقل چند خاطره از امام میگوید "این را احمدآقا دیروز به ما گفت. در جمع چند نفریمان گفت. گفت وقتی که آقای خامنهای کره بودند و فیلمشان با آقای کیم ایل سونگ داشت نمایش داده میشد منظره خوبی بود آنجا. آقای احمد آقا گفتند که من گفتم آقای خامنهای خوب جا افتادند.. واقعا خوب آبرویی هستند برای نظام. ایشان(امام) فرمودند که واقعا ایشان شایسته رهبری هستند..."(کتاب روایت رهبری، ص483)
در واقع احمدآقا با توجه به اینکه میتوانست حدس بزند عضوی از اعضای شورای رهبری خواهد بود و به هاشمی رفسنجانی درباره شورایی شدن رهبری یا انتخاب خودش بهعنوان رهبر آینده تاکید کند، خاطرهای از امام مبنی بر صلاحیت آیتالله خامنهای نقل کرده است.
آیتالله حائری شیرازی نقل میکند که پس از انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به همراه آقای جنتی برای سرسلامتی دادن به حاج احمدآقا خمینی فرزند امام راحل به جماران میروند و وقتی حاج احمد میگویند که خبرگان به حضرت آیتالله خامنهای رای دادند، حاج احمد میگوید: "قلب امام را شاد کردید." (روایت رهبری، ص496)
ایشان روز 15 خرداد نیز در نامهای به آیتالله خامنهای ضمن عرض تبریک برای انتخاب ایشان بهعنوان رهبری مینویسد "حضرت امام بارها از جنابعالی بهعنوان مجتهد مسلم و نیز بهترین فرد برای رهبری نظام اسلامی مان نام میبردند."(روایت رهبری، ص498)
علاوه بر اینها، بیت آیتالله منتظری برخی دستنوشتههای امام خمینی(ره) که در زمان حیات ایشان منتشر نشده بود را نیز به احمدآقا منتسب میکنند. از جمله نامه مورخه 6 فروردینماه سال 68 که امام خمینی در آن حکم به عزل آیتالله منتظری دادند و حاوی عبارات تکاندهنده و عتابآمیزی درباره آقای منتظری است.
این نامه بنا به مصالحی در زمان حیات امام منتشر نشد و بعد از سخنرانی معروف آیتالله منتظری در 13 رجب سال 76 علیه ولایت فقیه، این نامه از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) که ریاست آن را سید حسن خمینی برعهده دارد منتشر شد. احمد منتظری و برخی دیگر از اصلاحطلبان در سالهای اخیر درباره انتساب این نامه به امام راحل تشکیک کردند. از جمله علی مطهری که سال گذشته در یک گفتوگوی تصویری مدعی شد "فکر نمیکنم نامه منسوب به امام درباره نهضت آزادی، واقعاً از امام باشد. نامه مربوط به آقای منتظری هم بعید میدانم از امام باشد".
این ادعا بارها از سوی وابستگان به آیتالله منتظری طرح شده، احمد منتظری در چهارمین سالگرد فوت پدرش گفته بود "خطشناسان همه تأیید میکنند که این خط امام(ره) نیست و در زمان حیات ایشان هم از صدا و سیما پخش نشده؛ بنابراین نمیشود گفت که منتسب به ایشان است".
بعد از این ادعای تکراری احمد منتظری، موسسه تنظیم و نشر آثار امام اقدام به انتشار دستخط سه تن از بزرگان انقلاب(آیات خامنهای، مشکینی و هاشمی رفسنجانی) کرد که هر سه شخصیت در دستخطهایی در سالهای 70 و 80 بر انتساب این نامه به شخص امام راحل شهادت میدهند.
حتی مرحوم منتظری نیز در خاطرات خود اصالت این نامه را تایید اما مدعی میشود "این نامه برای چند نفر هم در همان بیت امام توسط حاج احمد آقا خوانده شده بود، میگویند در حضور امام هم خوانده شده، برای من هم یک نسخه به وسیله آقای محمدعلی انصاری فرستادند، اما مطمئنا این نامه به خط امام نیست، ممکن است حداکثر املای ایشان باشد."(جلد اول، ص 689)
احمد منتظری در مصاحبه با حسین دهباشی نیز مخالفتهای برادرش شهید محمد منتظری با امام موسی صدر را به کل انقلابیون تعمیم میدهد و خاطرهای منتسب به حاج احمد خمینی را تعریف میکند:
"ایشان(امام موسی صدر) یک موضع آرام و لیبرال داشت و کل انقلابیون با وی مخالف بودند. یک وقتی در یکی از تظاهرات که در قم بود, عکس امام موسی صدر در این تظاهرات زیاد بود. احمدآقا خمینی در پاریس بود و به من تلفن زد... خیلی عصبانی به من گفت این جوانان قم مگر مُردند که این تصاویر "موسی صدر" را مردم دست گرفتند؟ من پرسیدم مگر موسی صدر چه است؟ گفت "شاه چطور است؟ او هم همینطور!"
این خاطره برای اولینبار از زبان فرزند آیتالله منتظری درباره ضدیت حاج احمد با امام موسی صدر نقل شده ولی عطف به قرائن قابل ردّ کردن است. بانو فاطمه طباطبایی همسر حاج احمد خواهرزاده امام موسی صدر بود و با ایشان نسبت خانوادگی داشت. وی چندبار قبل از انقلاب به لبنان سفر کرده بود و از جمله با حضور در منطقه جنگی طیبه در مرز اسرائیل با شهید چمران به تمرین فنون نظامی پرداخت.
همچنین از جمله افرادی که در ماههای قبل از پیروزی انقلاب و سالهای ابتدایی نظام همواره درصدد پیگیری پرونده امام موسی صدر بود، امام خمینی میباشد.
امام خمینی 20 آبان 57 در گفت وگو با روزنامه لبنانی النهار، 26 مهرماه 57 نیز در نامهای به معمر قذافی و 7 اسفند 57 در دیدار با عبدالسلام جلّود نخستوزیر لیبی و در مقاطع مختلف دیگری ماجرای ربوده شدن امام صدر را پیگیری کرده بود. در حالیکه اگر حاج احمد یا امام راحل مخالف ایشان میبودند لزومی بر اصرار به پیگیری این پرونده نبود حال آنکه بنابر اظهارات اطرافیان امام موسی صدر، آیتالله منتظری از جمله افرادی بود که مانع از پیگیری این پرونده در سالهای ابتدایی انقلاب شد.
ایران و لیبی توافق کرده بودند بر اساس بند هفدهم مقاولهنامه «تجدید روابط ایران و لیبی» کمیتهای برای پیگیری ربودن امام موسی صدر تشکیل شود. آیتالله حسینعلی منتظری در تلگرافی از امام خمینی خواست سفر کمیته تحقیق ایران به تعویق بیفتد. آیتالله منتظری در این تلگراف مدعی میشود، سفر این کمیته جز تخریب روابط میان ایران و لیبی و ایجاد اختلاف سیاسی که در نهایت به نفع آمریکا خواهد بود، حاصلی ندارد.
اقدامات حاج احمد و هوشیاری او در برابر آیتالله منتظری و همچنین دفاع او در سالهای ابتدایی رهبری آیتالله خامنهای از ایشان، موجب شد تا اطرافیان مرحوم منتظری به بهانههای مختلف شخصیت حاج احمد را تخریب کنند و علیه وی به دروغپراکنی بپردازند که در سالهای اخیر این موضوع با توجه به سکوت برخی اطرافیان حاج احمد و همچنین عدم انتشار مجدد رنجنامه، از سوی بیت منتظری شدت یافته است.
مسئلهای که امام راحل نیز پیشبینی آن را میکردند و در دستخطی که برای رفع ظلم و تهمتهای ناروا به احمدآقا دارد، مینویسند "احتمال قوی میدهم که پس از من برای انتقامجویی از من به بعض نزدیکان و دوستانم تهمتها که من آنها را ناروا میدانم بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند."(1361/8/23)