به گزارش مشرق، چهل سال از ظهر ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ که هواپیماهای رژیم بعثی عراق بمبهای خود را بر روی باند پایگاههای هوایی ایران فرو ریختند و آتش طولانیترین جنگ قرن را برافروختند میگذرد؛ دفاع مقدس در طی این ۴۰ سال همواره یکی از کلیدیترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی به شمار رفته چراکه قرار گرفتن چالشی مانند جنگ ۸ ساله در برابر نظامی نوپا که برآمده از یک انقلاب اسلامی و مردمی بود به خوبی آن را آبدیده کرد تا در سالهای پس از آن بتواند با کولباری از تجربیات جنگ هشت ساله، خود را در ناملایمات و نقشهها و فتنههای داخلی و خارجی نهتنها تابآوری داشته باشد، بلکه به مسیر رشد و بالندگی خود نیز ادامه دهد تا آنجاکه در حوزههای راهبردی مانند قدرت دفاعی و نفوذ منطقهای و بینالمللی در قد و قامت یک ابرقدرت ظاهر شود.
بیشتر بخوانید:
ماجرای محاصره باشگاه افسران سنندج توسط ۲۰۰۰ منافق
اتوپیای دفاع مقدس با نظام شایستهسالاری چه میکند؟
امروز که در چهلمین سالگرد آن واقعه تاریخی که با رقم خوردن حماسههای ماندگار همراه بود قرار گرفتهایم، بازخوانی این اتفاق مهم و پاسخ به پرسشهای نسلی که جنگ را ندیدهاند پیرامون اتفاقاتی که در این ۸ سال رخ داده ضرورتی اجتناب ناپذیر است که ایجاب میکند تمام عناصری که در دفاع مقدس حضور داشته و ایفای نقش کردهاند، به سهم خود در ترویج ارزشهای دفاع مقدس و پاسخ به پرسشهای نسل امروزی بیش از گذشته بکوشند.
حجتالاسلام والمسلمین علی سعیدی مؤسس و اولین مسئول سازمان حفاظت اطلاعات سپاه در سال ۱۳۶۳ تا سالهای ابتدایی دهه هفتاد است که در کارنامه خود سابقه نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۶ را هم دارد و پس از آنهم از اسفند ۱۳۹۶ تا کنون با حکم فرمانده معظم کل قوا مسئولیت دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی کل قوا به وی واگذار شده است.
هفته دفاع مقدس بهانهای شد تا به گفتگو با وی بنشینیم و از مسائل مختلف مربوط به جنگ از او بپرسیم؛ مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید:
** مدیریت و فرماندهی بنیصدر چالش مقطع ابتدایی جنگ بود
بعنوان نخستین سوال، شما بزرگترین چالش جبهه خودی را در دوران دفاع مقدس چه میدانید؟
حجت الاسلام سعیدی: جنگ تحمیلی ۸ ساله رژیم بعث و دفاع مقدس جمهوری اسلامی فراز و نشیبهای فراوانی را به خود دیده و با مشکلات گوناگونی مواجه بوده است. هیجانات، نارساییها و نابسامانیها در پی سقوط رژیم طاغوت و مشکلات پس از پیروزی انقلاب و آشوبها در مناطق مرزی شمال و جنوب غرب و شرایط حاکم بر ارتش پس از پیروزی انقلاب و عدم شکل گیری سپاه و بسیج را می توان بخشی از این مشکلات به شمار آورد. اما آنچه بعنوان چالش می توان به آن اشاره کرد، چالش اول: مدیریت و فرماندهی جنگ بود که در مقطعی به عهده بنی صدر به عنوان رئیس جمهور و فرماندهی کل قوا بود.
بیتدبیریها، کوتاهیها و نگرش منفی وی به سپاه و فقدان انگیزه جدی برای دفاع از جمله مشکلات بنیصدر به شمار می آید و متاسفانه قرار گرفتن بنیصدر در محور فرماندهی و فهم و درک ناقص او از جنگ و موضوع دفاع،را با بزرگترین چالش آن روز مواجه کرده بود که با عزل بنی صدر و هدایت مستقیم جنگ توسط حضرت امام(ره) جبهههای نبرد شاهد تحولات بسیار مهمی گردید.
چالش دوم فقدان مدل و الگویی برای اداره جنگ بود که ارتش متکی به روشهای کلاسیک و شکلگیری فرآیند و مراحل مربوط به این روشها بود و در مقابل، سپاه و بسیج با توجه به اینکه ماهیت نهادی، منعطف و سیال داشتند، معتقد و متکی به دفاع مردمی بودند. که به تدریج این دو رویکرد به هم نزدیک و زمینه ساز عملیات های مشترک گردید.
چالش سوم اندیشههای معارض و مخالف به ویژه در هر مرحلهای پس از عملیاتهای موفق و به طور خاص پس از فتح خرمشهر بود که بروز و ظهور پیدا می کرد. جریانها و احزاب مخالف نظام با تحلیلهای ناقص و مسموم خود القاء می کردند که شروع جنگ از سوی صدام به جهت تحریکات از سوی ایران بوده در حالی که اسناد نشان میداد جبهه استکبار با تحریک و پشتیبانی از صدام، جنگ را با انگیزه نابودی انقلاب سامان دادند.
چالش چهارم رویکرد برخی کجاندیشان و مخالفت با ادامه جنگ به بهانه هزینههای انسانی آن برای جامعه بود که ناشی از عدم توجه به صحنه نبرد و تهدید تجاوز صدام برای انقلاب و تشیع بود که اگر صدام در جنگ موفق می شد، عوارضی به وجود می آمد که تا ابد قابل جبران نبود.
چالش پنجم هم عدم دسترسی به تجهیزات و امکانات بود آغاز جنگ در شرایط کاملا نابرابر صورت گرفت و جبهه ایران حتی از دستیابی به امکانات اولیه برای دفاع محروم بود. به هر حال ایران پس عبور از چالشها و مشکلات اولیه و ورود مستقیم حضرت امام خمینی(ره) در هدایت کلان دفاع و حضور فراگیر مردم و تلاش هماهنگ ارتش، سپاه و نیروهای مردمی، جنگ و دفاع وارد مرحله جدیدی شد و در سه گام ۱- توقف پیشروی دشمن ۲- تثبیت ۳- تهاجم، زمینه خروج دشمن بعثی از سرزمین ایران فرآهم آمد.
وحدت فرماندهی را در طول جنگ چگونه ارزیابی میکنید؟
حجت الاسلام سعیدی: در موضوع دفاع و مدیریت جنگ، وحدت فرماندهی در محوریت دفاع معنا و مفهوم تعیین کنندهای دارد. فرماندهی کل قوا با حضرت امام(ره) بود و شورای عالی دفاع و تفویض فرماندهی در مقطعی به بنی صدر و در دورهی دیگری به مرحوم هاشمی رفسنجانی انجام گرفت.
اما در انجام عملیات، وحدت فرماندهی بین ارتش و سپاه معنا و مفهوم نداشت بلکه در قالب قرارگاه مشترک و طراحی عملیات به صورت مشترک و تقسیم کار در اجرای عملیات می بایست بروز و ظهور پیدا میکرد تا با بهرهگیری از ظرفیت هر دو مجموعه عملیات انجام میشد.
این موضوع تحقق یافت و چندین عملیات در قالب قرارگاه مشترک طراحی و به نتیجه رسید. البته ارتش و سپاه هر کدام در قلمرو، خط و حد خود هم عملیاتهای مستقل داشتند که با توفیقاتی هم همراه بود. مثلا در والفجر ۸، عملیات با محوریت سپاه به صورت مستقل انجام شد؛ اما مفهوم عملیات مستقل این نبود که ارتش هیچ نقشی نداشت، بلکه نیروی هوایی ارتش، هوانیروز و... در عملیات مستقل هم ایفای نقش می کردند.
** در برخی موارد امکان عملیات مشترک ارتش و سپاه وجود نداشت
در مقطعی با هم افزایی سپاه و ارتش در عملیات هایی مانند ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین، بیت المقدس فتوحات بسیار بزرگی به دست آوردیم، اما پس از آن شاهد عملیاتهایی بودیم که ارتش و سپاه مستقلا اجرا می کردند که بعضا به تمام اهداف خود دست نمی یافتند و یا با عدم الفتح مواجه میشد. علت آن چه بود؟
حجت الاسلام سعیدی: همانطور که گفته شد، هماهنگی و همافزایی در قالب قرارگاه مشترک تحقق پیدا میکند؛ قرارگاه مشترک هم تابعی از مولفههای گوناگون و نبود موانع است. اصولا عملیات مستقل یا هماهنگ در قالب قرارگاه مشترک، متوقف به وجود شرایط لازم است. در برخی موارد عملا عملیات مشترک قرارگاهی امکان پذیر نیست. مثلا در اوایل جنگ به ویژه در دوره مدیریت بنی صدر چنین امری میسر و مقدور نبود.
منطقه، محدوده و گستردگی عملیات، شرایط ارتش و سپاه، نوع رویکرد فرماندهان و امکانات و تجهیزات، درون مرزی یا برون مرزی، آفندی یا پدافندی همه و همه در نوع عملکرد یک نیرو تاثیرگذار است و حتی در برخی عملیات مستقل هم، همه یگانهای یک نیرو درگیر نمیشدند. بنابراین حسب تاکیدات حضرت امام(ره) و شورایعالی دفاع و فرماندهی جنگ هرجا که امکان عملیات مشترک در قالب قرارگاه بود، انجام میشد و در مواردی که ارتش یا سپاه به صورت مستقل عمل میکرد، زمینه عملیات مشترک فراهم نبود.
علاوه بر آنچه بیان شد، اینطور نبود که همه عملیات های مشترک موفق بودند و عملیات مستقل ناموفق؛ چه بسا عملیاتی مشترک بود اما نتیجهای نداشت و برعکس عملیاتی مستقل انجام می شد و باموفقیت به پایان می رسید. اصولا عوامل زیادی در موفقیت یا عدم موفقیت عملیات مشترک یا مستقل تاثیرگذار است که هر کدام نیاز به بررسی و تحلیل موردی دارد.
** چرایی ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر
به موضوع ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر اشاره کردید؛ علل و عوامل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر را چه میدانید؟
حجت الاسلام سعیدی: از جمله موضوعات چالشی مربوط به دفاع مقدس که همچنان در دستور کار مخالفین و بهانه جویان حتی برخی عناصری که مغرض نیستند اما از سوی دشمنان مورد سوءاستفاده قرار می گیرد وجود دارد، موضوع ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر است که پاسخهایی هم به آن داده شد، اما همچنان مورد سوال هست و جای بررسی و واکاوی بیشتر دارد.
در پاسخ به مجموع پرسشها میتوان گفت: اولا مسئله اصلی و علت العلل جنگ دعوای سرزمینی و تصرف بخشی از خاک ایران نبود که با فتح خرمشهر و اخراج ارتش بعثی از سرزمین ایران موضوع خاتمه یابد، بلکه مسئله اصلی، جنگ نیابتی یک عنصر قدرت طلب، توسعه گرا، فاسد و مفسد با پشتیبانی همه جانبه ابرقدرتها به ویژه آمریکا برای براندازی نظام اسلامی و نابودی انقلاب بود.
آنقدر مستندات زیادی وجود دارد که نیاز به پرداخت به آنها نیست. نکته قابل توجه اینکه روزنامه وال استریت ژورنال در تاریخ ۳ فروردین ۶۳ مینویسد « ریگان دستور داده است اقدامات لازم برای طرح هایی در جهت جلوگیری از سقوط صدام به عمل آید» بنابراین علت العلل تهاجم به ایران پس از فتح خرمشهر همچنان پابرجا بود.
ثانیا اصول حاکم بر دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران دو امر بود؛ نخست صیانت از انقلاب، حاکمیت دینی، استقلال و تمامیت ارضی کشور و دوم رفع فتنه و ظلم از منطقه. با فتح خرمشهر بخشی از اهداف تامین شد اما اهداف مهم دیگری بود که تکلیف عقلانی و شرعی ایجاب میکرد نبرد ادامه یابد. رفع فتنه و ظلم عامل ناامنی نسبت به انقلاب اسلامی و سرزمین ایران تکلیفی است که در صورت وجود شرایط باید در دستور کار قرار گیرد.
روشن است که پس از فتح خرمشهر ابتکار عمل در دست نیروهای ایران بود، توان نظامی ایران در حد بالایی قرار داشت، توازن سیاسی به نفع ایران بود، مهمترین برگ برنده از دست صدام گرفته شده بود و لذا شرایط برای ادامه نبرد مهیا بود و اگر معادلات منفی که در جبهه داخلی به وجود آمده بود، وجود نداشت زمینههای دستیابی به همه اهداف فراهم بود.
ثالثا هدف جبهه استکبار از شعار صلح، واقعی نبود بلکه با هدف تجدید قوای صدام، گرفتن امتیاز و تبدیل کردن جنگ به جنگ فرسایشی در پشت میز مذاکره بود و به هیچ عنوان هم نمی شد به توافقات صدام و فراتر از صدام اعتماد کرد.
** همه ارادهها و امکانات در خدمت دفاع مقدس قرار نداشت
گاهی این گزاره مطرح میشود که در طول ۸ سال جنگ تحمیلی، تمام توان کشورمان پای کار جنگ نبود یعنی آنگونه که باید تمام ارکان کشور در خدمت جنگ نبود، این گزاره را چگونه ارزیابی میکنید؟
حجت الاسلام سعیدی: گرچه حضرت امام(ره) و برخی از شخصیتهای عالی رتبه و بخش عمدهای از مردم اهتمام جدی به امر دفاع مقدس داشته و آنچه در توان داشتند در پشتیبانی از نیروهای مسلح اختصاص میدادند، اما واقعیات، مستندات و گلهها و شکایتهای فرماندهان، بیانکننده این امر بود که همه ارادهها، همتها و امکانات در راستای دفاع مقدس قرار نداشت.
البته بر خلاف رژیم حاکم بر عراق که یک رژیم پلیسی بود و بالاجبار همه کشور را در خدمت تهاجم و تجاوز به ایران قرار داده بود، شرایط کشور ما هیچگاه اجازه نداد در کشور وضعیت اضطراری و حالت جنگی اعلام شود که این امر نشان می دهد شرایط انقلاب و نظامی اسلامی با آنچه که رژیم بعث می گذراند متفاوت بود.
** نقش دولت در پشتیبانی از جنگ کامل نبود
بر خلاف رژیم بعث که جنگ را دولت اداره می کرد، در ایران دفاع، مردمی بود و مردم در اداره جنگ نقش آفرین بودند. آنچه که قابل بحث است، میزان نقش دولت بود که به نظر می رسد چندان کامل نبوده است.
دلائل عدم اهتمام کامل دولت در قبال دفاع مقدس را میتوان اینگونه دستهبندی کرد که برخی دارای دیدگاههای ناظر به مصلحت گرایی بوده و معتقد بودند که باید نیازهای مردم را احساس کرد و پرداختی بیش از حد به مسئله دفاع پیامدها و عوارض منفی به دنبال دارد و اعتقاد داشتند نباید روی مردم فشار وارد کرد.
دیدگاه دیگر، دید ناباورانه یا مغرضانه برخی به جنگ بود که اساسا به جنگ و ادامه دادن آن باور نداشتند و برخی هم دارای دیدگاه مغرضانه بودند و این دیدگاه ها پس از یک عملیات موفق و یا یک عملیاتی که موفقیت نداشت بیشتر بروز و ظهور پیدا می کرد.
حضرت امام(ره) در مورد طرفداران این دسته می فرمایند: «آنهایی که به ما می گویند سازش کنید، آنها یا جاهل هستند یا مزدور. سازش با ظالم یعنی اینکه دست ظالم را باز کنی تا ظلم کند، این خلاف رای تمام انبیا است»[۱]
عامل دیگر که می توان در عدم اهتمام به دفاع مقدس مورد توجه قرار داد. که حتی روی میزان اعزام به جبهه هم تاثیرگذار بود، تبدیل شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه» به «جنگ جنگ تا یک پیروزی» بعد از کربلای 5 بود که از سوی برخی شخصیتهای مسئول مطرح می شد. اینگونه القاء می شد که شرایط جنگ عوض شده تا زمینه پایان جنگ فراهم شود و تاکید می شد که می توان به یک پیروزی دست یافت و جنگ را تمام کرد.
** باید ارتباط بین نسلهای بعدی با ارزشهای دفاع مقدس برقرار شود
امروز در چهلمین سالگرد دفاع مقدس قرار داریم؛ بعد از چهل سال به نظر شما آیا ما توانسته ایم روایتگری جنگ را به درستی انجام دهیم؟ چالش های روایتگری دفاع مقدس را چه می دانید؟
حجت الاسلام سعیدی: حماسه دفاع مقدس با محوریت رهبری امام و حضور ملت ایران در مقابل جبهه کفر و استکبار و ارتجاع منطقه نقاط اشتراک زیادی با جنگهای انبیاء و ائمه در برابر طواغیت داشته و تفاوت اساسی با دیگر جنگ ها و دفاع ها در طول تاریخ داشته است.
اگر جنگ ها و دفاع ها برای صیانت از سرزمین، حکومت، ناموس و امثال اینها بوده، حماسه دفاع مقدس علاوه بر اینها برای اعتلای کلمه«الله» و حفظ کیان اسلام، نظام دینی، شجره طیبه ولایت فقیه و دفع شر و فتنه از سرزمین و منطقه بوده است.
لذا حماسه دفاع مقدس دارای چند ویژگی است: اولا میراث ماندگار یک ملت است و ثانیا انگیزههای الهی و مقدس در راستای صیانت از کیان اسلام، حفظ انقلاب و استقلال کشور اسلامی بوده است.ثالثا دست آورد عظیم یک کشور در شرایط کاملا نابرابر با دشمن می باشد. رابعاً تجربیات بسیار متنوع و مبتکرانه همراه با متغیر های تاثیر گذار در نبردهای آینده میباشد. خامساً منبع بسیار غنی برای هدایت و تربیت نسل هایی که در کوران جنگ قرار نداشتند می باشد.
بنابراین ضرورت مضاعف ایجاد می کند این حماسه عظیم و محتوای بسیار غنی آن به شیوه ها و ابزار گوناگون به نسلهای بعدی منتقل شود. ولذا لازم است اولاً تجربیات نانوشته به دانش مکتوب تبدیل شود راهبردها، تاکتیکها، تکنیکها، ابتکارات و خلاقیتها با شیوه های نو استخراج گردد، ثانیاً زندگی نامه تمامی الگو ها و اسوه ها نوشته شود و به صورت کتاب و فیلم نامه ارائه شود ثالثاً ایجاد ارتباط بین نسل های بعدی با ارزش ها و شخصیت های دفاع مقدس برقرار شود.
البته موانعی هم در این راه وجود داشته و دارد که عبارتند از هزینهها بالای برنامه های کلان و دراز مدت، عدم انگیزه بخش خصوصی به جهت عدم توجیه اقتصادی، عدم اولویت در چند برنامه پنج ساله دولت و مجلس به ساخت و ساز موزه جنگ و دفاع مقدس.
خوشبختانه در سال های اخیر با توجه به تاکیدات رهبری معظم، از سوی بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس طرح ها، برنامه ها و اقدامات خوبی در دستور کار قرار گرفته و با همکاری استانداران و نهادهای انقلابی و مردم در اکثر استان ها موزه دفاع مقدس شکل گرفته و یادواره های فراوانی در شهرها و روستاها در گرامیداشت یاد و خاطره شهدا برگزار شده است که نقش قابل توجهی در انتقال فرهنگ دفاع مقدس داشته است.
** مسئولیتپذیری در پذیرش قطعنامه یکی از ابعاد مدیریتی امام(ره) بود
اخیرا رهبر معظم انقلاب به کم توجهی به نقش امام(ره) در مدیریت و هدایت دفاع مقدس اشارهای کردند؛ نقش ایشان را در دفاع مقدس چگونه ارزیابی می کنید؟
حجت الاسلام سعیدی: تحول عمیق و گستردهای در دفاع مقدس با حضور مستقیم حضرت امام(ره) به وجود آمد و دفاع مقدس وارد مرحله جدیدی شد این تحول ناشی از مدیریت چند بعدی حضرت امام(ره) بود.
رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران دارای جوهره مدیریت بودند و مدیریت آن رهبر بزرگ دارای ابعاد گوناگونی بود. آنچه در صحنه دفاع شاهد آن بودیم بروز و ظهور بخشی از این جوهره بود. امام یک استراتژیست بود و نگاه او به ارتش پس از پیروزی انقلاب بیانکننده عمق راهبردی مدیریت ایشان به شمار می آید آن روز که منافقین و برخی از عناصر کج اندیش شعار انحلال ارتش را سر می دادند امام در جهت احیا و بازسازی ارتش فرمان داد ارتش در روز ۲۹ فروردین ۵۸ با سازوبرگ نظامی به خیابان ها بیاد و رژه برود و همین امر منشا بروز و ظهور ورود ارتش در دفاع مقدس شد.
مدیریت حضرت امام(ره) تکلیفگرا بود و این به معنای جهتدهی و معنابخشی به تلاش و حرکت نیروهای مسلح بود. حضرت امام(ره) می فرمود: "ما مامور به تکلیف هستیم" که این امر تعیین جهت افق دید و حرکت مجموعه بود. اما به معنای نادیده گرفتن الزامات نبود که حضرت امام(ره) همواره در مورد رعایت ضوابط و الزامات انجام تکلیف تاکید داشتند.
حضرت امام(ره) آن روز که احساس تکلیف کردند که باید در برابر تجاوز صدام و هم پیمانانش بایستند با همه توان ایستادند و ارتش، سپاه و بسیج را تقویت نموده و مردم را به صحنه آوردند و روزی هم که احساس تکلیف کردند ممکن است ادامه جنگ به حاکمیت دین و نظام اسلامی لطمه وارد کند، با شجاعت و صلابت قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتند. مسئولیت پذیری حضرت امام(ره) در عرصه های گوناگون به ویژه پذیرش مسئولیت قطعنامه از دیگر ابعاد مدیدیت حضرت امام(ره) به شمار می آید. مدیریت امام ابعاد دیگری هم دارد که پرداختن به همه آنها فرصت دیگری را طلب می کند.
[۱] صحیفه امام ج۱۸ ص ۵۰۰