سرویس جهان مشرق - اوایل دهۀ نود میلادی وقتی اتحاد جماهیر شوروی از هم فروپاشید، کمکم اولین تبعات آن در اختلاف بین جمهوریهای تازه استقلال یافته رخ نمود. استقلال مناطقی مانند استونی، لتونی یا لیتوانی (کشورهای حوزۀ بالتیک) چندان دشوار نبود، اما جدایی مناطق وسیعی چون قزاقستان به خاطر منابع نفت و گاز و خصوصا اوکراین به خاطر وجود تسلیحات اتمی بسیار دشوار بود.
به هر حال در روز اول دسامبر ۱۹۹۱ مردم جمهوری اوکراین با اکثریت آرا (بیش از ۹۰%) رای به استقلال کشورشان دادند. اما اوکراین در آن زمان حداقل یک سوم تسلیحات اتمی دنیا را در خود جای داده بود. لذا اولین مشکل به سرعت پدیدار شد. مذاکرات خلع سلاح اوکراین تا سال ۱۹۹۴ ادامه یافت و بالاخره در این سال کشورهای روسیه، آمریکا و انگلستان در ازای تامین امنیت این کشور، تمام تسلیحات اتمی و اسناد مربوط به آن را نابود یا به کشور روسیه منتقل کردند (۱). این مسائل را باید در کنار تعاملات فرهنگی ناگسستنی بین این جمهوریهای تازه استقلال یافته و روسیه ملاحظه کرد.
پردۀ اول: مشکل از کجا آغاز شد؟
دولت اوکراین همواره در برقراری امنیت و رفاه مردم مشکل داشت. به طور ویژه مناطق شرقی و جنوب شرقی این کشور، جایی که به مرزهای جغرافیایی و فرهنگی روسیه نزدیک میشد، همواره پر از تنش بود. گروههای نظامی و شبه نظامی در این منطقه به راحتی رشد کردند و گاهی با حمایت روسیه برای دولت اوکراین مشکلآفرین شدند.
فساد نیز در درون دولت و مسئولین اوکراینی بسیار زیاد بود. تا اینکه در ماههای آغازین سال ۲۰۱۴ مردم اوکراین به نشانۀ اعتراض به خیابانها آمدند و خواستار استعفا یا عزل رئیس جمهور وقت، ویکتور یانوکویچ شدند. راهکارهای قانونی و صلحطلبانه برای انتخابات اوکراین جواب نداد و بالاخره نافرمانیهای مدنی منجر به آشوب و عزل رئیسجمهور شد.
در این هنگام اکثریت قریب به اتفاق مردم یکی از استانهای جنوبی اوکراین، یعنی کریمه، به پیوند مجدد با روسیه رای دادند. روسیه نیز با همین بهانه نیروهای نظامی خود را در این استان افزود و رسما آن را به کشور خود ملحق کرد. از سوی دیگر روسیه اعطای پاسپورت و مدرک شهروندی را برای استانهای شرقی اوکراین بسیار تسهیل کرد و بخش زیادی از مردم این منطقه رسما شهروند روسیه شدند. اعتراضات در استان دونباس در همان سال ۲۰۱۴ منجر به جنگ خونینی بین جداییطلبان و دولت اوکراین شد و این تنشها همچنان ادامه دارد. طبق ادعای مسئولین اوکراینی تاکنون بیش از ۱۴۰۰۰ غیرنظامی در این درگیریها کشته شدهاند (۲).
پردۀ دوم: جنگ مدعیانِ ابرقدرتیِ جهان
اوکراین میدان نبرد دو ابرقدرت جهانی یعنی آمریکا و روسیه است. همان قدر که روسیه از پیوستن اوکراین به خودش منافع زیادی کسب میکند، آمریکا و شرکای غربیاش متضرر خواهند شد. اوکراین علاوه بر منابع غنی انرژی و پتانسیل بسیار بالای اقتصادی، از لحاظ موقعیت ژئوپولیتیک بسیار استراتژیک است. حدود «هشتاد درصد از صادرات روسیه به اروپا از طریق خاک این کشور صورت میگیرد» (۳). به طور خاص خطوط صادرات گاز روسیه به اروپا از اوکراین گذر میکند. آمریکا نیز برای محدود کردن روسیه باید کنترل اوکراین را به دست بگیرد. در واقع اهرم فشار آمریکا به روسیه در اوکراین بسیار بزرگ است.
ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، چند ماه قبل در مقالهای «مردم روسیه و اوکراین را متحد و جزئی از یک کل» خطاب کرد، البته به شرطی که نیروهای خارجی این ارتباط عمیق را نشکافند (۴). واقعیت این است که این دو کشور از لحاظ فرهنگی بسیار به یکدیگر نزدیک هستند. حدود یک سوم از جمعیت اوکراین که اغلب در سمت شرقی این کشور زندگی میکنند، به زبان روسی حرف میزنند و احساس تعلق به تمدن روس میکنند.
اما این اتحاد، برای غرب و خصوصا آمریکا بسیار خطرناک است. آمریکا برای چند دهه ابرقدرت جهان بوده و توانسته روسیه و چین را پشت سر خود نگاه دارد. اما این اقتدار روز به روز کمتر میشود. چین از لحاظ اقتصادی و روسیه به خاطر نفوذ روزافزون در آسیا و آفریقا برای نفوذ آمریکا تهدید محسوب میشوند. آمریکا (البته با احتیاط) سعی میکند هر روز متحدان روسیه را کمتر کند و نفوذ آنها را منطقه را با مشکل روبرو کند.
تا پیش از سال ۲۰۱۴ روسای جمهور اوکراین تا حدودی با روسیه راه میآمدند. به طور ویژه یانوکویچ نگاه مثبتی به غرب (از جمله پیوستن به اتحادیۀ اروپا و ناتو) نداشت و این برای روسیه بسیار مطلوب بود. اما روسای جمهور بعدی هر یک به نوعی با سیاستهای روسیه در کشورشان مخالفت میکردند. به طور خاص رئیس جمهور کنونی اوکراین، ولادیمیر زلنسکی (Volodymyr Zelensky)، که پیشتر بازیگر کمدی چند سریال و برنامههای تلویزیونی بود، تمایل بسیاری به سوی غرب دارد. او در کمپین انتخاباتی قول مذاکرۀ مستقیم با پوتین را داد (۶)، اما بعد صراحتا از تمایل کشورش به ناتو سخن گفت (۷).
پردۀ سوم: آیا اوکراین عضو ناتو میشود؟
بعد از جنگ جهانی دوم برخی از کشورهای اروپایی در پاسخ به حملۀ محتمل شوروی یا آلمان کمونیستی با یکدیگر اتحاد نظامی کردند. این اتحاد کمکم بین کشورهای غربی گسترش یافت تا در سال ۱۹۴۹ در واشنگتن دوازده کشور با یکدیگر پیمان اتحاد نظامی-سیاسی امضا کردند و خود را در قالب سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) (NATO) سامان دادند. در این پیمان آمده است، حملۀ نظامی به یکی از اعضای ناتو دیگر اعضا را ملزم به حمایت و دفاع از آن کشور میکند. در سالهای بعد این پیمان کشورهای بیشتری مانند ترکیه و یونان را به خود افزود و اولین عملیات نظامی خود را در جنوب ترکیه علیه نیروهای بعث عراق انجام داد.
اما از سال ۱۹۹۷ گسترش اعضای ناتو به شرق اروپا و مرزهای روسیه رسید. ناتو در این سال از سه کشور حوزۀ شوروی سابق یعنی لهستان، جمهوری چک و مجارستان دعوت به عضویت کرد. عضویت این سه کشور در ناتو بیشتر به منظور جلب متحدان روسیه و انزوای بیشتر مسکو انجام شد. در واقع سیاست ناتو گسترش به سوی شرق اروپا و محدود کردن روسیه بود. کشورهای حوزۀ بالتیک (لیتوانی، لتونی و استونی) به علاوۀ بلغارستان، آلبانی، کرواسی و چند کشور دیگر نیز به ناتو پیوستند. در همۀ این مدت روسیه دلخوش به حفظ و اتحاد با اوکراین بود. اوکراین بزرگترین و مهمترین جمهوری جدا شده از شوروی و شاهراه ارتباط روسیه با غرب اروپا بود. به همین خاطر درخواست صریح زلنسکی برای عضویت در ناتو (که پیشتر مخفیانه یا با احتیاط نجوا میشد) و حمایت تلویحی اعضای ناتو با این حرکت انقلابی، خنجری به پشت مسکو بود.
روسیه بلافاصله نسبت به این تحرکات عکسالعمل نشان داد. در اولین اقدام نیروهای نظامی خود را به مرزهای اوکراین آورد. این اقدام در سال ۲۰۱۴ با موفقیت روبرو شد و در نهایت کریمه را به روسیه پیوند زد. لذا روسیه با تهدید ناآرامی در اروپا و احتمالا تصاحب کلِ اکراین از غرب خواست تا جلوی عضویت اوکراین در ناتو را بگیرد و از پیشروی بیشتر در شرق اروپا خودداری کند.
به طور خاص، پوتین از اعضای ناتو خواست نیروهای نظامی خود را از کشورهایی که بعد از ۱۹۹۷ به این سازمان پیوستهاند خارج کند (۸). بدیهی بود که آمریکا از این خواست روسیه سر باز بزند، چرا که هم اقتدار خودش را از دست میداد و هم مخالف طرح پیشروی به سوی مرزهای روسیه بود (۹). اما جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در مصاحبۀ خبری تلویحا تاکید کرد که فعلا قصد ندارد اوکراین را عضو ناتو کند و بهانۀ این تصمیم را فساد موجود در این کشور خواند (۱۰). اما این پاسخ دلخواه پوتین نبود، چرا که پیشتر، دیگر اعضای ناتو و حتی روسای جمهور پیشین آمریکا از عضویت اوکراین استقبال کرده بودند.
امروز با فشارهای روسیه و تهدیدهایش، بسیاری از اعضای ناتو از عضویت اوکراین در ناتو منصرف شدهاند. آلمان یکی از بزرگترین واردکنندگان گاز از روسیه در معرض تهدید است. خط لوله نورد استریم (Nord Stream) با حجم انتقال سالانۀ حدودا ۵۵ میلیارد متر مکعب تقریبا تمام نیاز آلمان را تامین میکند. همچنین خط دوم این طرح برای ارتقای حجم انتقال به ۱۱۰ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی آمادۀ بهرهبرداری است. انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نزدیک است و بعید است امانوئل مکرون دست به اقدامی ریسکی بزند. اتحادیۀ اروپا نیز هنوز با خروج انگلستان (Brexit) و افول شاخصههای اقتصادی کنار نیامده است. لذا بعید به نظر میرسد که اوکراین به عضویت ناتو درآید، اما مساله عضویت اوکراین دیگر مساله حیاتی نیست. اکنون اوکراین به عرصۀ قدرتنمایی روسیه و غرب بدل شده است.
پردۀ چهارم: روسیه در مقابل آمریکا
در نبرد بین روسیه و آمریکا اکنون دیگر اوکراین اهمیت موضوعی ندارد. روسیه خط و نشان جنگ و ناآرامی در اروپا میکشد و آمریکا خود را برای تحریم و تحدید روسیه و شرکایش آماده میکند. این میدان بزرگ به مرزهای باریکی رسیده است که برخی معتقدند «جهان به لبۀ خود رسیده است» (۱۱). اگر پوتین عقب بکشد به معنای افتضاح سیاسی برای شخص او و از بین رفتن اقتدار روسیه خواهد شد و اگر آمریکا و متحدانش کوتاه بیایند، اقتدار روسیه به عنوان ابرقدرت جهانی رسما تایید خواهد شد. لذا هیچ یک آمادۀ عقبنشینی نیستند.
اهرم روسیه برای فشار به آمریکا نظامی است. آنها از سه جهت اوکراین را محاصره کردهاند. پوتین حدود ۱۰۰ هزار نیروی مسلح را به مرزهای اوکراین نزدیک کرده است. تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که تا اوایل فوریه ۲۰۲۲ حدود ۴۶۰ خودروی سنگین، ۴۵۰ تانک و دیگر ادوات نظامی و پشتیبانی به شهر یلنا در غرب روسیه و پایگاههای بلاورس در شمال اوکراین منتقل شده است (۱۲).
همچنین حدود ۱۳۰۰ ماشین سنگین نظامی اعم از تانک و موشک زمین به هوا و دیگر تسلیحات نظامی به پایگاه سولوتی در غرب روسیه آمده است. از لحاظ دریایی چندین شناور ترابری کلاس راپوچا که هلیکوپتر و تانک حمل میکند به بندرهای کریمه در جنوب اوکراین آمدهاند. پایگاه هوایی ورونژ در غرب روسیه نسبت به چند ماه گذشته توسعه یافته است و بیش از ۲۰ جنگنده سوخو-۳۴ به این پایگاه اعزام شده است. در این مرحله همۀ این تجهیزات برای تهدید نظامی استفاده شدهاند. اما در کنار این تهدید نمیتوان از گروههای شبه نظامی و ارتشهای مستقلی چشم پوشید که تحت حمایت روسیه هستند ولی رسما نیروهای دولتی نیستند و روسیه مسئولیت آنها را نمیپذیرد.
البته شیوۀ جنگی روسیه ترکیبی (هایبرید) است، بدین معنا که در کنار تهدید نظامی، به جنگ اطلاعاتی و سایبری نیز میپردازد. سال ۲۰۱۴ در شلوغیهای اوکراین و حتی پس از آن، روسیه از ارسال اطلاعات غلط، حملات سایبری به زیرساختهای اوکراین و کمپینهای ضددولتی استفاده فراوانی کرد. در حوادث اخیر نیز روسیه از این قدرت نرم خود استفاده میکند. به عنوان مثال حدود یک ماه قبل برخی از وبسایتهای دولتی اوکراین مورد حمله قرار گرفت و مسئولین اوکراینی ادعا کردند که شواهدی مبنی بر دخالت روسیه در این حمله دارند (۱۳).
اما در نقطۀ مقابل آمریکا نیز آرام نمینشیند. چند ماه قبل (سپتامبر ۲۰۲۱) دولت آمریکا در بیانیهای از تعهد خود مبنی بر کمک ۲.۵ میلیارد دلاری به دولت اوکراین خبر داد، که بیش از ۴۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۲۱ اختصاص داده شده است (۱۴). برخی از مهمترین شرکتهای سایبری آمریکا مانند «کینتل» (Qintel) در اوکراین حضور دارند و کمکهای بسیاری به دولت میکنند. چند ماه دیگر (می ۲۰۲۲) کنفرانس «استراتژیهای فضای سایبری در عمل» در اوکراین برگزار میشود و شرکت کینتل شریک برگزاری این کنفرانس است. یکی از مهمترین محصولات این شرکت، ابزار تحقیقاتی «کراسلینک» (Crosslink) است که در حال حاضر هم در آمریکا و هم در اوکراین استفاده میشود. این ابزار دادههای اطلاعاتی تهدیدآمیز را شناسایی کرده و به دست افسران اطلاعاتی میدهد.
از سوی دیگر آمریکا همچنان بزرگترین صادرکننده تسلیحات نظامی به اوکراین است. چند ماه قبل (جون ۲۰۲۱) شرکت آمریکایی لاکهید مارتین چند فروند جنگندۀ نو و دستدوم F-۱۶ که یکی از آخرین و پرفروشترین محصولاتش هست را به اوکراین ارائه کرد. بوئینگ نیز همچنان پرقدرت در اوکراین حضور دارد. همچنین چند هفته قبل محمولۀ موشکهای ضدتانک «جاولین»، موشک «استینگر» و قایقهای گشتی کلاس جزیره و ۲۰۰ میلیون دلار کمک بلاعوضِ تسلیحاتی به دولت کیِف تحویل داده شد.
برخی از نظامیان ارشد آمریکایی و ناتو نیز در اوکراین مشاورۀ نظامی میدهند. مثلا استفان دورف (Stephen Dorff) استراتژیست ارتش آمریکا اکنون مشاور وزیر دفاع اوکراین است. با حمایت آمریکا کشورهای دیگری چون کانادا، انگلستان و جمهوری چک نیز اعلام آمادگی کردند تا تسلیحات خود را به اوکراین تحویل دهند. سازمان ناتو برای سال ۲۰۲۲ برنامۀ ۹ رزمایش مشترک با اوکراین را ریخته است و کشور لتونی اعلام آمادگی کرد از ۵۰۰۰ سرباز ناتو در کشورش پذیرایی کند.
آمریکا به طور مستقیم نیز علیه روسیه اقدام میکند. چند هفته قبل بانک Sovcombank که سومین بانک بزرگ روسیه محسوب میشود و سهامداران کلانی در مسکو، ریاض و پکن دارد، بر اساس «قانون دفاع از حاکمیت اوکراین در سال ۲۰۲۲» در لیست پیشنهادی دموکراتها برای تحریم بانکی قرار گرفت. البته بانک روسی نیز شرکت واسط «مرکوری» را برای لابیگری استخدام کرد ولی همچنان این تهدید اقتصادی وجود دارد. همچنین آمریکا قطع سوئیفت، تحریمهای بانکی و صنعتی را نیز در اختیار دارد. البته تحریم روسیه به سادگی تحریم ایران نیست و برای آمریکا و همپیمانهایش گران تمام میشود.
فرانسه و آلمان اولین کسانی هستند که از تحریمهای محتمل آمریکا متضرر خواهند شد. امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه چند هفته پیش با پوتین دیدار کرد تا در صورت امکان مانع از تشدید تنشهای اوکراین شود، اما با برخورد سرد پوتین روبرو شد. مکرون بیش از هر چیز نگران منافع کمپانی توتال انرژی است. این کمپانی در حال حاضر پروژۀ عظیم گازی «Arctic LNG۲» در روسیه را در دست دارد.
آلمان نیز در صورت تحریم روسیه در پروژۀ «نورد استریم ۱ و ۲» متضرر خواهد شد. لذا کشورهای اروپایی به هیچ عنوان طالب جنگ نیستند. اما در نهایت آنها حافظ منافع آمریکا در منطقه هستند. به عنوان مثال وزارت اقتصاد فرانسه که قرار بود برای مراسم «روز روسیه» (Russia Day) در پاریس، از صادرات و واردات بین دو کشور حمایت کند، در گام اول این حمایت مالی را لغو کرد.
پردۀ پنجم: ما و عاقبت کار
همان طور که نشان دادیم معادلۀ روسیه-آمریکا با متغیرِ اوکراین بسیار پیچیده شده است. روسیه به هیچ عنوان نمیخواهد و نمیتواند عقب بنشیند، چرا که آیندۀ سیاسیاش به این اتفاق گره خورده است. آمریکا نیز عقب نمینشیند تا مانند جنگ سرد بار دیگر رقیب شرقی خود را به عقب براند. البته ابزارهای آمریکا در این کارزار گستردهتر است، اما چون روسیه به گزینۀ نظامی روی آورده است، امنیت متحدانِ آمریکا در معرض خطر است. در واقع دودِ این ماجرا اول از همه به چشم اروپای غربی خواهد رفت و آمریکا نیز توانِ پرداخت چنین تاوانی را ندارد. لذا هر دو طرف نبرد منتظر اتفاقی جدید در عرصۀ دیپلماسی یا نظامی هستند تا آرایش خود را بازطراحی کنند. اتفاق پیش رو احتمالا نظم سیاسی جهان را تغییر خواهد داد.
چندی پیش نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس، نفتالی بنت، و سفیر سابق آنها در اوکراین و روسیه، زوی ماگن، در کنفرانس امنیت ملیِ اسرائیل نگرانی خود را از تنشهای اخیر اعلام کردند (۱۵). آنها از رزمایش مشترک روسیه و سوریه در بلندیهای جولان سخن گفتند و معتقد بودند تنشهای روسیه و آمریکا در اوکراین بالاخره به منطقۀ غرب آسیا هم خواهم رسید. البته روسیه بارها تاکید کرده است که خواهان درگیری با اسرائیل نیست، اما رزمایش روسیه اطراف مناطق اشغالی، خط و نشانی برای آمریکا است. در واقع روسیه به آمریکا نشان داد که در صورت نیاز همپیمانان او در منطقه را متضرر خواهد کرد. در واقع در بازیِ قدرت بین روسیه وآمریکا، متحدانِ هر دو طرف در معرض تهدید قرار خواهند گرفت.
متاسفانه مسئولین و قشر نخبگان ایران نسبت به مسالۀ اوکراین بسیار منفعل عمل کردهاند. آنچه مسلم است آنکه عواقب تحولات سیاسی و نظامی در اوکراین، به سرعت به منطقۀ ما خواهد رسید. هر گونه چینش جدید قدرتهای جهانی در منطقه بلاواسطه در روابط ایران موثر خواهد بود. شاید اولین و سادهترین تاثیر تنشهای اوکراین رویِ توافق هستهای ایران (برجام) ظاهر شود و شاید تعاملات اقتصادی و تجاری ایران تحت تاثیر قرار بگیرد. تاریخ نشان داده است در تنشهای بزرگ بینالمللی، سیاست سکوت و انفعال برای ایران نتیجههای خوبی نداشته است. وقت آن است که ابتدا قشر نخبگان و سپس مسئولین دولتی و حکومتی مواضعی پویاتر اتخاذ کنند.
منابع:
(۱) https://www.un.org/en/ga/search/view_doc.asp?symbol=A/۴۹/۷۶۵
(۲) https://tass.com/world/۱۲۸۹۰۹۵
(۳) https://www.mashreghnews.ir/news/۳۱۰۵۴۰
(۴) http://en.kremlin.ru/events/president/news/۶۶۱۸۱
(۷) https://www.pbs.org/newshour/world/ukraine-president-says-nation-is-ready-to-join-nato
(۹) https://www.nytimes.com/۲۰۲۲/۰۲/۰۲/world/europe/us-nato-response-russia-demands.html
(۱۱) https://www.vox.com/۲۲۹۱۷۷۱۹/russia-ukraine-invasion-border-crisis-nato-explained
(۱۲) https://www.csis.org/programs/crisis-crossroads-ukraine