به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، نشست نقد و بررسی کتاب «خانوم ماه» به قلم ساجده تقی زاده، با حضور دو نویسنده و منتقد ادبی، محمدقائم خانی و معصومه خوانساری به صورت مجازی در کتابفروشی بهنشر تهران برگزار شد.
معصومه خوانساری، در این نشست گفت: این کتاب زندگینامه یک خانم است که همسرش او را«خانمماه» خطاب می کند و نام کتاب هم بر این اساس انتخاب شده است.
وی افزود: سئوالی که پیش می آید این است که نوشتن این زندگی نامهها واجب است یا نه؟ و این که هنوز جامعه ما به این کتاب ها نیاز دارد؟ جواب من این است که ما هنوز هم احتیاج داریم خاطرات این افراد را مکتوب کنیم تا نسلهای آینده با این شخصیتها آشنا بشوند.
معصومه خوانساری در این باره گفت: ما ۵۵۰ هزار همسر و مادر شهید داریم و روایت این بزرگواران باید ثبت شود. در جریان جنگ تحمیلی زنان خیلی دیده نشدند. حتی در خوزستان هم زنان تفنگ براشتند و جنگیدند و حالا بعد از سه دهه گذشتن از جنگ لازم است که فعالیت این زنان دیده شود.
وی افزود: به نظرم فصل اول کتاب می توانست حذف شود و از فصل دوم شروع شود. در فصل دوم با شخصیت سفید «شیرعلی» روبرو هستیم اما نکته مهم این است که خانوم ماه در طول جریانات کتاب، متحول می شود.
معصومه خوانساری تصریح کرد: وقتی شهید از خانوادهاش جدا می شود همه تعهد روی دوش خانمها می افتد. در این کتاب هم نشان داده می شود که خانوم ماه چگونه زیر بار زندگی میرود. خانوم ماه تغییرپذیری دارد و از یک خانوم وابسته به شیرعلی به جایی میرسد که مستقل می شود و فرندانش را در جامعه هدایت میکند. همسران شهدا زنهای آرمانی هستند و حتی روزمرگیهایشان هم قابل توجه است. خانوم ماه از یک دختر ۱۳ ساله شروع می کند و کارهای عجیب شیرعلی را قبول می کند و سر نترسی دارد. اطمینانی در وجود شیرعلی هست که به خانوم ماه هم منتقل می شود و همه این ها باعث میشود تنوع شخصیت را در خانومماه داشته باشیم.
خوانساری ادامه داد: نکته مهمی که نظر من را جلب کرد، موضوع زایش است. در دوران جنگ یک قانون نانوشته بود که باروری و زایش را در درون خانواده حفظ می کردند که بسیار مورد توجه بود. من با این نکته خیلی ارتباط برقرار کردم و نویسنده هم بسیار خوب بر روی این نکته فوکوس کرده است.
این نویسنده افزود: شیرعلی کاملا سفید میآید و سفید هم خارج می شود. اما خانوم ماه در این کتاب، تحول پیدا می کند و سرگذشتش قابل باور است. عجیب است که خانوم ماه خیلی صبور است و در مقابل همه سختیها مقاومت می کند.
خوانساری گفت: خوابهایی که در کتاب دیده می شود هم جالب بود. لحظه آخری که «شیرعلی» قرار بود برای اخرین بار به جبهه برود و بچهها به او متصل شده بودند ما را یاد عاشورا میانداخت و در این جا قوت قلم نویسنده هم دیده می شود.
این منتقد ادبی افزود: اگر کتاب از فصل دوم شروع میشد، کسالت شروع داستان از بین می رفت. ازدواج در فصل دوم، می توانست شروع خوبی برای این کتاب باشد چون در فصل اول با شخصیتها خیلی درگیر نمی شویم. بخشهای کتاب هم میتوانست با هم ادغام شود.
معصومه خوانساری تصریح کرد: گاهی برخی افراد فکر می کنند نوشتن این کتابها آسان است اما نظم دادن به محتوای این کتاب، کار سختی است. نویسنده خانوم ماه با سوژهای مواجه است که اتفاقات زیادی در زندگی دارد و این دست نویسنده را باز کرده است.چیزی که من را در کتاب اذیت می کرد، دیدن نام «آقا» بود که نمی توانستیم منظور نویسنده را بفهمیم و این، علامت سئوالی در ذهن خواننده ایجاد می کرد که علت کتمان اسم چیست؟ اگر چه در انتها متوجه میشویم که منظورشان آیت الله دستغیب است.
این نویسنده و منتقد ادبی ادامه داد: یکی از صحنههای خوب کتاب، مواجهه با شهادت صفدر است که نویسنده توانسته کتابش را به خوبی پیش ببرد. چیزی که در شخصیت خانوم ماه عجیب است، شکستناپذیری این زن است. گاهی صبر خانوم ماه عصبانی کننده میشود! آنقدر صبور است که هیچ واکنشی از او نمی بینیم و به غیر از دوری عاشقانه از شیرعلی، اصلا اعتراضی ندارد؟ و این باز هم لزوم انتشار این کتابها را نشان میدهد.
خوانساری در پایان خاطرنشان کرد: من مخاطب خاص این کتاب ها نیستم اما از خانوم ماه لذت بردم و پیشنهاد می کنم که این کتاب خوانده شود. مخاطب به راحتی می تواند با این کتاب ارتباط برقرار کند.
محمد قائم خانی نیز در این نشست گفت: عبارت «روایتی از زن بدون هیچ پسوندی...» روی جلد کتاب دیده میشود که به نظرم جالب است. حس می کنم همسران شهدا دارند به یک سوژه روایت به صورت مستقل تبدیل می شوند. قبلا این همسران، تبعی بودند اما الان این روند تغییر کرده است. به همین خاطر بخشی از کتاب «خانوم ماه» برای بعد از شهادت همسر خانوم ماه است.
خانی ادامه داد: سیالیتی در شخصیت خانوم ماه دیده می شد که در چهارچوبهای ادبیات پایداری جا نمی شدند. وقتی وارد جزئیات می شویم عجیب است که خانوم ماه بدون حمایت های دولتی و بنیاد شهید، خانواده اش را اداره می کند. من هم قبول دارم که داستا کتاب از فصل دوم شروع می شود. وقتی وارد فصل سوم می شویم هم با یک زن کاملا پخته روبرو هستیم؛ زنی که محور یک خانواده گسترده است و به رغم پختگی، شور اولیه را هم دارد.
این نویسنده ادامه داد: در شخصیت فخرالدین که پدرش را به یاد ندارد، ویژگیهای جالبی دیده می شود. این که او از یک پسر شر و شور به یک مهندس کارکشته تبدیل می شود جالب است اما این تغییرو تحول را ما در طول کتاب نمی بینیم. گاهی تصاویر کتاب کم است.
خانی درباره موضوع زاد و ولد در این کتاب گفت: جالب است که این زایش در فرزندان خانوم ماه هم اتفاق می افتد و البته فقط باروری مادی نیست و به مسائل معنوی هم کشیده می شود و استمرار می یابد.
این منتقد ادبی درباره ساختار کتاب گفت: من نیز موافقم که نویسنده می توانست کتاب را از بحبوحه فصل دوم شروع کند و با ترفندهای ساده ای مثل فلاش بک به گذشته برود تا ریتم کتاب هم حفظ شود. در ساختار، برخی صحنه ها خیلی خوب است اما برخی صحنه ها هم جای کار دارد تا بهتر شود ولی در زبان، به نظرم بی موالاتی هایی دیده می شود. هر چند متن کتاب روان است اما دو مشکل دارد. اول این که یک دست نیست و گاهی با زبانی مواجهیم که با فضا همخوانی ندارد و به همین خاطر شاید کمتر بتوانیم کتاب را به خوانندگان حرفهای معرفی کنیم. گاهی هم در قسمتهای روایت کتاب، شکستگیهایی دیده می شود که خواننده را اذیت می کند.
خانی در بخش دیگری از صحبتهایش تصریح کرد: استفاده از ابیات حافظ شیرازی در کتاب هم ترفند خوبی بود که تاثیر این شاعر در زندگی مردم شیراز را نشان میدهد.
خانی در پایان با اشاره به موضوع انتخابات گفت: من گاهی مردد میشدم که در صفحه شخصی ام کسی را به شرکت در انتخابات دعوت کنم اما با خواندن این کتاب، به این نتیجه رسیدم این کار را بابد افرادی مثل خانوم ماه انجام بدهند که این گونه در برابر سختیها ایستادند و مقاومت کردند و هنوز هم بر سر آرمان هایشان هستند. خسته نشدن از شرایط را باید از خانوم ماه یاد بگیریم. اگر خانوم ماه را می دیدم خواهش می کردم مردم کشورمان را در این روزها به پای صندوقهای رای دعوت کند. به کسی که این کتاب را بخواند، اصلا لازم نیست بگوییم خسته نشود و رای بدهد، چون به طور طبیعی در خلال خواندن این کتاب، به این نتیجه میرسد.