به گزارش مشرق، نیمه شب ۱۰ خرداد سال گذشته مردی هراسان با پلیس قرچک تماس گرفت و از فریادهای کمک خواهی زن همسایه که به گوش میرسید خبر داد.
وی گفت: من و همسرم چند سال است در یک آپارتمان چند واحدی زندگی میکنیم. از چند ساعت قبل صدای درگیری مرد همسایه و همسرش را شنیدیم، اما چون فکر میکردیم دعوا خانوادگی است دخالتی نکردیم. چند دقیقه پیش زن همسایه به نام نسیم به طرز گوشخراشی فریاد میکشید و کمک میخواست ولی ناگهان صدای او قطع شد. من نگران هستم اتفاق بدی در خانه همسایهمان افتاده باشد.
با این تماس مأموران پلیس مقابل خانه زوج جوان رفتند. مرد ۳۹ ساله به نام طاها در حالی که چاقوی خونین در دست داشت مقابل در آمد و از قتل همسرش خبر داد و گفت: در درگیری همسرم را کشتم.
مأموران وقتی وارد خانه شدند با جسد خونین نسیم ۳۵ساله روبهرو شدند که با ضربههای چاقو از پای درآمده بود.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و مرد جوان تحت بازجویی قرار گرفت.
اعتراف در شب جنایت
این مرد با دستانی خونآلود گفت: نیمه شب حالم خوب نبود و دل درد شدیدی داشتم به همین خاطر از همسرم خواستم به من یک لیوان آب بدهد اما او مثل همیشه به من بیاعتنا بود و اصلاً به من توجهی نکرد. من که از رفتار همسرم عصبانی شده بودم چاقوی آشپزخانه را برداشتم و چند ضربه به او زدم.
مرد خشن به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پروندهاش با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه پدر و مادر نسیم برای دامادشان حکم قصاص خواستند.
مادر داغدار در حالی که اشک میریخت، گفت: دخترم و دامادم ۱۵ سال با هم زندگی کردند. دخترم سختیهای زیادی را در این زندگی تحمل کرد اما دامادم بیرحمانه و بدون دلیل شبانه او را کشت. من از خون دخترم گذشت نمیکنم و برای طاها حکم قصاص میخواهم.
وکیل قربانی نیز درخواست قصاص را مطرح کرد.
وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد سعی کرد با دروغگوییهایش خود را بیگناه نشان دهد.
او گفت: وقتی همسرم کشته شد من خواب بودم و چیزی به خاطر ندارم. من نمیدانم چه کسی همسرم را کشته است. وقتی بیدار شدم که نسیم خونین کف اتاق افتاده بود.
این مرد وقتی در مقابل سؤالات قضات دادگاه به بنبست رسید بناچار ادعای تازهای را مطرح کرد.
وی گفت: آن روز خسته از سرکار به خانه برگشته بودم و میخواستم استراحت کنم، اما دل درد شدیدی داشتم و حالم خوب نبود. به همین خاطر به اتاق رفتم و خوابیدم. اما مدام پیامک برداشت وجه از کارت عابر بانکم به گوشی موبایلم ارسال میشد و همسرم در حال خرید اینترنتی از کارت عابربانکم بود. من که حال خوبی نداشتم به همسرم گفتم کارت عابربانکم را به من بدهد تا به بیمارستان بروم. اما او کارت را به من نداد. من به او گفتم صبح تا شب کار میکنم و خسته به خانه برمیگردم اما او با بیاعتنایی به آشپزخانه رفت و من خوابیدم.
وی ادامه داد: در یک لحظه احساس کردم یک نفر با چاقو بالای سرم ایستاده. وقتی چشمانم را باز کردم چاقو را از او گرفتم و چند ضربه به زنم زدم. من اصلاً چیزی از ماجرا به خاطر ندارم و نمیدانم چه کسی چاقو را به من داد. من از قتل همسرم پشیمان هستم.
وی درباره اختلاف با همسرش گفت: من و همسرم مثل همه زوجها با هم اختلافهایی داشتیم. اما در حدی نبود که قصد کشتن او را داشته باشم. من آن شب خسته از سر کار به خانه آمده بودم و حالم بد بود. اما همسرم هیچ توجهی به من نداشت. به همین خاطر عصبانی شدم ولی باور کنید حتی نمیدانم چند ضربه به زنم زدم.من شرمنده فرزندم و پدر و مادر همسرم هستم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
مهارت کنترل خشم
مجید ابهری، رفتار شناس و آسیب شناس اجتماعی درباره وقوع قتلهای خانوادگی گفت: قتلهای خانوادگی بر محور پرخاشگری و خشم صورت میگیرد که البته در مورد زن کشی، دلایل تفاوت اندکی با شوهر کشی دارد. در مورد قتل همسران، معمولاً مردان به خاطر اعتیاد و توهم ناشی از آن یا ذهنیت منفی و غلط در مورد همسرشان که با بدگوییهای اطرافیان و رفتارهای نادرست زنان تشدید میشود دست به جنایت میزنند و اصلیترین دلیل آن ضعف مهارت کنترل خشم و مدیریت رفتارها است.
وی ادامه داد:گاهی بر اثر عصبانیت در یک شرایط بحرانی و تنش روحی، مرد اقدام به ضرب و جرح همسرش میکند که در اثر ضربات و آسیبهای ناشی از آن، همسر دچار آسیب جسمی شده یا جان خود را از دست میدهد.
این آسیب شناس اجتماعی ادامه داد:در مورد دیگر، مردها معمولاً بر اثر خستگی مشکلات بیرون از خانه و فشارهای اقتصادی دچار تنشهای عصبی شده و با اندک بهانهای کنترل خود را از دست میدهند وبا ابزاری مثل چاقو و امثال آن به جان همسر بیدفاع میافتند و دفتر زندگی زن را میبندند و یا بر اثر تنشهای ناشی از اعتیادو حالت غیرعادی مانند مستی دست به اقدامی میزنند که منجر به پایان حیات زن میشود.
دکتر ابهری در پایان گفت: نداشتن مهارتهای کنترل خشم و فقدان تربیت معنوی اصلیترین دلایل ارتکاب این گونه جرائم است که باید برای افزایش آن میان نسل جوان فکری اندیشید تا کمتر شاهد وقوع چنین پروندههای تلخی باشیم.