به گزارش مشرق، حراجهای هنری بارزترین نمود اقتصاد هنر هستند، اقتصادی نامتوازن که معمولاً در راستای منفعت اربابان سرمایه گام برمیدارد و تعالی هنر و هنرمند در پایینترین سطوح اهداف و دغدغههایش قرار دارد.
«ایران دَرودی» نقاش سرشناس کشورمان که سالها در خارج از کشور زندگی کرده، معتقد است: هنر در حال سقوط آزاد است و علت اصلی آن هم حراجهای هنری دنیا هستند. این حراجیها همه کمابیش از یک قانون استفاده میکنند؛ گالریدارها و سرمایهدارها سرمایهگذاری میکنند و کاری را که میخواهند بفروشند قیمتش را بالا میبرند. این تنها موردی است که مادیات نتوانست کاری کند.
«جمشید حقیقتشناس» نقاش و مدرس دانشگاه هم این موضوع را تأیید میکند و میگوید: امروز اثر هنری به عنوان یک سرمایه محسوب میشود، و در بسیاری از حراجها موزهها و بانکها و بیمهها خرید میکنند. الان بسیاری از سرمایهگذاران به جای سرمایهگذاری روی فرش، طلا و مسکن، در حوزه هنرهای تجسمی سرمایهگذاری میکنند. یعنی اثری را میخرند که ۱۰ سال بعد قیمتش خیلی بیشتر میشود، این مساله در حوزه تجسمی هم در ایران به شکل واقعیاش دارد اتفاق میافتد.
«مجید ملانوروزی» مدیر پیشین دفتر تجسمی وزارت ارشاد، معتقد است وقتی چندهزار خوشنویس، گرافیست، نقاش و مجسمهساز داریم و هر سال هم چند هزار دانشجو به این تعداد افزوده میشود، باید بازارِ خصوصی را تقویت کرد تا هنرمند بتواند امرار معاش کند، البته منظور صرفاً حضور در آرتفر و اکسپو و حراج نیست، بلکه گالریها هم میتوانند بسترِ مناسب این موضوع را فراهم کنند.
«بهرنگ صمدزادگان» دیگر نقاشی است که نسبت به حراجهای هنری دیدگاه چندان مساعدی ندارد، او میگوید: دو نگاه نقاشی دانشگاهی و بازاری در کشورمان حاکم است که هر دو شکسته و عقیم است؛ نگاه دانشگاهی ناکارآمد بوده و قطعاً ریشه در بازار هنر خواهد دواند. و البته تقصیر جامعه هنری ما است که حراج را به عنوان یک معیار هنری در نظر میگیرد، در حالی که حراج یک معیار اقتصادی است.
* حراجهایی نوپا اما...
حراجهای هنری عمر چندانی در ایران ندارند، از جمله حراج باران (ویژه هنرهای ایرانی و اسلامی) که تا کنون ۴ دوره برگزار شده است؛ حراج ملی که بر آثار هنرهای سنتی تمرکز دارد و تا کنون ۵ دوره را تقریباً با کمترین حضور خبرنگاران برگزار کرده است. و البته باسابقهترین آنها ـ از نظر تعداد و نه قدمت ـ یعنی «حراج تهران» که از سال ۱۳۹۱ تأسیس شده و طی ۱۲ دوره برگزاری و فروش آثار هنری مدرن و کلاسیک، در مجموع بیش از ۲۶۰ میلیارد تومان گردش مالی داشته است.
اگرچه حراجهای هنری در ایران نوپا هستند اما در آنها مبالغ هنگفتی جابجا میشود. به عنوان نمونه، در سومین حراج باران، اثر هنری حکاکی شده مصحف شریف قرآن کریم ۷ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان به فروش رفت. در نهمین حراج تهران هم تابلویی از سهراب سپهری ۵ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان چکش خورد. همچنین در پنجمین حراج ملی ایران، فرش مکتب مقصود کاشانی با مبلغ ۵ میلیارد تومان به فروش رسید.
یکی از نقدهایی که به حراجهای هنری به ویژه حراج تهران وارد است ـ جدای از بحث تشکیک در اصالت آثار، زد و بندهای پشت پرده و قیمتگذاریهای غیراصولی ـ مسأله پرداخت جهتدار به هنرمندان است. یعنی آثار برخی هنرمندان در حراج وارد میشود و طی فرآیندی برنامهریزی شده، این آثار با قیمتهای گزاف به فروش میرود تا برای آن هنرمند، برندسازی شود. این هنرمندان عموماً از طیف هنرمندان روشنفکر یا ساکن در خارج از کشور هستند و هنرمندانی که نسبت تعریف شده با ارزشهای انقلابی و مذهبی دارند، بیرون از این دایره قرار میگیرند.
به عنوان نمونه، روز جمعه ۲۷ دی دوازدهمین حراج تهران برگزار و طی آن ۱۱۵ اثر هنری با رقم فروش کلی ۳۱ میلیارد و ۷۱۷ میلیون چکش خوردند. در این میان، برخی هنرمندان متعهد و انقلابی نیز در حراج حضور داشتند که آثار آنها مجموعاً حدود ۶۰۰ میلیون تومان (حدود ۲ درصد) مجموع چکش خورد. آثاری که البته رنگ و بوی انقلابی چندانی نداشت و به نظر میرسد «هنر برای هنر» یکی از شروط ضمنی راهیافتن به حراج تهران است.
ناگفته نماند هنرمندان متعهد در ادوار آغازین حراج اصلا جایی نداشتند و بعدها با فشار افکار عمومی و جامعه هنری، جایگاه اندکی برای عرضه آثار آنها در حراج پدید آمده است. به نظر میرسد این رویه حراج تهران قابل تغییر نیست و لازم است حراج جداگانهای ویژه عرضه آثار هنرمندان متعهد و انقلابی راهاندازی شود.
موضوعی که «مجدالدین معلمی» معاون هنری حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی از بدو حضورش در این مسئولیت پیگیر آن است، اما اذعان میکند: برای راهاندازی سیستم فروش آثار هنری، مقاومت داخلی در خود حوزه وجود دارد.
ضمن اینکه برخی کارشناسان معتقدند حراجهای هنری باید مستقل و غیردولتی باشند تا با تغییر مدیریتها، دچار خدشه نشوند. آنها میگویند که بخش خصوصی به دلیل بیبهره بودن از منابع مالی دولتی، چرخه اقتصادی را جدیتر دنبال میکند.
با این تفاسیر، ضرورت راهاندازی «حراج هنر متعهد» توسط شخصیتی حقیقی و مستقل ضروری به نظر میرسد.