سرویس سیاسی مشرق - اندک اندک جمع مستان میشود. این جمله سرآغاز انتقادات عطاالله مهاجرانی به وضعیت اصلاحطلبان است. آش تندرویها آنقدر شورشده که صدای وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات و معاون رییس جمهور در دولت سازندگی را هم در آورده است.
مهاجرانی در صفحه توییتری خود نوشته است: «شاهد موج سوم اصلاحطلبان رادیکال هستیم» او ادامه داده، موج اول، مطبوعات رادیکال بود که فرمان هدایت آن در وزارت ارشاد نبود. نتیجه موج دوم؛ تخریب عمیق و گسترده هاشمی رفسنجانی شد که گفتند هاشمی مرده سیاسی ست و موج سوم، تخریب سپاه و طرح دولت نظامی است؛ اشاره او از موج سوم به طرح مسئله دولت نظامی و تهدید به مبارزه مسلحانه است که این روزها از زبان محافل سخت و امنیتی اصلاحطلبان شنیده میشود[۱].
این اعترافات از زبان یکی از مؤثرترین چهرههای نزدیک به اصلاحطلبان، جو تخریبی بزرگی علیه مهاجرانی راه انداخته و اکانت های سازمانیافته بهصورت هدفمند در کنار رسانههای رسمی اصلاحطلبان به ایدئولوگ سابقشان حمله میکنند. مهاجرانی در پاسخ به این دست حملات تنها یک پاسخ داده است: «منِ مهاجرانی همیشه با رادیکالیسم اصلاحات مخالف بودم».
البته حافظه تاریخی آقای وزیر سابق کمی ضعیف است، مهاجرانی در تمام دوران ۸ ماهه شورش خیابانی اصلاحطلبان در ارگان دستگاه اطلاعاتی انگلیس MI۶ نقشآفرینی کرده و حتی پیش از آن و زمانی که قرار بود ایران را ترک کند، لندن را شهری نامیده بود که تساهل و مدارا دارد و او را تحمل میکنند! حالا روزگار بر مهاجرانی تنگ آمده است؛ او دیگر نه میان اصلاحطلبان نقش و جایگاهی دارد و نه از آن رؤیای زندگی در غرب خبری باقیمانده است.
منتقدان باید دهانشان را ببندند
مهاجرانی مدتی قبل گفته بود میخواهد به علاقه همیشگیاش در سیر و سلوک فرهنگ و هنر پرداخته و دیگر تمایل ندارد؛ در مسائل سیاسی دخالت کند؛ اما رفتارهای شگفتانگیز اصلاحطلبان باعث شده است تا او برای خود مسئولیت قائل شده و به دنبال ترمیم حیثیت و آبروی بر باد رفته اصلاحطلبان باشد. مهاجرانی اعتقاد دارد، اصلاحطلبان تندرور بر اساس تز سعید حجاریان در کتاب «شاه در شطرنج رندان» لشگر مداراچی ها را باید آماده کرد! این لشگر کشی و فشار از پایین دیگر مصداق اصلاحطلبی نیست و مصداق براندازانه دارد، از همین روی میگوید «حرکت اصلاحات از اصلاحطلبان رادیکال آسیبدیده است. اصلاحطلبان رادیکال درواقع به پای خود شلیک کردند، زمینگیر و دچار سکته مغزی شدند شدهاند»[۲] اما تندروهای اصلاحطلب راهشان را از نومحافظه کارانی چون مهاجرانی جدا کردهاند، این محفل سیاسی خوب میداند که اگر روی واژههایی چون «دولت نظامی» و «مهندسی انتخابات» سرمایهگذاری نکند، با توجه به عملکرد ۸ ساله دولت روحانی در بازگشت به عقب سهمگین و آوارشدن مشکلات، انتخابات پیش رو را به بدترین شکل ممکن واگذار خواهند کرد.
از همین روی، روزنامه شرق وارد عمل شده و در گزارشی جالبتوجه مهاجرانی را متهم میکند که باهدف بازگشت به ایران خوشرقصی میکند! این روزنامه از قول ناصر قوامی مینویسد: «مهاجرانی اصلاحطلبان را میزند تا به ایران برگردد و به جایگاهی برسد پشت پرده حملات مهاجرانی نوعی اعتراف علیه خود است»[۳] وبسایت انتخاب نزدیک به اصلاحطلبان، نیز با تهدید مهاجرانی و استفاده از واژههایی چون «گنجینه اسرار» از او خواسته تا بیش از این شکاف میان اصلاحطلبان را گسترده نکند[۴]
اگر تا همین دیروز اصلاحطلبان با تشریح جملاتی چون «تسامح و تساهل» و «پرهیز از بستن دهان منتقدان» برای خود پایگاه عمومی میخریدند، حملات سازمانی به مهاجرانی نشان داد، این نمایش خیلی هم کارگردانی ماهرانهای ندارد! روزنامه شرق در گزارش بلند و بالایش مهاجرانی را فردی فرصتطلب خوانده که در دوران وزارت خاتمی، با دیدار با هنرمندان پیش از انقلاب همواره دردسر درست میکرده است. روزنامه آرمان نیز در گزارشی با همان ادبیات تهدیدآمیز نوشته است[۵]: «آیا هوای لندن آلوده شده یا موضوع دیگری مطرح است که مهاجرانی را مجبور به فراموش کردن گذشته خودش و متهم کردن همراهان دلسوزش کرده است. در همان زمان که مهاجرانی لندن را ستود، خطی میان او و اصلاحطلبان کشیده شد».
جوخههای ترور مشغول کارند
اصلاحطلبان با انگیزههای متفاوت به دنبال حذف مهاجرانی از صفحه بازی هستند، وزیر سابق دولت اصلاحات نیز در پاسخ به این موج تخریبی نوشته است که قرار نیست همه اصلاحطلبان رادیکال باشند و به دنبال طرح «دولت نظامی» آنها بدوند. جالبتوجه آنکه هر قدر که اصلاحطلبان برای حمله به مهاجرانی با یکدیگر مسابقه میدهند و برای ترور شخصیتی و اعدام سیاسی او برنامه میریزند، نسبت به دیگر چهره جنجالی اصلاحطلبان که اتفاقاً او نیز در وزارت فرهنگ و ارشاد خاتمی دستی بر آتش داشته، موضوع سکوت و انفعال دارند! علیاصغر رمضان پور؛ سردبیر بخش خبر تلویزیون تروریستی ایران (سعودی) اینترنشنال[۶] مدتها معاون فرهنگی احمد مسجد جامعی از مهمترین مهرههای خاتمی در بنیاد باران بوده است؛ اما حتی یک کلمه انتقاد از مواضع او در روزنامههای زنجیرهای دیده نمیشود. اصلاحطلبان از دستهای آلوده مهاجرانی که در جشن الجنادریه شرکت کرده و پول بورسیه پسرش در لندن را گرفت انتقاد میکنند، اما هیچ گاه حاضر به این اعتراف نمیشوند که همان دستی که لقمه در دهان رقیب امروزشان گذاشته، با خاتمی نیز مصالحه کرده و به او بدون آنکه مسئولیت اجرایی داشته باشد، وعده حمایت داده بود!