به گزارش مشرق، از بامزگیهای این روزها این است که ترانه علیدوستی و مولوی عبدالحمید با هم یک شعار را میدهند! اما چرا نه شعار این و نه شعار آن اعتباری ندارد؟
۱. زن زندگی آزادی گفتن مولوی عبدالحمید وقتی میتوانست باورپذیر باشد که به خاطر نوع نگاه او به زن، امروز زن بلوچ یکی از مهجورترین و مظلومترین زنان در کشور به حساب نمیآمد. زنان بلوچ حتی اجازه ندارند در نماز جمعه حاضر شوند و پشت سر عبدالحمید نماز بخوانند.
بماند که این روزها فیلمهایی از سخنان سالهای اخیر او هم منتشر شده که نگاه واقعیاش به حجاب زنان را نشان میدهد که هم ترویج بدحجابی را توطئه غرب میداند و هم خودش را ملزم به ارشاد بدحجابها.
حالا اینکه او را هم به عنوان یک کارت بازی وارد صحنه کنند و از او بخواهند شعار زن زندگی آزادی بدهد بحث دیگری است؛ اما این شعار از دهان او برای کمتر کسی باورپذیر است، حتی برای ترانه علیدوستی!
۲. اکثریت جامعه هنری جامعه شریفی است؛ اما بخشی از این جامعه در این سالها یک نوع سبک زندگی خاص را برای خود انتخاب کرده؛ سبک زندگیای که روابط آزاد و باز و پوشش بدون محدودیت بخشی از آن بوده است؛ طرفداران این سبک زندگی اتفاقا در این سالها در مصاحبه و موضعگیریها و فیلمهای خود دائما جامعه مذهبی کشور را اُمُل و عقب مانده تصویر کردهاند؛ کسانی که با یک تار مو تحریک میشوند! و در مقابل زندگی خودشان را زندگی متمدنانه معرفی کردهاند! اما این سبک زندگی آزمون خود را پس داده!تا حدی که در سالهای اخیر بارها و بارها منجر به افشاگریهای عجیب و غریب از نتیجه سیاه و پر از فساد این نوع از سبک زندگی شد! حتی ترانه علیدوستی خودش از سردمداران جنبشی شد که در اصل نشان دهنده فسادی بود که در نتیجه این روابط آزاد و باز در آن بخش از جامعه هنری به وجود آمده است!
از ماجرای استاد هنری که به دهها دختر دانشجویش تجاوز کرده بود، تا افشاگری علیه شاعر معروف روشنفکر و تا افشاگری علیه برخی چهرههای معروف سینمایی! کار تا حدی رفت که حتی کتایون ریاحی که در ماههای اخیر طرفدار شعار زن زندگی آزادی شده هم درباره تجربه مشابهی که برایش به وجود آمده بود افشاگری کرد!
حالا ترانه علیدوستی از یک سو سردمدار جنبشی است که در اصل، علیه نتیجه سبک زندگی بی بند و بار خودشان است و از سوی دیگر طرفدار شعاری است که در ماههای اخیر نشان داده دقیقا به دنبال غلبه دادن همان سبک زندگی به همه مردم است!
سر دادن این شعار از امثال ترانه علیدوستی هم بامزه و پر از تناقض است؛ این تناقض حتی به چشم مولوی عبدالحمید هم میآید!