به گزارش مشرق، سقوط فاو در روز بیست و نهم فروردین ماه سال ۶۷ نقطه عطفی در روند تحولات جنگ ایران و عراق بود. این اتفاق که به سرعت رُخ داد و موجب شگفتی مردم و مسئولان شد، حرف و حدیثها و شایعات بسیاری در جامعه به وجود آورد که تاکنون نیز ادامه دارد.
بازخوانی این اتفاق و بررسی علل و چرایی سقوط فاو نیازمند بررسی دقیق جنگ ایران و عراق و اتفاقات دوره پایانی جنگ است. از این رو در گفتگو با «یدالله ایزدی» پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس که مسئول پروژه تدوین روزشمار سقوط فاو در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس است به بررسی ابعاد و جزئیات این حادثه پرداختیم.
به عنوان سوال نخست بفرمایید که فاو در چه شرایطی در سال ۶۷ سقوط کرد؟
ایزدی: موضوع سقوط فاو حاصل مولفهها و شرایطی بود که سالها بر فضای جنگ حاکم بود، اما ظهور و بروز مشخصی در بین مردم و سطحی از جنگ نداشت. این بدان معناست که دلایل سقوط فاو را نمیتوان در روز ۲۸ فروردین جستجو کرد. ما در جنگ از مشکلاتی رنج میبردیم که موفقیتها و پیروزیها موجب میشد تا آن مشکلات به خوبی دیده نشوند. حمله ارتش عراق به فاو در پایان فروردین ۶۷، این زخم کهنه را باز کرد. در عمل نیز مشخص شد این زخم عمیقتر از آن است که با تصمیمات مقطعی بتوان درمان کرد؛ چرا که علیرغم اتخاذ تدابیری نشد از حوادث مشابه جلوگیری کرد.
اگر بخواهم صریحتر سخن بگویم این است که در جبهه خودی مشکلاتی وجود داشت که در سایه پیروزیها و موفقیتها آن مشکلات دیده نمیشد. یکی از آن مشکلات مربوط به ساختار نیروهای مسلح بود؛ ما ساختار دوگانه داشتیم. این ساختار اجازه نمیداد که ما از همه ظرفیتهای نیروهای مسلح بهره ببریم. اگر جنگ از یک برههای مرهون طراحی و تلاش نیروی زمینی سپاه است، بخشی از ظرفیتها در دست ارتش بود. دوگانه بودن ساختار نیروهای مسلح، دست مسئولان را برای بهکارگیری همه ظرفیتها محدود میکرد.
برخی مسائل دیگر نیز وجود داشت که در ادامه بدان اشاره خواهم کرد و به این سوال خواهیم پرداخت که چرا نتوانستیم به خوبی از ظرفیتهای کشور و نیروهای مسلح استفاده کنیم. البته تحریمها نیز اثرگذار بود و دست و پای کشور را بسته بود؛ یعنی آنگونه که عراق از تجهیزات غربی و شرقی میتوانست استفاده کند، ما نتوانستیم استفاده کنیم. ارتش عراق در ابتدای جنگ متکی به تجهیزات شرقی بود، اما در مدت کوتاهی توانست به پیشرفتهترین تجهیزات غربی به خصوص در نبرد هوایی دست پیدا کند. کاهش درآمد نفت نیز یک مساله اساسی بود. بنابراین مجموعه این عوامل موجب قدرت یافتن عراق و کاهش توان نظامی ایران شد که در پایان جنگ خود را نشان داد.
** اجرای تمرین بازپسگیری فاو در عربستان
فاو به لحاظ ژئوپلیتیک چه اهمیتی برای عراق داشت؟
ایزدی: تنها راههای دسترسی عراق به خلیج فارس و آبهای آزاد، «اروندروند» و «خورعبدالله» است. اروندرود مرز آبی عراق با ایران و خورعبدالله مرز آبی عراق با کویت است. این دو آبراه در انتهای منطقه فاو به یکدیگر متصل میشوند. حضور نیروهای ایرانی بر روی شبه جزیره فاو به معنای بسته شدن این دو آبراه است.
شاید فاو به لحاظ وسعت همچون مناطق عملیاتی فتح المبین و بیت المقدس بزرگ نباشد، اما چون گلوگاه عراق در دسترسی به خلیج فارس بود، بسیار مهم بود. از این رو فاو به لحاظ نظامی و سیاسی، اهمیت راهبردی داشت. ما از ابتدای جنگ به منطقه فاو توجه داشتیم، اما شرایط برای اجرای عملیات فراهم نبود و در سال ۶۴ توجهها بیشتر و زمینهساز اجرای عملیات والفجر هشت شد. با اجرای موفق آن عملیات، ما همسایه کویت شدیم و برای عراق بنبستی ایجاد کردیم.
فاو به لحاظ وسعت همچون مناطق عملیاتی فتح المبین و بیت المقدس بزرگ نباشد، اما چون گلوگاه عراق در دسترسی به خلیج فارس بود، بسیار مهم بود.
عراق از چه زمانی در تلاش برای بازپسگیری فاو بود؟
ایزدی: عراق به دلیل اهمیت راهبردی که آن منطقه داشت و پایانههای صدور نفت جنوب پایینتر از فاو مستقر بود، از ابتدا تلاش داشتند تا آن را پس بگیرند، اما شرایط برایشان فراهم نبود. اخباری وجود دارد که عراق در فاصله عملیاتهای کربلای چهار و پنج درصدد برآمد تا فاو را پس بگیرد، اما شروع عملیات کربلای پنج موجب شد تا توان عراق متوجه شلمچه شود. عراق همواره درصدد بازپسگیری فاو بود و بدین منظور در عمق خاک عراق و در زمینی مشابه در کشور عربستان اقدام به اجرای مانور کرد. عراق در نهایت در روزهای پایانی فروردین سال ۶۷ این اقدام را انجام داد.
** تحلیل راهبردی از تغییرات ارتش عراق نداشتیم
برآورد عراقیها این بود که فاو را چند روزه میتوانند پس بگیرند؟
ایزدی: برای پاسخ دقیق به این سوال باید به طرحهای مانور و دستورالعملهای ارتش عراق دسترسی پیدا کرد. البته من در برخی اسناد دیدم که عراقیها برای پس گرفتن فاو، نبرد یک هفتهای تا ده روز پیشبینی کرده بودند، اما با قاطعیت میتوان گفت که سقوط فاو کمتر از آن چیزی که عراقیها پیشبینی کرده بودند، صورت گرفت.
ما در یک نبرد طولانی و طی مدت هفتاد و چند روز توانستیم، تسلط بر فاو را تثبیت کنیم. سقوط فاو طی ۳۶ ساعت هم برای ما و هم برای عراق، غیرمنتظره بود. صدام و فرماندهان عراقی تلاش کردند در گفتگوهایشان، سرعت سقوط فاو را به قدرت طراحی و اجرای خود نسبت دهند.
مهمترین دلایل سقوط فاو چه بود؟
ایزدی: دلایل در دو دسته راهبردی و تاکتیکی (عملیاتی) قابل تقسیمبندی هستند. در سطح راهبردی، مهمترین دلیل برهم خوردن توازن قوا بود. ما اطلاعات و تحلیل راهبردی از تغییراتی که در ارتش عراق رُخ میداد، نداشتیم. میفهمیدیم که تعداد سپاهها و لشکرهای عراق در حال افزایش است و لشکر گارد ریاستجمهوری به سپاه ارتقا یافت، اما تحلیل راهبردی نداشتیم، چون تا قبل از سقوط فاو، ایران زمان و مکان عملیاتها را تعیین میکرد و دست برتر داشت. البته عراق پس از اجرای عملیات والفجر هشت و تا برههای، اقدام به اجرای استراتژی دفاع متحرک کرد که مهمترین آن اشغال مهران بود، اما در پایان شکست خورد.
دومین دلیل بهرهگیری گسترده از سلاحهای شیمیایی و آتش بود. عامل سوم، استفاده از طرح مانور جدید و بیسابقه بود. ارتش عراق به عنوان یک ارتش کلاسیک تا قبل از سقوط فاو همواره اصولی را در عملیاتهای خود به کار میگرفت که یکی از آنها «الحاق» بود؛ یعنی اگر چند یگان عراقی در عملیات شرکت میکردند، حتماً بین آنها پیوستگی و الحاق وجود داشت. اما عراق در سقوط فاو از مانور رخنهای استفاده کرد که ما از آن مانور برای پیروزی در عملیاتهای طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس استفاده کردیم. استفاده عراق از تاکتیکهای جدید غافلگیرکننده بود.
سقوط فاو دلایل دیگری نیز دارد که مربوط به خودمان است. کمبود نیرو، نداشتن تحلیل درست از احتمال و وسعت حمله دشمن، ضعیف بودن خطوط دفاعی و نداشتن احتیاطهای نزدیک و ردههای مناسب از جمله این دلایل است. وقتی خط اولمان شکست، خط دوم از قبل آرایش نداشت و تا ساماندهی شود، زمان میبرد. در حالی که دشمن اگر خط اولش سقوط میکرد، ردههای دفاعی بعدیش قویتر بود. در شرح حمله عراق به فاو میبینیم که خط اول مشغول جنگ با دشمن بود، اما نیروهای عراقی با رخنه به خطهای دوم و سوم دست پیدا کردند. خط آتش و ادوات سقوط کرده بود، اما نیروهای خط اول مشغول جنگ بودند. این ناشی از مانور جدیدی بود که عراق اجرا کرد.
بنابراین برخی از دلایل اصلی سقوط همچون اقدامات راهبردی ارتش عراق برای اصلاح ساختار و نیروها به صحنه نبرد بازنمیگشت. عراق همچنین به درستی رفتار ما را تحلیل راهبردی کرد و نیروهایش را به شمالغرب نفرستاد تا با ما درگیر کند. در حلبچه از بمباران شیمیایی استفاده کرد و تمرکز قوایش را در جنوب قرار داد. در نتیجه دشمن در صحنه نبرد دست برتر پیدا کرد.
** هم مسئولان و هم فرماندهان غافلگیر شدند
میزان حمله شیمیایی در فاو چقدر بود و سازمانها و نهادهای بینالمللی چه واکنشی نشان دادند؟
ایزدی: عراق به میزان قابل توجه و در حد یک عامل موثر از بمبهای شیمیایی استفاده کرد. عراق اگرچه در گذشته در کنار سایر سلاحها از سلاح شیمیایی نیز استفاده میکرد، اما در اینجا بسیار هدفمند و با استفاده از عامل شیمیایی، ردههای احتیاط، آتش (توپخانه) و ادوات را از رده خارج کرد.
عراق بلافاصله پس از این عملیات برای نمایش شکست ایران، خبرنگاران رسانههای مختلف دنیا را به فاو برد. در این بین برخی از خبرنگاران به استفاده از عامل شیمیایی توسط عراق اشاره کردند، اما برمبنای اظهارات ایران بود و از واژه «ادعا» در نگارش گزارشهای خود استفاده کردند. بنابراین در سطح رسانهها با عنوان ادعای ایران مطرح شد، اما مجامع بینالمللی سیاست سکوت و مدارا به نفع عراق را دنبال کردند.
یک ماه پیش از سقوط فاو، رژیم بعث عراق در جریان عملیات والفجر ۱۰، شهر حلبچه را بمباران شیمیایی کرد و فضای بین المللی علیه دولت آن کشور تشدید شد. ایران برخی از مجروحان شیمیایی را به کشورهای خارجی فرستاد و توجه رسانههای آن کشورها را به اقدام صدام معطوف کرد. افکار عمومی در دنیا نیز به این باور رسید که عراق از سلاح شیمیایی استفاده کرد، اما در ماجرای سقوط فاو آن فضا شکل نگرفت. ناگفته نماند که عراق آثار حمله شیمیایی را بلافاصله از بین برد. در برخی از گزارشهای خبرنگاران نیز است که آثاری از عامل شیمیایی دیده نمیشود. بعضی از رسانهها هم اذعان کردند که عراق به سرعت آثار حمله شیمیایی را محو کرده است.
عراق در جریان سقوط فاو بسیار هدفمند و با استفاده از عامل شیمیایی، ردههای احتیاط، آتش (توپخانه) و ادوات را از رده خارج کرد.
آیا فرماندهان در جریان سقوط فاو غافلگیر شدند؟
ایزدی: براساس اسناد در سطح راهبردی همه اعم از مسئولان و فرماندهان غافلگیر شدند، اما فرماندهان در خط (مسئولان محورها و فرماندهان گردانها) غافلگیر نشدند. دو سه روز پیش از حمله عراق اخباری مبنی بر رفتار مشکوک دشمن در خط دریافت شد. همچنین نیروهای در خط یک روز قبل براساس شواهدی همچون جابجایی برانکاردها توسط عراقیها، متوجه تحرکات دشمن شدند. جابجایی برانکارد در خط مقدم یکی از علائم آفند است. از این رو به نیروهای مستقر در خط آمادهباش داده و خط تقویت و ترمیم شد.
یگانهای در خط با نهایت قدرت جنگیدند و با جانفشانی تلاش کردند مانع از نفوذ و گسترش دشمن بشوند و حماسه آفریدند، اما در نهایت شرایط صحنه نبرد به نفع دشمن پیش رفت، قدرت نظامی آنها بیشتر بود و فاو سقوط کرد.
مسئولان و فرماندهانی که در صحنه نبرد نبودند، حدس نمیزدند که چنین اتفاقی بیافتد وگرنه خلاف آن عمل میکردند و به جای اینکه همایش فرماندهان در کرمانشاه (باختران) برگزار شود، در اهواز برگزار میکردند. احمد غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا و احمد کاظمی فرمانده لشکر نجف در منطقه بودند و قرار بود برای همایش به کرمانشاه بروند، اما وقتی خبر حمله عراق را شنیدند راهی فاو شدند. فرماندهانی هم که در کرمانشاه بودند قبل از ساعت هفت صبح از حمله عراق باخبر شدند. تعدادی از فرماندهان همچون رحیم صفوی، مرتضی قربانی، اسماعیل قاآنی، رضا سیفالهی، یعقوب زهدی و... قبل از ساعت ۸ صبح با دو فروند بالگرد به جنوب آمدند و در قرارگاهی که در فاو بود، تشکیل جلسه دادند.
تصویری از فرماندهان دوران دفاع مقدس (احمد غلامپور، مرتضی قربانی، احمد کاظمی، قاسم سلیمانی، علی شمخانی، غلامرضا محرابی و...)
نیروهای ایرانی مدافع فاو چقدر بود و باتوجه به آگاهی فرماندهان در خط، آیا اقدامی برای افزایش نیروها انجام گرفت؟
ایزدی: دشمن به لحاظ نیرو دست برتر داشت و حجم و میزان نیروهای ایرانی برای مقابله با حمله عراق کافی نبود. اقدامات خوبی برای مقابله با حمله دشمن انجام گرفت، اما توان نظامی عراق بیشتر بود.
** معلوم نبود اگر در جنوب میماندیم میتوانستیم فاو را نگه داریم
اگر ایران راهبردش را از جنوب به شمالغرب تغییر نداده بود و رزمندگان در جبهه جنوب باقی میماندند، آیا میشد از فاو دفاع کرد و مانع از سقوط آن شد؟
ایزدی: برای پاسخ به این سوال باید چند مولفه را در نظر داشت. همانطور که گفتم یک سری مسائل جدی وجود داشت که ارتباط آنچنانی با حضور رزمندگان در شمالغرب نداشت. برهم خوردن توازن قوا به نفع عراق از سالها قبل و حتی پس از آزادسازی خرمشهر شروع شد. این روندی بود که در سالهای پایانی جنگ شدت پیدا کرد. متاسفانه در هنر، تلویزیون و سینما، دشمن را ضعیف نشان دادیم و این به هیچ وجه با واقعیت جنگ ایران و عراق انطباق ندارد. اگر هم در تبلیغات گفتیم دشمن زبون، به لحاظ توان نظامی واقعاً آنگونه نبود. حوادث پایان جنگ نیز نشان داد که عراق بسیار قوی است. سربازانی که قبل از جنگ جذب ارتش عراق شدند، پس از پایان جنگ ترخیص شدند.
ما اگر به شمالغرب نمیرفتیم و در جنوب میماندیم، احتمالاً مقاومت بیشتری میکردیم، اما نمیشود گفت که میتوانستیم فاو را حفظ کنیم. نیروی ایران در پایان جنگ در جمیع جهات با نیروی عراق قابل مقایسه نبود. باحضور در شمالغرب ممکن است نسبت به جبهه جنوب کمتوجهی صورت گرفته باشد، اما معلوم نبود که اگر در جنوب میماندیم میتوانستیم فاو را نگه داریم.
برخی عنوان میکنند که دلیل سقوط فاو سیاسی بود و به همایش فرماندهان در کرمانشاه و انتخابات مجلس سوم اشاره میکنند. همایش فرماندهان به چه منظوری برگزار شد؟
ایزدی: از انصاف به دور است که سقوط فاو را سیاسی بدانیم. سقوط فاو ناشی از مسائل سیاسی نبود. البته فضای جامعه متاثر از انتخابات مجلس سوم و انشعابات تشکلهای سیاسی بود، اما برگزاری همایش فرماندهان در کرمانشاه ارتباطی به مسائل سیاسی نداشت. سپاه هرساله همایش فرماندهان برگزار میکرد و به بررسی چشماندازها و ماموریتها میپرداخت. این همایش ربطی به موضوعات سیاسی نداشت؛ کما اینکه عنوان همایش «آخرین نفر، آخرین منزل و آخرین قطره خون» الهام گرفته از فرمایشات امام خمینی (ره) بود. سخنرانان در آن همایش نیز بر تداوم دفاع تاکید داشتند.
بعدها تحلیلهایی صورت گرفت که مورد اعتراض امام خمینی (ره) در آن پیام پس از پذیرش قطعنامه قرار گرفت و ایشان بابت آن تحلیلها از مردم عذرخواهی کردند. متاسفانه در ماجرای سقوط فاو تبیین درستی صورت نگرفت و از آن زمان تاکنون شاهد بیان سخنانی خلاف واقع و شایعاتی هستیم؛ همچون اینکه گفته میشد سقوط فاو حاصل توافقات پشت صحنه بود.
تعداد شهدا، مجروحان و اسرای ایرانی حمله به فاو چقدر بود؟
ایزدی: عراق بعد از بازپسگیری فاو، اقدام به انجام عملیات رسانهای و تبلیغاتی کرد. طبق اسناد و بر اساس تصاویری که تلویزیون عراق از اسرای ایرانی پخش کرد، عراق کمتر از چهارصد رزمنده توانست اسیر کند. در آمارها و گزارشهای رسانههای مختلف نیز تعداد اسرای ایرانی به صورت تخمینی کمتر از چهارصد نفر ذکر شده است. در جلسه فرماندهان با آقای هاشمی که یک روز پس از سقوط فاو برگزار شد نیز آقای محرابی مسئول اطلاعات قرارگاه کربلا همین رقم را اعلام کرد.
تعداد شهدا و مجروحان نیز زیاد نبود؛ چرا که عملیات مدت زمان زیادی به طول نیانجامید و به سرعت انجام شد. اگر تعداد آنها زیاد بود، عراق مانور تبلیغاتی انجام میداد. به نظر میرسد در مقابل نیز سازمان رزم دشمن در برابر مقاومتهای رزمندگان آسیب جدی ندید. یگانهای عملکننده سریع به بازسازی خود پرداختند و برای عملیات بعدی آماده شدند. بنابراین تلفات ما و دشمن زیاد نبود. عراق تا یک روز پس از سقوط فاو نیز به پل بعثت نچسبید و نیروهایی که در نخلستانها و ساحل بودند با قایق و پل خودشان را به ساحل خودی رساندند.
** تجهیزات جامانده قابل مقایسه با غنیمتهایی که گرفتیم نبود
چه مقدار از تجهیزات ایران در فاو به جا ماند؟
ایزدی: آمارهایی در این خصوص وجود دارد، اما دقیق نیست. باتوجه به اینکه عراق تا پایان روز سوم به پل بعثت نچسبید، تا ۲۴ ساعت پس از سقوط فاو نیروها برای عقبنشینی و تخلیه تجهیزات فرصت داشتند. خودروها و تجهیزاتی را که میشد سوار بر خودرو کرد، از پل به عقب بازگردانده شد. بخشی از تجهیزات بیمارستانی و مخابراتی سنگین که حمل آنها نیازمند جرثقیل و کفی بود، در منطقه جا ماند که البته تعدادی از آنها برای اینکه به دست دشمن نیافتد، توسط نیروهای خودی منهدم شد. عراق در روز دوم حمله پل بعثت را بمباران کرد، اما شکل پل به گونهای بود که به صورت نقطهای آسیب دید و تخریب نشد. در نتیجه پل به سرعت توسط ایران ترمیم شد.
مقدار تجهیزاتی که در فاو به جا ماند اگرچه برای ما که محدودیت تامین منابع داشتیم، تاحدی قابل توجه بود، اما قابل مقایسه با غنیمتهایی که از عراق در طول جنگ گرفتیم، نبود. سپاه یگان زرهیاش را با تانکها و نفربرهای عراقی به وجود آورد.
همزمان با دومین روز حمله عراق به فاو، آمریکا نیز به برخی از سکوهای نفتی و ناوچههای ایران در خلیج فارس حمله کرد. همزمانی این دو حمله اتفاقی یا با برنامهریزی بود؟
ایزدی: ما در آن زمان اعلام کردیم که هماهنگ بود، اما باتوجه به برخی حوادث در روزهای پیش از حمله در خلیج فارس، به نظر میرسد که هماهنگی وجود نداشت. حدود یک هفته پیش از آن اتفاق یک ناو آمریکایی به دلیل اصابت با مین دریایی، آسیب دید، حفره بزرگی در بدنهاش به وجود آمد و به زحمت آن را به سواحل جنوبی خلیج فارس منتقل کردند. آمریکاییها مقصر این حادثه را ایران اعلام کردند و در شورای امنیت ملی آن کشور این موضوع را به بحث گذاشتند. ایران این ادعا را تکذیب کرد، اما آمریکا در روز ۲۹ فروردین به برخی از سکوهای نفتی ایران حمله کرد.
بنابراین احتمال اینکه هماهنگ نبوده باشد، محتمل است و به طور قطع نمیتوان در این زمینه نظر داد. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد هماهنگ نبوده است، اما منطقی هم وجود دارد که نشان میدهد در سطحی هماهنگ بوده است.
در دومین روز حمله عراق به فاو، ناوهای آمریکایی به سکوهای نفتی ایران در شمال خلیج فارس حمله کردند. ناوچههای جوشن، سهند و سبلان نیروی دریایی ارتش برای مقابله با ناوهای آمریکایی وارد صحنه شدند که در این درگیریها ناوچههای جوشن و سهند غرق شدند.
** حرف و حدیثها درباره محاکمه فرماندهان و تشکیل دادگاههای صحرایی
بعد از سقوط فاو حرف و حدیثهایی در مورد محاکمه و اعدام فرماندهان مطرح شد. در آن برهه دادگاههای صحرایی نیز به دستور امام خمینی (ره) تشکیل شد، آن ادعاها چه بود و آن دادگاهها به چه منظوری برگزار شد؟
ایزدی: سقوط فاو همه کشور را در بهت فرو برد. ضعف در تبیین و اطلاعرسانی نیز به ابهامات اضافه کرد. این فضا به شایعاتی همچون سیاسی بودن این قضیه نیز دامن زد. متاسفانه برخی از جریانات سیاسی هم تلاش کردند از این ماجرا استفاده کنند. آنها تلاش کردند تا عدهای از مسئولان و فرماندهان را در این ماجرا متهم کنند، اما آنچه که اسناد میگوید امام خمینی (ره) تا پایان جنگ و حتی در پیام پذیرش قطعنامه و پس از آن، بر صداقت و تلاش فرماندهان صحه گذاشت. در پاسخ به برخی از تحلیلها نیز فرمودند که فرزندان من کینههای انقلابی خود را نگه دارند.
در خصوص دادگاههای صحرایی نیز باید گفت که جنگ با شکست و پیروزی، موفقیت و عدم موفقیت و کامیابی و ناکامی همراه است. در درون این جنگ ممکن است مقصران و خائنانی وجود داشته باشند. کما اینکه منافقین و نفوذیهای دشمن در لو رفتن برخی عملیاتها و... نقش داشتند. بنابراین کنترل اردوگاه خودی یک ضرورت عقلانی است.
صدام در طول جنگ مرتب دادگاههای صحرایی برپا و بسیاری از فرماندهان و نیروهایش را اعدام کرد، اما در کشور ما که جنگ با حضور نیروهای داوطلب چه در سطح رزمندگان و چه در سطح فرماندهان اداره شد و همه با اعتقاد و اشتیاق در جبهههای جنگ حضور داشتند، این نگاه کارآیی نداشت و منظور امام از برپایی دادگاههای صحرایی نیز چنین چیزی نبود.
در ارتش آییننامههایی وجود دارد که تخطی از آن در زمان جنگ توسط افسران، درجهداران و سربازان در دادگاههای صحرایی بررسی میشود. برپایی دادگاه به معنای اعدام نیست. در آن دادگاههایی هم که برپا شد، تعداد اندکی از فرماندهان سطوح میانی ارتش دستگیر و محکوم شدند که ارتباطی به ماجرای فاو نداشت و ناشی از قصور و تقصیر و تخطی از آن آییننامهها بود. متاسفانه از این موضوع استفاده سیاسی میشود.
البته پس از اینکه فاو سقوط کرد، فرماندهان خیلی مضطرب و نگران بودند و نمیدانستند که امام خمینی (ره) چه واکنشی نشان خواهند داد. روز سیام فروردین آقای هاشمی به جنوب رفت و جلسهای را با حضور فرماندهان برگزار کرد. در ابتدای آن جلسه آقای هاشمی با ادبیاتش دست پدرانهای بر سر تمامی فرماندهان کشید و گفت من قبل از اینکه به جنوب بیایم با امام دیدار داشتم. امام فرمود که جنگ برد و باخت دارد. ما یک روز این زمین را از دشمن گرفتیم و امروز عراق آن را از ما پس گرفت. فرماندهان انتظار چنین برخوردی نداشتند و شاید پیش خودشان اینگونه تصور میکردند که آقای هاشمی با آنها برخورد تندی خواهد کرد.
هاشمی رفسنجانی یک روز پس از سقوط فاو به جنوب رفت و در جمع فرماندهان گفت: من قبل از اینکه به جنوب بیایم با امام دیدار داشتم. امام فرمود که جنگ برد و باخت دارد. ما یک روز این زمین را از دشمن گرفتیم و امروز عراق آن را از ما پس گرفت.
** در سقوط شلمچه غافلگیر نشدیم
پس از سقوط فاو، ایران چه اقداماتی برای دفاع از جزایر مجنون و شلمچه انجام داد؟
ایزدی: ما در خوزستان سه نقطه مهم یعنی فاو، جزایر مجنون و شلمچه داشتیم که طی عملیاتهای والفجر هشت، خیبر و کربلای پنج به دست آوردیم. وقتی فاو سقوط کرد، توجه تمامی فرماندهان به جزایر مجنون و شلمچه معطوف شد. حتیغروب روز بیست و نهم فروردین که فاو سقوط کرد، آقایان شمخانی و رحیم صفوی دستور دادند همه به شلمچه بروند.
سپاه مناطقی را که تصرف کرده بود چون مناطق مهمی بود، خودش پدافند کرد و تا پایان جنگ حدود ۶۰۰ کیلومتر خطوط پدافندی به سپاه تحمیل شد. برخی از یگانها هم در فاو، هم در شلمچه و هم در هور و حلبچه خط پدافندی داشتند. برای دفاع از شلمچه و جزایر مجنون براساس تجربه سقوط فاو، اقداماتی صورت گرفت و همه نیروها در آن دو منطقه متمرکز شدند. از جمله اقداماتی که انجام شد عبارت است از ترمیم خطوط دفاعی، اصلاح آرایش یگانها، پوشاندن نقاط ضعف، افزایش آمادگی و هوشیاری در تمامی خطوط، تجدیدنظر در سازمان توپخانه، تهیه دستورالعملهای پدافندی متعدد، تحکیم موانع دفاعی در برابر دشمن و کاهش تعداد خطوط پدافندی هر یگان در چند جبهه.
اما بنابر آن وضعیتی که پیش آمد و توازن قوا بین دو کشور به هم خورد، شلمچه و جزایر مجنون نیز سقوط کردند. عراق در روز چهارم خرداد ۶۷ به شلمچه حمله کرد و آن منطقه را بازپس گرفت. فاصله سقوط فاو تا سقوط شلمچه، یک ماه و یک هفته است. در این مدت فرماندهان و نیروهای رزمنده آماده بودند و غافلگیر نشدند. اما در نهایت با یورش سهمگین دشمن شلمچه سقوط کرد. شلمچه با سرعت بیشتری نسبت به فاو سقوط کرد؛ البته زمین شلمچه کوچکتر بود.
پس از سقوط شلمچه و در دوازدهم خرداد ماه سال ۶۷، آقای هاشمی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا منصوب شد و این یک تغییر راهبردی در ساختار جنگ بود. اما ماشین نظامی ارتش عراق به حرکت درآمده و گویی از بالای یک سرازیری به راه افتاده بود که هرچه میگذشت، سرعت و شتاب بیشتری پیدا میکرد. این اتفاقات تمرکز روانی ما را تحت تاثیر قرار داد. اگرچه اقدامات خوبی اتخاذ و انجام شد، اما در عمل اثر نگذاشت؛ چراکه تغییرات مهمی در سطح راهبردی اتفاق افتاده بود.
عراق قبل از اینکه به جزایر حمله کند، ما عملیات بزرگی با عنوان «بیتالمقدس هفت» با هدف برهم زدن آرایش نظامی عراق و آسیب رساندن به حرکت نظامی دشمن در منطقه شلمچه انجام دادیم، اما نتوانستیم آن توازنی که به نفع عراق بود را تحت تاثیر قرار بدهیم. در ادامه عراق به هور حمله کرد و جزایر نیز سقوط کردند. سپس دشمن به خطوط جبهه میانی و جبهه خوزستان حمله کرد و در نهایت قطعنامه ۵۹۸ توسط امام خمینی (ره) پذیرفته شد.
محمد ابوشهاب پس از شهادت حسین خرازی در عملیات کربلای پنج، فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) شد. او در روز ۲۸ فروردین ۶۷ به این دلیل که بخشی از نیروهایش پدافند فاو را برعهده داشتند، به آن شبه جزیره رفت و به گفته ایزدی پژوهشگر تاریخ جنگ در کنار نیروهایش آرپیجی به دست گرفت و با دشمن جنگید.
در پایان اگر نکتهای هست، بفرمایید.
ایزدی: سقوط فاو نتیجه یک روند بود. تا پیش از سقوط فاو، چون ما حملهکننده بودیم و عراق دفاع میکرد، مشکلات همچون دوگانه بودن نیروهای مسلح ایران و ناترازی بین دو قوا ظهور و بروز نداشت. سقوط فاو، مشکلات را نمایان کرد و به رُخ کشید. سقوط فاو نشان داد که مشکلات به قدری جدی است که با تصمیمات مقطعی و چند دستورالعمل حل شدنی نیست.
سازمان سپاه یک سازمان هجومی و متکی بر نیروی داوطلب بسیجی است. بسیجیها عملیات انجام میدادند و وقتی که عملیات انجام میدادند، برمیگشتند و به شهرهایشان میرفتند. این سازمان آموزش میبیند و دفاع را میفهمد؛ ما در عملیات والفجر هشت حدود ده روز حمله و حدود هفتاد روز دفاع کردیم، اما با طراحی قبلی بود. در نتیجه سازمان ماهیتاً دفاعی نبود و ضعفهای متعددی در دفاع داشت.
بنابراین حادثه سقوط فاو را نباید در تحولات آن دو روز دید و آن را باید در تاریخ جنگ ایران و عراق بررسی کرد تا به یک قضاوت منطقی برسیم. اگرچه فاو سقوط کرد، اما تلاشها و حماسهای از سوی فرماندهان و رزمندگان صورت گرفت. مرتضی قربانی و محمد ابوشهاب به قدری سخت با دشمن جنگیدند و آرپیجی زدند که آقامرتضی میگوید من آنقدر آرپیجی زدم که از گوشم خون آمد. قرارگاه فرماندهی نیز به شدت نگران بود که اینها اسیر بشوند. آقارحیم چند بار پیک فرستاد تا آنها را به عقب برگرداند، اما آنها برنمیگشتند. آقارحیم در نهایت یادداشتی برای آقامرتضی نوشت و عنوان کرد «آقای قربانی این آخرین جنگ ما نیست» و او را مجاب کرد تا برگردد.