سرویس جهان مشرق - دکتر احمد کاظمی متخصص حقوق بین الملل عمومی و پژوهشگر ارشد اوراسیا طی یادداشتی، مناقشه قره باغ را از منظر امنیت انرژی مورد بررسی قرار داده و نوشت: جنگ دوم قره باغ بر اساس یک پروژه مشترک میان جمهوری آذربایجان، ترکیه، رژیم صهیونیستی و انگلستان شروع شد و روسیه با هدف پیگیری اهداف کوتاه مدت و بلندمدت و با اشتباه محاسباتی در این فرایند با کشورهای مذکور همراهی و زمینه شکست سنگین جمهوری خودخوانده قره باغ و ارمنستان را در جنگ ۴۴ روزه فراهم ساخت. پیشران اصلی در جنگ نه اراده مستقل جمهوری آذربایجان بلکه اهداف و علایق ژئوپلتیکی بازیگران منطقهای و فرامنطقه ای برای تغییر آرایش سیاسی و ژئوپلیتیکی منطقه می باشد.
اساسا اجماع سازی در میان بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای دارای منافع متفاوت و متضاد در قفقاز، در جنگ دوم قره باغ، از طریق کارت ایران صورت گرفته است. هدف گذاری اصلی جنگ تهی کردن ظرفیت های ژئوپلیتیکی، فرهنگی و مذهبی و تاریخی ایران در قفقاز بویژه در جمهوری آذربایجان می باشد.
توافقنامه نه بندی آتش بس که مهمترین بند آن ایجاد کریدور بین منطقه برون گان نخجوان و خاک اصلی جمهوری آذربایجان می باشد، که تبعات منفی ژئوپلیتیکی متعددی علیه ایران ایجاد خواهد کرد.
پیش بینی کریدور اتصال نخجوان به جمهوری آذربایجان در واقع اجرای طرح امریکایی گوبل است که با عنوان تبادل ارضی (تبادل ارضی دالان لاچین با دالان زنگزور) پس از جنگ اول قره باغ مطرح شده بود. در جنگ دوم قره باغ هدف ترکیه و جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی اشغال نوار مرزی ۴۲ کیلومتری ایران با ارمنستان بود ولی تحرکات نظامی ایران، باعث شد آنکارا و باکو از این ایده عدول و موضوع معاوضه کریدور ترانزیتی در دستور کار قرار گیرد. اگر چه ماهیت این کریدور هنوز مشخص نیست ولی بنظر می رسد حداقل هدف گذاری جبهه باکو – آنکارا، ایجاد یک کریدور برای تردد شهروندان، ترانزیت کالا و نهایتا عبور خطوط انتقال انرژی و برق می باشد. با توجه به روکیرد ضد ایرانی بازیگران دخیل، انتقال خطوط جدیدانتقال انرژی از کریدور زنگزور باعث حذف ظرفیت های ژئوپلیتیکی ایران در حوزه انتقال انرژی در منطقه خواهد شد که ابعاد آن عبارتند از :
حذف سوآپ گاز ایران به نخجوان در آینده: قرارداد سوآپ گاز جمهوری آذربایجان به نخجوان از طریق ایران، در سال ۲۰۰۴ برای مدت ۲۰ سال میان شرکت ملی صادرات گاز ایران و شرکت سوکار جمهوری آذربایجان منعقد، و در سال ۲۰۰۵ اجرایی شد. تا پیش از تحریمها، متوسط سالیانه در حدود ۳۵۰-۲۵۰ میلیون مترمکعب گاز طبیعی از آذربایجان به ایران برای تامین تقاضای گاز جمهوری خودمختار نخجوان ارسال میشد. ایران گاز تحویلی از آستارای جمهوری آذربایجان را در آن منطقه که به خط لوله سراسری وصل نیست، مصرف و معادل آن را پس از کسر حق ترانزیت از خط لوله گاز سراسری خود به نخجوان سوآپ میکند. حذف وابستگی جمهوری خودمختار نخجوان به گاز، برق و جاده ترانزیتی ایران، در اولویت های راهبردی باکو و آنکارا قرار دارند. بویژه اینکه به ادعای باکو، حق تزانزیت گاز ایران به نخجوان در قیاس با قیمت جهانی، گرانتر است. ایران ۱۵ درصد گاز سوآپی جمهوری آذربایجان را به عنوان حق ترانزیت برداشت میکند، در حالی که به ادعای باکو، در قراردادهای مشابه، کشور ترانزیت کننده فقط پنج درصد گاز را به عنوان حق تزانزیت استفاده میکند.
باکو بارها از ایران درخواست کرده است تا حق ترانزیت گاز را کاهش دهد که مورد موافقت تهران قرار نگرفته است. قبل از جنگ دوم قره باغ و توافقنامه آتش بس و تاکید بر ایجاد کریدور مقری، جولای ۲۰۲۰ (تیر ۱۳۹۹) شرکت دولتی خطوط لوله انتقال گاز ترکیه موسوم به بوتاش مناقصهای را برای ساخت خط لوله انتقال گاز به طول ۸۰ کیلومتر از ایغدیر به نخجوان با ظرفیت ۴ میلیارد متر مکعب گاز (دو برابر نیاز عادی نخجوان) آغاز کرد که برای بهره برداری در سال ۲۰۲۲ برنامه ریزی شده است. گاز خط لوله مذکور نیز قرار بود از گاز انتقالی جمهوری آذربایجان به ترکیه از خط لوله باکو- تفلیس – ارزروم تامین شود اما با ایجاد دالان مقری و احداث خط لوله گاز جمهوری آذربایجان به نخجوان، نه تنها گاز نخجوان از این مسیر تامین می شود بلکه خط لوله مذکور به ترکیه نیز ادامه خواهد یافت و ظرفیت های صادراتی جمهوری آذربایجان و جایگاه هاب انرژی ترکیه را تقویت می کند. با توجه به اینکه از اعتبار قرار داد سوآپ گاز جمهوری آذربایجان به نخجوان از طریق ایران، تنها ۴ سال باقیمانده است قابل پیش بینی است که با وضعیت فعلی این قرارداد تمدید نخواهد شد و یکی از ظرفیت های ژئوپلیتیکی فعال ایران، از بین خواهد رفت.
حذف خط لوله گاز ایران به ترکیه در آینده: قرارداد خط لوله انتقال گاز ایران به ترکیه در دوره نخست وزیری مرحوم نجم الدین اربکان امضاء شد. بر اساس قرارداد ۲۵ ساله صادارت گاز ایران به ترکیه که در سال ۱۹۹۶ در سفر اربکان به تهران امضاء شد، مقرر شد روزانه ۳۰ میلیون متر مکعب گاز ایران به ترکها فروخته شود. از اعتبار این قرار داد مدت زیادی باقی نمانده است. با احداث خط لوله جدید گاز جمهوری آذربایجان به ترکیه از طریق جنوب ارمنستان و نخجوان، این خط لوله نیز اهمیت خود را از دست خواهد داد. در دو دهه اخیر، به دلیل اختلاف دو کشور بر سر قیمت گاز ارسالی، تهران و آنکارا دو بار به داوری بین المللی مراجعه کردند که هر دوبار ترکیه بارنده بوده است.
ترکها مدعی بودند قیمت هر ۱۰۰۰ متر مکعب گاز وارداتی از ایران ۴۹۰ دلار برای شان تمام می شود در صورتی که واردات گاز از جمهوری آذربایجان به ازای هر هزار متر مکعب ۳۳۵ دلار برایشان هزینه دارد و برای همین میزان گاز به روسیه ۴۲۵ دلار می پردازند حال آنکه میزان گاز دریافتی ترکیه از روسیه بیشتر است. بهانه های تراشی ترکیه در مورد قیمت گاز انتقالی (علیرغم پیروزی ایران در رای داوری بین المللی)، ادعای عدم پایبندی تهران به تعهداتش و تعلل سه ماهه آن در تعمیر خط لوله مذکور پس از انفجار در مارس ۲۰۲۰ (۱۲ فروردین ۹۹) همگی نشان می دهد که ترکیه با اطمینان از تامین گاز از روسیه و جمهوری آذربایجان، به عمر خط لوله ایران پایان خواهد داد یا آن را بی اهمیت خواهد ساخت. همانطوریکه پس از تاسیس خط لوله باکو _ تفلیس – جیحان، جایگاه خط لوله روسی انتقال نفت باکو _نووروسیسک تضعیف شد. انتقال نفت از این خط لوله بحدی اندک بود که روسیه در مقاطعی به باکو هشدار داد.
با توجه به تضمین انتقال ارزان قیمت گاز از سوی جمهوری آذربایجان به باصطلاح برادر بزرگتر (ترکیه)، با احداث خط لوله گاز از جمهوری آذربایجان به نخجوان از طریق دالان جنوب ارمنستان (دالان زنگزور یا مقری)، ترکیه در آینده دریافت گاز از ایران را متوقف یا بشدت کاهش خواهد داد. ضمن اینکه طرح ایران برای انتقال گاز به اروپا از مسیر ترکیه و بمنظور انتقال گاز فازهای جدید پارس جنوبی، با موانع بیشتری مواجه خواهد شد.
عدم احیاء و حذف سوآپ گاز ترکمنستان به ترکیه از مسیر ایران: براساس قرارداد منعقده میان ایران و ترکمنستان، ایران سالانه ۸ میلیارد مترمکعب گاز ترکمنستان را به ترکیه منتقل می کرد اما بهدنبال ادعای طلب ۱.۸ میلیارد دلاری شرکت ترکمن گاز از شرکت ملی گاز ایران بابت صادرات گاز در سالهای ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷، و تشدید اختلافات ناشی از آن، نهایتا انتقال گاز ترکمنستان از سال ۱۳۹۶ ( ۲۰۱۷) از سوی ترکمنستان قطع شد و حمیدرضا عراقی، معاون وقت وزیر نفت ایران نیز اعلام کرد که تهران علاقه ای به سوآپ گاز ترکمنستان به ترکیه ندارد چرا که ترکمنستان رقیب ایران در تامین گاز ترکیه است اما برای سوآپ گاز ترکمنستان به ارمنستان و جمهوری آذربایجان مشکلی ندارد. در دی ماه ۱۳۸۶ و در اوج سرما که بیش از ۲۰ استان کشور با افت شدید دمای هوا مواجه بود، «ترکمن گاز» با سواستفاده از فرصت و مغایر با قرارداد منعقده، اعلام کرد قیمت گاز صادراتی خود را به ایران ۹ برابر بالا برده و از ۴۰ دلار به ازای هر هزار مترمکعب به ۳۶۰ دلار افزایش می دهد که مورد پذیرش دولت وقت قرار گرفت اما بعدا ایران با رد موضوع خواهان ارجاع آن به داوری بین المللی شد. با ایجاد دالان مقری، و انتقال گاز جمهوری آذربایجان به نخجوان و ترکیه، سوآپ گاز ترکمنستان نه تنها به ترکیه بلکه احتمال آن به ارمنستان نیز از بین خواهد رفت و از ظرفیت ژئوپلیتیکی ایران در این خصوص نیز کاسته خواهد شد.
تضعیف یا حذف خط لوله گاز ایران به ارمنستان : در اردیبهشت ۱۳۸۳ ایران و ارمنستان یک قرارداد تهاتر گاز و برق امضا کردند، مدت این قرارداد ۲۰ ساله است. بخش اول خط لوله گاز صادراتی ایران به ارمنستان ۲۸ اسفند ۱۳۸۵ با حضور محمود احمدینژاد و روبرت کوچاریان روسای جمهور دو کشور انجام شد. آخرین مرحله از طرح انتقال گاز ایران – ارمنستان نیز ۱۲ آذر ۱۳۸۷ با اتصال خط لوله انتقال گاز ایران به خط لوله سراسری ارمنستان در منطقه کاجاران این کشور، پایان یافت. ۲۳ اردیبهشت ۱۳۸۸ صادرات گاز ایران به ارمنستان در مرز نوردوز آغاز شد. ظرفیت انتقال گاز از خط لوله ایران به ارمنستان به قطر۳۰ اینچ و به طول ۱۱۳ کیلومتر (حد فاصل تبریز تا مرز ارمنستان)، سالانه ۲.۵ میلیارد متر مکعب است.
پیش از این الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان، بارها اعلام کرده بود که ارمنستان در صورت پذیرش صلح در قره باغ می تواند از مزایای ترانزیت و انتقال انرژی و طرح های حمل و نقلی منطقه بهره مند شود. بدیهی است که وابستگی گاز ارمنستان به جمهوری آذربایجان تضمینی برای حفظ برتری باکو در قره باغ و نیز تضمینی برای استقبال ارمنستان از عبور خطوط انتقال انرژی به نخجوان از طریق کریدور مقری است. بنابراین آمادگی جمهوری آذربایجان برای تامین گاز ارمنستان با مبالغی کمتر از گاز انتقالی ایران در آینده و بویژه با پایان قرارداد ۲۰ ساله ایران و ارمنستان محتمل است. ضمن اینکه این روند ایده سوآپ گاز ترکمنستان از مسیر ایران به ارمنستان که قبلا میان سه کشور ترکمنستان، ایران و ارمنستان مطرح شده است را از بین می برد.
احیای طرح امریکایی ترانس خزر: طرح ترانس خزر که در سال ۱۹۹۹ میان روسای جمهوری آذربایجان، گرجستان، ترکیه و ترکمنستان و با حضور رئیس جمهور امریکا در حاشیه اجلاس سازمان امنیت و همکاری (توسعه) اروپا در استانبول امضاء شد، قراربود، گاز ترکمنستان را از بستر دریای خزر و از طریق جمهوری آذربایجان و گرجستان به ترکیه منتقل کند. این طرح با دو مانع مهم روبرو بود که منجر به اعلام شکست رسمی آن در سال ۲۰۰۱ از سوی عشق آباد شد. این دو مانع عبارت بودند از: اول، چالش های حقوقی برای احداث خط لوله از بستر دریای خزر و دوم، مسیر طولانی به دلیل دور زدن ارمنستان و عبور از گرجستان. مانع اول با اشتباه راهبردی ایران در امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر در اوت ۲۰۱۸ تا حدود زیادی مرتفع شد. در واقع اتصال خط جغرافیایی پان ترکیسم قبل از اینکه با توافقنامه آتش بس مسکو و توافق بر کریدور مقری یا زنگزور صورت بگیرد، از طریق موافقت ایران و روسیه با احداث خط لوله از بستر خزر در چارچوب مواد ١١، ١٢ و ١٤ کنوانسیون رژیم حقوقی خزر، صورت گرفته است. مانع دوم طرح ترانس خزر نیز با احداث دالان مقری (زنگروز) برطرف می شود و زمینه برای احیای این طرح امریکایی فراهم می شود. این موضوع از دوجهت برای امریکا و انگلیس اهمیت دارد: اول اینکه از میزان وابستگی ترکمنستان به روسیه، چین و ایران برای انتقال گاز کاسته می شود.
در حال حاصر صادرات گاز ترکمنستان به روسیه اگرچه، به کمتر از ده میلیاد متر مکعب کاهش یافته است اما به چین سالانه ۳۵ میلیارد متر مکعب از طریق خطوط لوله آسیای مرکزی چین، منتقل میکند. دوم اینکه، جمهوری آذربایجان و حوزه شاهدنیز به تنهایی نمی تواند گاز ترکیه و اروپا را تامین کند. باکو جهت عمل به تعهدات در پروژه تاناپ به ۴ میلیارد مترمکعب گاز تا سال ۲۰۲۳ نیاز پیدا خواهد کرد و ترکیه نیز تمایل به ترانزیت گاز بیشتری از منطقه به اروپا را دارد. چنانچه تانر یلدیز، وزیر وقت انرژی ترکیه در سپتامبر سال ۲۰۱۲ اعلام نمود که دولت ترکیه از مسیر خط لوله ترانس خزر، از ترکمنستان گاز خریداری خواهد کرد.
به همین دلیل علیرغم تداوم موانع، در ۷ نوامبر ۲۰۱۴ موافقتنامه ای بین شرکت دولتی ترکمن گاز ترکمنستان و شرکت خصوصی آتاگاز ترکیه برای خرید و فروش گاز ترکمنستان به خط لوله تاناپ در حضور رجب طیب اردوغان و قربانقلی بردی محمد اف، روسای جمهور ترکیه و ترکمنستان به امضاء رسید. بر اساس این توافقنامه، ترکمنستان متعهد شد که بخشی از گاز مورد نیاز پروژه خط لوله انتقال گاز ترانس آناتولی (تاناپ) را تامین کند اما تحقق این موافقتنامه جدید از مسیر ایران به دلیل اینکه ترکمنستان رقیب خود در انتقال گاز به ترکیه می داند ممکن نبود و از مسیر دریای خزر و گرجستان نیز به دلیل امضاء نشدن کنوانسیون رژیم حقوقی خزر و طولانی بودن مسیر گرجستان، ناممکن بود اما اکنون با امضای رژیم حقوقی خزر و پیش بینی کریدور مقری در توافقنامه آتش بس قره باغ در مسکو، این موانع از بین رفته است. احیای طرح ترانس خزر چشم انداز حضور ایران در معادلات انرژی منطقه و انتقال گاز ایران به اروپا را از بین می برد.
تشدید موانع احداث خط لوله گاز ایران به اروپا : پیش از این بارها اعلام شده است که جمهوری آذربایجان به تنهایی توان تامین گاز خط لوله نابوکو (خط لوله خزر تا اتریش) و همچنین سه خط لوله گاز منطقه قفقاز جنوبی و ترکیه یعنی (باکو- تفلیس- ارزروم)، ترانس آناتولی (تاناپ) و لوله ترانس آدریاتیک (تاپ) که در مجموع از آن به عنوان «کریدور جنوبی انتقال انرژی اروپا» یاد می شود، ندارد.
میزان صادرات گاز به اروپا طبق آنچه در چارچوب این خطوط تعریف شده است، سالانه ۳۱ میلیارد متر مکعب گاز باشد که بدون ایران تامین گاز توسط باکو میسر نبود اما با رفع موانع احداث خطوط لوله از بستر دریای خزر و کوتاه شدن مسیر به دلیل کریدور مقری، در صورتیکه گاز ترکمنستان از بندر ترکمن باشی و گاز قزاقستان از بندر آکتائو به بندر باکو منتقل شود، نیاز به گاز ایران منتفی یا تضعیف خواهد شد.
بر خلاف نگاه سنتی، نکته مهمی که در این خصوص ایران باید در نظر بگیرد عدم مخالفت روسیه با این طرحهاست. فدراسیون روسیه به دلیل مشارکت در دو طرح انتقال خط گاز از بستر دریای سیاه (خط لوله گازی ترک استریم) و بستر دریای آدریاتیک (جریان شمالی ۲) دیگر همانند گذشته و همسو با ایران، رعایت ملاحظات زیست محیطی را در مخالفت با طرح ترانس خزر از بستر خزر مطرح نمی نماید، و بهمین دلیل نیز مسکو با مواد مذکور در کنوانسیون رژیم حقوقی مخالفت نکرد. در طرح اولیه نابوکو مشارکت عراق، ایران و حتی مصر به عنوان تأمینکنندگان گاز این خط لوله در نظر گرفته شدهاند، اما با تغییر معادلات انرژی، امکان مشارکت ایران در این خط لوله بیش از هر زمان دیگر ضعیف تر شده است.
نتیجه:
با توجه به مجموع مسایل اشاره شده اکنون می توان گفت که چرا روباه پیر انگلیس و شرکت بریتیش پترولیوم که اکنون دولت سایه در جمهوری آذربایجان محسوب می شود، از اتصال جغرافیایی پان ترکیسم حمایت می کند. از دیدگاه انگلستان و شرکت نفتی استعماری بریتیش پترولیوم که مهمترین نقش را در معادلات انرژی قفقاز دارد، اتصال خط پان ترکیسم، می تواند صرفه اقتصادی پروژه های انتقال انرژی حوزه خزر را پررنگ و ظرفیت های ژئوپلیتیک ایران را حذف کند.
از اینرو جای تعجب نیست که در مراسم افتتاح خط لوله باکو – تفلیس - جیحان در سال ۲۰۰۶ در باکو که با حضور لُرد براوان رئیس بی پی و روسای جمهوری وقت گرجستان، ترکیه و جمهوری آذربایجان و رجب طیب اردوغان نخست وزیر وقت ترکیه برگزار شد، نقشه ای توسط آنها نمایش داده شد که در آن مرز ایران با ارمنستان کاملا قطع و کریدور جغرافیایی پان ترکیسم نمایش داده شده بود. کریدوری که پایه اول آن با خیانت رضا شاه در واگذاری قره سو به ترکیه در سال ۱۳۰۲ و فراهم کردن اتصال ترکیه به نخجوان بنیان نهاده شد. انگلستان همسو با امریکا معتقد است که برای مهار چین، روسیه و ایران در دهه های آینده، تقویت ایده توران بزرگ یا پان ترکیسم منطبق بر دیدگاه های تئوریسین های یهودی نظیر آرمینیوس وامبری، ابزار بسیار موثر و تاثیر گذاری است.