به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: نشریه «کانورسیشن» ضمن بررسی دلایل سقوط زود هنگام دولت تراس نوشت: او کار خود را به عنوان نخستوزیر از ماه سپتامبر آغاز کرد و برنامهای رادیکال که به ادعای وی میتوانست آغازی برای رشد اقتصادی باشد، پیشنهاد کرد. اما پس از اینکه برعکس این خواسته اتفاق افتاد، تراس مجبور شد از برنامههایش عقبنشینی کند. پیشنهادهای او با یک فروپاشی اقتصادی همراه بود که هرگز از دست آن خلاص نشد.
به گزارش «مطالعات اروپا و انگلیس»، در ادامه تحلیل نشریه کانورسیشن آمده است: چند عنصر کلیدی در سقوط لیز تراس نقش داشتند. تراس از همان ابتدا، سیاست ضعیفی داشت. او از انتصاب هر کسی که از کمپین انتخاباتی او حمایت نکرده بود، امتناع کرد و همین مسئله باعث شد که انتخاب محدودی داشته باشد. موضع او چنین بود: «شما یا دوست هستید یا دشمن»، و همین ویژگی باعث شد او را فردی انتقامجو بدانندکمبود افراد شایسته در کابینه، باعث شد در کمتر از دو ماه نخستوزیری، وزیر دارایی و وزیر کشور خود را که از ارکان مهم دولت هستند برکنار کند. همچنین شکافها در حزب، قبل از روی کار آمدن تراس آشکار بود. پیروزی تراس در دور پایانی رقابت رهبری، از حمایت پرشور حزب پارلمانیاش برخوردار نشد. او برای برنده شدن در انتخابات رهبری، به جای بازتاب نیازها و اولویتهای کشور، با ارائه سیاستهای مالیاتی که کاملا مطابق با نیازهای اعضای حزب بود، رای آنها را خرید. او بهطور نمایشی یک شخصیت ناخوشایند تاچری همراه با یک استراتژی سیاسی پوپولیستی را اتخاذ کرد. اما نتیجه چیزی نبود که انتظار داشت؛ تراس هم در میان مردم و هم در میان همحزبیهایش محبوب نشد.
از سوی دیگر، سطح ناهماهنگی از همان لحظهای که مینی بودجه یا بودجه کوچک معیوب تراس اعلام شد، مشخص بود. برداشتن موانع پاداشهای بانکی و کاهش مالیات کسبوکارها به هیچ وجه در دورانی که مردم با بحران هزینه زندگی سروکله میزدند، نتیجهبخش نبود. از ابتدا کاملا مشخص بود که دورنمای روشنی وجود ندارد.
سیاست، علم سر و کار داشتن با مردم است. شما باید به برقراری ارتباط با مردم قادر باشید و با آنها همدلی کنید. بنابراین یک نخستوزیر باهوش میداند که باید از لحاظ احساسی با مردم ارتباط برقرار کند. واقعیت این است که به نظر میرسد تراس هرگز نتوانست این ارتباط را با مردم ایجاد کند. این مسئله را میتوان از پاسخهای خشک او به سادگی دریافت. مشکلاتی کهگریبانگیر تراس بود یک چیز را به خوبی مشخص کرد؛ خطرات قانون اساسی بریتانیا. بر اساس این سیستم، تعداد اندکی از مردم قادر به تصمیمگیریهای گسترده با نظارت اندک هستند. اقدام او در شانه خالیکردن درخصوص طرح بودجه جنجالیاش یک مورد از موضعگیری ضعیف او بود.
اگر بخواهیم یک نوشته روی سنگ قبر دوران نخستوزیری تراس بنویسیم «ضعیف، ضعیف، ضعیف» مناسبترین واژگان هستند.