سرویس سیاست مشرق - شناختنامه احمدینژاد، پژوهشی است که به رفتارهای احمدینژاد در عرصه سیاسی و اجرایی میپردازد، این پژوهش به نقاط عطف رئیس دولت نهم و دهم میپردازد و به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا احمدینژاد تغییر کرده است؟
آنچه در ادامه میآید، قسمت سوم از این پژوهش است، در این بخش به رفتار تعجببرانگیز احمدینژاد، برخلاف میثاقنامهای که در انتخابات ۱۳۸۴ امضا کرد، پرداخته شده است.
** قسمت اول: احمدینژاد و حامیانش چگونه حاج قاسم را تهدید کردند؟ +تصاویر
** قسمت دوم: احمدینژاد چگونه از رفیق هاشمی رفسنجانی به دشمن او تبدیل شد؟ +تصاویر
شهرداری تهران
احمدینژاد در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۲ و به دنبال پیروزی فهرست آبادگران در انتخابات دوم شورای اسلامی شهر تهران بهعنوان شهردار توسط این شورا انتخاب شد.[۱] با استقرار شورای شهر دوم در بهار ۱۳۸۲ رایزنیها که برای انتخابات شهردار پایتخت آغازشده بود بهصورت جدی پی گیری شد. شورا از گزینههایی مطرح مانند احمد توکلی، حسن غفوری فرد، محمد غرضی و محمود احمدینژاد برنامه خواست و در جلسات غیررسمی به بررسی آنها پرداخت. نتیجه و جمعبندی آن گفتوگوها انتخاب احمدینژاد در نخستین جلسه علنی شورای شهر بهعنوان شهردار تهران بود.»[۲]
بارزترین اقدام احمدینژاد در شهرداری تهران، ایجاد تحولاتی در نوع مدیریت این مجموعه بود. وی با شعار عدالت و احترام به مردم وارد این عرصه شد و با برگزاری دیدارهای منطقه به منطقهٔ مردمی، این امکان را برای شهروندان تهرانی فراهم نمود تا مستقیماً مشکلات خود را با او در میان بگذارند. از نخستین اقدامات احمدینژاد در سمت شهردار تهران، برطرف کردن معضل ناهمواریهای معابر عمومی بود. احمدینژاد دو طرح ترافیکی عمده برای پایتخت داشت؛ نخست مونوریل که به دلیل مخالفت کارشناسان بهعنوان پروژهای نیمهتمام رها شد و شهردار بعدی پایههای آن را در صادقیه جمع کرد و دیگری دوربرگردان است که سرنوشتی بهتر از منوریل پیدا نکرد.[۳] اقدام دیگر ترتیب دادن دیدارهای مردمی با شهروندان تهرانی بود که بهصورت منطقه به منطقه آغاز شد.
ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴
ائتلاف آبادگران ایران اسلامی که بهطور غیررسمی آبادگران نامیده میشد نام ائتلافی است که در جریان دومین دوره انتخابات شوراهای اسلامی بهعنوان یک فهرست انتخاباتی تشکیل شد و موفق به تصاحب ۱۴ کرسی از ۱۵ کرسی این انتخابات شد. این ائتلاف در انتخابات مجلس هفتم هم توانست تمامی ۳۰ کرسی تهران در مجلس شورای اسلامی را به خود اختصاص دهد. بخش مهمی که در انتخابات شورای دوم صورت گرفت انتخاب آقای احمدینژاد بهعنوان شهردار تهران بود. احمدینژاد مسئول اجرایی ائتلاف آبادگران بود و از اعضای فعال ائتلاف بود و از سوی برخی گروههای سیاسی مأموریت داشتند که این ائتلاف را مدیریت کنند.[۴]
حسن بیادی عضو ائتلاف «آبادگران» شورای شهر دوم در رابطه با احمدینژاد در انتخابات ۸۴ میگوید: «احمدینژاد را فقط ما حمایت نکردیم. بقیه گروههای سیاسی ازجمله اکثر گروههای سنتی به ایشان کمک کرد. اگر احمدینژاد جایی بگوید که گروههای اصولگرایی به من کمک نکردند حرف خوبی نیست و ناشکری است. درواقع گروههای اصولگرا از آقای احمدینژاد حمایت کردند تا وی رئیسجمهور شد.»[۵]
در آن انتخابات، شش نامزد اصولگرا که حکمیت شورای هماهنگی نیروهای انقلاب را پذیرفته بودند- لاریجانی، قالیباف، محسن رضایی، ولایتی، احمدینژاد و توکلی - میثاقنامهای را امضا کردند تا جملگی به نفع نامزد برتر از نگاه نظرسنجیها، کنار بکشند. میثاقی که گویا تنها توکلی به آن عمل کرد. هرچند ولایتی هم پس از اعلام نامزدی هاشمی رفسنجانی، به احترام او، کنار رفت. محسن رضایی هم اگرچه کنارهگیری کرد اما در فاصله یکروزه تا انتخابات این تصمیم را گرفت. این تصمیم وی نه به دلیل پایبندی به میثاق، بلکه احتمالاً به خاطر نتیجه نظرسنجیها بود. تصور توکلی ابن بود که اگر کنار برود، رضایی و احمدینژاد هم تحت تأثیر قرار میگیرند و کنار میکشند که این اتفاق نیفتاد. بهزعم وی اگر این کار صورت میگرفت، قالیباف حتماً برنده میشد، اما آقای احمدینژاد وفا نکرد.
علیرضا زاکانی دبیر کل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی درباره ائتلاف اصولگرایان در انتخابات ۸۴ میگوید: «در سال ۸۳ یک چارچوب تنظیم شد و درواقع در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب نامزدهای ریاست جمهوری وارد عرصه رقابت شدند و قرار شد طبق نظرسنجیها کسی که بالاتر است بهعنوان کاندیدای نهایی انتخاب شود.
در ۲۷ آذر در یک جلسه به خاطر اتفاقاتی که رخ داده بود آقای ولایتی کنارهگیری کرد و دوستان برخلاف وعدههای خود در ۲۱ اسفند سال ۸۳ لاریجانی را زودتر از موعد بهعنوان کاندیدای نهایی برگزیدند که باعث جدایی آقایان توکلی، رضایی، احمدینژاد و قالیباف از آنها شد و این چهار نفر ائتلاف جدیدی را شکل دادند. همه این نامزدها میثاق نامهای را امضا کردند و حتی احمدینژاد بهجای یکبار دو بار امضا کرد و درنهایت ۵ نفر بهعنوان مرضیالطرفین انتخاب کردند که بنده نیز یکی از آنها بودم. ... قرار بر این شد که بهجای ۱۲ خرداد، ۵ خرداد یک نظرسنجی صورت گیرد که این کار انجام شد و در پنجم خرداد احمدینژاد ۱۴.۵ درصد و قالیباف ۲۲.۵ درصد نظرسنجیها را به خود اختصاص دادند.»[۶]باوجوداین نظرسنجی احمدینژاد به عهد خود وفا نکرد و از انتخابات کنار نکشید.
حسین فدایی، دبیر کل ایثارگران، درباره فرآیند انتخابات ۸۴ میگوید: «قرار شد نامزدها را در سه مؤلفه ارزیابی و امتیازدهی کنیم؛ صلاحیت فردی، مقبولیت و کارآمدی. تصمیم گرفتیم بحث مقبولیت را هم در سه حوزه ارزیابی کنیم؛ اول در میان خواص و نخبگان، دوم در میان حزباللهیها و سوم در میان آحاد مردم جامعه. توافق کردیم که بعد از این مراحل تصمیم بگیریم و فردی را که امتیاز بیشتری آورد، به مردم معرفی کنیم و همه هم بیایند و از او حمایت کنند.
ادبیات آقای احمدینژاد برای ما سؤال برانگیز شد. ایشان گفتند: «من تکلیف دارم که به صحنه آمدهام.» ما حساس شدیم که تکلیف دارم یعنی چه؟! بالاخره ما ساز و کاری تعیین کردهایم. میثاقی هست، عهد و پیمانی هست، اصلاً رعایت این پیمان و اصول مورد توافق هم تکلیف است. جلسهای گذاشتیم، من آقای احمدینژاد، آقای دارابی و آقای زریبافان. من از آقای احمدینژاد سؤال کردم: «منظورتان از تکلیف چیست؟ آیا آقا به شما حرفی زدهاند؟ ما هم جایی حرفی نگفتهایم که شما چنین احساسی داشته باشید.» گفت: «باید چه کار کنیم؟» گفتم: «اگر فکر میکنید که تکلیفی دارید، باید بروید و از آقا سؤال کنید.» قرار شد ایشان برود سؤال کند.
وقتی تعیین کردند، ایشان رفت و صحبت کرد و خودش به این جمعبندی رسید که کنارهگیری کند و رئیس ستاد آقای قالیباف شود. وقتی آمد، سؤال کردیم نتیجه ملاقات چه شد؟ چیزی نگفت؛ به من گفت: تو بگو! حالا من که در ملاقات نبودم. گفتم شما ملاقات کردهاید و باید تعریف کنید. پنج دقیقه بحث کردیم که ایشان بگوید یا من بگویم. گفتم من یکسری کلیات را میدانم اما شما باید بگویید. ما فقط میدانیم که شما به این جمعبندی رسیدهاید که کنارهگیری کنید و رئیس ستاد آقای قالیباف شوید. گفت: بله. گفتم پس روشن است که باید چه کار کنیم. این حرفها مورد اعتراض آقای زریبافان قرار گرفت. اما آقای احمدینژاد به ایشان عتاب کرد و گفت که چیزی نگو، همین است. بعد از جلسه سوم یا چهارم بود که ایشان دیگر در جلسات حاضر نشد و ما از هم جدا شدیم. بعد هم ایشان اعلام حضور و ثبت نام کرد و آن پیمان شکسته شد.