سرویس سیاست مشرق _ احمد زیدآبادی، از فعالان اصلاحطلب که صراحت لهجه او زبانزد خاص و عام است طی یادداشتی در شماره چهارشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی صحبتهای عجیبی را درباره "محمدرضا عارف" مطرح کرده است.
او مینویسد: دکتر محمدرضا عارف در طول چند سال اخیر بهشدت مورد حمله و هجوم و انتقاد بسیاری از اصلاحطلبان بوده است، اما اگر بگویم کاندیدای اصلاحطلبان در انتخابات خرداد ماه سال جاری، در وجود همین آقای عارف «متعین» شده است، لابد خندهتان میگیرد!
زیدآبادی در توضیح این مدعا تصریح میکند: حالا دلتان میخواهد بخندید و دلتان میخواهد گریه کنید! اما با توجه به استراتژی و شیوهای که اکثریت احزاب اصلاحطلب در برابر انتخابات در پیش گرفتهاند، مسیرشان در پایان راه؛ خواه ناخواه به آقای عارف ختم میشود! میپرسید؛ کدام استراتژی و شیوه اصلاحطلبان؟ بله! راهبرد و راهکارِ تعریف شده و مشخص و اجماعی در بین آنها دیده نمیشود.
او سپس به تشریح برخی اصول استنتاج شده انتخاباتی از فحوای کلام اصلاحطلبان مثل اشاره میکند و میگوید: به نظرم دکتر عارف تنها نامزدی است که نهایتا برای جریان اصلاحطلب در صحنه انتخابات باقی میماند. با این همه، شاید اصلاحطلبان به دلیل کوششی که برای بیاعتبار کردن آقای عارف به خرج دادهاند، حاضر به حمایت از وی نشوند، اما در آن صورت، خلاف اصول چهارگانه خود عمل کردهاند! بنابراین عارف میتواند بدون تشویش و دغدغه در انتخابات ثبتنام کند و اگر اصلاحطلبان به حمایت از او برنخاستند، با تکیه بر همین اصول چهارگانه آنان را به چالش بکشد! بلانسبت آقای عارف، او مصداق ضربالمثلی برای اصلاحطلبان خواهد شد که میگوید: هر چیز که خوار آید یک روز به کار آید! [۱]
*زیدآبادی به یک تعبیر درست میگوید و در یک تعبیر اشتباه میکند!
تعبیر درست او ملهم از یک فهم صوری از رفتارهای اصلاحطلبان و هسته سخت این جریان خاص سیاسی است.
فهمی که ترجیح میدهد در یک حالت سادهلوحانه؛ نمایشهای اصلاحطلبان مثل تأکید بر انتخابات و یا اصلاحات در چارچوب نظام را باور کند، بحث تقلای چپها برای براندازی را تهمت بداند و تاریخچه این جریان خاص سیاسی را نیز فراموش کرده باشد!
صاحبان این فهم در این خیال هستند که مشکل چپهای ستادی برای انتخابات دولت سیزدهم صرفاً قحطالرجال است و آنها پس از اینکه بفهمند "محمدرضا عارف" حلال مشکلات میدانی آنها در انتخابات خواهد بود به سمت او میل میکنند و کمپین اصلاحات از عارف با عنوان رهبر جریان اصلاحات نام خواهد برد.
و اما اشتباه زیدآبادی...
در این روی سکه از ماجرای تحلیل آقای زیدآبادی باید به این توجه داشت که هسته سخت اصلاحات به یک "رکن اعتقادی مقدس" باور دارد و آن بحث "اصلاحطلب بدلی" است.
از نظر آنها هر اصلاحطلبی که منتهای فعالیتهایش به حفظ نظام منجر شود یا چپی که زندان نرفته باشد و یا فردی که با سابقه اصلاحطلبی مورد وثوق نظام برای سمتهای انتصابی باشد؛ هرگز اصلاحطلب نیست.
و از همین رو بود که این قاعده لایتغیّر در مقطعی شامل مرحوم هاشمی، بعدها شامل عارف و تا همیشه شاهد رجالی مثل محمدصادق خرازی، مصطفی کواکبیان، محسن رهامی و چند تن دیگر شد.
بماند که مرحوم هاشمی بعدا به دلیل تغییرات بزرگ خود مجددا مورد مهر چپهای ستادی قرار گرفت و آنها با او مهربان شدند.
در بحث اصلاحطلب بدلی عنایت به تجربه جالب انتخابات ۹۲ نیز جالب است که چپها با اینکه هیچ نامزدی در آن انتخابات نداشتند و حتی یک برگ سند رسمی در ائتلاف با آقای روحانی هم امضا نکرده بودند اما در روزهای آخر با توجه به اینکه دریافتند عارف (که در آنروزها کاندیدا بود) میرود تا بعنوان نماینده اصلاحات شناخته شود؛ بلافاصله با لطایفالحیل او را از انتخابات کنار کشیدند.
یعنی حاضر شدند، ببازند اما عارف نماینده آنها نباشد! و عارف هم بدون اینکه از روحانی نام ببرد کنار رفت و چپهای ستادی همچون مجاهدان شنبه در فردای صبح انتخابات؛ خود را حامی روحانی جای زدند.
اشتباه دیگر این نگاه منبعث از این حقیقت است که صاحبانش نمیدانند قانون و انتخابات تا وقتی برای هسته سخت اصلاحات واجد ارزش است که نفعی برای آنها داشته باشد.
زیرا تجربه انتخابات ۸۸ و ایضا انتخابات مجلس یازدهم نشان میدهد که چپها هنگامی که قانون به نفع آنها نباشد و یا نامزد دلخواهشان تأیید صلاحیت نشود؛ هم سر قانون را میبرّند و هم به انتخابات و مردمسالاری پشت میکنند.
رجال ستادی چپ در جریان انتخابات مجلس یازدهم و تا اینجای انتخابات دولت سیزدهم همچنین در حالی پشت بهانه "اگر نامزد ما تأیید صلاحیت نمیشود در انتخابات شرکت نمیکنیم" سنگر گرفتهاند که در قبال چند حقیقت ساده خود را به تجاهل زدهاند!
اول اینکه شرکت در انتخابات اگر برای مردم مستحب باشد برای گروههای سیاسی واجب است و در هیچ شرایطی ساقط نمیشود.
ثانیا در شرایط نامزد نداشتن بایستی ائتلاف کرد. (شبیه به رفتاری که چپها مدعای آنرا در انتخابات ۹۲ داشتند!)
و ثالثا این اصلاحطلبان هستند که باید به مردم و نظام توضیح بدهند چرا فعالیتهایشان در سطحی از بیقانونی و فساد قرار دارد که گزینههای حائز صلاحیت آنها قلیل هستند!؟
*نگاهی به بازی اصلاحطلبان در انتخابات ۱۴۰۰/ ضرورت تعیین موضع چپهای اصیل در قبال یک "عملیات سرّی"!
به نظر میرسد هماکنون و در قبال انتخابات دولت سیزدهم نیز نباید به رویکرد اشتباه زیدآبادی مبتلی شد.
هسته سخت اصلاحات خاصّه پس از آبان ۹۸ شرایط کشور را "عامّالبلوی" میداند و به انتظار رخدادی بزرگتر نشسته است.
از طرفی بازی أنا شریک اصلاحطلبان در دولت آقای روحانی؛ یک کارنامه مشحون از ناکارآمدی و افتضاح را به مثابه وزنهای سنگین به پای این جریان خاص سیاسی بست.
مشکلات کشور هم بر خلاف تظاهر آقایان ریشه خارجی ندارد و در صورت روی کار آمدن یک گزینه جهادی و کارآمد بسیاری از این مشکلات ظرف مدت کوتاهی حل میشود.
گزارهای که هسته سخت اصلاحات را به شدت ترسانیده و از همین رو بود که مقاله چندی قبل زیدآبادی مبنی بر اینکه "بگذارید نامزد نظامی راستها بیاید تا ادعایش را بسنجیم"! موجب جنجال شد و کسی مثل تاجزاده، آشفته و سرآسیمه زیدآبادی را به مناظره فراخواند تا مشت آهنین اصلاحات را بر چنین ادعای خطرناک و البته درستی بکوبد!
مهمتر از همه اینکه رجل صاحبنام اما دارای صلاحیتی هم در میان اعضای هسته سخت اصلاحات نمانده که بتواند بار نمایندگی این آقایان پر انرژی! را بر دوش بکشد.
مؤلفههای اشاره شده در کنار نگاه هسته سخت به عارف با عینک "اصلاحطلب بدلی" و نیز پیروزی قلمداد شدن تحریم انتخابات مجلس یازدهم از سوی ستاد اصلاحات! جملگی سبب پررنگ شدن تحلیلی است که میگوید چپهای ستادی نه تنها سراغ رجالی مثل عارف نخواهند رفت بلکه قصد دارند در صورت تأیید صلاحیت نشدن نامزد مورد انتظارشان؛ انتخابات دولت سیزدهم را تحریم کنند...
آنها با طراحی این عملیات سرّی از یک سو بر آتش فتنه اقتصادی که منتظر شعله کشیدن آن نشستهاند، میدمند، از سوی دیگر از مخمصه قحطالرجال میگریزند و در ادامه خود را برنشسته بر موج اعتراضات علیه ناکارآمدیها نیز تلقی میکنند.
البته سیب سیاست همانند سیب فیزیک تا به زمین برسد دائما چرخ خواهد خورد! اما مختصات زمین بازی چپها تا این لحظه به تحلیل فوق انجامیده است.
تحلیلی که صحبتهای اخیر خانم فائزه هاشمی [۲]، بیانیه چندماه قبل موسوی خوئینیها [۳] و ایضا صحبتهای گاه و بیگاه رجال هسته سخت اصلاحات بر احتمال وقوع آن افزوده است.
در این میان البته رجالی مثل زیدآبادی یا سایرینی از اردوگاه اصلاحات که شاید هنوز نسبتی با مردمسالاری در خود احساس میکنند بایستی حتما و اکیداً نسبت خود را به این عملیات سرّی و نتیجه آن مشخص کنند.
***
1_https://www.armanmeli.ir/fa/main/print/311790
2_mshrgh.ir/1203612
3_mshrgh.ir/1121882