سرویس سیاست مشرق- وقوع اغتشاشات اخیر بحثها و تحلیلهای فراوانی را در میان اقشار مختلف ایجاد کرده است. گستردگی، نوع شعارها، مدتزمان و نوع حضور زنان، جوانان و نوجوانان، خاصه ازاینجهت که علت آغاز آن، نه سیاسی و اقتصادی که مسئلهای اجتماعی بوده، بسیار قابلتأمل است. این مسئله سبب درگرفتن اختلاف تحلیلی بسیار شدیدی در سطوح نخبگانی دراینباره شده است. از این رو پدیدارشناسی و ارزیابی جنس اغتشاش دارای اهمیت بوده و بررسی ابعاد مختلف آن و پاسخ به سؤالات مختلف درباره آشوبها ضروری است، عمده این اختلافات به تحلیل نوع و جنس اغتشاشات برمیگردد.
عدهای از تحلیلگران معتقدند بهانه آغاز یک اعتراض، خاصه در کشوری مانند ایران تعیینکننده محتوا و جنس آن نیست؛ و بهانه آغاز آن تنها یک جرقه و محرک است و پسازآن اصل اغتشاشات به بهانهها و انگیزههای متعددی صورت میگیرد. البته این تفاوت تحلیلی باعث نشد که یک مسئله درباره آشوبها عوض شود؛ همه کسانی که اغتشاشات پاییز را بررسی کردهاند در یک جمله اتفاق نظر دارند و آن مرگ آشوبهای اخیر است؛ این اغتشاشات با دامنه اجتماعی را باید در خط یک تهاجم فرهنگی عمیق مورد تشریح قرار داد.
در ادامه اعترافات کارشناسان و تحلیلگران غربی مبنی بر شکست اغتشاشات در ایران، یرواند آبراهامیان در یک گفتگوی قابل تامل با یورو نیوز مطالبی را مطرح کرده است که تحلیل جالبی از آشوبها را ارائه میدهد.
یرواند آبراهامیان در پاسخ به این سوال که آیا باید این جنبش(آشوبسازی) را پایان یافته ارزیابی کرد یا این سکوت، آتشی زیر خاکستر خواهد بود تا بار دیگر خشم عمومی نسبت به جمهوری اسلامی فوران کند؟ به این رسانه اروپایی میگوید:
من فکر میکنم در مورد اعتراضات(اغتشاشات) در ایران یا آنطور که من آنها را شورش مینامم، انتظارات اغراقآمیز یا خوشبینانهای ایجاد شد که این شورشها به انقلاب منجر میشود. اما اگر از لحاظ تاریخی بررسی کنید، از قرن هفدهم و انقلاب انگلستان، شورشهای بسیاری بودهاند که تنها تعداد محدودی از آنها به انقلاب منجر شده است. ضمن اینکه در مورد نحوه استفاده از کلمه انقلاب هم اشتباهاتی وجود دارد و گاهی برخی از شورشها را به غلط انقلاب مینامند. یا در مثالی دیگر همه از «انقلاب آمریکا» سخن میگویند در حالیکه استقلال از یک قدرت استعماری که نامش انقلاب نیست. در مورد دیگری کسانی که کودتا کردهاند برای جلب مشروعیت و سرپوش نهادن بر کاری که انجام دادهاند، کودتای خود را انقلاب مینامند. انقلاب به فرآیندی گفته میشود که یک قیام عمومی از پایین صورت گرفته و رژیم را سرنگون میکند. با این توصیفها آنچه در سال ۱۹۷۹ در ایران رخ داد یک انقلاب واقعی بود. به همین دلیل مردم انتظار داشتند و امیدوار بودند که این قیام اخیر هم در کشور به همان نتیجه منتهی شود!
این استاد دانشگاه کلمبیا که سابقه فلسفی مارکسیستی نیز دارد درباره مشروعیت جمهوری اسلامی ایران نیز نظرات جالبی را مطرح کرده و گفته است:
من فکر میکنم هنوز جمهوری اسلامی مشروعیت دارد. البته نارضایتی نسبت به مسائل اقتصادی در کشور وجود دارد و اما آنها هنوز هم مشروعیت دارند. [این شرایط] برای سرنگونی کافی نیست. ما هیچ نشانهای مبنی بر اینکه [دولت] به سمت فروپاشی برود، نداریم. من فکر میکنم هنوز جامعه از [دولت] حمایت میکنند. من فکر میکنم باید به خواستههای مردم توجه کرد، آنها به دنبال چیزهایی چون برابری، اقتصاد بهتر و آموزش هستند. اگر [دولت] بتواند اینها را به مردم بدهد، من مطمئن نیستم که جامعه بخواهد برای داشتن یک حکومت سکولار هزینه یک انقلاب دیگر را بپردازد. نکته دیگر آن است که شاه در ۲۸ خرداد مجبور شد از نیروهای خارجی برای ادامه حکومت خود استفاده کند در نتیجه دیگر نمیتوانست از مشروعیت سخن بگوید. اما در مورد جمهوری اسلامی مردم مشروعیت نظام را قبول دارند ضمن اینکه هیچ نشانهای مبنی بر ریزش در سپاه پاسداران وجود ندارد.
آبراهامیان درباره شناسنامه آشوبها نیز مسائل جالبی را مطرح کرده و آن را تحرکی تودهای خوانده و میگوید:
جنبش تاکنون یک اعتراض تودهای بوده اما از نظر سازماندهی این اعتراضات هنوز به صورت یک جنبش منسجم در نیامده است. به عنوان مثال در انقلاب ۱۹۷۹ اعتصابهای عمومی داشتیم. بعد از حادثه میدان ژاله تقریبا کل اقتصاد کشور متوقف شد. کارگران صنعت نفت پیشقدم بودند و سایر بخشها هم به آن پیوستند. اما شما این را در بازار بزرگ اصفهان، تهران یا مشهد نداشتید. در ایران بورژوازی به دولت وابسته است.
آبراهایمیان درباره رهبری اپوزیسیون نیز نظرات قابل تاملی داشته و گفته است:
من فکر میکنم حضور شاهزاده جوان یا هر چیز دیگری که میتوان اسمش را گذاشت به عنوان رهبر، باعث تضعیف اعتراضات و تقویت [جمهوری اسلامی] خواهد شد. چراکه مردم خواهند پرسید اعتبار دموکراتیک و سکولار او از کجا آمده؟ من مطمئن نیستم که مردم به صرف بیان گفتههایی چون مدارا با مخالفان یا پافشاری بر فرآیند انتخابی و رای مردم، چنین چیزهایی را بپذیرند.
در حال حاضر یافتهها نشان میدهد که میزان محتوای منتشر شده راجع به هر یک از این فراخوانها بهمرور کمتر و کمتر شده است. بر این اساس، بررسی تعداد توییتها، ریتوییتها و ریپلایها در بازه یک هفتهای منتهی به هر فراخوان، نشان میدهد که فراخوان سهروزه در آبان با بیشترین استقبال و فراخوان سهروزه در اسفند با کمترین استقبال در توییتر مواجه شده است.
تفاوت فهم مارکسیستی از آشوب با فهم چپهای آمریکایی
این آنالیز دقیق از سوی آبراهامیان را باید در کنار تحلیلهای غلط برخی چپهای ستادی(چپهای آمریکایی) در آشوبها قرار داد تا به ارزیابی جالبی رسید، حمیدرضا جلاییپور آذرماه امسال در تحلیل نوشته بود که جنبش مهسا(رمز اغتشاشات) کور نیست و دارای اینده است، در آن زمان چپهای رادیکال تمام سرمایه خود را در سبد آشوبها گذاشته و با نوشتن دو بیانیه به نیابت از خاتمی خود را آماده لیدری آن میکردند، پیش از این محمدرضا جلاییپور نیز برای این جنگ میدانی کمپینسازی کرده بود!
بازی دادن نسل جوان و استفاده از ظرفیت اجتماعی آنها برای ایجاد آشوب و اغتشاش در داخل کشور علاوه بر مولفهها و استعدادهای داخلی در خارج از مرزها و در در یک اتاق عملیاتی شتابدهی شده است؛ موسسه کارنگی اخیراً در گزارشی نوشته است که میتوان از ظرفیت نیروهای طغیانگر برای زدن بالهای ایران در منطقه استفاده کرد.
اندیشکده آمریکایی بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) که نقش مهمی در شکلدهی سیاست خارجی واشنگتن در قبال ایران دارد در ۲۳ می ۲۰۲۲ (۲ خرداد ۱۴۰۱)، یعنی نزدیک به چهار ماه قبل از اغتشاشات اخیر و در بحبوحه اغتشاشات پراکنده به افزایش قیمتها در گزارشی با عنوان «اعتراضات در ایران اوج گرفته، دولت بایدن میتواند کمک کند» به دولت و مقامات آمریکا توصیه میکند این نوع اعتراضها را جدی بگیرند و از آنها حمایت کنند.
مرگ مغزی اغتشاشات محله محور
پیش از این یکی از شبکههای اسرائیلی با اشاره به اینکه «تعداد معترضین در ایران کم بوده و هیچ برنامهریزی و بینش سیاسی وجود ندارد»، تأکید کرد: «این اعتراضات به جایی نخواهد رسید.»
شبکه آی ۲۴ اسرائیل در گفتوگو با کارشناس امنیتی رژیم صهیونیستی به شکست اعتراضات در ایران اعتراف کرد. کارشناس اسرائیلی در این گفتوگو با اشاره به اینکه «تعداد معترضین در ایران کم است و هیچ ایدئولوژی اعتراضی وجود ندارد» گفت: این اعتراضات به جایی نخواهد رسید.
کارشناس امنیتی رژیم صهیونیستی با تأکید بر اینکه «باید شرایط را درست تحلیل کنیم» بیان کرد: «اغتشاشات در ایران به بلوغ، رهبری، برنامهریزی و بینش سیاسی نیاز دارد و در حال حاضر ما هیچکدام اینها را نداریم.»
تحلیلگر سیاسی رژیم صهیونیستی در واکنش به اظهارات مجری شبکه اسرائیلی مبنی بر اینکه: «تعداد معترضان خیلی کم است و برای همین به نظر نمیآید در آینده تغییری اتفاق بیفتد.» بیان کرد: «بله کاملاً درست است، در چشمانداز قابلمشاهده به خاطر نداشتن رهبر و بینش سیاسی تغییری اتفاق نخواهد افتاد»
وی اضافه کرد: «ما هنوز ازلحاظ کمیت به آن مقداری که برای تغییر رژیم نیاز است خیلی فاصله داریم.»
علاوهبر این، رسانههای صهیونیستی ۶ مهرماه جاری گزارش دادند: «همه در اسرائیل از نزدیک وقایع ایران را دنبال میکنند و موسسه امنیتی اسرائیل نسبت به امکان موفقیت اعتراضات در ایران جهت ایجاد تغییر در این کشور بدبین است.»
عکس/ سخنان آبراهامیان باعث انتقاداتی از او در محافل ضدانقلاب شده است!
اما انتشار خبر مرگ اغتشاشات در رسانه اروپایی معنای ویژه هم دارد:
۱- اعلام شکست آشوبها توسط اروپا و ارسال پالس مذاکره را تنها بخشی از بازنگری مجدد دولتهای غربی در شیوه موجه با ایران ارزیابی کرد، در طول ۱۰۰ روز پاییزی سرویسهای اطلاعاتی دشمن با فرستادن شبکه مادر آشوب به داخل از تمامی تکنیکهای مرسوم و غیر مرسوم برای حفظ دامنه اغتشاشات استفاده کردند، اما در نهایت دست از پا درازتر مجبور به عقب نشینی شدند، عبور از این مرحله به مراتب مهمتر از پیروزی درعملیات مرصاد بود.
۲- شکست راهبردی، اطلاعاتی و امنیتی غرب باعث شده است که این روزها غرب تنها بیننده مانور سیاسی تهران در منطقه باشند.
۳- شکست آشوبها و اعلام خبر مرگ آن همزمان با پایان هژمونی آمریکا در آسیا و افول ادعای ژاندارمی در منطقه خلیجفارس است.
۴- اعلام شکست عملیات مهسا با کُد ژینا به معنای پایان خصومت تمدنی غرب با جمهوری اسلامی ایران نیست.
البته تقلیل محتوایی اغتشاشات توسط استاد جنگ نرم دانشگاه کلمبیا از افزونه آن در میدان نمیکاهد، درحالیکه مرکز اعتدال در عربستان سعودی ادعا میکرد که آشوبها در ایران جنبشی بدون سر و فاقد ایدئولوژی است، اما در سطح عملیاتی تمامی مهرههای میدانی و فرقهای از جمله دراویش، داعشیها و جنگیران حلقه کیهانی به صف شده بودند تا با ایجاد التقاط عقیدتی شهرآشوبی بزرگ فراهم آورند. در این وضعیت حتی بیرون آمدن صدای بهاییت از گلوی امامجمعه مسجد مکی نیز اتفاقی نبوده است!