به گزارش مشرق، اکران عمومی فیلم سینمایی «دختر لُر» در سی و هشتمین جشنواره جهانی فجر را میتوان شاهد مثالی روشن برای شک در میزان جهالت و یا نفوذی بودن متولیان سینمایی کشور قلمداد نمود. متولیانی که یا آنقدر بیسواد هستند که معنی و چرایی تمرکز اثر بر «ایران نوین» را نمیفهمند.
چهارشنبه ۵ خرداد بود که سرانجام سی و هشتمین جشنواره جهانی فجر افتتاح شد. جشنوارهای که با وجود بیش از یکسال وقفه کرونایی و کش و مکشهای بسیار اجرایی، در نهایت موفق شد تا هم دبیر خود را ناکام نگذارد و هم برگ بنفش دیگری را بر کارنامه تُهی و پر از خلل «متولیان سازمان سینمایی» بیافزاید. متولیانی که در این روزهای پایانی «دولت بنفش» هم نگذاشتند تا چراغ برگزاری چنین رویداد بیهویت و اساسا سردرگم در برزخ منافع شخصی و مصالح قبیلهای خاص در صنعت سینمای ایران خاموش شود!
اما سی و هشتمین جشنواره جهانی فجر، سوای نظر از تمامی حواشی برگزاری خود در شرایط سیاه کرونایی کشور و در فصل انتخابات ریاست جمهوری و ...، چند «سورپرایز» و شگفتی ویژه را هم رقم زد که شاید مهمترین آن را بتوان در اکران نسخه مرمت شده فیلم سینمایی «دختر لُر» معرفی نمود. فیلمی سخیف که به عنوان «نماد فرهنگی سلطنت پهلوی» شناخته میشود و اکنون پس از گذشت ۴۲ از پیروزی «انقلاب اسلامی» و برچیده شدن نظام ستمشاهی در ایران، بار دیگر جان گرفته و با بودجه بیت المال و تحت اشراف «سازمان سینمایی کشور» و توسط «فیلمخانه ملی ایران» مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است.
فیلم سینمایی «دختر لُر» عنوان اثری است که در سال ۱۳۱۲ هجریشمسی و با حمایت مستقیم حکومت پهلوی تولید شد. اثری همسو و در راستای تبلیغات سیستم حاکم که سعی داشت تا «غربیسازی ایران» را با اسم «ایران نوین» در عمق جان مخاطب خود حقنه نموده و فضای عمومی جامعه ایران را محیای اصلاحات مد نظر حاکمیت پهلوی نماید. اصلاحاتی که بالاخص توسط انگلیسیها دیکته شده بود و زمینههای ذهنی لازم برای اجرایی شدن پروژه «مدنیزاسیون ایران» را به منظور مواجهه و حذف تمدن اسلامی و ایرانی فراهم میساخت.
فیلم سینمایی «دختر لُر» با استفاده از ظرفیت دیالوگ خوانی توسط شخصیتهای داستانی خود موفق شد تا برای نخستینبار، طیف بیشتری از جامعه ایران را به عنوان مخاطب به سینما آورده و تحت تاثیر پیام خود قرار دهد. اثری که در لایههای محتوایی خود ضمن ترسیم فضایی سیاه از حاکمیت «قاجاریه» به نمایش «رضاشاه» به عنوان منجی ملت ایران مبادرت میورزید. منجی قهرمانی با نام «جعفر» که به عنوان مفتشی قزاق و با وجهای «میهنپرستانه» در «دختر لُر» ترسیم میشود. قزاقی که به دفاع از «گلنار» به عنوان «مام میهن» و نجات او از چنگ «قلی خان لُر» مبادرت میورزد.
فیلم سینمایی «دختر لُر» از منظری دیگر، محصول سیستم تبلیغاتی و پرپاگاندای رسانهای در دوره پهلوی اول است که با سفارش حکومت سعی داشت تا به توجیه جنایت صورت گرفته توسط «رضا شاه» در منطقه غرب و جنوب غربی کشور بپردازد. جنایتی که به دستور مستقیم انگلیسیها در فاصله سالهای ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۶ هجریشمسی صورت گرفت و به قتلعام و سرکوب ویژه قبایل لُر و قبایل عرب ایران انجامید. قبایلی که بخشی از ایشان در قالب تفاهمی مشترک و با ایجاد اتحادی با عنوان «کمیته قیام سعادت» سعی داشتند تا نگذارند نفت ایران به عنوان سرمایه ملی مورد تاراج انگلیسیها واقع شود و حال آنکه «رضا شاه» از زمان نخستوزیری خود در ۵ آبان ۱۳۰۲ هجریشمسی، ماموریت ویژه یافته بود تا به مواجهه با ایشان برخاسته و از این جهت بلافاصله با حمایت انگلیس در ۱۳ آبان ۱۳۰۳ عازم جنوب شد و به کشتار وسیع و گسترده قابل لُر و قبایل عرب اقدام نمود.
بر این اساس فیلم سینمایی «دختر لُر» را میتوان به جهت تاریخ تولید، به عنوان اثری تبلیغاتی در جهت تخطعه و سیاه نمایی از «کمیته قیام سعادت» معرفی نمود. اثری که به توجیه قتل عام و سرکوب ویژه قابل لُر و قبایل عرب ایران پرداخته از این جهت در تیتراژ ابتدایی «دختر لُر» مخاطب با این نوشته مواجه میشود که: «قبل از دوره فرخنده پهلوی که جنوب و غرب ایران تحت نفوذ ایلات و عشایر مختف بود» . البته «دختر لُر» در ادامه داستان سعی میکند تا به صورتی سمبلیک اقدام به ترسیم قابل لُر در قالب دزدان قلدر و بیعقلی نماید که تحت سرپرستی «قُلی خان، دزد معروف لُر» به غارت و ایجاد نا امنی در جامعه میپردازند و «گلنار» را به عنوان سمبل مام میهن ایران تحت تملک دارند و آنچنان بیرحم هستند که حتی حاضرند تا برای کسب ثروت، دُخت ایران زمین را به یک عرب زبان نفهم که در اثر به عنوان نماینده قبایل عرب ایران بوده و از شکل و شمایلی شبیه به «شیخ خزعل» برخوردار است، بفروشند!
پرپاگاندای رسانهای فیلم سینمایی «دختر لُر» در جهت تبلیغ پهلوی اول به نحوی است که در تیتراژ پایانی اثر نیز مخاطب با نوشتهای مواجه میشود با این عنوان:
سالها گذشت/ کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹/دمیدن خورشید سعادت ایران/۴ اردیبهشت ۱۳۰۵/تاجگذاری علی حضرت همایونی/تامین اقتصادیت مملکتی توسعه امور تجارتی/ایجاد کارخانجات/ترویج امتعه وطنی/اتحاد شکل در لباس/حفظ حقوق نسوان/جمیع این ترقیات تحت توجه شاهنشاه عظیم ایران در قلیل مدت چند سال به ظهور رسید
و این گونه است که فیلم سینمایی «دختر لُر» به عنوان نخستین «فیلم فارسی ناطق» با این شعر به پایان می رسد:
مژده که شد ملک خسروی
آباد شد و هم آزاد و قوی
ملک کهن یافته نوی
از پرتو دور پهلوی
تا روح ایرانی ماند آزاد و شد
هماره زنده باد دور پهلوی
البته تیتراژ پایانی فیلم سینمایی «دختر لُر» در نسخه به نمایش درآمده در سی و هشتمین جشنواره جهانی فجر حذف شد و این موضوع اگر چه با ابراز تاسف شدید مسئول معرفی کننده فیلم در اکران ساعت ۱۵:۲۰ دقیقه در سالن شماره شش پردیس چهارسو همراه بود و موجب شد تا ایشان پیش از نمایش فیلم به روی صحنه آمده و رسما از این اقدام و مجبور شدن به چنین حذفی اعلام نارضایتی کنند. اما با این وجود غلبه فضای حمایتی «دختر لُر» از سلطنت پهلوی موضوعی غیر قابل حذف از پیکره این فیلم سینمایی بود که با تدبیر متولیان سازمان سینمایی کشور و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران به نمایش عمومی گذاشته شد.
فیلم سینمایی «دختر لُر» از جمله نمادهای بسیار پرمعنی و بیانگر هویت، تاریخ، فرهنگ و فلسفهی تاسیس «رژیم پهلوی» در ایران است که به نمایش گذاشته شدن نسخه ترمیم شده و اکران عمومی آن در سالنهای سینماهای جمهوری اسلامی را میتوان از مهمترین اتفاقات سی و هشتمین جشنواره جهانی فجر قلمداد نمود. اتفاقی ویژه که ضرورت ورود نهادهای نظارتی را میطلبد و موجب میشود تا بار دیگر متوجه میزان نفوذ قبیلهای شد که خود را مالک سینما میدانند و با ایجاد انحصار در برگزاری رویدادهای سینمایی نه تنها در صدد بسط قدرت داخلی خود در اجزای مختلف صنعت سینما میباشند؛ بلکه به وضوح اهدافی استراتژیک و در تعارض با آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را در عرصه فرهنگی کشور پیگیری نمایند.
پس اگر چه معلوم نیست صرف هزینه از بودجه بیت المال برای مرمت و بازسازی و اکران عمومی فیلمی همچون «دختر لُر» با چه منطقی توسط متولیان فرهنگی و سینمایی در «جمهوری اسلامی» صورت گرفته است؛ اما پُرواضح است که «رژیم پهلوی» با سفارش ساخت «دختر لُر» سعی نمودند تا شالوده هویتی صنعت سینمای ایران را مبتنی بر الگوهای مُدرنیته رقم زده و اقدام به ایجاد بستر فرهنگی مناسبی به منظور مواجهه همه جانبه با سُنت های اصیل و بالاخص تقابل گُسترده با باورهای ملی و دینی در جامعه اسلامی ایران نمایند و حال جمهوری اسلامی و متولیان سرخوش فرهنگی آن به باز نمایش و اکران عمومی چنین تهاجم فرهنگی ویژای مبادرت ورزیده است!
پس اگر چه معلوم نیست صرف هزینه از بودجه بیت المال برای مرمت و بازسازی و اکران عمومی فیلمی همچون «دختر لُر» با چه منطقی توسط متولیان فرهنگی و سینمایی در «جمهوری اسلامی» صورت گرفته است؛ اما پُرواضح است که «رژیم پهلوی» با سفارش ساخت «دختر لُر» سعی نمودند تا شالوده هویتی صنعت سینمای ایران را مبتنی بر الگوهای مُدرنیته رقم زده و اقدام به ایجاد بستر فرهنگی مناسبی به منظور مواجهه همه جانبه با سُنت های اصیل و بالاخص تقابل گُسترده با باورهای ملی و دینی در جامعه اسلامی ایران نمایند و حال جمهوری اسلامی و متولیان سرخوش فرهنگی آن به باز نمایش و اکران عمومی چنین تهاجم فرهنگی ویژای مبادرت ورزیده است!
فیلم سینمایی «دختر لُر» را میتوان به عنوان سرمشق صنعت سینمای ایران و الگویی ابتدایی در جهت نیل به تولیدات «فیلمفارسی» معرفی نمود. اثری که بنای تصویرسازی خود را بر تحریک شهوت مخاطب و میل به تماشای رقص و آوازخوانی دختران زیبارو و معاشقه مردان با ایشان بر روی پرده ی عریض سینما و علاقه عموم ایشان به صحنه های جذاب زد و خورد و تعقیب و گریز و بزن بهادری و ... استوار مینمود و با بسط «ابتذال» در صورتگری خود سعی میکرد تا در قالب سخیفی از سینمای اجتماعی به ارایه محتوایی در تعارض با سبک زندگی اسلامی و ایرانی در جامعه مبادرت ورزد. و حال مشخص نیست که برگزار کنندگان سی و هشتمین جشنواره جهانی فجر با چه معیاری و بر اساس چه فهمی از فیلم سینمایی «دختر لُر» سعی نمودند تا چنین اثری را به جشنواره جمهوری اسلامی آورده و به عنوان هویت بخش صنعت سینمای ایران به مخاطبان خود معرفی نمایند.
در مجموع اکران عمومی فیلم سینمایی «دختر لُر» در سی و هشتمین جشنواره جهانی فجر را میتوان شاهد مثالی روشن برای شک در میزان جهالت و یا نفوذی بودن متولیان سینمایی کشور قلمداد نمود. متولیانی که یا آنقدر بیسواد هستند که معنی و چرایی تمرکز اثر بر «ایران نوین» را نمیفهمند و آنقدر مطالعات تاریخی ندارند تا بدانند که جنایت رژیم پهلوی در استحاله تمدن کهن ایران اسلامی با چنین کلید واژهای رقم خورده است و یا درکی از میزان تحقیر انسان با اصالت ایرانی در فیلمی همچون «دختر لُر» ندارند و یا شعورشان به هجمه واضح اثر نسبت به سبک زندگی اصیل ایرانی و بدوی نشان دادن ملت ایران نمیرسد. مدیران و متولیانی که معنی و مفهوم قرار گرفتن شخصیت «جعفر» به عنوان «امام مدرنیته ایرانی» را با شمایل و لباس قزاقی درک نمیکنند و متوجه مفهوم استعاره سجده به خورشید در مغرب و عربهای شهوتران و خانهای لُر غارتگر و دختر اصیل و اسیر در چنگال ایرانیان سنتی و صدها متلک و ناسزای دیگر در چنین اثر تصویری نیستند و ...؛ قطعا جاهلانی هستند که هم ظلم به خود میکنند و هم در حال ظلم به جامعهای میباشند که ایشان در آن مسئولیت فرهنگی دارند!
این در حالی است که محتمل میباشد تصور این فرض که متولیان سینمایی کشور، بالاخص آن طیف بیسوادی که به واسطه رابطه در سمتهای سینمایی گماشته و حضور دارند؛ مجذوب سخنان شیرین برخی عناصر نفوذی شده باشند که فیلم سینمایی «دختر لُر» را به عنوان میراث سینمای ایران معرفی نموده و ایشان را با جملات فریبندهای همچون «نخستین فیلم ناطق به زبان فارسی است» و ... اغوا کرده و مجاب به صدور مجوز برای اکران عمومی نموده باشند. پس همچنان باید منتظر ماند و دید که مجموعههای نظارتی در این باره به چه جمع بندی روشنی خواهند رسید و اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس یازدهم که دقیقا پس از اکران «دختر لُر» به کاخ جشنواره آمدند؛ چه موضعی را در این باره اتخاذ خواهند نمود.