به گزارش مشرق، حمله به فرودگاه نظامی المزه و حومه دمشق در سوریه، تجاوزهای گاه و بیگاه به حریم هوایی لبنان، حمله پهپادی به مقرهای نیروهای حشدالشعبی در عراق، حمله هوایی به پایگاه مقاومت فلسطین در شمال نوار غزه و حمله به فرودگاه T۴ در سوریه و ادعای هدف قرار دادن یکی از فرماندهان ارشد سپاه از جمله تجاوزات ماههای اخیر رژیم صهیونیستی بوده و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر این رژیم نیز اعلام کرده است که دست نیروهای نظامی و امنیتی را برای انجام اقدامات مشابه باز گذاشته است. حال این سؤال مطرح است که این همه تجاوزات چرا به صورت مسلسلوار تکرار میشود و هدف سردمداران رژیم صهیونیستی از ادامه آن چیست؟
بیشتر بخوانید:
رژیم اشغالگر زورش به موشکها نمیرسد، ترور شخصیت میکند
۱- هدف مسئولان صهیونیست از این تجاوزات فراهم کردن زمینههای افزایش ناامنی و بیثباتی در کشورهای منطقه غرب آسیا با هدف پیروزی در انتخابات پارلمانی در سرزمینهای اشغالی است که همواره با استفاده از چنین شرایطی توانستهاند نوعی همگرایی هر چند شکننده در میان سیاسیون و ساکنان این رژیم برای رأی به دولت مستقر ایجاد کنند.
نتانیاهو به خصوص در مقطع کنونی نیازمند یک جنگ با طرفهای مختلف است تا بتواند با همراه کردن دوستان خود و حمایتهای سیاسی و دیپلماتیک امریکا و دیگر کشورهای غربی مانند انگلیس بار دیگر نخستوزیر رژیم صهیونیستی شود.
۲- ارتش رکن اصلی و اساسی بقای این رژیم بوده و هست و همواره این رژیم با استفاده از تجهیزات پیشرفته نظامی اهدایی از سوی همپیمانانش و به خصوص امریکا توانسته بود اسطوره شکستناپذیر خود را در اذهان مردم و دولتمردان کشورهای عرب منطقه به نمایش بگذارد. این اسطوره پس از شکستهای سال ۲۰۰۶ فرو ریخت و همواره ارتش این رژیم در درگیریهای خود با محور مقاومت در لبنان و فلسطین و سوریه رو به افول بوده و روندی نزولی را طی میکند.
در سالهای اخیر اسرائیل برخلاف دهههای گذشته که بیشتر اقدام به تجاوز زمینی با اعزام نیرو به کشورهای همسایه مانند لبنان میکرد، اکنون دست به اقدامات نظامی به صورت حملات موشکی با استفاده از جنگندههای پیشرفته اهدایی امریکا از طریق فضای کشورهای مختلف میزند.
این شرایط از این رو فراهم شده است که رژیم صهیونیستی به خاطر درسهایی که از گروههای مقاومت در فلسطین، سوریه و لبنان گرفته، اکنون از همه طرف در محاصره است و ناگزیر به خاطر دامن زدن به بیثباتی و ناامنیها در منطقه از موشک و جنگنده برای ادامه سیاستهای تجاوزکارانه خود استفاده میکند.
۳- رژیم صهیونیستی در نحوه برخورد و نوع اهداف انتخابی همواره تلاش کرده اشراف اطلاعاتی بر محیط پیرامونی خود را به رخ کشورهای همسایه بکشاند. این امر در هدف قرار دادن دو دستگاه خودروی نیروهای حشدالشعبی در منطقه القائم در مرز بین عراق و سوریه یا حمله ادعایی به مراکز نیروهای ایرانی در سوریه خودنمایی میکند، اما باید خاطر نشان کرد که این چتر اطلاعاتی دارای حفرههای بزرگی است که در نبردهای ۳۳ روزه با حزبالله لبنان و ۲۲ و ۸ روزه نوار غزه با مقاومت اسلامی فلسطین به خوبی نمایان شد تا جایی که در پی شکستهای این رژیم در جنگ ۳۳ روزه و وارد آمدن تلفات سنگین نظامی، کمیته حقیقتیاب برای بررسی دلایل شکست تشکیل شد و همگان از توان بالای عملیاتی حزبالله در حیرت ماندند.
۴- محور مقاومت در منطقه غرب آسیا در سالهای اخیر به شدت توسعه یافته و تقویت شده است و اکنون برخی از کارشناسان مسائل سیاسی منطقه از آن به عنوان یک شبکه با قدرت عظیم و توسعهیافته به خصوص بعد از پیروزیهای سوریه بر گروههای تروریستی مورد حمایت کشورهای غربی - عربی و رژیم صهیونیستی یاد میکنند که موجب وحشت، بیم و هراس شدید رژیم اسرائیل شده است.
انتظار و برنامه مقامهای این رژیم از ایجاد بحران ۹ ساله در سوریه این بود که با نابود کردن نظام سیاسی دمشق میتوانند ضربات اساسی و کاری به محور مقاومت وارد کنند و با خیال آسوده و راحت سیاستهای خود را در منطقه پیش ببرند، ولی اکنون سوریه قدرتمندتر از گذشته در صحنه منطقه ظاهر شده و به همین خاطر برای تلآویو چنین حضوری قابل تحمل نیست.
علاوه بر این در یک ماه گذشته به دنبال افزایش دامنه عملیات نظامی ارتش سوریه عرصه بر تروریستهای مستقر در استان ادلب تنگ شده و دیگر هیچ کشوری حاضر نیست اعتبار و حیثیت خود را برای این گروه از تروریستها صرف کند، مگر مسئولان رژیم صهیونیستی که در طول ۹ سال گذشته ضمن ارائه انواع کمکهای نظامی و دارویی و مداوای مجروحان تروریست در هنگام شکست نیز با انجام حملات موشکی و هوایی به دنبال دادن روحیه به آنان بوده و هستند.
از چنین نگاهی یکی از اهداف حملات اخیر اسرائیل تحریک برخی مخالفان آنها با هدف تضعیف موقعیت و جلوگیری از تقویت این نیروهاست که موجب شکست داعش و تکفیریها در عراق و سوریه شدهاند و حملات اخیر نیز در این راستا قابل ارزیابی است.
۵ - در ۷۳ سال گذشته پس از تشکیل نامبارک این رژیم در منطقه غرب آسیا یک سیاست اعلام نشده همواره از سوی سردمداران صهیونیست مورد توجه قرار میگرفته است. سران این رژیم در تلاش بودند که کشورهای همسایه فلسطین همواره ضعیفتر از این رژیم باشند و با هر گونه قدرتگیری همسایگان خود به نوعی به مقابله میپرداختند. ارتش متحد عربی و اتحاد جهان عرب را با پیمان کمپدیوید با شکست روبهرو کردند و جنبشهای آزادیبخش فلسطین را با استحاله به پای میز مذاکره کشاندند و در نهایت به عناصری خنثی یا همسو با خود تبدیل کردند، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی روند تحولات به گونهای دیگر رقم خود و روز به روز محور مقاومت رو به رشد و تقویت گام برداشت از همین رو مقامات این رژیم بارها بر تحمل نکردن هر گونه اقدام ایران در پیرامون خود اذعان نمودهاند و به برخورد جدی و حتی نبرد رو در رو با ایران سخن گفتهاند.
یسرائیل کاتس، وزیر امور خارجه اسرائیل طی پیامی توئیتری ایران را به عملیات نظامی در صورت تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی تهدید کرد. کاتس نوشته است: هیچ موقع اجازه دستیابی ایران به سلاح اتمی را نخواهیم داد. اگر عملیات نظامی آخرین چاره باشد، آن را نیز انجام میدهیم یا اینکه وزیر دفاع رژیم صهیونیستی از سوریه به عنوان ویتنام ایران نام برده بود.
از این دست سخنپراکنیها در بین مقامات اسرائیلی به وفور میتوان شنید، اما آنان نیز میدانند که برای در امان ماندن از حملات گروههای فلسطینی در نوار غزه که سالهاست در محاصره به سر میبرد به دور خود دیوار حائل کشیدهاند، حال چگونه میتوانند در برابر ایران قدرتمند مقاومت کنند.
مسئولان رژیم صهیونیستی باید به خوبی به این نتیجه رسیده باشند که شرایط اکنون در منطقه و کشورهای اطراف این رژیم نسبت به یک دهه گذشته بسیار متفاوت است و زمان سیاست بزن و دررو پایان یافته و هر لحظه باید منتظر پاسخهای تجاوز خود باشند و اینگونه نمایشهای پوشالی نه تنها کارکرد منطقهای خود را از دست داده است بلکه در میان مردم سرزمینهای اشغالی نیز کمترین تأثیر را دارد و بیشتر به طبلی میان تهی شباهت دارد که تنها صدای بلندی دارد و در درونش چیزی نیست.
منبع: روزنامه جوان