سرویس جهان مشرق _ سیاستهای محمد بن سلمان و محمد بن زاید ولیعهد عربستان سعودی و امارات متحده عربی طی سالهای اخیر این کشورها را دچار نوعی بیثباتی سیاسی و امنیتی کرده است. ریاض و ابوظبی گرچه اخیرا تنشهایی در برخی مسائل منطقهای و اقتصادی با یکدیگر پیدا کرده اند، اما به نظر می رسد مبانی سیاست خارجی آنها در قبال مسائل مختلف منطقهای تطابق قابل توجهی با هم داشته باشد.
اختلافات بن سلمان و بن زاید از جولای گذشته در عرصههای اقتصادی از جمله نفت و موضوع یمن علنی شده است، گرچه در حال حاضر میانجیگریهایی برای حل و فصل این اختلافات وجود دارد، اما به نظر میرسد عمق این اختلافات بیشتر از آن است که در کوتاه مدت قابل حل باشد.
افول پروژههای منطقهای عربستان و امارات
در مجموع برخی سیگنالهای منطقهای وجود دارد که نشان دهنده افول پروژه این کشورها در سطح منطقه است. از جمله این سیگنالها، بن بست و عدم موفقیت در روند عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی بود که نتوانست اهداف مورد نظر پیشگامان این پروژه را محقق سازد. افشا شدن جاسوسی این کشورها از یکدیگر و افزایش اختلافات آنها و همچنین تقویت قدرت محور مقاومت در معادلات منطقهای از جمله در درگیریهای اخیر سیف القدس و شکست این کشورها در عرصه سیاست خارجی از جمله لیبی، سومالی، یمن و افغانستان و همچنین صدور شکایتهای قضایی ضد بن سلمان و بن زاید در دادگاههای آمریکا از جمله عوامل بن بست سیاست خارجی کشورهای مذکور در عرصه منطقهای است.
ابعاد نگرانی عربستان و امارات از تحولات افغانستان
یکی از عرصههای منطقهای این شکست در تحولات ماههای اخیر در افغانستان قابل مشاهده است. ریاض گرچه پیش از این مناسبات خوبی با طالبان داشت، اما نسخه تعدیل شده طالبان طی سالهای اخیر روی خوش به حاکمیت آل سعود نشان نداد و همین موضوع بود که باعث شد سفارت عربستان در کابل جزو اولین سفارت خانههایی باشد که با روی کار آمدن طالبان در این شهر بسته شود.
سیاست امارات اما از همان ابتدا با جریانهای ایدئولوگ منطقهای و فرامنطقهای رابطه خوشی نداشت. علاوه بر اختلافات ایدئولوژیک امارات با جریان طالبان، حضور اشرف غنی رئیس جمهور فراری افغانستان در امارات نیز میتواند یکی از سیگنال های اعلام جنگ ابو ظبی ضد حاکمیت طالبان باشد.
از سوی دیگر به دنبال فعال شدن کانالهای دیپلماتیک میان ایران و طالبان، رهبران عربستان و امارات از رفع احتمالی موانع همگرایی میان تهران و کابل در دوره حاکمیت طالبان در این کشور نگران هستند. تهران معتقد است که بیثباتی در افغانستان برای این کشور حامل سیگنالهای منفی است و علاوه بر ناامنی در مرزها میتواند گروههای اقلیت شیعه در افغانستان را نیز تحت فشار قرار دهد.
در مجموع به نظر میرسد اهمیت سوقالجیشی و شرایط داخلی افغانستان و فواید آرامش و ثبات در این کشور برای ایران به یکی از انگیزههای مهم عربستان و امارات در جهت مداخله در این کشور تبدیل شده است.
طرح دو مرحلهای عربستان و امارات ضد طالبان
به نظر میرسد عربستان و امارات سیاستی چند مرحلهای را برای تعامل با حاکمیت طالبان در افغانستان در دستور کار قرار دادهاند.
مرحله اول این دستور کار مذاکره با طالبان و حل اختلافات و پروندههای فیمابین پشت میز گفتگوهاست. خبرگزاری رویترز در این زمینه می نویسد که شرایط کنونی افغانستان، امارات و عربستان را مجبور به تعامل با این روند می کند. به نظر میرسد بن سلمان و بن زاید در درجه اول به دنبال حل و فصل این معضل منطقهای از طریق کانالهای گفتگو برخواهند آمد. آنها در این مسیر تلاش خواهند کرد از پتانسیلهای مالی خود نیز در راستای سیاسی تشویق و ارعاب طالبان بهره ببرند.
نشریه امنیتی اینتلیجنس سرویس با اشاره به عزم عربستان برای پیشبرد مذاکرات سیاسی با طالبان گزارش می دهد که محمد بن سلمان ولیعهد عربستان تلاش دارد از پتانسیل «ترکی الفیصل» رئیس سابق استخبارات عربستان برای ورود به گفتگوهای جدید با طالبان استفاده کند. این مجله فرانسوی انگیزه اصلی بن سلمان از این اقدام را جلوگیری از نفوذ ایران در افغانستان توصیف کرده است.
بر اساس این گزارش عربستان در این روند حساب ویژهای روی اسلام آباد باز کرده تا این کشور روند گفتگوها با طالبان را تسهیل بخشد. این گزارش تاکید می کند که مأموریت ترکی الفیصل در این رابطه با توجه به تجربه وی در تعامل با طالبان در دوره حاکمیت بر افغانستان قبل از اشغالگری آمریکا در این کشور صورت گرفته است. ترکی الفیصل اخیراً با ملا محمد یعقوب فرزند ملا عمر موسس طالبان که سابقه آشنایی با یکدیگر را دارند، دیدار کرده است. وی همچنین احتمالاً برای دیدار با ملا عبدالغنی برادر و مذاکره با او به دوحه سفر خواهد کرد.
با این وجود گزارشهای منطقهای نشان میدهد که طالبان لااقل در شرایط کنونی روی خوش به سیاستگزاران ریاض و ابوظبی نشان نمیدهد. سایت اوراسیان تایمز در همین رابطه نوشت که طالبان سال ۲۰۲۱ متفاوت از طالبان سال ۲۰۰۱ است و امروز سیاست همگرایانهتری نسبت به ایران دنبال می کند و بر خلاف گذشته رویکرد مثبتی نسبت به امارات و عربستان ندارد.
طرح ب عربستان و امارات در افغانستان اما از شدت و حدت بیشتری برخوردار است. گزارشهای رسانهای تأکید دارند که در صورت بن بست مذاکرات میان عربستان با جریان طالبان، کلید فتنه انگیزی و جنگ نیابتی امارات و عربستان در افغانستان فعال خواهد شد. در همین راستا سایت انگلیسی میدل ایست آی گزارش داد که امارات و عربستان به سمت تقابل و جنگ نیابتی جدید در افغانستان پیش میروند و به دنبال ایجاد ناآرامی در سیستم حاکمیتی طالبان در این کشور هستند.
عربستان و امارات اقدام به تامین مالی گروههای مسلح مخالف طالبان میکنند تا بتوانند جنگ فرقهای را در افغانستان ایجاد کرده و اهل تسنن این کشور را به جنگ با شیعیان و گروههای فاطمیون بکشانند و زمینههای حذف اقلیت شیعه در این کشور یا هرج و مرج فراگیر در مرزهای شرقی ایران را فراهم کنند تا بتوانند طرحهای امنیتی خود را در سایه این ناآرامی ها از بخشهای شرقی ایران به اجرا بگذارند.
این سایت انگلیسی میافزاید که احتمالاً یکی از گزینههای ریاض و ابوظبی حمایت از احمد مسعود فرزند احمد شاه مسعود در دره پنجشیر است و احتمالا کمکهای این کشورها برای وی از طریق تاجیکستان ارسال خواهد شد.
سابقه تاریخی منطقه نشان داده که با روی کار آمدن دولت جدید در یکی از کشورها، جریانهای منطقهای و فرامنطقهای به دنبال تثبیت نفوذ خود در این کشور خواهند بود. در همین رابطه از هم اکنون سیگنالهای متعددی از تلاش فرانسهو و آمریکا برای نفوذ مجدد در طالبان مخابره می شود. البته این نفوذ برای عربستان و امارات نیز از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است، چرا که این کشورها سیاست خارجی خود را بر اساس مداخله در امور کشورهای ضعیف منطقه بنا نهاده و در عین حال از حضور و تاثیرگذاری ایران در کشورهای منطقه واهمه دارند. لذا برآیند تحلیل منافع و راهبردهای متنوع و احیانا متناقض منطقهای و فرامنطقهای نشان میدهد طالبان که از تجربه حاکمیتی مدرن و به روزی برخوردار نیست، راه درازی تا تثبیت موقعیت خود به عنوان یک دولت با ثبات و فراگیر در پیش دارد.