به گزارش مشرق، امید قبادی مسئول آموزش تیم رضایتگیری برای اهدای عضو متولد ۱۳۴۳ در اصفهان است که تاکنون بیشاز هزار و پانصد رضایت گیری از خانوادهها برای اهدای عضو را در کارنامهاش دارد. این در حالی است که سالانه حدود هشت هزار نفر بر اثر مرگ مغزی جان میبازند و با آموزش درست میتوان جان خیلیها را از مرگ نجات داد. سنگینی بار آموزش این مهم بر دوش دکتر امید قبادی و همراهانش است.
این پزشک اصفهانی که به عنوان یکی از ۱۰ نامزد چهره مردمی سال ۱۴۰۰ از سوی برنامه «فرمول یک» معرفی شده است، در این باره اظهار کرد: من از سال ۱۳۸۲ فعالیت برای اهدای عضو را شروع کردم و یازده سال پیش تحت نظارت و حمایت خانم دکتر نجفیزاده واحد اهدای عضو علوم پزشکی شهید بهشتی در بیمارستان مسیح دانشوری را راهاندازی کردیم. در این فاصله به اسپانیا و فیلادلفیا رفتم و رشته تاسیس و راهاندازی پایش واحدهای اهدای عضو را خواندم.
وی افزود: اهدای عضو کار یک نفر نیست. این یک کار تیمی و بسیار پیشرفته و پیچیده است. برای همین در تمام دنیا پیشرفتهترین مقوله نظام سلامت، اهدای عضو است. هر کاری هم که من از آن صحبت میکنم به تنهایی نبوده و یک تیم مرا همراهی کرده است.
قبادی ادامه داد: پس از بازگشت به ایران با حمایت خانم دکتر نجفیزاده شروع به نوشتن دوازده طرح برای ارتقای اهدای عضو در کشور کردم که سه تا از ین طرحها، جهانی شد و هماکنون در حال اجراست. طرحی نوشتیم بنام «روش نوین اهدای عضو ایران» که براساس موقعیت و وضعیت اقتصادی ایران بومیسازی شده بود. طرح دیگری برای شناسایی افراد مرگ مغزی ویژه کشورهای درحال توسعهای مثل ایران، هند، چین و پاکستان نوشتیم ولی به صرفه بودن این طرح از نظر ذخیره ارزی، اقتصادی و نیروی انسانی موجب اجرای آن در بیشتر کشورهای دنیا شد. این طرح باعث شد میزان شناسایی افراد مرگ مغزی در ایران هفت برابر ارتقا پیدا بکند.
قبادی اضافه کرد: طرح دیگری به نام روش برخورد با خانوادههای مرگ مغزی نوشتیم. مواجهه با خانواده این عزیزان و رضایت آنها به اهدای عضو، کار بسیار سختی است و اگر اشتباه انجام شود چه خانواده رضایت بدهند یا ندهند آسیب جدی به آن خانواده وارد میشود. من سرفصلی را در دنیا ایجاد کردم به نام «نحوه رویارویی با خانواده فرد مرگ مغزی» که ترکیبی از سه رشته روانشناسی، جامعهشناسی و روابطعمومی است که رضایتگیران را تبدیل به آدمهای خاصی کرد. کتاب آن را هم در ۴۵۰ صفحه نوشتم که در جهان در جال تدریس است. ایجاد رجیستری برای ثبت اطلاعات اهداء و پیوند عضو در ایران در سال ۹۹ دیگر کار من است که عادلانه و بر اساس الویت، عضو را به نیازمندترین فرد در ایران اختصاص میدهد.
وی ادامه داد: ایجاد یک ناوگان هوایی برای انتقال عضو پیوندی مانند قلب و ریه که خیلی زود باید به بدن فرد گیرنده منتقل شود کار دیگر ماست. حالا دو سال است که این ارگان کار میکند. بعد از دست کردن همه زیرساختها متوجه شدیم نیروهای کاملی برای اهدای عضو نداریم. برای پیوند از سال ۶۸ اساتیدی چون دکتر ایرج فاضل، دکتر ملک حسینی، دکتر نجفیزاده و دکتر ماندگار نیرو تربیت کردند اما برای اهدای عضو، تیم قابلی نداشتیم. بنابراین یک پایلوت با نام «سیستم پشتیبانی واحدهای اهدای عضو» طراحی و اجرا کردیم که از سال ۹۴ در حال اجراست.
وی بیان کرد: دورههای ویژه رویارویی با خانواده افراد مرگ مغزی را هم طراحی کردیم و رضایتگیری را آموزش دادیم. طرح «سیستم کنترل کیفی واحدهای اهدای عضو» را ساماندهی کردیم که که تمام امور سازمانهای اهدای عضو را بررسی، استخراج، آنالیز میکند و راهکار میدهد. طرح دیگر سامانه «حمایت از خانوادههای اهداکننده» است. نتیجه این طرحها این شده که طبق آمار اهدای عضو در سال ۸۴، ۵ درصد بود و حالا ۷۰ درصد شده است.
قبادی درباره تاثیر رسانه بر کار خود تشریح کرد: شش سرفصل به «انجمن اهدای عضو ایرانیان» چه از طرف وزارت کشور و چه وزارت بهداشت واگذار شده که اولین آن فرهنگسازی است. اگر نامآوران کشور و رسانه چه ملی و چه مجازی، نوشتاری یا تصویری نبودند میزان اهدای عضو ما از پنج درصد به هفتاد درصد نمیرسید. نجات جان بیمارها درگیر بحث فرهنگسازی است که رسانهها آن را انجام میدهند. ببینید ما در حال حاضر در اهدای عضو در آسیا رتبه یک داریم، در پیوند کبد در دنیا رتبه یک داریم، سالی دوهزار سه هزار پیوند کلیه داریم که چشمگیر است. پیوند روده در ایران صورت میگیرد که خیلی از کشورها حتی اروپاییها ندارند. چون خیلی سخت است. این مزایای ماست.
وی اضافه کرد: اما هنوز هر دو تا سه ساعت یک جوان در لیست انتظار عضو میمیرد. یعنی روزی هفت تا ده نفر که سالی سه هزار نفر میشود. با اینکه در ایران سالی هشت هزار نفر با مرگ مغزی میمیرند که از میان آنها سه هزار عضو قابل اهدا دارند. ولی با این همه تلاشی که کردیم فقط هزار تا رضایت میدهند و دو هزار نفر دیگر هفت هزار تا عضو را با خودشان خاک میکنند. این یعنی همچنان برای این افراد فرهنگسازی نشده است. فرهنگسازی هم کار رسانه است.
این متخصص اهدای عضو توضیح داد:برای من فرقی نمیکند که در برنامه «فرمول یک» باشم یا نباشم چون برنامه زندگی من مشخص است و کارم را ادامه میدهم اما محاسن چهره مردمی شدن من این است که چند محور در رشته من به مردم نشان داده میشود. اینکه به مسئولین میگوید خیلی عقبیم و باید بیشتر حمایت کنند تا هر روز چند نفر از بیعضوی نمیرند. به سازمانها و نهادهای فرهنگی میگوید هنوز خیلی مانده تا رضایت اهدای عضو به مقدار مناسب برسد و باید رسانهها در این باره کار مستمر و درست انجام بدهند. به مردم خوب کشورمان میگوید اینطوری نیست که شما یک رضایت بدهید تمام شود بلکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند که اعضای هدیه شده عزیز شما صدقه جاریه شما بشود.
وی گفت: در طول این بیست سال با توجه به اینکه اهدای عضو بحث معنوی است سازمان صداوسیما، وزارت فرهنگ و ارشاد و هنرمندان خیلی با ما همکاری تنگاتنگی کردند. نشد که ما از سازمانی کمک بخواهیم و این کمک را از ما دریغ بکند. اما مشکل اینجاست که به اهدای عضو بهطور موردی پرداخته شده و پیوسته نیست. رسانه باید موظف باشد بهعنوان یک برنامه روتین، هفتهای دو سه بار در این موضوع مطالبی را به گوش مردم برساند اما در این سالها این اطلاعرسانی مستمر نبوده است.