سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
شیطنت حزب اصلاحطلب به بهانه معرفی کابینه رئیسی
حزب اصلاح طلب مجمع ایثارگران که افرادی مثل جواد امام، علیرضا علوی تبار و ابراهیم اصغرزاده از چهره های محوری آن هستند اخیراً به بهانه معرفی کابینه پیشنهادی دولت سیزدهم به مجلس شورای اسلامی، بیانیه ای را منتشر کرد که در یکی از بندهای آن آمده است:
"عملکرد آقای رئیسی و دولت معرفی شده از سوی ایشان را نباید به حساب شخص رئیس جمهوری گذاشت زیرا با یکدست شدن حکومت، کل نظام مسئول وضعیت جدیدی است که بر کشور حاکم خواهد شد. ناکامی احتمالی دولت رئیسی بر دوش حاکمیتی است که اهتمام به یکدست کردن حکومت کرد و با تضعیف جمهوریت نظام، به نتیجه قطعی مورد نظرش دست یافت. اکنون سه قوه حکومتی در یک راستا قرار دارند و هر سه نهاد هم پیشاپیش تایید رهبری را اخذ کردهاند. با این وصف دیگر برای حاکمیت امکان اینکه سیاست دوگانه سابق را ادامه دهد و دستاوردهای نظام را به حساب تدبیر بزرگان بگذارد و ناکامیها را صرفا از چشم دولت ناهمسو ببیند، فراهم نخواهد بود. اکنون همه همسو هستند و باید پاسخگوی مواضع و عملکرد خود باشند. مطابق قانون اساسی همه ارکان نظام همواره باید پاسخگوی مردم باشند و با این همسویی ایجاد شده، فرار از پاسخگویی نیز توجیه ندارد. اگرچه بر این باوریم که در شرایط حاکمیت یکدست و در غیاب مطبوعات و رسانههای آزاد به مثابه رکن چهارم دمکراسی، پاسخگویی بتدریج و بیش از گذشته به محاق خواهد رفت. "
به گزارش صبح ما، حزب مذکور، در بیانیه خود، کابینه پیشنهادی رئیسی را ضعیف و ناکارآمد توصیف کرده است. [۱]
*مردم و مخاطبان محترم باید بدانند که این افراد در زمان دولت آقای روحانی هم اظهار می کردند که مسئولیت تمام رخدادها با رهبری است و روحانی اختیاری ندارد!
پس مشخص است که با یک بهانه جویی و شیطنت سیاسی طرف هستیم نه با یک منطق عقلانی.
تأکید بر مسئولیت حاکمیت و رهبری در عملکرد دولت یک گزاره غیر عقلانی و غیر قابل اثبات است که از دگماتیزم حزبی نشأت می گیرد.
زیرا اگر قرار بود رهبری و حاکمیت مسئول اجرائیات کشور باشند اساسا نیازی به انتخابات و گزینش رئیس جمهور نبود.
خوانش درست از حقایق قانونی و اجرایی کشور نیز گویای آن است که رئیس جمهور در ایران اسلامی دارای بسط ید است و عملا بیش از ۹۵ درصد از اجرائیات، بودجه و درآمدهای کشور را در اختیار دارد.
همچنین مسئله "یکدستی حاکمیت در نظامات دموکراتیک" چیزی جز لاطائلات نیست زیرا مسئولان انتخابی از جانب مردم در حکومت های دموکراتیک حتی اگر متعلق به یک طیف نیز باشند اما دارای سلایق مختلفی هستند و دیکتاتوری هم بر آنها سایه استیلا ندارد فلذا مسئله یکدستی در نظامات دموکراتیک واقعی یک حرف باطل است.
باید دانست که چپ های تندرو سال هاست که در راستای "تهدید ۲۰ ساله" و تقلا برای ایجاد فتنه اقتصادی قصد دارند رهبری نظام را مسئول مشکلات ریز و درشت کشور که دولت مسئول حل آنهاست؛ معرفی کنند.
این در حالی است که رهبری نظام با تنفیذ حکم ریاست جمهوری؛ اختیارات اجرایی خود را با رأی مردم به رئیس جمهور اعطا می کند.
اما اعضای هسته سخت اصلاحات اصرار دارند این منطق ساده را به صورت جعل شده درآورند و چیز دیگری به مردم بگویند.
در اینجا اشاره به یک تشابه عجیب میان تقلا برای متهم سازی حاکمیت در ایران و متهم سازی حزب ا... در لبنان به بهانه مشکلاتی که دیگران پدید آورده اند نیز محل تأملات بسیار است...
علمگردان واحد این دو جریان ظاهرا غریبه با یکدیگر؛ کیست!؟
***
کاش برای دفاع از حرم، از آمریکا الگو میگرفتیم!
احمد زیدآبادی، فعال اصلاح طلب و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در بخشی از یک یادداشت در شماره شنبه گذشته روزنامه آرمان ملی با اشاره به عقب نشینی آمریکا از افغانستان نوشته است: رهبران آمریکا از تاریخ امپراتوریهای جهانی این درس را آموختهاند که تعهدات امنیتی فزاینده و پرهزینۀ بینالمللی، نهایتاً به تضعیف و سقوط آن امپراتوریها منجر شده است و بنابراین نمیخواهند آن سرنوشت را برای خود تکرار کنند. از این رو آنان در این اندیشهاند که دخالت نظامی خود را به حوزۀ منافع حیاتی آمریکا در سطح جهان محدود کنند تا هزینۀ کنترل دیگر بحرانها بین همۀ بازیگران بینالمللی تقسیم شود.
او تصریح می کند:
"در این میان، دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی نیز عقبنشینی آمریکا از افغانستان را به معنای ضعف و بیچارگی واشنگتن معرفی میکند. از یک زاویه، این عقبنشینی، نشانۀ ضعف است زیرا قدرت و توان ایالات متحده قطعاً لایزال و نامحدود نیست. اما از زاویۀ دیگر شناخت ضعف و تلاش برای رهایی از آن، به نوبۀ خودش قدرت است و مانع فرو رفتن در باتلاقی بیانتهاء و هدر دادن بینتیجۀ منابع به صرفِ قدرتنمایی کاذب میشود. کاش ما هم در مورد هزینههای حضور برون مرزی خود، از همین نقطه نظر مینگریست. در واقع بزرگترین ضعف در این عالم، نداشتنِ قدرت عقبنشینی است! "[۲]
*آقای زیدآبادی در حالت خوشبینانه! مرتکب تجاهل العارف و قیاس مع الفارق شده اند و از عقلانیت موجود در قدرت هژمونیک نظام جمهوری اسلامی ایران نیز غافل بوده اند.
زیرا اولا آمریکا در افغانستان یک متجاوز بوده است و ایران در موارد حضور برون مرزی خود هرگز تجاوز نکرده و قصد آنرا هم نداشته.
ثانیا آمریکا بدون دعوت پا به افغانستان گذاشت اما ایران تاکنون بدون درخواست رسمی پا به هیچ کشوری نگذاشته است.
و ثالثا الگوی ایران اسلامی نه عمکرد مقامات حیوان صفت و تروریست آمریکایی که "عقلانیت دینی" است.
عقلانیت دینی هم در یکی از بارزترین سفارشات خود بر گزینه "مصلحت" تأکید دارد و اقتضائات عقلانی آنرا به رسمیت می شناسد.
پس آقای زیدآبادی حاکمیت ایران را به چیزی متهم کرده که اساسا وجود خارجی ندارد و ایران اسلامی نشان داده که در عین برخورداری از قدرت لازم برای دفاع از منافع خود در هر کجای جهان و نیز حمایت از متحدان خود، اما از عقلانیتی مثلا زدنی نیز برخوردار است و عملکرد ایران باید سرمشق آمریکایی ها قرار گیرد نه عملکرد آمریکایی ها سرمشق ایران!
چه اینکه اگر آمریکایی ها از ایران الگو می گرفتند امروز مثل یک متجاوز شکست خورده از افغانستان خارج نمی شدند و ننگ تاریخ بر پیشانی آنها حک نمی شد.
زیدآبادی پیش از این و در جریان کمک ایران به لبنان برای ارسال سوخت نیز یادداشتی اعتراض گونه را درباره این قضیه منتشر کرد.
***
ایجاد انتظار معجزه از رئیسی؛ پروژه جریان تحریم انتخابات
محمود میرلوحی، عضو سابق شورای شهر تهران که به دلیل کذب گویی علیه قالیباف به شلاق و حبس محکوم شد، اخیراً در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا پیرامون شرایط روز جامعه گفته است:
"۴۰ سال از جنگ و انقلاب گذشته است، مردم ما بسیار شریف و تابآور هستند که با صبوری و گذشت از نظام و دولت حمایت کردند اما بیشتر از این چقدر میتوان انتظار داشت؟ امروز در کشور تحریم، کرونا، مشکلات اقتصاد و تورم و معضل اشتغال وجود دارد، جامعه هم انتظار دارد آقای رئیسی معجزه کند. از سوی دیگر هم شورای نگهبان با نظارت خود کل کشور را یکدست کرد و بخش قابل توجهی از ظرفیت نیروهای فکری و مدیریتی علاقمند به کشور را به سمت مخالف سوق داد و عملا دولت را در این میدان تنها گذاشت که اگر این نکات را با شعارها و با فضای انتخاباتی سردی که امسال شکل گرفت، جمع کنیم، نتیجهاش کابینهای میشود که معرفی شد."[۳]
*حقیقتا این سطح از مغالطه و حرفهای غلط از سوی یک رجل سیاسی پر سن و سال جای تعجب و البته عبرت دارد.
کما اینکه این آقایان همانطور که دولتشان مایه عبرت شد؛ خودشان نیز مایه عبرت اند!
عبرت از آنرو که مردم و خاصه نسل های نو بدانند که رجل سیاسی بودن، سابقه داشتن و ژست اطلاع از شرایط کشور هرگز به معنی برخورداری از عقلانیت نیست و گاه فردی علیرغم سوابق گسترده اما می تواند در منتهای نگاه غیر عقلانی قرار داشته باشد.
گزاره ای که البته در جریان عاشورا نیز سبب ساز انحرافات گسترده ای در مردم کوفه شد.
اظهارات میرلوحی از آنرو غیر عقلانی هستند که:
اولا_ مشکلات ایران اسلامی در سطح حاد نیستند و ما یک کشور جنگ زده نیستیم بلکه یک قدرت جهانی هستیم با مشکلاتی شبیه به سایر ممالک دیگر جهان.
کما اینکه مثبتات زیادی هم در ابعاد مختلف داریم.
فلذا القای اینکه تحمل مردم تمام شده یک اقدام ناجوانمردانه است.
ضمن اینکه آقای میرلوحی به مردم نگفته عمر ۴۰ سال برای یک نظام سیاسی یک عمر کم است و نظامات جهان گاهی تا چند قرن، چند ده حکومت و جمهوری و قانون اساسی را عوض می کنند (مثل فرانسه!) اما هیچ بدخواهی هم حتی در این کشورها از بی طاقت شدن مردم حرف نمی زند.
دوما_ اینکه هرکس از آقای رئیسی و از هر رئیس جمهور دیگری توقع معجزه دارد؛ یا دچار تحلیل غلط است و یا تحت تأثیر القائات غلط قرار گرفته!
عاملان این تحلیل و این القا همان کسانی هستند که قصد دارند صبر مردم در قبال حکومت که منطقا بایستی مادام که حکومت بر مسیر شرع و عدالت قرار دارد؛ یک صبر ناتمام باشد را دچار تاریخ انقضا کنند و با ایجاد انتظارات غلط از یکسو و القای بی صبری از سوی دیگر؛ مردم را به خیابان کشانیده و در یک فتنه عظیم با مزاج اقتصادی؛ حکومت را براندازی کنند.
مردم باید بدانند که هر رئیس جمهوری نقاط قوت و نقاط ضعفی دارد و "رأی خوب" مردم ینی رأی دادن به رئیس جمهوری که نقاط ضعف افراد سابق را نداشته باشد و نقاط قوتش نیز بیشینه باشد.
سوما_ در بحث انتقادات میرلوحی به شورای نگهبان و ساز و کار انتخابات نیز پر واضح است که این شورای نگهبان و این ساز و کار در همه دوره های قبلیِ انتخابات نیز وجود داشته است. با این تفاوت که در دور اخیر؛ آقای میرلوحی و دوستانشان دست به رفتار غیر عقلانی "تحریم انتخابات" زدند و رسما از دموکراسی خارج شدند.
طبیعیست جریانی که از دموکراسی و از انتخابات خارج شده است نیز نمی تواند حرفهای دقیقی راجع به اوضاع کشور و دولت منتخب داشته باشد. و حتی اگر حرف صحیحی هم داشته باشد این حرف صحیح دیگر قابل ابتنا نیست زیرا این افراد نشان داده اند که دشمن دموکراسی و دشمن مردم هستند.
***
1_ http://sobhema.news/?p=16949
2_ https://www.armanmeli.ir/fa/main/print/320933
3_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1118906