به گزارش مشرق، محسن مهدیان طی یادداشتی در روزنامه همشهری نوشت :
یکم. یک عضو شورای شهر گفته است که شهرداری تهران هیچ کارنامه روشنی برای مبارزه با فساد ندارد. احتمالا انتظار داد و قال و معرکهگیری ویژه داشتند. مثلا گزارشی از فساد مدیران گذشته شهری یا افشای اسامی کارچاقکنها و شتیل بگیران بلدیه.
اما بهنظر میرسد همه راهها در امر مبارزه با فساد، به هیجان و سر وصدا ختم نمیشود.
دوم. مدتی پیش رئیس شورایعالی امنیت ملی اعلام کرد مطابق نتایج یک پژوهش ۶۵درصد بین احساس مردم از فساد با تحقق واقعی فساد اقتصادی فاصله وجود دارد. یعنی جامعه ۶۵درصد بیشتر از فساد واقعی، احساس فساد میکند. البته احساس فساد دلایل مختلف دارد اما یک دلیل روشن آن روشهای نادرست مبارزه با فساد است. روشهایی که هم میان مطالبهگران اجتماعی و رسانهها مرسوم است و هم میان نهادهای نظارتی.
تصور رایج این است که با افشاگریهای مکرر، مردم امیدشان به اصلاح بیشتر میشود. اما ماجرا دقیقا برعکس است. یعنی با رشد افشاگریهای رسمی و غیررسمی، ادراک بخشی از جامعه پیدایش فساد سیستمی است؛ یعنی بنبست. اما چرا؟
سوم. مردم بین آنچه از افشاگریها میشنوند با آنچه باید سر سفره خود احساس کنند رابطهای نمیبینند. لذا تصوری که ایجاد میشود این است که آنچه افشا میشود همه ماجرا نیست. نوک یک کوه یخی است که از آب بیرون زده است.
ما ۲مدل مبارزه با فساد داریم. مبارزه با فساد با هدف ثمره رسانهای و هیجانی آن. دوم مبارزه با فساد برای رفع موانع کارآمدی.
چهارم. راهحل چیست؟ بهجای تمرکز بر اصل افشاگری و هیاهوهای هیجانی باید مبارزه با فساد را در نقطهای دنبال کرد که منجر به کارآمدی محسوس در زندگی مردم شود. برخی تصور میکنند افشاگری بهخودی خود مشروعیتساز است.
مردم با افشاگریهای پی در پی اولا دچار بیحسی نسبت به فساد میشوند و دوم اینکه دچار خطای ذهنی تعمیم جزء به کل میشوند و از همه مهمتر چون ثمره این افشاگریها را در زندگیشان نمیبینند، تصور میکنند دستهای پشت پردهای در ابعاد فساد سیستمی وجود دارد که هر میزان هم با آن مبارزه میشود، همچنان مافیایی است و جولان میدهد.
پنجم. به این فهم عملکرد شهرداری تهران و تیم جدید دولت را باید در همین نقطه ارزیابی کرد. مسئولان ما به یک بلوغ روشن در امر مبارزه با فساد رسیدهاند. گذشت دوران بگم بگمهای تبلیغاتی و نمایشهای دکان دارانه. امروز دوران مبارزه با فساد در نقطه کارآمدی است؛ سر صحنه زندگی مردم.
شهرداری تهران شبکه توزیع کالای اساسی را سامان میدهد تا دست مافیای دلالی قطع شود و کالا به قیمت ارزانتر دست مردم برسد. خرید و فروش ملک و کالاهای اساسی را در بورس انجام میدهد تا ضمن شفافیت و با صرفهجویی ۴۰درصدی، هزینه تمامشده توسعه شهر برای مردم کمتر شود. خزانه شهر را واحد میکند تا از نشت ۱۴۰۰میلیارد تومان پول از جیب بیت المال جلوگیری شود. مانع خاصه خواریهای املاک شهری میشود تا خرج نوسازی و تولید مسکن برای مردم شود.
این هم یک روش است. روشی متفاوت که مبارزه با فساد را سر صحنه زندگی مردم میبرد تا شیرینی آن محسوس باشد. این روش مبارزه با فساد داد و قال ندارد، هیجان هم ندارد، ادا و اطوارهای سوپرمنی هم ندارد، اما حتما ثمره نهاییاش امیدافزایی است.