به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: علی اکبر صالحی در گفتوگو با یک سایت غربگرا گفته است:
- «وزیر خارجه آمریکا خانم آلبرایت یک بار گفت که قبول داریم این کار را کردهایم و اینکه این کار درستی نبوده. ما باید همان موقع آن را یک عذرخواهی تلقی میکردیم. بالاخره یک فرصتی بود. اما ما اصرار داشتیم که کلمه عذرخواهی هم باشد.
- بالاخره ما چنین گلهمندی و اعتراضهایی را به طور جدی از آمریکاییها به خاطر دخالتهایی که قبل از انقلاب در امور سیاسی ما و در کشور ما داشتهاند، داریم. اما یک طرف قضیه را هم فراموش نکنیم. شوروی بعد از جنگ جهانی دوم در بخشی از ایران حضور داشت. جنگ تمام شده بود، اما شورویها در بخش قابل توجهی از ایران در تبریز، کردستان و حتی اگر اشتباه نکنم تا زنجان و قزوین هم بودند. این تهدید ترومن علیه شورویها بود که باید خاک ایران را ترک کنید. این موضوع را هم باید از حیث قضاوت تاریخی در نظر بگیریم. این خودش یک نکته مثبت است. اگر خدای نکرده، ما بخش دیگری از سرزمینمان را از دست داده بودیم، در چه وضعیتی بودیم؟ لذا نباید فراموش کنیم که در زمان ترومن، رئیسجمهور آمریکا، نیروهای ارتش سرخ شوروی در بخشی از سرزمین کشور عزیزمان ایران حضور داشتند و اگر تهدید ترومن علیه شوروی نبود، چه بسا امروز شاهد جدا بودن بخش دیگری از سرزمینمان بودیم.
- البته این را هم باید بگوییم که در طول این ۴۴ سال متاسفانه در برخی امور به خاطر ناکارآمدیهایی که در حوزههای مختلف مدیریتی داشتیم -بنده هم یکی از آنها- خیلی نتوانستهایم موفق عمل کنیم. ناگفته پیداست که شرایط اقتصادی و به طور کلی معیشتی مردم، شرایط خوبی نیست و وقتی که شرایط معیشتی مردم خوب نباشد، ما احادیث فراوان داریم مبنی بر اینکه اگر از دری فقر وارد شد، از در دیگر دین خارج میشود. الان به تبع این وضعیت معیشتی سختی که اکثر هموطنانمان از آن رنج میبرند، شرایط اجتماعی ما خیلی سخت شده است. در وضعیت مطلوبی نیستیم و باید از این وضعیت خارج شویم.
- یک زمانی قرار بود که برجام این مسئله را حل کند، ولی دیدید که ترامپ مانع آن شد. نه به ما اجازه میدهند ارتباط بانکی داشته باشیم،
نه صادرات و واردات درست و حسابی داشته باشیم. به خاطر شرایط سیاسی و چالشی که ما با غرب و در راس آنها با آمریکا داریم، از هر راهی که بتوانند میخواهند ما را تحت فشار قرار دهند. این یک چالش جدی است بین ما و غرب و در راس آنها آمریکا... چینیها خودشان به ما میگویند – حداقل در زمانی که من مسئول بودم – که رابطهتان را با آمریکا تنظیم کنید تا مشکل ما حل شود. این را به ما گفتهاند. روسها هم این را به ما گفتهاند. خیلی جالب و قابل تأمل است!
- برجام راهی بود که قرار بود برخی از این بنبستها را رفع کند. به هر حال شرایط جهانی در حال تغییر است، دنیا دارد عوض میشود. الان جنگ اوکراین یک بحث جدی است. نیاز چین به انرژی جدی است. چین دارد
تند و تند با کشورهای حوزه خلیجفارس قرارداد انرژی میبندد. با عربستان قرارداد نفتی میبندد... الان ایران یک قدرت منطقهای است و این حقیقت را دوست و دشمن اذعان دارد. چون الان ما قدرت منطقهای هستیم، فرصت خوبی است که بنشینیم با غرب و در راس آنها آمریکا یک گفتوگو و یک مذاکره وسیعتری را انجام دهیم. ما تا الآن با آمریکا چندین بار مذاکره مستقیم داشتهایم، اما مذاکره حول محورهای خاص بوده مثلا افغانستان، عراق، آزادسازی زندانیها و برجام.
- بعضیها بر اساس شواهدی معتقدند آمریکا در حال افول است. باشد افول کند، ولی چه زمانی افول میکند؟ اگر تا سال دیگر افول کند میارزد تا یکسال صبر کنیم. اما آمدیم و تا ۳۰ سال دیگر افول نکرد. ما باید در این
۳۰ سال چه کار کنیم؟ بالاخره ما باید مشکلمان را حل بکنیم. من فکر میکنم شاید الان وقتش باشد که بتوانیم یک گفتوگوی همهجانبهای داشته باشیم که شاید اگر عنوانی برایش داشته باشیم، همان گفتوگوی سیاسی باشد. چون گفتوگوی سیاسی دربردارنده همه جوانب است. برجام هم میتوانید در زمره همین گفتوگوهای سیاسی باشد. امنیت منطقه هم میتواند در آن باشد. مسائل اقتصادی هم میتواند باشد. همه موضوعات مبتلا به میتواند در این گفتوگو لحاظ شود».
متاسفانه سخنان آقای صالحی، خبر از عبرت نیندوختن و اصرار بر تکرار چندباره یک خطای فاحش در اثر میدهد. مشابه همین استدلالها و قویتر از آن هنگام جذابسازی برجام عنوان میشد اما دیدیم که تمام پیشبینیها و دعاوی بانیان برجام غلط از آب در آمد و ایران با وجود واگذاری یا تعطیلی ۹۵ درصد برنامه هستهای، با کارشکنی و خدعه قابل پیشبینی آمریکا و دو برابر شدن تحریمها مواجه شد. متاسفانه امثال آقای صالحی به جای عذرخواهی درباره خسارتی که در آن سهیم بودهاند، همواره فشارهای آمریکا را به رخ میکشند بیآن که از ندانمکاریهای خود درس بیاموزند. ایشان گویا فراموش کرده که دولت متبوعشان با همین وعدهها، بدترین رکوردهای اقتصادی را به ارث گذاشت.
آقای صالحی ملت ایران را بدهکار دولت آمریکا در جنگ جهانی دوم هم میکند و حال آن که آمریکا یکی از سه اشغالگر آن روز ایران بود که به مدت ۳۷ سال، دیکتاتور جنایتکار و بیکفایتی به نام محمدرضا پهلوی را بر گرده ملت ایران نشاند. همچنین با فشار آمریکا و انگلیس بود که بحرین از تمامیت ارضی ایران جدا شد. صالحی در عین حال به ابراز تاسف آلبرایت اشاره و وانمود میکند که کشور ما صرفا منتظر عذرخواهی از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برای احیای روابط بود! این در حالی است که آمریکا بارها پس از انقلاب در تدارک کودتا و براندازی بود که آقای صالحی از آنها غفلت میکند همچنان که غفلت میکند که پاداش فشار و خباثت دشمن مذاکره برای واگذاری امتیاز و تکرار این چرخه خسارتبار نیست.
نکته بعدی این است که صالحی درست در شرایطی که آمریکا حاضر نیستند کمترین تضمینی برای بازگشت به برجام ارائه دهند و از تحریمها بکاهند، خواستار قمار بزرگتر (طبعا واگذاری امتیازات بیشتر) میشوند، و حال آن که جنازه عبرتآموز برجام (حاصل از قمار قبلی) پیش چشمان همه است. در واقع اگر قرار بود کسانی را به خدمت بگیرد که در دوره افول قدرتش، ضرورت کوتاه آمدن طرف ایرانی را با وجود وقوع شکست در دیوار تحریمها توجیه کند، ادبیاتش با توجیهات آقای صالحی چندان توفیری نمیکرد و این مایه تاسف درباره کسی است که هم بانی خسارات برجام است و هم ۱۰۰ سکه طلا برای آن توافق پرمنفذ دریافت کرده و حالا هم همان خسارات پدید آمده را بهانهای برای دعوت به تکرار قمار بزرگتر با آمریکا و اروپا میکند!