سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**عبدی:اساسا در سال ۸۸ انتخابات برگزار نشد
«عباس عبدی» فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه شرق در پاسخ به این سوال که «خطای اصلاحطلبان در سال ۱۳۸۸ حضور بود یا پافشاری به نتیجه انتخابات؟» گفت: «اساسا در سال ۱۳۸۸ آن انتخابات نبود. اگر انتخاباتی برگزار شود و روز بعد از آن آرامش نباشد، آن انتخابات نیست، بلکه جنگ رأی و سیاست است که در قالب انتخابات خود را نشان میدهد. اصلاحطلبان نباید وارد این منازعه میشدند؛ باید حضور میداشتند برای جلب مشارکت نه اصرار بر نتیجه».
عبدی در بخش دیگری از این مصاحبه گفت: «بارها هم گفتهام انتخابات ۱۳۹۶ آخرین کوشش مردم بود برای اینکه بگویند ما حاضریم از طریق جمهوریت نشان دهیم که چه چیزی را نمیخواهیم، اما بازهم در برابر ظهور نتایج آن مقاومت شد، هیچگاه نتوانستند به نتایج خواست جمهوریت چنان که هست تن دهند».
در روزهای گذشته روزنامه ابتکار- متعلق به «محمد علی وکیلی» نماینده اصلاح طلب مجلس دهم و کاندیدای ناکام انتخابات مجلس یازدهم(با ۳۲ هزار رأی) در مطلبی مشابه نوشته بود: «بحران سال۸۸ را به خاطر بیاورید. اعتراضات آن روزها را چگونه میدیدید؟ گیر ماجرا به صندوق رای برمیگشت. معترضان معتقد بودند که اجازه جابجایی قدرت داده نشده است و کنشِ قانونی و مدنی آنان با ضربه سختِ اقلیتِ در قدرت، ناکام مانده است و قوائد بازی دموکراسی رعایت نشده است. واضح است که جنس آن بحران، اعتراض به نحوه توزیع قدرت بود. لذا منطقاً نسخه نجات از بحران، تغییر در آن توزیع خاص قدرت بود. نسخهای که البته آن زمان به آن التفاتی نشد. به همین سبب، آن بحران روی زمین کشیده میشد و هیچ گاه حل نشد. اینکه التهاب آن خوابید محصول این بود که یک طرف ماجرا تصمیم گرفت از آن عبور کند. بگذریم».
همچنین در هفته های گذشته، «علی صوفی» وزیر تعاون دولت اصلاحات و عضو شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشته بود: «انتخابات ۸۸ به صورتی میشود که آقای احمدینژاد باقی میماند و میدان رقابت مخدوش میشود و آن بلا بر سر مهندس موسوی میآید و این بلا بر سر کشور میآید، دود آن به چشم مردم میرود».
اصلاح طلبان مهارت های خاص و ویژه ای دارند. یکی از این مهارت ها جعل تاریخ و بیان روایت های مجعول است.
«میرحسین موسوی» - ۲۲ خرداد ۸۸- گفت: «برابر اطلاعاتی که ما از ستادهایمان داریم، در سطح کشور، برنده قطعی، برنده قطعی با نسبت آراء بسیار زیاد اینجانب هستم »! وقتی که میرحسین موسوی این ادعا را در کنفرانس مطبوعاتی خود مطرح کرد، هنوز ۲ ساعت به پایان ساعت رای گیری باقی مانده بود و اساسا پس از این دو ساعت (اگر زمان رای گیری تمدید نمی شد) تازه شمارش آراء آغاز شده و طبعا ساعت ها به طول می انجامید. بنابراین این سوال بزرگ وجود داشت و البته هنوز هم وجود دارد که واقعا میرحسین موسوی بر اساس کدام اطلاعات، در آن زمان ادعای پیروزی در انتخابات را مطرح کرد؟! خصوصا که پیش از این بارها از سوی او و ستادش مطرح شده بود و در همین کنفرانس مطبوعاتی هم مجددا ادعا کرد که ناظران انتخاباتی او را سر صندوق های اخذ رای، راه نداده اند!
پس از اعلام نتایج انتخابات ۸۸، محمد خاتمی، مصطفی تاجزاده، عباس آخوندی و دیگر نزدیکان به نامزدهای شکست خورده اذعان کردند که تقلبی در انتخابات صورت نگرفته است. پس از آن «محمد علی ابطحی» از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ اذعان کرد که «تقلب اسم رمز آشوب بود».
فتنه گران در سال ۸۸ به هیچ عنوان حاضر نشدند که پروسه قانونی اعتراض به نتیجه انتخابات را طی کنند. این طیف چند ماه پس از انتخابات ۸۸ صراحتا اعلام کردند که «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است».
طیف اصلاح طلب در سال ۸۸ با دروغ تقلب، کشور را ماهها دچار آشوب و التهاب کرد. فتنه گران در نهایت در عاشورای حسینی در سال ۸۸ به ساحت سیدالشهدا(ع) جسارت کردند.
آقای عبدی و همقطاران وی نه جنبه شکست در انتخابات را دارند و نه جنبه پیروزی در انتخابات، اگر در انتخابات شکست بخورند با شورش علیه جمهوریت کشور را ملتهب و مردم را متضرر می کنند و اگر در انتخابات نیز پیروز شوند با دروغ کمبود اختیارات، باز هم مردم را دچار خسارت های فراوان می کنند.
شورش علیه جمهوریت و اسلامیت، جزو لاینفک رفتار طیف تندرو اصلاح طلب است.
** با آمریکا و آل سعود مذاکره کنیم، وضع بهتر می شود
روزنامه اعتماد در مطلبی به قلم «ولی نصر» - اصل مقاله در فارن افرز منتشرشده- نوشت: «اگر امریکا درک خود از منافع ایران در خاورمیانه را بالا ببرد، میتواند ایران را تشویق کند قدرت خود در منطقه را به شکلی سازندهتر به کار گیرد. ایران میخواهد امریکا به سیاست مقابله با جمهوری اسلامی پایان دهد، اکثر نیروهای خود را از منطقه خارج کند و بپذیرد که ایران یکی از قدرتهای منطقه است که منافع مشروع خود را دنبال میکند. طی ۴۰ سال اخیر ایران برای تحقق این اهداف مجبور شده گزینه تقابل را انتخاب کند. البته این رویکرد تهاجمی نتوانسته به اهداف خود دست یابد. ترور سردار قاسم سلیمانی، فرماندهای که مسوول اجرای راهبرد تقابل بود، باعث شد ایران و امریکا در ماه ژانویه سال جاری در آستانه جنگ قرار بگیرند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «از سوی دیگر مشکلات اقتصادی و اعتراضات داخلی نیز در ایران تشدید شده است. در چنین شرایطی اگر امریکا مسیر بهتری را به سران جمهوری اسلامی پیشنهاد کند شاید اتفاقات بهتری بیفتد. البته مقامات ایران به صورت غریزی نسبت به وعدههای امریکا و چراغ سبز این کشور به صلح با جمهوری اسلامی بدبین و مشکوکند اما همانطورکه ایران توانست با دولت اوباما به توافق برسد اگر رهبران این کشور ببینند، امریکا در تلاشهای دیپلماتیک خود جدی است و مذاکره میتواند ایران را به اهداف خود برساند، بعید است از آن صرفنظر کنند».
ولی نصر در این مقاله تاکید کرد: «این فرآیند دیپلماتیک باید با حضور ایران، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و امریکا برگزار شود. مذاکرات باید از دو مسیر پیگیری شوند: دیپلماتها باید با پایان دادن به جنگ سوریه و یمن و کاهش تنشها در عراق و لبنان با بازنگری در نحوه تقسیم قدرت، تلاش کنند که ثبات را به منطقه بازگردانند. ایران و عربستان سعودی قبلا یک بار این کار را انجام داده و توانستند با توافق ۱۹۸۹ طائف به جنگ داخلی لبنان پایان دهند. ایران و امریکا نیز با توافق بن در سال ۲۰۰۱ موفق شدند پس از سقوط طالبان، افغانستان را از نو بسازند. اگر چنین توافقی میان ایران، امریکا و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس منعقد شود، آن وقت راه برای دستیابی به توافقی جامعتر در خصوص امنیت آبراه خلیج فارس باز میشود».
وی در ادامه نوشت: «در صورت حصول این توافق، اولویت کشورهای منطقه تغییر میکند. ایران و کشورهای عرب حوزه خلیج فارس دیگر نیازی به صرف هزینههای هنگفت برای خرید تسلیحات یا حمایت از نیروهای نیابتی نخواهند داشت».
اساس رفتار دولت آمریکا- چه دموکرات ها در کاخ سفید باشند و چه جمهوری خواهان- بر پایه جنایت، غارتگری، زورگویی و آدم کشی است.
برخی حکام مرتجع در منطقه نیز در نقش نوچه های واشنگتن و گاوهای شیرده آمریکا عمل کرده و در راستای سیاست های جنایتکارانه آمریکا به قتل عام مردم منطقه مشغولند.
در این سو، کشوری مانند ایران معتقد به این است که باید در مقابل دولت غارتگر و جنایتکار آمریکا با اقتدار مواجه شد و زیر بار زورگویی طرف آمریکایی نرفت.
آمریکا در پی آن است تا تمامی مولفه های قدرت ساز ایران را یکی پس از دیگری از کار بیندازد. این پروسه با مذاکرات هسته ای کلید خورد اما واشنگتن نتوانست برجام را به حوزه های دیگر از جمله توان موشکی و قدرت منطقه ای ایران تعمیم دهد.
برجام موجب شد تا قیمت دلار ۸ برابر شده و سفره مردم کوچک شود. برجام موجب شد تا «هسته ای برود ولی تحریم ها باقی بماند».
بنابراین هرگونه مذاکره ای با آمریکا و حاکمان مرتجع منطقه، جز خسارت، عایدی دیگری در بر نخواهد داشت.
ملت فهیم و عزیز ایران با قاتلان سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی مذاکره نخواهد کرد. به فضل الهی شهید سلیمانی، کار نیمه تمام سردار سلیمانی را به پایان خواهد رساند.
گفتنی است دولت اصلاحات به واسطه برخی قول و قرارهای پنهان، به آمریکا در مقابله با طالبان کمک کرد اما به جای تشکر و دستخوش، اتهام عضویت در محور شرارت را دریافت کرد. در همان روزگار - سالهای ۸۲ تا ۸۴- توافق سعدآباد و پاریس و بروکسل میان ایران و ۳ کشور اروپایی امضا شد که با وجود انجام همه تعهدات از سوی ایران، تعهدات طرف اروپایی کاملاً زیرپا نهاده شد و تقریبا هیچ دستاوردی عاید ایران نشد.
دولت اصلاحات با اعتماد به آمریکا و اروپا، صنعت هسته ای ایران را به حالت تعلیق درآورد ولیکن این قبیل اقدامات هیچگاه به لغو تحریم ها منتهی نشد.
** انتخابات رقابتی بود، مشکل اصلی از کارنامه شما بود
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «برای مشارکت سیاسی خوب، مشارکت و رقابت، لازم و ملزوم یکدیگر هستند. نباید فکر شود که مشارکت بدونرقابت حداکثری میسر است. در واقع مشارکت بدونرقابت، مشارکت دلپذیر و دلخواه نیست. آن چیز که به مشارکت معنا میدهد و آن را زیبا و دلپذیر میکند، رقابت است. برای رقابت هم باید جریانهای سیاسی در عرصه حضور موثر داشته باشند تا بتوانند یک نفر را به عنوان منتخب در نظر داشته باشد بنابراین، انتخابات را میتوان به یک مسابقه تعبیر کرد. حدود ۱۰، ۲۰ سال پیش، اگر رقابت جدی نبود اما مشارکت وجود داشت ولی اکنون دیگر مثل گذشته نیست و با تحولی عظیم مواجه هستیم که شهروندان بیشتر با آگاهی و اراده رای میدهند و رایها عمدتا کیفی شدهاند. آن چیز هم که آن رای را نهادینه و انتخاباتها را معنا میدهد، رقابت است. بنابراین، اگر دغدغه مشارکت حداکثری وجود دارد و مانند ۴۰ سال گذشته، مشارکت حداکثری و میزان آرا برای کشور مهم است، باید فضایی رقابتی را ایجاد کند».
برخلاف ادعای فعالین اصلاح طلب، انتخابات مجلس یازدهم رقابتی بود؛ تنها در یک نمونه در حوزه انتخابیه تهران اصلاح طلبان برای ۳۰ کرسی، حداقل ۴۳ نامزد داشتند.
مسئله اصلی در انتخابات مجلس یازدهم، کارنامه بسیار ضعیف و غیرقابل قبول اصلاح طلبان در دولت روحانی و مجلس دهم بود.
«مجید انصاری» سرلیست اصلاح طلبان علیرغم تبلیغات گسترده فقط ۷۰ هزار رای کسب کرد و در سوی مقابل قالیباف به عنوان سرلیست وحدت، یک میلیون و سیصد هزار رای کسب کرد.
طیف اصلاح طلب در مقطع انتخابات با تبلیغات گسترده تلاش کردند تا میان طیف اصولگرا تفرقه ایجاد کنند، اما انتشار «لیست وحدت» نقشه تفراقه افکنان را نقش بر آب کرد.
در گام بعدی، اصلاح طلبان با تبلیغات گسترده اینگونه وانمود کردند که قالیباف در مجلس تنهاست و شانسی برای ریاست مجلس یازدهم ندارد. اما در ادامه محمدباقر قالیباف با ۲۳۰ رای به ریاست مجلس یازدهم رسید. انتخاب قالیباف با اکثریت مطلق مجلس، برای دومین بار عملیات رسانه ای اصلاح طلبان را با شکست مواجه کرد.
«صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب چندی پیش گفته بود: «انتخابات دوم اسفند ۹۸ نقطه پایان رسمی اصلاحطلبان بود. نهبهواسطه آن که بخش قابلتوجهی از نامزدهای اصلاحطلب تایید صلاحیت نشدند، بلکه بیشتر بهواسطه آنکه حتی اگر نامزدهای این جریان تاییدصلاحیت هم شده بودند، آنان بخت و اقبالی در آن انتخابات نداشتند. چراکه مشکل اصلی اصلاحطلبان آن بود که بیش از دو سال میشد بدنه اجتماعیشان را از دست داده بودند، اما نمیخواستند این واقعیت تلخ را بپذیرند. افول جریان اصلاحطلب از بعد از مجلس دهم و تشکیل فراکسیون امید آغاز شد. انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ و نحوه عملکرد آقای روحانی در دولت دومش، روند فروپاشی جریان اصلاحات را سرعت بخشید».