به گزارش مشرق، روحانی در دیدار برخی مقامات دولت سابق گفته است: کشور پس از انقلاب، با مشکلات زیادی روبهرو شده و از همه این مشکلات توانسته به نحوی عبور کند. پس از جنگ تحمیلی و ترور، معضل بزرگی به نام تحریم برای مردم ایجاد شده و تاکنون با همه آسیبها و مشکلات توانستهایم از این مراحل گذر کنیم. خروج ترامپ از برجام و بازگشت تحریمها نیز از این دست مسائل بوده که قطعا این مسئله و رفع مجدد تحریمها قابل حل بود وای کاش دچار ۹/۱۱ (۱۱ آذر ۹۹) و مصوبه هستهای مجلس نمیشدیم تا میتوانستیم در اسفند ۱۳۹۹ تحریمها را پایان دهیم.
او با مقایسه شرایط تحویل دولتهای یازدهم و سیزدهم گفت: زمانی که در مردادماه ۱۳۹۲ دولت را تحویل گرفتیم چند صد میلیون دلار اسکناس در بانک مرکزی بود. اما در زمان تحویل دولت در مردادماه ۱۴۰۰ به دولت سیزدهم، چند میلیارد دلار اسکناس در بانک مرکزی موجود بود.
روحانی در پاسخ به سؤال یکی از حاضران درباره کسری بودجه سال ۱۴۰۰ و بازپرداخت بدهی دولت قبل توسط این دولت گفت: دولت دوازدهم لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ را با سقف ۸۰۰ هزار میلیارد تومانی ارائه داد اما مجلس یازدهم سقف این بودجه را به حدود ۱۲۰۰ هزار میلیارد تومان رساند. بنابراین ۴۰۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه، همان رقم افزایش یافته توسط مجلس است. وی افزود: با کاهش درآمدهای نفتی پس از تحریمهای ظالمانه آمریکا، دولت طبق مجوز مجلس برای رفع کسری بودجه، اقدام به فروش اوراق قرضه کرد. همانطور که ما بدهی دولت قبل را پرداختیم و دولت بعدی هم باید بدهی فروش اوراق قرضه توسط این دولت را بپردازد.
روحانی ابراز امیدواری کرد که مذاکرات احیای برجام در این دولت به نتیجه برسد و تاکید کرد: ما دشمنان زیادی در جهان و منطقه داریم، اختلاف و شکاف در داخل به نفع هیچ کس نیست. همه ما باید به دولت کمک کنیم چنانکه قبلا هم برای همکاری با دولت برای رفع مشکلات مردم اعلام آمادگی کردهایم.
درباره این سخنان شایان ذکر است اولا علت اصلی کسری بودجه در سال گذشته، لایحه بودجه نامتوزانی بود که دولت روحانی در پاییز ۱۳۹۹ تقدیم مجلس کرد. آن زمان در حالی که در اثر بیعملی و برجامزدگی دولت وقت، فروش نفت به زیر چند صد بشکه کاهش یافته بود، در لایحه بودجه به شکلی آرزواندیشانه و کاملا خیالی، درآمدها و هزینههای مبتنی بر آن، بر اساس فروش ۲/۳ میلیون بشکه در روز تدوین شده بود!
در این زمینه گفتنی است آقای نوبخت قبلا ادعا کرده بود «حتی یک قطره نفت هم نمیتوانیم بفروشیم». رئیسسازمان برنامه و بودجه همچنین هنگام تقدیم لایحه بودجه به مجلس مدعی شده بود «آقای قالیباف! از آن گزارش بکلی سری خبر دارید. درآمد صد و چند میلیارد دلاری کشور به چند میلیارد دلار کاهش پیدا کرده. نمیتوانم عدد رو به شما بگم که بعد از سه سال محاصره که ذخایرمان را استفاده کردیم، در چه شرایطی هستیم». همان جا رئیسمجلس در پاسخ به نوبخت گفت: «اگر میدانید که در صادرات نفت در وضعیت فروش حداقلی به سر میبرید و با سختی و مشکلات رو به رو هستید، چرا در لایحه خود پیشنهاد فروش ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه را پیشنهاد دادید؟ براساس آنچه که پیشنهاد دادید، هزینههای واقعی و قطعی را در لایحه بودجه الزامی کردید، این دوگانگی را چطور مجلس باید حل کند؟».
بنابراین روشن است که علت کسری بودجه، رویکرد غلط دولت روحانی بود. نکته دوم همین است که آقای روحانی چگونه میتواند کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیارد تومانی را به یادگار بگذارد -که یک رکورد بیسابقه است- و هم مدعی شود که خزانه پر از پول تحویل دولت بعد داده است؟ آیا منظور ایشان، ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی انباشته و خالی بودن خزانه در حدی است که وزرای وی به آقای رئیسی میگفتند نمیتوانند حقوق مردادماه کارکنان دولت را بپردازند؟
ثالثا آقای روحانی نزدیک ۵۰۰ هزار میلیارد تومان سود ناشی از فروش اوراق قرضه را هم به ارث گذاشتهاند و دولت سیزدهم در طول چهار سال مجبور است ماهانه ده تا دوازده هزار میلیارد تومان سود این اوراق را هم بپردازد.
رابعا دولت روحانی بودجه ارزی اختصاص یافته برای واردات در طول ۱۲ ماهه سال ۱۴۰۰ را در همان چهار پنج ماه پایانی خود (چهار ماه اول سال) هزینه کرد و هیچ بودجه ارزی برای دولت جدید باقی نگذاشت.
اما درباره مذاکرات کذایی احیای برجام و متهم کردن مجلس از سوی آقای روحانی باید یادآور شد که بنا بر تصریح خانم موگرینی، این روحانی بود که به ترامپ برای خروج یکطرفه و بازگرداندن تحریمها جرئت داد. موگرینی در نشست اتحادیه اروپا گزارش داده که «از روحانی تضمین گرفتم حتی در صورت خروج آمریکا و بازگرداندن تحریمها، ایران همچنان در برجام بماند»! بنابراین مقصر و متهم اصلی در زیر پا ماندن برجام چه در دولت ترامپ و چه در دولت اوباما و سپس بایدن، شخص آقای روحانی است. همین انفعال مشکوک بود که موجب شد اوباما در دورهای که از سوی روحانی و غربگرایان به عنوان دوره ماه عسل برجام تصور میشد، نماینده منصوب دولت روحانی برای نمایندگی سازمان ملل (حمید ابوطالبی) را تروریست بنامد و برای او ویزا صادر نکند. همچنین در این دوره، تحریمهای ویزا و آیسا و سیسادا برقرار شد و سپس با اتفاق نظر جمهوری خواهان و دموکراتها در کنگره آمریکا به تحریمهای کاتسا (مادر تحریمها) گسترش یافت و مجموعا ۱۷۰۰ تحریم (دو برابر بیشتر از پیشا برجام) را روی دست ملت ایران گذاشت و حال آن که آقای روحانی، ۹۵ درصد برنامه هستهای کشورمان را دو ماه قبل از روز اجرای برجام، واگذار یا اوراق و تعطیل کرده بود و دست ایران از هر نوع اهرم فشار و برگشتپذیری تعهدات یا شکایت خالی بود.
در چنین شرایطی مجلس یازدهم با شش ماه تاخیر و با جلب حمایت همه دستگاهها و تحت نظارت شورای عالی امنیت ملی، قانون موثر و بازدارنده اقدام متقابل را تصویب کرد. اما متاسفانه در حالی که دولت آمریکا پشت مصوبات کنگره پنهان میشود و از آنها برای چانهزنی استفاده میکند، آقای روحانی در جهت مسئولیتگریزی، مجلس را متهم به کارشکنی کرده و عملا دولت غدار آمریکا را تبرئه کرد!
این نکته در پایان سزاوار یادآوری است که در طول سه سال مذاکرات پس از خروج آمریکا از برجام تا پایان دولت روحانی، دولت آمریکا حاضر نشد هیچ یک از مطالبات مشروع ایران در زمینه لغو موثر تحریمها، راستیآزمایی و ارائه تضمین معتبر برای عدم تکرار عهدشکنی را بپذیرد که این خباثت در مذاکرات در دوره دولت جدید ایران هم ادامه داشته است.
با همه این اوصاف و در حالی که دولت آمریکا در موضع بدهکاری و اتهام قرار دارد، باید سؤال کرد که هدف آقای روحانی از تکرار اظهارات تحریفآمیز قبلی چه بوده است؛ چیزی جز عصا گذاشتن زیر بغل دولت یاغی آمریکا و نجات او از مخمصه خود ساخته؟!