سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
روزولت ماسک ندارد اما سردار سرِ شیفت است
محمد ایمانی در کیهان نوشت:
کرونا به مثابه یک زلزله و سونامی بزرگ، در حال تغییر زندگی بشر وتحمیل نظمیجدید به جامعه جهانی است. کرونا در کمتر از چند ماه، اغلب کشورها را در نوردید و حالا به قاتلی هراسانگیز تبدیل شده است. احتمالا کشورها تا ماهها درگیر این ویروس باقی بمانند. این، آزمونی بزرگ برای ملتها، دولتها و تمدنهاست. کرونا با همین چیرگی خود، مجال تأمل را در متن شتاب و شلوغی زندگی مدرن فراهم کرده ست.
1- شمار مبتلایان به کرونا در جهان به یک میلیون و 16 هزار و 568 نفر رسید که از این تعداد، بیش از 53 هزار نفر جان باختهاند. فرانسه دیروز با ثبت ۱۳۵۵ فوتی در یک روز، رکورد قربانیان روزانه را شکست. تا کنون در این کشور ۵۹۱۰۵ مورد ابتلا و ۵۳۸۷ فوتی گزارش شده است. آمریکا هم با شکستن رکورد تعداد ابتلای روزانه، ۲۹۸۷۴ مبتلای جدید طی یک روز را ثبت کرد. در آمریکا تا کنون ۲۴۴ هزار نفر به این بیماری مبتلا شده و ۶۰۷۰ نفر جان خود را از دست دادهاند. برخی مقامات آمریکایی پیشبینی کردهاند تعداد تلفات در این کشور تا ۲۰۰ هزار نفر افزایش یابد. بعد از آمریکا، ایتالیا و اسپانیا و آلمان و چین و فرانسه با 115 هزار، 112 هزار، 84 هزار، 81 هزار و 59 هزار نفر، بیشترین آمار مبتلایان را ثبت کردهاند. این آمار فزاینده در حالی است که کرونا چند هفته دیرتر از ایران، به اروپا و آمریکا رسید و در این مدت برخی دولتمردان و شبکههای رسانهای غربی بهشدت سرگرم منفیبافی علیه ایران بودند.
2- وضعیت در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی از مرز بحران عبور کرده است. تصاویر و گزارشها به قدر کافی گویاست و موهوم بودن نظریهای را که لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ و برترین مدل حکمرانی معرفی میکرد، به رخ میکشد. حالا سر دستمال توالت و ماسک و دستکش و مواد غذایی در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی جنگ شهروندی(!) به راه افتاده و حتی بعضا کار به اسلحه گرم کشیده است. جنازههای انباشته و بیماران بد حالی که به حال خود رها شدهاند یا ماشینهای یخچالدار حمل گوشت که برای انتقال جنازهها ردیف شدهاند، تصویری است که این روزها به تواتر از برخی از همین کشورها منتشر میشود. سونامیبه قدری بالا آمده که رسانههای سانسورچی مانند BBC را ناچار به بازگویی اندکی از بسیار کرده است: «در آمریکا روزهای وحشتناکی در انتظار مردم است و بیمارستانها با کمبود دارو، دستگاههای تنفسی، ماسک و لباسهای محافظتی روبهرو هستند. در اروپا، کرونا روزهای تاریکی را برای اسپانیا رقم زده و هر روز شمار جانباختگان رکورد تازهای میزند و در ایتالیا که بیشترین آسیب را از کرونا دیده، ارتش روسیه به کمکش آمده است».
3- در ایتالیا، پرچم اتحادیه اروپا به نشانه اعتراض به بیاعتنایی این اتحادیه پایین کشیده شد و زمزمه «ایتالِگزیت» (خروج از اتحادیه) بلند شده است. به گزارش یورو نیوز، اورزولا فونرئیس کمیسیون اروپا با انتشار یادداشتی، از تاخیر در کمک به شهروندان ایتالیایی ابراز تأسف کرد و نوشت: «اروپا در کنار ایتالیا خواهد ایستاد، اما از روز اول چنین حمایتی انجام نشد»! اخیرا ویدئویی از یک میلیاردر آمریکایی منتشر شد که از بالای برج بیست طبقهای پرید و خودکشی کرد، چرا که تمام خانواده او به علت ویروس جان باختند و کسی به داد آنها نرسید. اما این اولین و آخرین خبر خودکشی نبود. در آلمان، یک وزیر بهخاطر نگرانی از پیامدهای اقتصادی کرونا خودکشی کرد. نخستوزیر ایالت هسن درباره خودکشی توماس شفر وزیر دارایی ایالت گفت: «این سیاستمدار ۵۴ ساله عمیقا نگران پیامدهای اقتصادی بحران کرونا بود و در حالی که در ناامیدی فرورفته بود ما را ترک کرد».
4- پرستاران آمریکایی که در فیلمها و سریالها در اوج امکانات تصویر میشدند، حالا در دنیای واقعی کیسه زباله میپوشند! روزنامه گاردین مینویسد «ترامپ گفته بود از امروز به بعد، دیدگاهی جدید سرزمین ما را اداره میکند. از این لحظه به بعد، اول آمریکا؛ اما آمریکا اکنون بهگونهای دیگر اول شده؛ در تعداد مبتلایان به کرونا!». در حالی که پرستاران آمریکایی به نبود تجهیزات محافظتی معترض شده و روی پلاکاردها نوشتهاند «ما را بدون سلاح به جنگ نفرستید!»، شبکه سیبیاسنیوز درباره وضعیت بحرانی بیمارستانها میگوید «استفاده چندباره از یک گان و ماسک عادی شده. یک پرستار بیمارستان نیویورک میگوید وسایل حفاظتی نداریم و از ترس و اضطراب در حال مرگ هستیم». چند ماه قبل، چند نفر در دنیا تصور میکردند که کار آمریکا و برخی دولتهای اروپایی به راهزنی دارویی و سرقت ماسک برسد؟ فرانسه اخیرا ۴ میلیون ماسک اهدایی سوئد به ایتالیا و اسپانیا را هنگام عبور از شهر لیون سرقت کرد. یورونیوز در اینباره گزارشی منتشر کرد با عنوان «جنگ ماسکها؛ مصادره 4 میلیون ماسک در لیون فرانسه، سوئد را به خشم آورد». از آن طرف، مقامات فرانسوی میگویند دو میلیون ماسک خریداری شده از چین، توسط آمریکاییها بهواسطه پول بیشتر عملاً به سرقت رفته است. آمریکاییها همچنین ماسکهایی را که آلمان به چین سفارش داده بود، با راهزنی به کشور خود منتقل کردهاند.
5- این آمریکا و اروپایی است که ادعا داشتند دلسوز مردم ایرانند و میخواهند کمک کنند. لافهای ترامپ و پمپئو در چند هفته اخیر از یادها نرفته؛ اما حالا ترامپ شیوع گسترده کرونا و احتمال مرگ بیش از یکصد هزار نفر را در آمریکا منتفی نمیداند. آنتونی فاچی، مشاور ترامپ در مبارزه با کرونا حتی از احتمال جانباختن ۲۰۰ هزار نفر در آمریکا سخن گفته است. برخی فروشگاههای بزرگ ازترس آشوب و جنگ خیابانی با زره پوش محافظت میشوند! درخواست بیمه بیکاری در آمریکا نسبت به هفته گذشته دو برابر شده و به بیش از ۶/۶ میلیون درخواست رسیده است. گفته میشود ۱۰ میلیون آمریکایی در دو هفته اخیر شغل خود را از دست دادهاند. دهها میلیون نفر حتی امکان ویزیت یا درخواست مرخصی استعلاجی در صورت بیماری حادّ را هم ندارند. یوجین جو پزشک آمریکایی در توییتر نوشت: «کادر درمانی اگر از کمبودها در بیمارستانها صحبت کنند اخراج میشوند».
6- دولت آمریکا در حالی که بارها با نمایش جابهجایی نیروهای نظامی سعی در عملیات روانی در غرب و شرق آسیا را داشت، ناخدای ناو تئودور روزولت را اخراج کرد؛ صرفا به دلیل علنی کردن شیوع ویروس کرونا در میان خدمه ناو. برت کروزیر چند روز قبل در نامهای به مقامات مافوق هشدار داد که آزمایش کرونای ۲۰۰ نفر از خدمه ناو مثبت بوده؛ ناوی که با ۵ هزار خدمه، در حال گشتزنی در دریای چین جنوبی است. این روزها در حالی که آمریکا از چین و روسیه درخواست کمک دارد و دنبال به دست آوردن اطلاعات مربوط به نحوه مهار کرونا در ایران است، کارشناسان بسیاری در دنیا میگویند در یک معدلگیری کلی، کشورهای شرقی (چین، کره جنوبی، ژاپن و ایران) در مهار کرونا به مراتب موفقتر از کشورهای غربی عمل کردهاند. این هم میتواند طلیعه یک اتفاق تمدنی و تحولات راهبردی در نظم جهانی باشد.
7- کشور ما هم از بهمنماه گذشته در معرض ابتلا به بیماری و پیامدها و خسارتهای آن قرار گرفته است. حتما نمره ما 20 نبوده و شاید برخی مدیران ارشد دولتی تاخیرهایی درباره نحوه مواجهه با این بیماری داشتهاند؛ چنانکه بعضا درباره تاخیر آقای رئیسجمهور در اعلام برخی مراحل قرنطینه گفته شد. اما در مجموع و در مقایسه با اغلب کشورها به شهادت سازمان بهداشت جهانی، کشور ما کارنامه به مراتب بهتر و موثرتری داشته است. این موفقیت، حاصل زحمات طاقت فرسای وزارت بهداشت و کادر درمانی و پزشکی و پرستاری کشور است. عامل مهم دیگر در کنار این عامل، نقشآفرینی خود مردم بهویژه نیروهای داوطلب و جهادی در کمک رساندن به مدافعان سلامت است. بسیاری از مردم در اجرای درخواستهای مسئولان ذیربط همت به خرج دادند و در کنار آن، اقدامات خودجوش و مردمی (طلبه، دانشجو، هیئتها، کانونهای نخبگانی و....) در قالب ضد عفونی کردن معابر، تولید ماسک و رسیدگی بیشتر به اقشار ضعیف و در معرض آسیب شدت گرفت. به علاوه، نیروهای نظامی نیز با توجه به ساختار مردمی به کمک مدافعان سلامت شتافتند. ضمن اینکه با توجه به روحیات دینی و ارزشهای اسلامی، آن هیجان منفی اقتصادی متصاعد در غرب، کمتر در کشور ما دیده شد. بر عکس، ما در طول 45 روز اخیر شاهد فوران روحیه از خود گذشتگی و همدلی و همدردی در کشور بودیم.
8- همین روزها در حالی که درهای حرمهای مطهر در کشور برای مقابله با شیوع کرونا، بسته است، در گوشهای از حرم شاهچراغ، نیروهای جهادی مشغول تولید ماسک هستند. همین روزها تصویر بانوی پزشک یا پرستاری منتشر شد که بعد از چند هفته خدمت به بیماران کرونایی، روی دستکش خود نوشته است «این شیفت به نیابت از سردار عزیزم شهید حاج قاسم سلیمانی. 11 فروردین 99. دپارتمان کرونا». آیا در آمریکا هم پزشک و پرستاری پیدا میشود که بگوید به شوق آن 150 نظامی ضربه مغزی شده(!) در پایگاه عینالاسد یا به یاد چند هزار نظامی آمریکایی کشته شده در عراق، پای مداوای بیماران ایستاده است؟ مردم ما در تشییع سردار سلیمانی آن حماسه خیرهکننده را آفریدند و حال آنکه 150 نظامی هلاک شده در موشکباران عینالاسد، دزدانه و بیسروصدا دفن شدند. آیا تفاوت این دو رویکرد، از چشم استراتژیستهای سیاسی- امنیتی جهان و پژوهشگران تمدنی پنهان میماند؟ هابز میگفت «انسان، گرگ انسان است» و ما حقیقت این تلقی را این هفتهها در خیابانهای غرب دیدیم. اما پیامبر ما(ص) فرمود «مَثَلُ الْمُؤْمِنِینَ فِی تَوَادِّهِمْ وَتَرَاحُمِهِمْ وَتَعَاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ إِذَااشْتَکَی مِنْهُ عُضْوٌ تَدَاعَی لَهُ سَائِرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَالْحُمَّی. مثال مومنان در دوستی و مهربانی و دلسوزی و رحم و توجه کردن به یکدیگر، مثل یک بدن است که هرگاه عضوی از آن از درد بنالد، سایر اعضا با بیداری و تب با او همدردی میکنند».
9- ما با وجود شرایط سخت تحریم توانستیم مواجهه موثرتری داشته باشیم و حال آنکه برخی کشورهای پیشرفته درمانده شدهاند. تنگناها با همه سختیهایش، میتواند سازنده باشد. معطل تحریمها و وعدههای غرب در حوزه درمان و پزشکی نماندن، میتواند الهامبخش سایر بخشهای مدیریتی و اقتصادی باشد. راهبرد مقاوم، قوی و واکسینه شدن در برابر تهدیدها که سالهاست در ادبیات رهبر انقلاب تأکید میشود، اکنون بیش از همیشه اهمیت یافته است. وزارت بهداشت و بانک مرکزی در چند ماه اخیر منطق خود اتکایی و ناامیدی مطلق نسبت به دشمن را در پیش گرفتند و دستاوردهای مهمی را در زمینه درمانی و مالی موجب شدند. این رویکرد را باید در کلیت مدیریت اجرایی توسعه داد. سیاست فعلی محدودیت و قرنطینه ضرورت دارد اما نباید کارهای مهم ملی و مدیریتی و سیاستگذاری و دیدبانی تعطیل شود. چرخ تلاش و تربیت و تولید و اقتصاد و سیاست خارجی باید بگردد و همه اینها نیازمند تدبیرهای جدید است. کسب و کارهای آسیبپذیر و اقشار ضعیف، نیازمند حمایت بیشتری هستند. تصمیم دولت درباره اختصاص صدهزار میلیارد تومان برای حمایت از مشاغل آسیب دیده از کرونا اقدام درستی است که باید با برنامهریزی دقیق، به دست نیازمندان واقعی برسد و خدای ناکرده ماجرای واگذاری 18 میلیارد دلار ارز دولتی در اوایل سال 97 تکرار نشود.
در آستانه عصر نوین ایرانیان
علی ربیعی در ایران نوشت:
شاعرهای پرفروغ که قرن سپری شده ما را سرود، «در آستانه فصل سرد» ایستاده بود اما ناامید نبود، خواب درخشش سرخ ستاره را دیده بود در آسمان سیاست ایران. میگفت کسی میآید که مثل هیچکس نیست. ما اکنون در سال ۹۹ در آستانه قرن نوین ایرانیان ایستادهایم. گرچه ابتلا و مرگ هر روز هموطنان بر اثر کرونا، فضایی حزنآلود را در دلهای ما حاکم کرده اما از سوی دیگر در مبارزه جامعه بزرگ سلامت و جنبش خیر جمعی همراه با سازمانهای مردمنهاد انرژیهای معطوف به حیات آزاد میشود. کارکردهای جامعه سلامت با همه مؤلفههای درمانی، بهداشتی، ارتباطی و عاطفی و اجتماعی آن مقاومت نیرومندی را در مقابل مرگپراکنی کرونایی و تحریمی به عمل آوردهاند. ما شاهد درخشش اختران قهرمانی هستیم که برخلاف همیشه از آسمان سیاست نیامدهاند. از زمین بیمارستانها و از کرسیهای دانش پزشکی و از کف عرصه درمان و بهداشت و از حوزه سلامت روان برخاستهاند. سردارهای ما اکنون سیمایی کاملاً متفاوت دارند، پرستاری که با کمترین امکانات و تجهیزات حفاظتی خدمت میکند، پزشکی که همه ایام نوروزی خود را در لباسی طاقتفرسا حبس کرده تا نیروی زندگی آزاد شود، کارگران خدماتی گمنام کادر درمان، بسیجیها و سازمانهای مدنی که کار غربالگری را برعهده گرفتهاند و…
با این بیم و امید نوروز کرونایی، اتفاقات سال ۹۸ که در گذار از آن به سال ۹۹ رسیدیم را مرور میکنم. برای سالنامه ایران در اسفند ۹۷ مقالهای نوشتم که ۹۸ فقط یک سال نیست - خوب به یاد دارم با جامعهشناسی آیندهنگر چقدر با تفاسیر ضد امنیتی مورد حمله قرار گرفتم - متنی که برای سال ۹۸ نوشتم خالی از حلاوت بود. با مشاهده حجم انبوهی از یأسپراکنیها و گفتار و تصاویر مسلط و مشاهده کنشهای سیاسی تخریبگر و همراه با تحریمهایی که اثر خود را روز به روز بیشتر میکرد، هیچ دشوار نبود پیشبینی این امر که: «اگر بر همین سیاق سال ۹۸ را ادامه دهیم چشمانداز روشنی در پیش نخواهیم داشت و برای جامعه امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامیهای ذهنی به ناآرامیهای فیزیکی را کاملاً متصورم.»
که گفتهاند هر آن کس که باد میکارد توفان درو خواهد کرد.اما خوشبختانه امسال حاکمیت گفتمان پزشکی، دانش سلامت و همبستگی اجتماعی برآمده از طرح فاصلهگذاری فیزیکی در مسیر مبارزه با کرونا، نوید یک عصر کاملاً تازه را به ما میدهد. رسانه ما نیز در کلیت خود سخت تحت تأثیر حاکمیت گفتمان عرصه بهداشت وسلامت قرار گرفته و تا همین امروز ظرفیتهای قابل توجهی از خود بروز داده است و اگر آرامش فضای سیاسی نخبگان در قدرت به نفع مردم اینچنین پیش برود و با همافزایی دولت - دولت، جامعه - جامعه و دولت - جامعه میتوان مسیر معکوس سال گذشته یعنی پشت سرگذاشتن «ناآرامیهای ذهنی» جامعه را پیشبینی کرد.
در متنی که برای سال ۹۸ نوشته بودم گفتم: «برنامهریزی برای تنوع رسانهای و شکستن حصارهای تنگنظرانه راهکاری است که حداقل انرژیهای متراکم اعتراضی را کاهش خواهد داد و در بهترین حالت راهکارهای برونرفت از مشکلات را تولید خواهد کرد.»متأسفانه چنین روندی را در تقویم رسانهای ۹۸ شاهد نبودیم اما امسال شاهد بازتاب مبارزه ضد کرونایی جامعه سلامت کشور در رسانه ملی و سایر رسانهها هستیم. به رغم جریانهای کینهتوز که بیشتر آبشخور آنها در آن سوی مرز در فضای مجازی جولان مییابد کنشگران مؤثر و پر قدرت در فضای مجازی به وجود آمدهاند که بازتابنده گفت وگوهای اجتماعی امیدبخش و پیشبرنده را نوید میدهند.
پرسش اصلی در عرصه رسانه و بازنمایی این است: چگونه میتوان از خلال تولید و نشر پیامها و اطلاعات معطوف به حیات و سلامت، تسهیلگر ایجاد رفتارهای جدیدی در میان شهروندان بود؟ رفتارهایی که همکاری میان شهروندان و سرداران سلامت و مبارزین خط مقدم ضد کرونایی را تقویت کند؟ رفتارهایی که با درک شرایط از تحریم، تحریمشکنی را به یک هدف برای همه جامعه و گروههای سیاسی تبدیل کند و نیز رفتارهای امیدبخشی از همدلیهای برکشیده از فاصلهها و اهتمام برای یک خرد جمعی بزرگ برای پشت سر گذاشتن کرونا به وجود آمده که میتواند سرمایهای برای دوران پساکرونا و حل مسائل بزرگ اجتماعی و اقتصادی ما باشد. درست در همین نقطه گرهی و مبرم است که نیاز به تولید سرمایه اجتماعی بیش از هر زمان دیگر احساس میشود. سرمایه اجتماعی در ظرف سازمانهای مدنی، انجمنهای سلامت، گروههای محیط زیستی، تشکلهای کارگری، شنیدن صدای فرودستان و…تولید میشود. در آن سالها که هنوز اتحاد ترامپیسم و صهیونیسم دستاوردهای برجامی را مورد تهاجم قرار نداده بود میگفتیم تکنیکها و شیوههای به کار رفته در الگوی توافق هستهای میتواند ملهم از یک سلسله توافقات مشابه برای صلحسازی و پایان دادن به مناقشات منطقهای باشد. در حال حاضر ما به ایجاد یک همپوشانی ضد کرونایی و ضد تحریمی نیازمندیم.
اکنون یک مبارزه کاملاً نوین در حال تبدیل شدن به یک الگوی برتر و قابل تعمیم به حوزههای جدید است: مبارزه ضد کرونایی از آنجا که یک مبارزه و یک مقاومت بزرگ علیه فرآیندهای مرگبار است میتواند یک الگوی موفق برای مبارزه ضد تحریمی باشد. هرچه تحریمهای ظالمانه و کرونا چنگالهای مرگبار خود را در ریزبدنههای جامعه میگسترانند باید راهبرد مقاومت زندگیبنیاد را تقویت کرد. مشروعیتی جعلی که امریکا برای تحریمهای ظالمانه دستوپا کرده بود اکنون در فضای کرونایی رخنهها و شکافهای خود را آشکار میکند. در خود کنگره امریکا پمپئو با این پرسش مواجه شد که چگونه میتوان در چنین شرایطی استمرار تحریمها را توجیه کرد؟ روشنفکران وآزادیخواهان جوامع غربی اکنون با صدای بلندتری مشروعیت تحریمها را به پرسش گرفتهاند. در جانب مقابل شاهد آن هستیم که رسانههای پترودلاری، مزدبگیران اتاق فکرهای تحریم و دیگر کاسبان برونمرزی تحریم، به تکاپو افتاده و به ابداع تزهایی از قبیل «سپر انسانی مرگ کرونایی» حتی علیه منتقدین جوامع غربی تحریمها مشغول شدهاند. آنها با مشاهده شکاف معینی که در دیوار تحریمها در حال پدیداری است و برای رخنهپوشی آن دیوار ضد بشری، به تکاپو افتاده و به تئوری توطئه متوسل شدهاند.
اگر سال قبل گفتم ۹۸ یک سال نیست امروز هم میگویم ۹۹ با پشت سر گذاشتن رنجها و گذر به عصر زندگی میتواند یک سال نباشد. در مورد تحریمها اجماع خوبی در داخل کشور به دست آمده است. همگان بر آثار زیانبار تحریم بر زندگی اقتصادی و سلامت جامعه پی بردهاند و یک همبستگی ملی برای مقاومت در برابر تحریم و به عقب راندن آن به وجود آمده است و باید این انرژی داخلی را به فضای بینالملل ضد تحریم همافزا کنیم. امروز تعداد زیادی از نهادهای مدنی که در میانه میدان به کمک جامعه در مقابله با کرونا مشغولند با نامهنگاریهای متعدد به مجامع بینالمللی کار ستودنی انجام دادهاند.
برخلاف برخی معتقدم کرونا جامعه را از فردگرایی منفی و خودخواهی به فردگرایی مثبت در درون منفعت جمعی و عمومی سوق خواهد داد. این خرد جمعی در حل مسائل اجتماعی و به نوعی قاعدهپذیری از نفع جمعی در صورتی که روشنفکران و نخبگان ایرانی در ایجاد آن، گفتمان عمومی را تقویت کنند میتواند نویدبخشیهای خوبی در سال ۹۹ داشته باشد. علاوه بر اینها تغییرات لازم در شیوههای حکمرانی مبتنی بر افکار عمومی میتواند در دوران پساکرونا و سال ۹۹ الگوی بهتری از رابطه دولت ملت را به ارمغان بیاورد. متشکل شدن گروههای اجتماعی در دل نهادهای مدنی برای خیر جمعی و کنش فردی در خیر جمعی دستاوردهای خوبی برای سال ۹۹ ما خواهد داشت. اگر سیاسیهای به دنبال کسب قدرت در سال ۱۴۰۰، جامعه را با مجادلههای بیهوده مشوش نکنند اگر فروکش تخریب دولت با هدفهای سیاسی مثل این روزها استمرار یابد، ما سال ۹۹ و پساکرونا را میتوانیم سالی بهتر در آستانه عصر نوین ایرانیان رقم بزنیم.
الزامات جهش تولید در دوران کرونایی
مهدی حسن زاده در خراسان نوشت:
امسال در شرایطی به نام جهش تولید نام گذاری شد که سال هاست هدف گذاری رهبر معظم انقلاب برای نام گذاری سمت و سوی اقتصادی دارد و طی سال های اخیر به صورت مصداقی تر به سمت تولید جهت گیری شده است.
پرسش این است که جهش تولید در شرایط رکود سنگین ناشی از کرونا چه مقدار و چگونه قابل تحقق است؟ برای پاسخ به این سوال که بین جهش تولید و شرایط رکودی ناشی از کرونا چه نسبتی به چشم می خورد مروری بر وضعیت اقتصاد ایران در سال گذشته و چشم انداز پیش رو ضروری است.
سال 1398 در شرایطی سپری شد که اقتصاد ایران سنگین ترین دوره تحریمی را سپری کرد و فروش نفت به کمترین میزان در سال های پس از انقلاب رسید. وابستگی نسبی بودجه به نفت اگرچه در یک دهه اخیر به تبع تحریم ها کاهش یافته بود، اما همچنان همین میزان وابستگی در کنار اثرات رکودی جهش نرخ ارز و تعلل دولت در اصلاحات اقتصادی از جمله تداوم فضای نامساعد کسب و کار موجب ثبت رشد اقتصادی منفی شد.
در چنین شرایطی شیوع بیماری کرونا، اقتصاد ایران را از 2 ناحیه تحت تاثیر قرار داد و اثرات آن همچنان ادامه دارد. نخست، از مسیر تعطیلی بخشی از فعالیت های اقتصادی و رکود شدید در آن بخش ها و دوم، از مسیر رکود اقتصاد جهانی و اثرات آن در کاهش درآمد نفتی و افت صادرات غیرنفتی، اقتصاد ایران تحت تاثیر کرونا قرار گرفته و همچنان خواهد گرفت. به این ترتیب و در شرایطی که تورم در وضعیت نسبتا با ثباتی قرار گرفته و روند نزولی دارد، رکود، اصلی ترین معضل سال آینده اقتصاد ایران خواهد بود.
در چنین شرایطی برنامه ریزی برای خروج از رکود باید حتما در اولویت دستور کار اقتصادی کشور باشد، اما این خروج از رکود چگونه و در چه سطحی باید صورت گیرد.طرح موضوع جهش تولید در چنین شرایطی به منزله اقدامی فراتر از برنامه های معمول رونق اقتصادی است.
چرا که رکود سنگین این سالها موجب شده است میانگین رشد اقتصادی کشور در 10 سال اخیر، حدود صفر درصد باشد. با رکود ناشی از کرونا، این میانگین به سمت منفی حرکت خواهد کرد و برای خروج از چاله رکود نیاز به پرشی بلند و جهش گونه است.
در چنین شرایطی که بالاتر ذکر شد، اقتصاد با رکودی سنگین مواجه است و همزمان منابع معمول نیز ممکن است برای خروج از رکود مواجه نباشد. قطعا محدودیت های بودجه ای، بودجه عمرانی را کاهش خواهد داد و منابع بودجه ای دولت برای کمک به بخش هایی نظیر مسکن و دیگر بخش های پیشران اقتصاد را تحت تاثیر قرار می دهد.
بنابراین موضوع مهم برای جهش تولید به میزانی که اقتصاد ایران را از رکود سنگین خارج کند، تامین منابع جدید مالی است. تجربه همه اقتصادهای درگیر کرونا از آمریکا تا چین و اروپا نشان می دهد که همه ماجرا به تزریق منابع مالی بر می گردد. سوال این است که چه منابع مالی جدید را می توان در اقتصاد ایران یافت؟
1 - به صورت مشخص، تحقیقات مراکز مختلف از سازمان امور مالیاتی تا مرکز پژوهش های مجلس نشان می دهد که نظام مالیاتی با تعریف پایه های جدید مالیاتی از مالیات بر عایدی سرمایه تا مالیات بر مصارف لوکس، در مجموع می تواند به اندازه درآمد فعلی مالیاتی، منابع جدید ایجاد کند.
2 - دارایی های راکد دولت نیز منبع مالی بزرگی است که می تواند استفاده شود. براساس دادههای قبلی مجموع دارایی های دولت حدود 18 هزار هزار میلیارد تومان (18 میلیون میلیارد تومان) برآورد شده که فعلا یک سوم آن شناسایی و ثبت شده است.
براساس گفته، رئیس سازمان خصوصی سازی، 100 هزار میلیارد تومان از این اموال، راکد و بدون استفاده باقی مانده است که این میزان اموال نیز می تواند مولد و در جهت جهش تولید استفاده شود. ظرفیت اموال راکد و مازاد نظام بانکی را نیز می توان به این فهرست اضافه کرد.
3 - منبع مهم دیگر، امکان تامین مالی از طریق اوراق بهادار است. نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی در اقتصاد ایران به مراتب کمتر از اقتصاد بزرگ جهان است و در صورت فعال سازی بازار اوراق بهادار در کشور که مقدمات آن با عملیات بازار باز از سوی بانک مرکزی فراهم شده است، می توان، منابع مالی قابل توجهی را از این مسیر جذب کرد.
4 - شفاف سازی بودجه به ویژه در بخش بودجه هنگفت شرکت های دولتی نیز بخش دیگری از منابع مالی مورد نیاز جهش تولید است که باید برای آن نیز برنامه جدی داشت.
5 - علاوه بر منابع مالی، بهبود محیط کسب و کار و تغییر در قوانین و مقررات مخل تولید نیز باید در دستور کار قرار گیرد. 2 مورد مشخص در این زمینه شامل: نخست، حذف انحصارهایی که مانع شکل گیری کسب و کار در بخش های خدمات است. دوم، اصلاح قانون کار و از جمله تعیین دستمزد منطقه ای برای ایجاد صرفه اقتصادی تولید در بخش های محروم و دور افتاده است.در مجموع جهش تولید نیازمند برنامه جدی برای تغییر و تحول گسترده در نظام مالی و بودجه ریزی دولت و اصلاح قوانین و مقررات است.
این در حالی است که سال گذشته مطالبه صریح رهبر انقلاب برای اصلاحات ساختاری بودجه با جدیت از سوی دولت و مجلس پیگیری نشد. اکنون دولت پس از سال ها اعتیاد به درآمد نفت، باید منابع درآمدی دیگر را برای جهش تولید تجهیز کند.
بسیاری از این موارد در طرح ها و برنامه های مشخص، فهرست و تدوین شده است و در عمل نیاز به عزمی جدی و برنامه ای عملیاتی برای اجرا دارد. دولت در شرایطی که با غول رکود کرونایی مواجه است باید از لاک محافظه کاری خارج شود و به تغییرات و اصلاحات بنیادین تن دهد و بداند که با سلاح های قبلی نمی توان به جنگ این غول مخوف رفت.
کرونا و رفتار خاص برخی از مسئولان
صادق زیباکلام در آرمان نوشت:
از آنجایی که علم و اطلاع کامل و دقیقی درخصوص میزان عملکرد مسئولان اجرایی از همان ابتدا در ارتباط با بحران کرونا در دست نیست، نمیتوان به راحتی درستی یا نادرستی مجموعه عملکرد را بررسی کرد.
حتی این مساله که برخی مطرح میکنند پیش از سال جدید مساله قرنطینه را بهطور جدی مطرح کرده بودند و با توجه به سفرهای در پیش نوروزی از مسئولان میخواستند جلوی مسافرتها گرفته شود، یا در اعمال قرنطینه همچون چین یا کشورهای غربی عمل کنیم نیز مد نظر نیست و فرض بر این است که مسئولان برای عدم اجرای قرنطینه دلایل خود را داشتهاند.
شاید پاسخ به این سوال نیز چندان مهم نباشد که اگر قرار نبود قرنطینه اجرا شود پس چرا در ایام نوروز نیروی انتظامی به برخی از کسانی که در شهرکهای شمال کشور ویلا دارند و معمولا در ایام نوروز به آنجا میروند مراجعه کرده و از آنها خواسته به تهران یا شهرستان مبدأ خود بازگردند.
اما این سوال مطرح میشود که اگر قرنطینه لازم بوده چرا مسئولان اجازه دادهاند که آنها به شمال بیایند و اگر لازم نبوده، چرا از آنها خواسته میشود که منازلشان را در شهرکهای شمال کشور ترک کنند و به مبدأ برگردند؟ فرض را بر این میگیریم که مسئولان برای همه اینها توجیه و دلیلی داشتهاند اما آنچه جای تامل دارد برخورد سیاسی و نگاه خاص به مساله کرونا است که در برخی از جریانات سیاسی دیده میشود.
بسیاری از پیامکهایی که توسط سایتهای رسمی وابسته به بخشهای مختلف میآیند پر از آمار تلفات مربوط به آمریکا یا انگلیس هستند. گویی ظاهرا اگر 350 میلیون آمریکایی یا 60 میلیون انگلیسی در نتیجه کرونا از بین بروند مشکلات ما حل میشود، در حالی که آرزوی مرگ و نیستی برای دیگران عاری از هرگونه فضیلت اخلاقی است. اینکه تلاش کنیم نشان دهیم دیگران چقدر مساله، مصیبت و تلفات دارند، مردم در فروشگاهها به دستمالهای کاغذی حمله کردند یا قفسههای سوپرمارکتها خالی شده، اگر واقعیت و عمومیت داشته باشند، باز همان سوال مطرح میشود که اگر دیگر کشورها نتوانند از پس کرونا برآیند، چه افتخار و عظمتی برای ما خواهد بود؟
آیا اگر آمار مبتلایان به کرونا در آمریکا افزایش یابد در ایران کاهش مییابد؟ اگر تعداد فوتیها در انگلیس در نتیجه کرونا خیلی زیاد شود، باعث خواهد شد که این آمار در ایران کاهش یابد؟ متاسفانه اینگونه برخوردها نهتنها از نظر فضیلتهای اخلاقی شایسته نیست، بلکه باعث میشود ه آن مختصر اعتماد و اعتباری که برخی از مردم دارند نیز خدشهدار شود.
چون تنها چیزی که از ارائه اینگونه آمار بهدست میآید، این است که همچون برخی که منتظرند صاحبان متوفی بیاید و آنها تقاضای پول کنند، انگار ما هم نشستهایم که دیگران دچار مرگ و میر شوند با این تفاوت که روشن نیست از مرگ و میر آنها چه سودی عاید ما میشود؟
«جهش تولید» و تفاوت آن با «رونق تولید»
حسن رشوند در جوان نوشت:
رهبر انقلاب اسلامی در پیام نوروزی خود، با اشاره به نامگذاری سال ۹۸ به رونق تولید و تحرکات مثبت انجام گرفته در سال گذشته، سال ۹۹ را به نام جهش تولید نامگذاری کردند و درباره چرایی نامگذاری امسال به جهش تولید فرمودند:
«.. سال گذشته گفتیم «رونق تولید»، امسال بنده عرض میکنم «جهش تولید»؛ امسال سالِ جهشِ تولید است. این شد شعار امسال؛ کسانی که دستاندرکار هستند جوری عمل کنند که تولید انشاءالله جهش پیدا کند و یک تغییر محسوسی در زندگی مردم انشاءالله به وجود بیاورد.»
هرچند تا رونق تولید به معنای واقعی، فاصله زیادی داریم، اما تحقق همین مقدار با توجه به مشکلات بزرگی که سال گذشته کشور داشت، از سیل گسترده ابتدای سال ۹۸ و خسارتهای سنگینی که به کشور وارد آمد تا آشوبهای آبان ماه و از بین رفتن بخشی از زیرساختهای کشور تا ویروس کرونا که عملاً در ماه پایانی سال، کل فعالیتهای کشور را تعطیل کرد در کنار یک سال تحریم گسترده و بی سابقه دشمنان ملت ایران، میتوان گفت ایران عزیز برای رونق تولید کارهای بزرگی را انجام داد و همین اقدامات است که امید به «جهش تولید» را در سال ۹۹ به وجود آورده است و رهبری معظم انقلاب را بر آن داشته تا از ظرفیت به وجود آمده در سال ۹۸ برای رسیدن به نقطه جهش در سال ۹۹ بهره گرفته شود.
برخی از اقداماتی که سال ۹۸ انجام شد و زمینهای گردید تا سال ۹۹ بر مدار همان شعار سال ۹۸ حرکت کنیم، عبارتند از:
۱- توجه به رشد فعالیتهای خُرد با محوریت کارآفرینی؛۲- ورود افراد متخصص و کم سرمایه به سمت کسب و کارهای کوچک؛۳- ارتقای سطح فعالیت شرکتهای دانشبنیان با آوردهای حدود ۱۲۰هزار میلیارد تومان؛۴- افزایش تولیدات راهبردی در حوزه کشاورزی و حرکت به سمت خودکفایی در کالاهای اساسی؛ ۵- افزایش تولید بنزین باوجود تحریمهای گسترده با راهاندازی سه فاز ستاره خلیج فارس و تولید بنزین تا مرز ۱۱۵ میلیون لیتر در روز و فراتر از نیاز داخلی؛۶- حضور فعال مراکزی مانند قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا و ستاد اجرایی فرمان امام و بنیاد مستضعفان در عرصه تولید و رونق تولید؛ ۷- کاهش وابستگی به نفت به خاطر تشدید تحریم و افزایش صادرات غیرنفتی؛۸- ایرانیتر شدن سفره ایرانیان با تولید کالاهای ایرانی (بهرغم کوچکتر شدن سفره مردم)؛ ۹- حضور فعالتر و نویدبخش گروههای آتش به اختیار نیروهای انقلابی در عرصه اقتصاد و ۱۰- حضور فعال و مؤثر قوه قضائیه در مبارزه با مفاسد اقتصادی و حرکت به سمت شفافیت اقتصادی.
بنابراین، مجموع فعالیتهای انجام شده به علاوه شکلگیری مجلسی که انشاءالله اقتصاد مقاومتی و تحقق الزامات آن را هدف اصلی خود قرار خواهد داد، زمینه جهش تولید را در سال ۹۹ پدید آورده است.
از بیانات رهبر معظم انقلاب چنین برداشت میشود که بین رونق تولید- که امری لازم و ضروری است- و جهش تولید، تفاوتهایی وجود دارد. تفاوتهایی از جنس تفاوت بین «حرکت» و «سرعت». شاید عبارت زیر گویاترین مثال برای رساندن تفاوت مفهومی بین «رونق تولید» با «جهش تولید» باشد.
هواپیمایی را در نظر بگیرید که قصد پرواز دارد. ابتدا این هواپیما که از قبل تمام مسائل فنی آن بررسی شده و آماده پرواز است، باید موتور آن روشن و سپس حدود یک کیلومتر و بیشتر روی باند حرکت کند.
درست است که این هواپیما به حرکت درآمده است، اما برای پرواز نیاز به «خیز» (take oof) دارد.
تیک آف یا «خیز» یعنی «کندن از شرایط قبلی در زمین و پرواز تا رسیدن به سطح مناسب پرواز»! در واقع جهش در تولید را تداعی میکند. در سالهای گذشته و بهخصوص در سال ۹۸، موتور تولید روشن شد و هواپیمای اقتصاد روی باند قرار گرفت و به حرکت در آمد، اما لازمه تحول اساسی در اقتصاد فاصله گرفتن ازشرایط قبلی و جهش به سمت وضعیت جدید است.
البته جهشی که با کنترل مناسب و حرکت متوازن و هماهنگ به سمت بالا همراه است و صدالبته تکانههای طبیعی خود را برای قرارگرفتن در سطح مناسب، برای ادامه حرکت دارد. اینجاست که سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی معنا پیدا میکند که حرکتهای انجام شده اگرچه خوب است، اما یک دهم حرکت مورد انتظار نیست!
درست مثل هواپیمایی که بعد از حرکت روی باند انتظار میرود از جاکنده شود و در حرکت خود تحول محسوس ایجاد کند و الا نه تنها به مقصد نخواهد رسید بلکه ممکن است با خروج از باند یا رسیدن به انتهای باند و برخورد با موانع، متوقف شود و آسیب ببیند و خطرات زیادی را متوجه سیستم کند. با این مثال، برای روشنتر شدن تفاوتهای شعار این دو سال، به چند نکته اشاره میشود:
۱- رونق تولید برای زمانی است که بخواهیم تولید از رکود خارج شود. درست مانند وقتی که کارخانهای عملاً به تعطیلی کشیده شده است. مجموعه تلاشهای انجام گرفته برای خروج این کارخانه از تعطیلی، رونق بخشی به تولید است، اما جهش تولید در زمانی است که کارخانهای با یک ظرفیتی در حال کار است ولی با چند اقدام اساسی و چند تغییر اصلی میتوان ظرفیت این مرکز تولیدی را به دو برابر یا بیشتر افزایش داد.
۲- رونق تولید نوعی حرکت برای شناسایی نقاط ضعف و قوت و بررسیهای لازم برای شناخت بهتر مسیر است، اما جهش تولید همافزایی و مشارکت جدیتر بر مبنای تلاشهای انجام گرفته برای رونق اقتصادی است.
۳- در رونق تولید، بیشتر فعالیتها در سطح برنامهای و عملیاتی است، اما در جهش تولید، علاوه بر سطح برنامهای و عملیاتی، باید سهم سیاستگذاری درست، برنامهریزی راهبردی و آینده نگرانه برچرخه قبل افزوده شود.
۴- در رونق تولید شاید بیشتر برنامه ریزان عرصه تولید نگاه خویش را معطوف تولید کالاهای مصرفی و زود بازده کنند، اما در جهش تولید در عین توجه به مقوله تولید کالاهای مصرفی، تمرکز بیشتر بر تولید و فعالیت در عرصه کالاهای سرمایهای و خارج کردن کشور از دایره وابستگی به واردات کالاها و تکنولوژی از کشورهای دیگر است.
بر همین اساس است که رهبر معظم انقلاب در شعار سال ۹۹ جایگاه دو قوه مقننه و قضائیه را در جهش تولید در کنار دولت برجسته دیدند. بنابراین، نقش مجلس جدید و قوه قضائیه اهمیت و ضرورت زیادی در تحقق شعار سال ۱۳۹۹ خواهد داشت. چراکه بدون برنامه مناسب و قوانین صحیح از سوی مجلس و بدون نظارت بازدارنده از فساد و پیش برندهی تولید و مبارزه قاطع با مفسدان از سوی قوه قضائیه، جهش تولید امکانپذیر نخواهد بود.
کرونا و دگرگونی ارزشها!
محمدعلی وکیلی در ابتکار نوشت:
۱- کرونا انگار قرار نیست به این زودیها رخت خود را از جهان برچیند. مهمانی است که گویا میخواهد مقیم شود. باید از این پس، حضور آن را به رسمیت بشماریم. حضورش نیز چندان سنگین است که آثار انکارنشدنی دارد. کرونا هم آثار معرفتی و هم آثار رفتاری خواهد داشت. شواهد نشان میدهد برخی از این آثار، پایدار خواهند ماند.
۲- به علت کرونا، رهبران بزرگ مذهبی، پیروان ادیان را به خلوتگزینی و دوری از جمع دعوت میکنند. پاپ در واتیکان، برای میدان خالی سخن میگوید و اینجا نیز، به توصیه مسئولان درمان و موافقت علما، درِ حرمهای مطهر بسته شده است.
۳- شاید اولینبار در جهان است که مناسک جمعیِ موحدان، اینگونه تعطیل میشود! اولینبار است که فضیلت در تفرق است. توصیه به عبادات فردی و حذر از مناسک جمعی، امری نادر است. اولینبار است که گریختن از جمع و گزیدنِ تنهایی، فضیلت به حساب میآید. این ایام، یدالله مع الفرادی است! عبادات، آدابی دیگر یافتهاند.
۴- امروز «مسئولیت اجتماعی» به سبب پیوند قریبی که با جان انسانها یافته است، در سقف «تکالیف اخلاقی» مینشیند. ایضاً مسئولیت اجتماعی در رعایت فاصله اجتماعی معنادار شده است. لذا نهتنها امروز فضیلت مذهبی، در ترک مناسک جمعی است؛ بلکه فضیلت مدنی و مدرن نیز در رعایت فاصله اجتماعی است. کرونا، ارزشها را دگرگون کرده است!
۵- در دنیای اجتماعی و پراشتغال کنونی، تجربه دینی گوهری کمیاب شده بود. کرونا این فرصت را به مومنان داده، که رها از اشتغالات دنیایی، تجارب دینیِ فردی و فردیتِ فرهنگی خود را تقویت کنند. گویی نوعی چرخش حواس را دامن زده است. از این پس بهواسطه تهدید ویروسی در جهان، شاهد کاهش ابعاد زیست جمعی خواهیم بود. رفتن به خلوت، درهای رجعت به خویشتن را گشودهتر خواهد کرد.
۶- در این وضعیت، حتماً دیگر نمیتوان ایمان مذهبی را چون گذشته ملازمِ مناسکِ جمعی به حساب آورد. گوهر ایمان در کرونا نمایانتر شد. مشخص شد که شکلِ عبادات، بهانه بندگی است. شرایط و ضروریات متنوع اجتماعی، آزمونهای جدیدی از بندگی میآفرینند. درواقع، بندگی، ضرورتاً بندِ شکل خاصی از مناسک نیست. گاهی فضیلت در جمع است و گاهی در تفرق. مناسک میتواند تعطیل شود، اما بندگی نه. گوهر ایمان، در عصر پساکرونا، جلوهای دیگر خواهد فروخت.
۷- اگر همه بشر به ویروس کرونا مبتلا نشوند هم، اما همه با آثار آن روبهرو خواهیم شد. کرونا به زندگی همه ما وارد شده است. حضور کرونا، هم در مواضع معرفتی ما تاثیر گذاشته و میگذارد و هم تعریف اخلاقیات و ارزشها را متاثر ساخته است. کرونا به زندگی همه ما آمده است.