سرویس سیاست مشرق - "من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بستهام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغهای دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش میکنند نگردند. از خدا میخواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام. "
این سطور تلخ و غمناک، فراز پایانی نامه ۶ فروردین ۶۸ امام خمینی(ره) خطاب به مرحوم منتظری است که بنیانگذار کبیر انقلاب، به صراحت بر عدم صلاحیت منتظری برای قائم مقامی رهبری نظام تاکید کردند. این سطور تلخ، که تنها چند هفته پیش از رحلت ملکوتی آن پیر فرزانه نگاشته شد، خونها به دل جوانان انقلابی کرد که امام برایشان نه فقط رهبری، که پیر مراد و مرشد بود. در فضایی که هنوز رسانههای به وسعت و تاثیرگذاری کنونی نبودند، این نامه امام(ره) به ناگهان تلنگری سخت به جامعه انقلابی زد که از جریانات پشت پرده و کشمکشها در راس نظام (که دستکم چند ماه در جریان بود) چندان آگاه نبودند. ملت ایران تازه دریافتند که در این مدت چه بر پدر مقتدر و در عین حال مهربان ملت رفته است که اینچنین مرگ خود را از خدا طلب می کند تا "بیش از آن شاهد خیانت دوستان نباشد. "
در تشریح و توضیح بخشی از رنج بزرگی که بر رهبر کبیر انقلاب بابت عملکرد منتظری و منسوبان و وابستگان رفت، در ۹ اردیبهشت ۶۸، یعنی اندک زمانی بعد از آن نامه تلخ حضرت امام(ره)، حاج سیداحمد خمینی، نامهای تفصیلی خطاب به منتظری نوشت که در همان مقطع با عنوان «رنجنامه حجتالاسلام سیداحمد خمینی به آقای منتظری» به صورت یک کتابچه منتشر شد.
حاج احمد خمینی در این نامه، گوشهای از رنجها و خوندلهایی را که منتظری و وابستگان او بر امام امت تحمیل کردند، شرح داد. جالب اینجاست که این نامه تفصیلی و بسیار مهم در تاریخ انقلاب، هیچگاه توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره)، تجدید چاپ نمی شود! این مساله البته دلیل روشنی دارد که از قضاء، مبنای اصلی این نوشتار است.
حقیقت این است که، امروز حتی، با وجود انفجار اطلاعات و سیطره رسانه بر زندگی اجتماعی و افکار عمومی، هنوز ابعاد ماجرای قائم مقام رهبری، باند سید مهدی هاشمی، و خطرات عظیمی که نظام و انقلاب را در نیمه دهه پرماجرای ۶۰ تهدید می کرد، آنچنان که باید روشن نشده است. ملت انقلابی و رهروان ولایت، به ویژه نسلهای جدیدتر، هنوز با پدیدهای به نام «خط ۳» آشنا نیستند و این که اعضای این جریان که بودند و چه کردند که امام امت "طعم تلخ خیانت دوستان را چشید" و امروز، خط سهایهای دیروز در کدام اردوگاه هستند و چه می کنند.
یکی از عجایب تاریخ انقلاب این است که همان افرادی که روزی زیر عبای مرحوم متنظری، خون به دل امام کردند، امروز نفوذ و سیطره عجیبی بر «بیت امام» و «موسسه تنظیم و نشر آثار امام» دارند!
شاید اولین بار، حجتالاسلام حمید روحانی(زیارتی)، از مبارزین پیش از انقلاب و از همراهان حضرت امام در پیش و پس از انقلاب و رئیس بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بود که در ۲۳ آبان ۸۹، پرده از نفوذ سنگین طیف سیدمهدی هاشمی در موسسه تنظیم و نشر آثار امام برداشت. از قضاء، بهانه این افشاگری، همان نامه ۸ فرودین ۶۸ امام به منتظری بود که از سوی فرزند منتظری اصالت آن زیر سوال رفته بود. حمید انصاری، از مدیران مادامالعمر موسسه (در کنار دو برادر دیگر خود، مجید و محمدعلی)، که از اصلاحطلبان تمامعیار است، استثنائا احساس تکلیف کرد و بر صحت انتساب نامه به شخص امام تاکید کرد.
حمید روحانی در واکنش به ادبیات به کار رفته در نامه انصاری، در گفتگو با فارس گفت:
" اطلاعیه چندی پیش حمید انصاری در خصوص موضعگیری پسر حسینعلی منتظری علیه مرحوم حاجاحمد در خصوص نامه ششم فروردین ۶۸ نشان از خفقان داخلی این مؤسسه دارد. "
وی با بیان اینکه پسر منتظری منکر این میشود که این نامه از امام (ره) است، تصریحکرد: "حمید انصاری در این اطلاعیه هم راجع به جامعه روحانیت و هم به این قضیه پرداخته است؛ انصاری در این اطلاعیه از منتظری نام نمیآورد و از او با عنوان قائممقام وقت یاد میکند که این تعبیر معنای خاصی دارد. "
رئیس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی در ادامه یادآور شد:
"در بیانیه حمید انصاری اگر نام منتظری با عنوان آیتالله آورده میشد از سوی مردم مورد اعتراض قرار میگرفت که فردی را که امام (ره) عزل کرده که آیتالله نیست و اگر بدون عنوان از منتظری نام میآورد هواداران منتظری که از بیت امام (ره) محاکمه هستند اعتراض میکردند که چرا از او با احترام و القاب نام برده نشده است؛ لذا انصاری ناگزیر شده با عنوان قائممقام وقت مشکل را حل کند؛ این نوع بیان انصاری نشان میدهد نفوذ و حاکمیت باند مهدی هاشمی و شیخ حسینعلی مننظری در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره) بیش از حد تصور است. "
وی یادآور شد:
"وقتی خاطرات منتظری منتشر شد حمید انصاری تمام ماه رمضان تا صبح بیدار بود و نقد و جواب خاطرات منتظری را میداد و ما با خوشحالی از این عمل انصاری هیچ اقدامی را انجام ندادیم اما پس از دو سال باند مهدی هاشمی اجازه انتشار آن را به وی ندادند. "[۱]
اما منظور حمید روحانی از نفوذ سنگین طیف منتظری در بیت امام چه بود؟
سیدمهدی هاشمی و شیخ «پردهنشین»
چند ماه بعد از اظهارنظر جنجالی حمید روحانی، در ۵ آذر ۹۰، شمار زیادی از چهرههای شناختهشده جریان اصلاحات، در مجلس سومین روز درگذشت یک روحانی درگذشته حاضر شدند که چندان برای عموم مردم شناختهشده نبود. این مراسم در مسجد نور تهران برگزار شد. روحانی درگذشته، شیخ محمدحسین شریعتی معروف به «شیخالشریعه» بود و ویژگی مشخص و بارز این چهرههای گردآمده در آن مجلس ختم، انتساب آنان به جریان موسوم به «خط ۳» در اصفهان در دهه ۶۰ بود: عبدالله نوری، غلامحسین کرباسچی، عباسعلی روحانی، مرتضی مبلغ، عمادالدین باقی، محمود حجتی، سراجالدین موسوی، محمد عطریانفر...
وبسایت «جماران» وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، در معرفی شیخالشریعه، به مناسبت درگذشت او نوشت:
" مرحوم شریعتی، از یاران و همراهان امام خمینی در قم، نجف و تهران و از افراد موثر در دوران مبارزه با رژیم پهلوی بود که پس از پیروزی انقلاب در کنار یادگار امام مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج سیداحمد خمینی در دفتر رهبر کبیر انقلاب فعالیت می کرد. وی پس از ارتحال امام، همچنان به عنوان یکی از اعضای فعال دفتر امام باقی ماند و به خصوص در تنظیم و انتشار صحیفه ۲۲جلدی امام و تدوین آثار مربوط به رهبر کبیر انقلاب، همکاری نزدیک و موثر با موسسه تنظیم و نشر آثار امام داشت. "
سیدحسن خمینی هم در پیامی برای درگذشت او، نوشت:
" درگذشت یار و یاور روزگار غربت امام خمینی، مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدحسین شریعتی (رحمه الله علیه) که عمر با برکت خویش را در همراهی و دفاع از امام عظیم الشان و آرمان های ایشان سپری نمود بی شک ضایعه ای دردناک برای دوستان و آشنایان اوست. این مجاهد سال های سخت مبارزه و تبعید، در حالی از میان ما به جوار رحمت حق تعالی راهی شد که کوله باری از خاطره و صداقت و سلامت را به همراه داشت. رفاقت مرحوم شریعتی با یادگار امام (ره) و ایستادگی او بر این امر و همراهی و همدلی ایشان با بیت امام راحل، همیشه در یاد ها باقی است. اینجانب درگذشت این سرباز بی ادعای امام زمان (عج) و این همراه همیشگی امام را خدمت خانواده ایشان، فرزندان و سایر بازماندگان تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال علو درجات برای آن مرحوم مسئلت دارم. "[۲]
عباسعلی روحانی، از دیگر گردانندگان اصلی، موسسه تنظیم و نشر، نیز در مصاحبهای به مناسبت درگذشت شیخ شریعتی گفت:
" مرحوم شریعتی همچنین درنشرآثارامام خمینی طرف مشورت حاج آقاسیدحسن خمینی بودند. "
و خود حجتالاسلام سیدحسن خمینی بر پیکر او نماز خواند.
اما به راستی محمدحسین شریعتی یا شیخالشریعه، که از او به عنوان «شیخ پردهنشین» نام برده می بردند، که بود؟
هفتهنامه ۹ دی، در شماره ۲۰ مورخ ۱۹ آذر ۱۳۹۰، درباره شریعتی نوشت:
" شیخ محمد حسین جعفری با نام مصطلح شریعتی موسوم به شیخ الشریعه یا شیخ الرئیس(که تعدد اسامی نامبرده از اوج علاقه وی به پرده نشینی حکایت دارد) یکی از موثر ترین لیدرهای امنیتی جریان فتنه از زمان امام راحل عظیم الشان(ره) بود و پس از آنکه توانسته بود با شگردهایی در دفتر امام نفوذ کند، به دستور صریح امام راحل(ره) از دفتر ایشان اخراج شد. اما وی پس از رحلت امام امت(ره) و فوت مرحوم سید احمد خمینی بار دیگر به این دفتر وارد شد به طوری که امروزه به دروغ از سوی برخی منسوبان به پیر راحل امت(ره) جزء اعضای بیت و دفتر امام معرفی می شود! "
در واقع، مهمانان ویژه مراسم سوم درگذشت شیخ شریعتی، یعنی محمد عطریانفر در کنار عبدالله نوری، عباسعلی روحانی و غلامحسین کرباسچی، در کنار چهرههایی چون محمد قمصری، حسن ساطع، فتح الله امید نجف آبادی و...افراد اصلی حلقه مرحوم منتظری بودند که در عمل کنترل اصفهان را در نیمه اول دهه ۶۰ در اختیار داشتند. سرحلقه ارتباطی این افراد هم شیخ محمدحسین شریعتی اردستانی(شیخ الشریعه) بود که به عنوان یک شخصیت به شدت مرموز و پنهانکار و متنفذ شناخته می شد.
در اعترافات سید مهدی هاشمی(برادر داماد منتظری و فرد محوری دفتر او) که در سال ۶۵ بازداشت شد، بخش های مغفول مانده ای وجود دارد که بر نقش مرموز و مشکوک شریعتی صحه می گذارد. در بخشی از این اعترافات آمده است:
" زمانی که با آقای شریعتی (شیخ الشریعه) و عطریانفر ما رفیق بودیم و نزدیک بودیم با توجه به این که خوب عطریانفر رابطه مستمر با جواد قدیری داشت و آقای شریعتی هم میدانست و بعدها که به ما منتقل کرد ما هم در مقابل او موضعی نگرفتیم و ما تقریباً تأیید ضمنی می کردیم این رابطه را، … که ما یک سلسله ارتباطی ولو ضعیف هم باشد؛ این ارتباطات را حفظ کنیم به عنوان یک کانال یدکی با آن نیروهای خارج از کشور و اینها که به تصور ما از طریق آقای شریعتی و خود عطریانفر که با آن جواد قدیری ارتباط داشتند، این محفوظ ماند. "(۹ دی شماره ۲۰ و نیز پرونده مهدی هاشمی، ص ۱۰، کد ۵۳۷۰ مرکز اسناد انقلاب اسلامی)
جواد قدیری، از مهرههای نفوذی سازمان منافقین در تشکیلات امنیتی انقلاب اسلامی، کسی بود که به نقشآفرینی در ماجرای ترور آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر تهران(۶ تیر ۶۰) متهم است. او اکنون جزو کادرهای قدیمی و ویژه منافقین در فرانسه است. او در اوایل انقلاب، دوست صمیمی و شوهر خواهر عطریانفر(زهره عطریانفر) بود که بعد از آن که تحت تعقیب قرار گرفت، به همراه همسرش از ایران گریخت.
عزتالله مطهری(شاهی)، از سرنشاسترین و قدیمیترین مبارزان ضد رژیم شاه که پس از انقلاب چند سالی مسوولیت حساس بازپرسی کمیته انقلاب اسلامی مرکز را بر عهده داشت، در کتاب خاطرات تاریخ شفاهی خود مطلبی را نقل کرد که البته بسیار خبرساز و جنجالی شد:
" من در جایی شنیدم که قبل از ترور آقای خامنهای، جواد قدیری گفته بود که کار نظام در همین پنج ـ شش روز تمام است، و اینها (مسئولین نظام) هم بار و بنهاشان را بستهاند. من همان موقع به آقای خسرو تهرانی که در اطلاعات نخست وزیری بود پیغام دادم که جواد قدیری شوهر خواهر آقای عطریانفر (که در وزارت کشور است) چنین حرفی زده است. ما جای او را هم پیدا کردهایم، بیایید پیگیری کنید که آنها این کارنکردند. بعد خودمان حکم گرفتیم و رفتیم تا منزل او را بازرسی کنیم که دیدیم تخلیه شده است، گویا مدتی در منزل محمد عطریانفر در اختفاء به سر میبرد و بعد هم شنیدیم که از کشور گریخت و پس از چندی هم عطریانفر خواهرش زهره را به صورت غیرقانونی و قاچاق نزد وی فرستاد. "
و البته سیدمهدی هاشمی، در بخش دیگری از اعترافاتش، یک نکته بسیار مهم را افشاء کرد که با اظهارات عزت شاهی مرتبط است. او گفت:
" میتوانم بگویم یکی از اهداف و رسالتهایی که آقا هادی تعقیب میکرد، در مورد بیت(آقای منتظری) بود و خود ما هم با ایشان در ارتباط بودیم. قرار بود چراغ سبزی در مورد تحولات آینده و برای یک سلسله مسائل و کارشکنیها و برای کاهش حساسیتهایی که بر ضد ما و این جریان داشتند، به منافقین داده شود. البته فقط آقا هادی نبود. آقای شریعتی(شیخ محمدحسین) و آقای عطریانفر(محمد) و برادرزنش جواد قدیری هم بودند. روی هم رفته با جواد قدیری و از یک زمانی به بعد هم با طلبه توابی که رابطه با آقا هادی گرفته بود(ارمی)، کانال ارتباطی با منافقین محسوب میشد. "[۳]
مهدی هاشمی در اعترافات خود پیرامون شبکهای که توسط شیخ الشریعه(شیخ پردهنشین) در ارکان حکومتی ایجاد شد (در آن مقطع، یعنی میانه دهه ۶۰)، از این افراد نام برده بود:
علی اکبر محتشمیپور: وزیر کشور وقت
سراجالدین موسوی: فرمانده کل کمیتههای انقلاب با حکم محتشمیپور
صنایع نظامی کشور توسط یکی از مرتبطین محمد عطریانفر
جهاد سازندگی با محوریت عبدالله نوری
رادیو و تلویزیون توسط دو سه نفر از مرتبطین مستقیم شریعتی با نامهای بهزیادیان و پناهند و...
استانداری اصفهان از طریق استاندار، غلامحسین کرباسچی
استان اصفهان و شخص مرحوم طاهری، امام جمعه و نماینده ولی فقیه
وزارت ارشاد توسط محمد خاتمی
مجلس شورای اسلامی توسط «محمد قمصری»، از دستیاران اصلی شیخالشریعه
نشریه «۹ دی» در گزارشی در سال ۹۰، درباره فتنههایی که اعضای شاخص باند «خط ۳» در اصفهان به پا می کردند، نوشت:
" فتحالله امید نجفآبادی، زیر نظر سیدمهدی هاشمی عضو گروهی در اصفهان به نام «حزبالله» بود. اعضای این گروه، همزمان عضو سپاه قهدریجان بودند. بر اساس اعترافات مهدی هاشمی، اعضای گروه «حزبالله» عبارت بودند از: عبدالله نوری، خط دهنده به آیتالله طاهری، امام جمعه وقت اصفهان. شیخ عباسعلی روحانی، سیدمحمدکاظم بجنوری استاندار وقت اصفهان، امید نجفآبادی رییس وقت دادگاههای انقلاب استان، غلامحسین کرباسچی، محمد عطریانفر، شیخ محمدحسین شریعتی، هادی هاشمی...از جمله اقدامات این گروه می توان به ترور مهندس بحرینیان(فرمانده وقت کمیته اصفهان) به دستور شخص امید نجفآبادی اشاره کرد. "(هفتهنامه ۹ دی، شماره ۲۱، ۲۶ شهریور ۹۰)
فتحالله امید نجفآبادی، رییس دادگاههای انقلاب استان، از چهرههای کلیدی باند سیدمهدی هاشمی و «خط ۳» در اصفهان، بعدها به جرم سوء استفاده از قدرت و فساد اخلاقی اعدام شد.
شیخ عباسعلی روحانی: رییس جمهور اصفهان در دولت سیدمهدی هاشمی!
از دیگر چهرههای ذینفوذ بیت امام(ره) و موسسه حفظ و نشر، که از مشاوران ارشد سیدحسن خمینی محسوب می شود و سالها رییس پژوهشکده امام خمینی(ره)، وابسته به موسسه حفظ و نشر بود تا خردادماه امسال، به واسطه سن بازنشستگی، جای خود را به یکی از شاگردانش داد.
عباسعلی روحانی هماکنون استاد تمام پژوهشکده است و همچنان رای و نظر او حرف اصلی را در پذیرش دانشجویان تحصیلات تکمیلی به پژوهشکده می زند.
عباسعلی روحانی، که همچون استاد خود شیخالشریعه، سالهاست که به اندازه دیگر چهرههای معمم طیف اصلاحات، بروز و ظهور رسانهای ندارد و از پس پرده تاثیرگذاری می کند، در دهه ۶۰، به واسطه حکومت خودخواندهای که «خط ۳» در اصفهان ایجاد کرده بود، جزو گردانندگان اصلی استان کلیدی اصفهان محسوب می شد. عباسعلی روحانی، به روایتی، دست راست سیدمهدی هاشمی در اصفهان بود.
حجتالاسلام احمد سالک، اولین فرمانده سپاه اصفهان و از مبارزین و چهرههای انقلابی شاخص اصفهان، در گفتگویی در ۱۹ بهمن سال ۸۹ با وبسایت «ثامنآنلاین»، از ارتباطات پنهان سیدمهدی هاشمی و وابستگان او با ساواک گفت و این که بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب، وقتی وابستگان این طیف مراکز حساس حکومتی را با «انقلابینمایی» تصرف کردند، بسیاری از پروندهها و اسناد مرتبطین ساواک و منابع کددار سازمان امنیت شاه در اصفهان را از بین بردند. سالک گفت:
" با کارهایی که انجام شد، اسامی بسیاری از افرادی که در ساواک کد داشتند، نامعلوم ماند. بعدا که در ساواک رفتیم، (سوابق) ۶۰ نفر که پروندههایشان کد داشت، گم شد. آن موقع بسیار معروف بود که مد داشتند. از جمله یکی از همین رهبران اصلاحات. "
سالک تعریف کرد که در ابتدای پیروزی انقلاب، کمیته دفاع شهری اصفهان در مقر اداره ساواک این شهر تشکیل شده بود که اتاقهای آن پر از اسناد و مدارک معدوم نشده بود. به ادعای سالک، مهدی هاشمی و دو تن از یاران نزدیک او، محمد عطریانفر و محمد قمصری، در این مقطع، از فعالترین افراد در کمیته دفاع شهری بودند که بسیاری از اسناد و مدارک را خارج کردند.
سالک در گفتگوی دیگری، در توضیح لایهبندی مریدان و حواریون و طرفداران سیدمهدی هاشمی در منطقه اصفهان، چنین گفته است:
" گروه طرفدار هاشمی به تعبیری از سه دسته تشکیل میشوند؛ گروه اول آناناند که در قبل از انقلاب با حرکت چشم و ابروی هاشمی دست به جنایت میزدند از این جمله میتوان به امیری، اکبری و حسن ساطع اشاره کرد و به واقع این عده عاشق هاشمی بودند. عدهای از این گروه در واحد نهضتهای سپاه مشغول به کار شدند؛ در ادامه با شروع همکاری وی با محمد منتظری و اداره مدارس تربیت طلاب در قم، تیمهای جدیدی را تشکیل داد که از این دست هم باید به محمود صلواتی و شیخ سعیدی اشاره کرد.
گروه سوم دوستان مهدی هاشمی و شرکتکنندگان در جلسات مخفی بودند که شاخص این افراد نیز عبدالله نوری، شیخ عباسعلی روحانی و عدهای دیگر بودند چرا که مدتی هاشمی در بیت آقای طاهری در اصفهان اقداماتی را انجام میداد. "
اولین فرمانده سپاه اصفهان، در بخشی دیگر از همین مصاحبه می گوید:
" جلسههایی را به یاد دارم که در خیابان ۱۷ شهریور تهران در منزل دکتر واعظی با حضور قمصری، عطریانفر، طاهری با شیخ عباسعلی(روحانی) و البته مهدی هاشمی مبنی بر تصمیمگیری جهت تعویض استانداران و در این سطحها برگزار میشد. همچنین مهدی هاشمی در اوج قدرت خود طی جلسهای در اصفهان تا نیمههای شب با عنوان نجات اسلام تصمیم بر ترور ۳ تن منجمله خود من، آقای پرورش، مهدوی کنی را گرفتند در این جلسه حتی قاتلها نیز مشخص شده بودند لیکن با نفوذی که من در بین بعضی از اعضای این جریان داشتم این لیست در ساعت ۲:۳۰ بامداد به دست من رسید. "[۴]
عباس جلوانی، از مبارزین بازار اصفهان علیه حکومت شاهنشاهی و از فعالان سیاسی آن منطقعه در اوایل انقلاب، در مصاحبهای، قدرت و نفوذ شیخ عباسعلی روحانی را ذیل حکومت «خط ۳» و سیدمهدی هاشمی چنین توصیف کرد:
"سید مهدی هاشمی پلتیک (سیاست) داشت. او دروغ زیاد داشت. جاذبه زیادی هم داشت. از جایگاه سپاه خیلی استفاده می کرد. شما ببینید شاگرد شماره یک این ها، شیخ عباسعلی روحانی است. آقای طاهری کاملا در مشت آقای روحانی بود. شیخ عباسعلی روحانی رئیس جمهور اصفهان بود. در سپاه ایشان مسلط بود. مرد پشت پرده تمام تحولات سیاسی اصفهان، روحانی بود."
او درباره رابطین خط ۳ با مرکز هم تصریح کرد:
" عبدالله نوری و عباسعلی روحانی. با سپاه مرکزی در ارتباط بودند. آن ها روی نقاط اصلی سپاه و هسته فرماندهی تاثیر گذاشته بودند و واقعا مهره های قدری هستند و حالا هم تاجر شده اند. شما وضعیت آقای کرباسچی را نگاه کنید، این ها حالا میلیاردر شده اند.
شیخ عباسعلی روحانی همین الان با دفتر امام راحل ارتباط دارد. عبدالله نوری جهاد و وزارت کشور را در دست داشت. این ها از اصفهان زیاد نیرو می بردند در دستگاه ها که تا همین امروز هم وزیر کشاورزی، آقای حجتی از همین گروه است. "[۵]
دکتر یحیی رحیم صفوی، از مسوولان کمیته دفاع شهری اصفهان در اوایل انقلاب و از موسسان سپاه اصفهان، درباره نقش و نفوذ عباسعلی روحانی در آن مقطع، چنین گفته است:
" نیروهای انقلابی و سیاسی شهر از همان ابتدا به دو گروه تقسیم میشدند: یک گروه نزدیک به مرحوم آیتالله خادمی بودند که بعضی از آنها سابقه انقلابی و همراهی با امام (ره) و شهید بهشتی را داشتند و از جمله بنیانگذاران دفتر حزب جمهوری اسلامی در استان اصفهان بودند و به تبعیت از دفتر مرکزی در تهران قرار داشت و به فعالیتهای خود ادامه میدادند. تفکر مقابل یا گروه مخالف آنها نیروها و افرادی بودندکه با آیتالله طاهری در اصفهان ارتباط داشته و هماهنگ بودند.
افرادی چون؛ آقای شیخ عباسعلی روحانی، حجتالاسلام عبدالله نوری، آقای قمصری، آقای عطریانفر، آقای کرباسچی و آقای ساطع از آن جمله بودند. طیف مزبور به عنوان یک جناح مخالف علیه حزبجمهوری اسلامی و موسسین اصلی آن در تهران و اصفهان دست به تبلیغ و فعالیت میزدند. شهر اصفهان میدان تاخت و تاز این گروه بود و مواضع ایشان نه دوستانه بلکه خصمانه بود و در سخنرانیها صریح و بیپرده علیه مسئولین حزب سخن میگفتند و بعضی از طرفداران آشکارا به شهید بهشتی اهانت میکردند. افرادی که نام بردم با نفوذی که بر بیت آیتالله طاهری امام جمعه اصفهان داشتند، در کارهای دولتی و اداری و انتصاب و تعیین مدیران اجرایی مراکز مختلف استان دخالت کرده و از نیروهای همفکر خودشان در پستهای مدیریتی استفاده میکردند. "
صفوی در بخشی دیگر از خاطراتش، نکات تلخی از سلطه و سیطره همین چهرهها در بیت مرحوم طاهری اصفهانی، امام جمعه اصفهان، ذکر می کند:
"در سال ۱۳۶۷ درمنطقه عملیاتی غرب کشور برایم رخ داد. در آن زمان آیتالله طاهری برای بازدید از مناطق جنگی به غرب کشور آمده بودند و من با وی ملاقاتی داشتم، در بین صحبتهایی که انجام شد آقای طاهری عینا این جمله را گفت: "آقای آقارحیم من رفتم خدمت امام و گفتم حضرت امام، من امام جمعه موقت هستم، آقای عباسعلی روحانی امام جمعه دایم است، مرا بردارید. امام فرمودند:خیر شما باید باشید. آقارحیم من به شما میگویم شیخ عباسعلی روحانی و کرباسچی استاندار اصفهان دستشان را توی دست هم گذاشتهاند، اصفهان را اینها اداره میکنند من کارهای نیستم".
من در جواب آقای طاهری گفتم: این حرفها خوب نیست، این حرفها ضعف شما است. اما آقای طاهری مرتباً حرف خود را تکرار میکرد. "
سراج: خطدهندهی خاص بیت امام(ره)
در بسیاری از عکسهای خیری که از حجتالاسلام سیدحسن خمینی منتشر می شود، به صورت معمول در سمت چپ یا راست، یا پشت سر او، یک فرد معمم متوسطالقامه با عمامه مشکی و چشمان روشن دیده می شود؛ او سید سراجالدین موسوی است که دوستانش در مجمع روحانیون و طیف اصلاحات او را «سراج» صدا می زنند. او به واسطهی سوابق امنیتی و انتظامی خود، و البته «افتخار» شاگردی شیخالشریعه، چندان مایل به جلوهنمایی جلوی صحنه نیست، اما از او به عنوان خطدهنده و گرداننده اصلی بیت امام(ره) نام می برند.
سراج الدین موسوی به صراحت و آشکار از هواداران سرسخت مرحوم منتظری بود. نزدیکی وی به منتظری به حدی بود که پس از اینکه منتظری از حکم دادگاه در مورد مهدی هاشمی(برادر دامادش) اطلاع یافت، برای پیشگیری از اجرای حکم، توسط سراج الدین موسوی یادداشتی را برای امام ره ارسال نمود. جالب اینکه حتی نامه (۶/۱/۶۸) امام خمینی به منتظری هم او را به تجدیدنظر در این گرایش وا نداشت. شاید همین علاقه به مرحوم منتظری بود که موجب شد وی به وصلت دختر خود با بیت مرحوم منتظری رضایت دهد و دختر وی عروس سید هادی هاشمی داماد منتظری شود.
سید مهدی هاشمی، منبع کددار ساواک در پیش از انقلاب، و کسی که با نفوذ در بیت مرحوم منتظری و مرحوم طاهری اصفهانی، در سالهای نخست پیروزی انقلاب، تبدیل به حاکم واقعی اصفهان شده و زیر سایه قایم مقام رهبری(منتظری) در قم و تهران هم نفوذ چشمگیری به هم زده بود، بعد از دستگیری در سال ۶۵، با دستور شخص حضرت امام(ره)، در اعترافات خود، در توصیف شبکه ایجاد شده توسط سیدمهدی هاشمی(یا همان خط ۳)، از سراجالدین موسوی به عنوان یکی از اعضای شاخص این شبکه نام می برد که توانست تا سطح مسوولیت حفاظت بیت حضرت امام(ره) و فرماندهی کمیته انقلاب اسلامی در دولت میرحسین موسوی هم صعود کند.
پایگاه خبری بولتننیوز، در گزارشی درباره سوابق و تحرکات سراج موسوی (اردیبهشت ۹۲) نوشت:
" سراج در حکم یک فعال سیاسی با اضلاع مختلف است، بعنوان مثال یک ضلع آن به بیت و جریان آقای منتظری وصل است و ضلع دیگرش به بیت امام(ره) و منسوبین به این بیت متصل می باشد و یا ضلع دیگرش به جریان نهضت آزادی و ضلع دیگر آن به افراطیون جریان اصلاحات وصل است. جالب است او سعی می کند برای پیشبرد اهدافش یک ضلع خود را به بخشی هایی از نظام مرتبط کند. خلاصه مطلب او جمع اضداد است، چرا که مگر می شود از یک طرف عاشق و دلبسته آقای منتظری و حامی جریانش بود، ولی از طرف دیگر خود را فدایی امام(ره) و پیرو خط امام(ره) نشان داد! شکی نداریم که نزدیکی تاثیرگذار امروز او به بیت حضرت امام(ره) حساب شده و بر اساس طرح و برنامه است. در اینجا سوگمندانه باید گفت، او امروز با نفوذترین چهره نزدیک به بیت امام(ره) می باشد، فقط کافی است در این خصوص نگاهی به گزارشات تصویری سایت جماران بیاندازید و حضور او را در اکثر دیدارها و مراسم های منسوبین به امام(ره) مشاهده کنید. "[۶]
سراج موسوی به عنوان عضو مجمع روحانیون مبارز(از گروههای اصلی جریان اصلاحات) در جریان فتنه ۸۸، نقش بسیار مهمی در اتخاذ مواضع همدلانه سیدحسن خمینی با سران فتنه و حتی تحرکات ناصواب شخص سیدحسن در فتنه داشت و البته در ستاد فتنه هم به صورت مستقل نقشآفرین بود. ظاهرا او در ایام نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال ۸۸، به یکی از مسوولان حزبالله لینان در ایران پیام داده بود مبنی بر این که دراین انتخابات مسائلی تغییر خواهد کرد و اتفاقات مهمی خواهد افتاد که بهتر است شما خود را به نظام وصل نکنید! [۷]
الغرض، آن چه چند سالی است، دوستداران و عشاق واقعی حضرت امام(ره) را نگران کرده است، سلطه و سیطره کسانی بر بیت ایشان و مجموعههای وابسته است که نه تنها نسبتی با راه و تفکر امام ندارند، که سابقه «خیانت» و «سیاهکاری» ایشان خون به دل امام کرده بود و آن مرد بزرگ از خدا مرگ و پیوستن به شهدا را خواسته بود.