به گزارش مشرق به نقل از نشریه فورچون، اگرچه رکود تورمی به سبک دهه ۱۹۷۰ قابل توجه است، یک دهه مهم دیگر در تاریخ قاره اروپا ممکن است به توضیح روندهای سیاسی و اقتصادی امروز کمک کند و آن دهه ۱۹۳۰ است.
آن دهه منتهی به جنگ جهانی دوم، با فضای کلی آمیخته با ترس و نگرانی در غرب معرفی می شد.
بحران های اقتصادی و فقر گسترده به، جذابیت احزاب راستگرای پوپولیست را افزایش داد و آسیب های پایدار جنگ جهانی اول توام با رکود بزرگ، به انزواگرایی و سیاست های ملی گرایانه دامن زد.
امروزه، پس از آنکه همه گیری کرونا و جنگ اوکراین، زنجیره های تامین جهانی را مختلف کرد، کشورها از جهانی سازی رویگردان شدند و بار دیگر به درون می نگرند.
پوپولیسم در اروپا نیز رو به موفقیت است، با توجه به اینکه شهروندان اروپایی خشم خود را از افزایش هزینه های زندگی و چشم انداز تیره اقتصادی به پای صندوق های رای می برند.
بزرگترین نهادهای دموکراتیک اروپا توانسته اند خود را حفظ کنند، اما چالش های سخت تری در راه است، زیرا بحران انرژی در این قاره باعث افزایش قیمت ها شده و نارضایتی در خیابان ها نمود یافته و بین کشورهای اروپایی اختلافاتی به وجود آمده است.
به گفته کارشناسان، قوی ترین شباهت بین اقتصاد کنونی اروپا و اقتصاد دهه ۱۹۳۰، گذر از جهانی به شدت جهانی شده به سوی جهانی است که به سرعت رو به منطقه گرایی است
در دهه ۱۹۳۰، پیامدهای رکود بزرگ، یک دوره حمایت گرایی ایجاد کرد، به نحوی که از تجارت بین المللی در سراسر جهان عقب نشینی شد و کشورهایی در اروپا، آسیا و قاره آمریکا حلقه های تجاری کوچک خود را خلق کردند.
در نهایت، جهانی سازی پس از جنگ جهانی دوم به رهبری آمریکا با ایجاد سازمان های پولی بین المللی و اصول تجارت جهانی گسترش یافت.
اما طی چند دهه گذشته، حجم تجاری جهانی کاهش یافته و با وجود اختلال های اقتصادی ناشی از همه گیری و جنگ اوکراین، ممکن است جهان بار دیگر خود را در یک دوره انزواطلبی جدیدتر به رسمیت شناسد.
دولت های پوپلیست برای سیاست های اقتصادی حمایت گرایانه در آمریکا و اروپا و تعرفه های واشنگتن بر کالاهای چینی استدلال آورده اند.
حمله روسیه به اوکراین باعث سرعت گرفتن انتقال به دنیایی کوچکتر شد و و وابستگی اروپا به انرژی مسکو به یک مسئولیت بزرگ بدل گشت. کشورهایی که روسیه را تحریم کردند، شاهد کاهش ۶۰ درصدی صادرات به این کشور بوده اند.
گرایش به فعالیت های اقتصادی منطقه ای همچنین به واسطه همه گیری کووید – ۱۹ و زنجیره تامین مختلف شده جهانی ایجاد شده است.
اکنون برنامه هایی در آمریکا و اروپا برای تقویت عرضه داخلی کالاهای حیاتی که قبل از همه گیری وارد می شدند، در حال اجراست. بعلاوه، سیاست های قرنطیه در قطب های تولیدی چون چین باعث شده بسیاری از شرکت های آمریکایی و اروپایی تولید را به داخل معطوف کنند تا در برابر اختلالات زنجیره تامین در امان مانند.
این گزارش در ادامه حاکی است که در دهه ۱۹۲۰، کشورهای اروپایی تازه از جنگ جهانی اول کبود و ضربه خورده خارج شده بودند.
برخی کشورها همچون فرانسه تجربه ای شبیه به آمریکا در دهه ۲۰ داشتند، اما بسیاری با فقر و افول اقتصادی دست به گریبان بودند.
بسیاری از کشورهای اروپا به شدت نسبت به همسایگان خود در سال های بین دو جنگ، بی اعتماد بودند و مانع از تلاش های اولیه برای ایجاد نظام های نظم و قانون بین المللی و نهادهای دموکراتیک می شدند.
امروزه پس از سال ها همه گیری و وخامت بحران انرژی و چشم انداز اقتصادی در اروپا، کارشناسان می گویند چرخش مشابهی ممکن است روی دهد.
مجارستان و لهستان سال هاست که توسط احزاب پوپولیست راستگرا رهبری شده اند، اما اکنون به نظر می رسد سایر کشورها از آنها پیروی می کنند.
در فرانسه، امانوئل مکرون به زحمت توانست در برابر مارین لوپن رقیب راستگرای خود در انتخابات پیروز شود و به تازگی نیز یک ائتلاف راست افراطی در ایتالیا به رهبری جورجیا ملونی اولین نخست وزیر زن این کشور انتخاب شد.
ملونی افزایش قیمت انرژی را بخش محوری کمپین خود قرار داد و گفت که خانواده ها و کسب و کارها به دلیل افزایش هزینه ها به زانو درآمده اند، ضمن اینکه از اتحادیه اروپا به خاطر سیاست هایش در زمینه انرژی انتقاد کرد.
ویکتور اوربان نخست وزیر راستگرای مجارستان نیز از اتحادیه اروپا به دلیل افزایش بهای گاز طبیعی در اروپا انتقاد کرد و همچنین خواستار لغو تحریم های اروپایی علیه روسیه شد.
اما جدای از سیاست های انفرادی رهبران اروپایی، پوپولیسم تهدید بزرگتری را متوجه وحدت اروپا می کند، نظر به اینکه این قاره برای رویارویی با رکود اقتصادی، بحران پناهجویان و فشار مداوم روسیه آماده می شود.
اگرچه امروزه گسترش پوپولیسم در ضمن بحران اقتصادی اروپا، شباهت هایی با دهه ۱۹۳۰ دارد، اما هنوز یک تهدید وجودی برای نهادهای دموکراتیک این قاره به شمار نمی رود.
با این همه، اروپای دموکراتیک همچنان باید نگران این باشد که اوضاع ممکن است بسیار بدتر شود.
خانوارهای اروپایی ممکن است به دلیل بحران انرژی، شاهد افزایش ۲ تریلیون یورویی قبوض آب و برق خود در سال آینده باشند و کمبود سوخت و جیره بندی می تواند منجر به کاهش ظرفیت صنعیت یا حتی تعطیلی کامل آن در برخی بخش های خاص شود.
برخی کشورهای اروپایی همچون نروژ همین حالا هم همسایگان خود را با کاهش صادرات انرژی خشمگین کرده اند، مساله ای که می تواند در صورت افزایش تقاضای انرژی در زمستان سرد، به امری رایج تبدیل شود.