به گزارش مشرق، میروسلاو بلاژویچ یکی از مربیان مطرح دنیا بود که در سال ۲۰۰۰ هدایت تیم ملی فوتبال ایران را بر عهده گرفت اما باوجود داشتن تیم قدرتمند از رسیدن به جام جهانی ۲۰۰۲ بازماند و از کار در تیم ایران کناره گیری کرد.
بلاژویچ که یکی از مربیان مورد احترام در کرواسی است، در سال ۲۰۱۱ برای مربیگری در تیم مس، یک بار دیگر به ایران بازگشت اما در این تیم هم به توفیقی نرسید؛ با این حال «چیرو» همچنان بعد از گذشت سالها به واسطه حضور مربیان کُروات در ایران، فوتبال کشورمان را دنبال میکند.
بیشتر بخوانید:
واکنش فدراسیون به خبر ابتلای اسکوچیچ به کرونا
این مربی ۸۷ ساله، اخیراً به بهانه گرمای هوا، به دوران حضورش در تیم ملی ایران و همچنین حواشی اخیر این تیم با حضور دراگان اسکوچیچ، هموطن خود واکنش نشان داد.
بلاژویچ گفت: الان داری از گرمای هوا شکایت میکنی ولی وقتی من داشتم شنهای بیابان ایران را در هوای گرمتر قورت میدادم میگفتی «چیرو رفت تا پول راحتی بگیرد.» درست است؛ من پول را گرفتم اما این کار آسان نبود.
این مربی کُروات ادامه داد: من هنوز وضعیت تیم ملی ایران را دنبال میکنم و خوشحالم که تصمیم گرفتند اسکوچیچ را در پست خود در تیم ملی نگه دارند. با این حال میترسم با این سیرکی که در مورد او راه انداختند، به خودشان لطف نکرده باشند.
بلاژویچ پیش بینی کرد این اتفاقات نتایج آینده تیم ملی ایران بخصوص در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر را تحت تاثیر قرار میدهد. وی با ادبیات تندتری گفت: به نظرم این کار، نتیجه آنها را به خطر میاندازد. مراکش هم همین اشتباه را میکند. نادان به کجا میروی؛ تغییر مربیای که تو را به جام جهانی رساند؟!
سرمربی پیشین تیم ملی فوتبال ایران یادآور شد: می دانم که اکنون آنها ترجیح میدهند یکی از خودشان را -به جای اسکوچیچ- منصوب کنند. من خودم اغلب در این موقعیتها قرار گرفتهام، اما اینطوری کار نمیکند.
بلاژویچ همچنین به مرور خاطراتش در تیم ملی ایران پرداخت و گفت: تماشاگران به قدری مرا پذیرفتند که بعد از مسابقات چند متر به هوا پرتابم میکردند. دوستم ژیداک که یک بار به ملاقاتم آمده بود، نمیتوانست صحنه را تماشا کند. او از ترس روی زمین نشست و فریاد زد که «بس کنید؛ شما چیرو را می کُشید». او آشکارا میترسید بدون آن کسی بماند که بتواند هرچه میخواهد درباره اش بنویسد. با این حال من از همه چیز لذت بردم.
وی در پایان گفت: چیزی که باعث شد ایران را ترک کنم و واقعاً اگر تا زمان ظهور این بیماری جدید میتوانست مرا بکشد این است که همیشه آنها مرا میبوسیدند. بعد از بازی همه هواداران از سکوها به سمت زمین میدویدند و شروع به بوسیدنم میکردند!