سرویس ورزش مشرق - سال ۱۹۳۴ بود و موسولینی با آرامش سرگرم تبلیغ فاشیسم و نژادپرستی مطلوب خود، جهان بر مدار قدرت او می چرخید و حتی فیفا توان ایستادگی برابر اراده او را نداشت. جهان گویا در کمین یک خود فریبی بزرگ به نام جنگ جهانی نشسته بود و کسی حوصله فوتبال را نداشت، تنها شاید حس ملی گرایی مردمانی از گوشه و کنار جهان می توانست این جام را زنده نگه دارد. سیاست بر پیکره فوتبال خیمه زده بود و فاشیسم تازه جان گرفته این بار در پیوند با مدرنیته می کوشید بیشترین بهره را از این گردهمایی بزرگ مردمی ببرد.
مسابقات سال ۱۹۳۴، در کشور ایتالیا برگزار شد، جایی که برای اولین بار مسابقات دارای مرحله گروهی شد. ۱۶ تیم در این دوره حضور داشتند که تا سال ۱۹۸۲ این تعداد تغییری نکرد. اروگوئهایها که از بازیهای ضعیف تیمهای اروپایی در دوره گذشته ناامید شده بودند، این مسابقات را تحریم کردند و در نامه ای به ساختمان فیفا نوشتند: این تورنمنت در شان فوتبال ما نیست!
از جوزپه مهآتزای ایتالیایی و ماتیاس سیندلار اتریشی که بگذریم، یکی از ستارگان این جام بدون شک اولدریش نیدلی (Oldřich Nejedlý) اهل چکسلواکی بود. او روز ۲۶ دسامبر ۱۹۰۹ به دنیا آمد و به سال ۱۹۹۰ در سن ۸۰ سالگی درگذشت، او را با لباس اسپارتا پراگ می شناسند اما در تیم راکوونیک نیز درخشید و برای تیم ملی چکسلواکی در ۴۴ بازی رسمی ۲۹ گل به ثمر رساند و در قلب مردم سرزمینش جای گرفت.
یکی از بزرگ ترین ستارگان فوتبال در دهه ۳۰ بود، در جام جهانی ۱۹۳۴ در ایتالیا در تیمی که پر از ستارگان برجسته بود، با پنج گلی که به ثمر رساند سهم به سزایی در رسیدن تیم ملی چکسلواکی به فینال داشت. وی با این پنج گل، آقای گل جام جهانی شد.
نیدلی به دلیل داشتن جثه نحیف و این که زیاد مصدوم میشد، کمتر در درگیریهای تن به تن شرکت میکرد. امتیاز وی بیش از هر چیز، جایگیریهای مناسب و تکنیکش بود، او گلهایش را هم نه با قدرت شوتزنی، که با تکنیک گلزنی به ثمر میرساند.
اولدریش نهیدلی در ۴۳ بازی، ۲۸ گل برای تیم ملی چکسلواکی زد.
در دیدار قارهای در آمستردام در ۲۰ ژوئن سال ۱۹۳۷ بین تیم اروپای مرکزی و اروپای غربی، در کنار جوزپه مهآتزا، سیلویو پیولا و گیورگی ساروسی در خط حمله تیم اروپای مرکزی بازی کرد و در این دیدار که به پیروزی ۳ بر ۱ تیمش انجامید، یک گل به تیم اروپای غربی زد.
او در رده باشگاهی هم فوتبالیست موفقی بود. در تیم اسپارتا پراگ در طی ده سال (۱۹۳۱ تا ۱۹۴۱) ۱۴۶ گل زد و با این تیم چهار مرتبه به قهرمانی باشگاههای چکسلواکی رسید.
وقتی در اسپارتاپراگ توپ می زد ۱۸۷ گل در ۱۶۲ بازی را ثبت کرد و زیر ذره بین دلالان اروپایی قرار گرفت، از ایتالیا و اسپانیا پیشنهاد رسمی داشت اما در کشور خود ماند و خطر ثروتمند شدن در دل جنگ جهانی را قبول نکرد و به جان نخرید.
شکستگی پای او در یک چهارم نهایی جام جهانی ۱۹۳۸ باعث شد پس از درخشش نصفه و نیمه (۲ گل زده) در آن جام از فوتبال ملی خداحافظی کند و برای همیشه کنار برود اما همواره به عنوان یک مشاور در کنار فوتبال کشورش باقی ماند.
بازی درخشان او در ترکیب چک برابر برزیل در جام ۱۹۳۸ هنوز هم در خاطره مردم آن منطقه باقی است. او در جریان دو جنگ جهانی بازیکنی کم حرف و ورزشکاری سایه نشین لقب گرفت و دوست نداشت درباره مکاتب دیکته شده به بخشهای شرق اروپا اظهار نظر کند، حتی برای دعوت شدن به رادیو پراگ شرط گذاشت و گفت: اگر سوال سیاسی بپرسید جواب نمیدهم.
اولدریش در بخشی از خاطرات خود از جام جهانی ۱۹۳۴ آورده است: فوتبال برای همه ما راهی روشن بود تا تمرین شادی و آرامش کنیم، انسان باشیم و به همدیگر احترام بگذاریم، آن را هم تخریب کردند و اجازه ندادند پاک و عاری از سیاست باقی بماند.