به گزارش مشرق، یکی از موضوعهای مهم و دستورکارهای اصلی دولت سیزدهم تدوین برنامه هفتم توسعه است. تاکنون در ۶ برنامه گذشته کاستیهایی وجود داشته که اجازه نداده با اجرای آنها از وضعیت موجود به سمت وضعیت مطلوب و تحقق اهداف برنامهها حرکت قابل توجهی صورت گیرد. اکنون در آستانه تهیه برنامه هفتم در دولت جدید این سؤال پیش میآید که آیا دولت کنونی راه دولتهای قبل را در برنامهریزی در پیش خواهد گرفت یا با رویکردی متفاوت وارد میدان تدوین و اجرای برنامه توسعه کشور میشود و بعد از ۴ یا شاید هم ۵ سال سرنوشت متفاوتی را رقم خواهد زد. مهمتر از آن این سؤال است که رابطه برنامه هفتم با سند تحول دولت به چه صورت خواهد بود؟ آیا این برنامه بر مبنای سند تحول خواهد بود؟ پیوندهای این دو چیست؟
«مهدی پاکذات»، رییس مرکز پژوهشهای توسعه و آینده نگری سازمان برنامه و بودجه کشور در گفتگویی با خبرنگار اقتصادی ایرنا فرایند تهیه برنامه هفتم و میزان پیشرفت و رویکرد دولت جدید در تهیه آن را تشریح کرده است. شرح این گفتگو در ادامه میآید.
فرایند تدوین برنامه هفتم به چه صورت است و تاکنون چه کارهایی صورت گرفته است؟
پاکذات: نخستین کاری که در مرکز پژوهشهای توسعه و آینده نگری سازمان برنامه و بودجه انجام گرفت آسیب شناسی جامع از دوازده برنامه توسعه قبلی در کشور بود لازم به ذکر است که این مطالعه مبتنی بر شش برنامه قبل از انقلاب و شش برنامه پس از انقلاب اسلامی انجام شد. این مطالعات حوزه آسیب شناسی تحت عنوان هفتادسال برنامهریزی توسعه در ایران در دست انتشار است.
هدف از این آسیب شناسی این بود که به دلایل عدم موفقیت برنامههای قبلی برسیم؛ اینکه چرا به اهدافشان نرسیدند. ما به یکسری دلایل رسیدیم. برخی از این دلایل ریشهایتر بودند و برخی سطحیتر. این مجموعه دلایل و عوامل را در یک فهرست علت و معلولی قرار دادیم تا معلوم شود که علت العلل آسیبها چیست.
سؤال اساسی این بود که چگونه باید از این آسیب شناسی در تغییر ریل دادن نظام برنامهریزی کشور استفاده کرد.
کاری که پژوهشگران در این موارد انجام میدهند این است که به سراغ مطالعات تطبیقی و بررسی تجارب سایر کشورها میروند. ما هم همین کار را کردیم. اول جدولی از سؤالات آماده کردیم و سپس بر اساس این سؤالات به سراغ بررسی تجارب سایر کشورها رفتیم و به دنبال این بودیم که رفتار و راه حلهای کشورهای دیگر در رابطه با چالشهای اساسی که در فرایند آسیب شناسی اولویت بندی کرده بودیم چیست؟
۱۲ کشور را بررسی کردیم و در نتیجه این مطالعه تطبیقی یکسری ایدههایی برای ما روشن شد. البته هدف ما تقلید از برنامهریزی سایر کشورها نبود، بلکه به دنبال این هستیم که از مدل برنامهریزی آنها ایدهای بگیریم تا بر اساس آن بتوانیم سیستم برنامهریزی خودمان را بهبود ببخشیم.
خروجی این مطالعات چه بود؟
پاکذات: بعد از فراهم شدن مقدمات لازم و مطالعات اولیهای که انجام دادیم نوبت به این رسید که خروجی به سازمان برنامه و بودجه ارائه بدهیم. این خروجی همان نظام نامهای است که در همه برنامهها و قبل از تدوین برنامه تهیه میشود. البته کار دیگری که ما انجام دادیم این بود که پیش نویس سیاستهای کلی را بر اساس مطالعات مقدماتی که انجام داده بودیم، آماده و به سازمان ارائه کردیم. هدف این بود که به مجمع تشخیص مصلحت نظام بگوییم که براساس آسیبشناسی که انجامشده است این مجموعه از آسیبها در برنامههای قبلی بوده و بنابراین در تعامل بین دولت و مجمع سعی شود که در تهیه سیاستهای کلی برنامه هفتم این آسیبها تکرار نشود. به عبارت دیگر ما میخواستیم بگوییم که اگر قرار است تحولی در برنامه هفتم صورت بگیرد باید سیاستهای کلی نیز دچار تحول بشود.
البته تهیه پیشنویس سیاستهای کلی وظیفه ما نبود. وظیفه اصلی ما که خروجی اصلی مطالعات نیز به شمار میرود تهیه پیشنویس نظامنامه برنامه هفتم توسعه جهت تصویب در دولت است؛ که انجام شد. در تهیه پیشنویس نظام نامه با این رویکرد پیش رفتیم که برای موفقیت در برنامه هفتم توسعه و تحقق اهداف آن باید شیوه برنامهریزی جامع را کنار بگذاریم.
عبور از برنامهریزی جامع به این دلیل است که نمیتوان در قالب یک برنامه ۵ ساله همه مسائل کشور، از ریزترین تا بزرگترین آنها را حل کرد. در واقع آسیبشناسیهایی که انجام داده بودیم ما را به این نتیجه رساند که یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت برنامههای قبلی همین جامعیت آنها بوده است.
ریشه و دلیل اصلی اینکه در برنامههای قبلی به سمت برنامهریزی جامع سوق پیدا کردیم این بود که، متولی هر منطقه و هر بخشی اصرار داشت که باید بودجه بیشتری به آن اختصاص یابد یا در برنامه توسعه با نگاه ویژهای به آن پرداخته شود. یعنی هر بخشی توقع داشت که در سند نهایی برنامه توسعه جایگاه داشته باشند و برای آنها احکامی در نظر گرفته شود و از این موضع خودشان کوتاه هم نمیآمدند.
این پافشاری بخشی منجر به تدوین برنامههای جامع میشد و هزینههای هنگفتی را به عهده دولت میگذاشت. اجرای تمامی این برنامهها از توان دولت خارج بود (زیرا اصولاً دولتها در یک بازه زمانی ۴ ساله قادر به رسیدگی به همه آنها نبودند و هر دولتی توانمندی محدودی دارد تا در نهایت بتواند چند مسئله و مشکل کشور را در اولویت قرار دهد.)
در تدوین برنامه هفتم توسعه تا چه حد سند تحول دولت سیزدهم دیده شده است؟
پاکذات: در رابطه با طرح تحول دولت مردمی کاری که باید انجام میدادیم این بود که ضمن فهم محتوای این سند آن را به زبان سازمان برنامه و بودجه و زبان برنامه هفتم توسعه ترجمه میکردیم تا از این طریق محتوای آن را به برنامه هفتم توسعه منتقل کنیم و در این حین اگر اصلاحاتی نیاز است آنها را شناسایی کنیم. همین کار را هم انجام دادیم، اصلاحات پیشنهادی را به کارگروه سند تحول دولت ارائه کردیم و آنها نیز بخش زیادی از این اصلاحات را در نسخه نهایی اعمال کردند. در واقع بین مرکز پژوهشهای توسعه و آینده نگری و گروه تدوین کننده سند تحول دولت تعامل بسیار سازنده و خوبی شکل گرفت و همچنان هم ادامه دارد.
سند تحول سندی قوی و قدرتمند است و خودش پایه محکمی برای برنامه هفتم توسعه خواهد بود. این سند ماهیت برنامهای دارد و در کلیات نمیماند. روی چالشها و مسائل کشور تمرکز دارد و برای حل آنها برنامه ارائه میدهد و تا سطح اقدام پایین میآید.
درواقع سند تحول یک سند مسئله محور است و مسائل کشور را ریشه یابی کرده، چالشها را شناسایی و برای رفع چالشها سیاستها و اقداماتی را هم پیشنهاد داده است. سند تحول به وضوح نشان داده که ما اگر بخواهیم از وضعیت موجود به وضع مطلوب برسیم چه چرخشهای تحولی را باید انجام بدهیم.
یکی از چالشها این بود که میبایست یک اولویتبندی بین ۳۷ مسئله اساسی عنوان شده در این سند انجام میشد. باید مشخص میشد که تمرکز ویژه روی کدام مسائل کشور باشد وگرنه به همین آسیب برنامهریزی جامع دچار میشویم.
در راستای این اولویت بندی طیف وسیع و گستردهای از نخبگان در حوزههای مختلف را درگیر کردیم تا بررسیهای لازم به سرعت انجام بشود و اولویتبندیها به دقت صورت بگیرد.
ماحصل این اولویت بندی این شد که تعدادی از موضوعات در قالب پیشرانها و هستههای کلیدی در پیشنویس سیاستهای کلی برنامهٔ هفتم توسعه کشور موردتوجه قرار گرفت.
از دیگر ویژگیهای مثبت سند تحول دولت مردمی پیشنهاد سلسله چرخشهای تحولی در ذیل ۳۷ مسئلهٔ اساسی خود بود که این چرخشها ما را به این نتیجه رساند که برای رسیدن به هدف اصلی، یعنی ارائه یک برنامه توسعه متفاوت و قابلاجرا باید یک سری چرخشهای تحولآفرین در خود نظام برنامهریزی صورت بگیرد. به همین خاطر یک فهرست از چرخشهای تحولآفرین ضروری در نظام برنامهریزی تهیه کردیم.
تا زمانی که این چرخشها صورت نگیرد برنامهای برمدار برنامههای قبلی تدوین و اجرا خواهد شد و نتایجی مانند گذشته به بار خواهد آمد.
لطف کنید این موضوع چرخش تحولی را بیشتر توضیح دهید و نمونههایی را هم ذکر بکنید
پاکذات: برای مثال اولین چرخش این است که ما برنامهریزی را بر اساس آمایش سرزمین انجام دهیم. یعنی از برنامهریزی بدون توجه به انسجام فضایی به سمت برنامهریزی بر اساس آمایش سرزمین حرکت کنیم.
چرخش دوم عبارت است از حرکت از حکمرانی دولتمحور و جزیرهای به سمت حکمرانی شبکهای و یکپارچه با تأکید بر مردمیسازی، شفافسازی و هوشمندسازی. یعنی اینکه در کنار دولت همه گروههای ذینفع باید در برنامه توسعه نقش داشته باشند. باید برای همه نهادهای دولتی، خصوصی، سمنها و سایر نهادها و گروهها نقش مشخصی در برنامه توسعه تعریف بشود. همه باید مشارکت داشته باشند و نگاه حاکمیت در برنامه توسعه فرادولتی است. بنابراین، نباید برنامه توسعه محدود به دولت باشد.
یکی دیگر از چرخشها حرکت از برنامهریزی متمرکز و غیر مشارکتی به سمت برنامهریزی مشارکتی و تعاملی است و تفاوتش با قبلی در این است که در خود برنامهریزی نیز گروههای مختلف نقش داشته باشند. یکی از مشکلاتی که ما داریم این است که در هنگام تهیه برنامه گروههای ذینفع را در فرایند برنامهریزی دخالت نمیدادیم. کاری که ما در مرکز انجام دادهایم این است که تعامل با گروهها و ذینفعان مختلف را شروع کردهایم.
البته چرخشهای دیگری نیز لازم است صورت بگیرد که جای بحث مفصلی دارد و از حوصله این گفتگو خارج است. علاقهمندان میتوانند ضمن مراجعه به سایت مرکز پژوهشهای توسعه و آینده نگری فهرست کامل این چرخشهای تحولی نظام برنامهریزی را در پیشنویس سیاستهای کلی برنامه هفتم توسعه که مبتنی بر مطالعات انجامشده را مطالعه کنند.
بااینحال تنها نکته مهم این است که سند تحول دولت مبنای تهیه برنامه هفتم توسعه قرار گرفته است و انشا الله با کارهایی که صورت گرفته است و در آینده نیز انجام خواهد شد بتوانیم برنامه هفتم را متفاوت با برنامههای پیشین و با کمترین آسیب، تدوین و به مرحله اجرا برسانیم.