به گزارش مشرق، مصطفی غفاری، نامزد دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در کانال تلگرامی خود نوشت:
سالهاست تلاش میکنم که از منظر جامعه به سیاست نگاه کنم. وقتی از ایران قوی سخن میگویند، میدانم که این قوت روی شانههای جامعه پویا و حکمرانی کارآمد به دست میآید. ولی آنچه امروز میبینم، جامعهای است که بیشتر نگران پویاییهای خود است و حکومتی که در تکاپوی خود برای کارآمدی ـ با همه دستاوردها ـ چندان کامیاب نیست. باورم این است که کارآمدی ارزش کانونی قلمرو حکمرانی است و بدون آن ادعای حکمرانی دینمدارانه هم پذیرفته نیست؛ حاکمیت دینی باید استانداردهایی فراتر از ادعای دیگر حکومتها در زمینه کارآمدی ارائه کند نه آنکه چند گام عقبتر باشد؛ همچنان که باید فراتر از ادای حقوق عامه مردم، با آنها مروّت بورزد. از این زاویه، در کارنامه حکمرانیمان، چیزهایی میبینم که نه با الهامگیری از حکومت علوی سازگار است، نه شایسته زمینهسازی حکومت مهدوی است.
چیزی که از بن دندان به آن باور دارم، مردمسالاری دینی است؛ مردمسالاری برآمده از دین و آمیخته با آن؛ که البته تا دلتان بخواهد دشمن دانا و دوست نادان دارد. دشمنانش ناجوانمردانه حمله میکنند تا سویههای دینیاش را محو کنند و دوستانش خیالپردازانه گمان میکنند با مهار مردم، نظام را حفظ میکنند. چه تفاوتی میکند مردمسالاری دینی را از دین تهی کنیم یا دست مردم را از آن کوتاه کنیم؟ نتیجه هر دو یکی است: ضعیف شدن و رو به زوال و استحاله رفتن...
انقلابی که در نقطه جوش عاملیت مردم پیروز شده با تنگ کردن دامنه و دایره مشارکت مردم به قهقرا میرود؛ اوج نمیگیرد. مردمباوری و مردمسالاری یک ارزش انقلابی است. در لحظه پیروزی انقلاب اسلامی بود که امر ملی برای ما ایرانیان متولد و معنادار شد. بر همین اساس، فکر میکنم اگر میخواهیم مجلس آینده انقلابی بماند، باید تکتک دستورکارهای آن را با این معیار بسنجیم که چه کمکی به احیای امر ملی خواهد کرد؟
نظام حکمرانی اسلامی، بر پایه سرشت سیاسی - دینی خود، موظف است شرایط معیشت فضیلتمند را برای تمامی شهروندانش فراهم کند؛ نه آنکه با گرفتار شدن در دام دوقطبیها، حقوق بخشی از جامعه را ادا نکند. پیمان مردمسالاری دینی با مردم در اداره کشور، حکمرانی کریمانه و حکیمانه است. هرچه خلاف کرامت مردم و خلاف اقتضای حکمت در سیاست باشد، باید کنار گذاشته شود یا درباره آن بازاندیشی شود.
فهم من از جامعه این است که براندازی خواست این مردم نیست. اما مردم جمهوری اسلامیای میخواهند که سهم امنیت و عدالت و استقلال و آزادی در آن یکجا ادا شود؛ نه آنکه داشتن یکی به بهای نداشتن دیگری تمام شود...
تا وقتی که در صحنه سیاست این نوید به گوششان نرسد و خواست آنها نمایندگی نشود، انگیزه مشارکتشان کمرنگ خواهد بود. سیاستورزی و سیاستگذاری در غیاب مردم هم به ناسیاست بدل خواهد شد. رهبر انقلاب گفتهاند: «نقشه امام، کار اصلی امام، بنای یک نظم مدنی - سیاسی بر اساس عقلانیت اسلامی بود»؛ و ما امروز بیشتر و بیشتر نیازمند یک طرح سیاسی هستیم که نظم مدنی را بر پایه عقلانیت اسلامی بازسازی کند. در این نگرش، عرصه عمومی رقیب نظام سیاسی نیست، مکمل آن است و بدون آن، پای جمهوری اسلامی میلنگد.
به صحنه سیاست امروز ایران نگاه کردم و مجلس را نزدیکترین لایه حکمرانی به نظم مدنی جامعه دیدم. البته از سختی راه و دشواری کار آگاهم و میدانم در چه شرایط فروبستهای برای گشایش میجنگم. اما اگر مردم تحولی در وضعیت فعلی بخواهند، میتوانند تصحیح مسیر را با انتخاب خودشان رقم بزنند. از اینجا به بعد اختیار آنهاست است که برای سپردن مسئولیت تحول به چه کسانی اعتماد کنند.
و کلام آخر؛ از نگاه من، سیاستورزی نه تفریح است، نه کاسبی؛ تعهد است به احیای حق. امیدوارم بتوانم در این میدان بیلغزش گام بردارم.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.