به گزارش مشرق، درسالهای اخیر، بسیاری ازکارشناسان، بحران مرجعیت را یکی از بحرانهای مهم در جامعه ایران میدانند. منظور از این بحران، آن استکه جایگاه گروههای مرجع درجامعه افول کرده و بخشهای زیادی ازجامعه هیچ نقطه اتکایی درحوزههای سیاسیواجتماعی ندارند.
این موضوع در بزنگاههای اجتماعی و سیاسی بیشتر به چشم آمده است، جایی که رسانههای رسمی از مرجعیت خبری افتادند، حتی برخی از سیاستمداران برای شنیده شدن حرفهایشان توسط مردم به دامن سلبریتیها پناه برده و به آنها نوعی اعتبار بخشیدند.
اعتباری که خیلی زود تاثیرات سوء آن بر همگان مشخص شد. البته که این موضوع محدود به کشور ایران نماند و بسیاری از کشورهای دیگر هم از چنین پیامدهای ناگواری در امان نماندند.
نتایج پیمایش اخیر ارزشها و نگرشهای ایرانیان پیرامون این موضوع، آوردههای جالبتوجهی دارد. وقتی این دادهها یک نظام استدلالی را پیش روی ما قرار میدهد که آن را در قیاس با نتایج مشابه همین پیمایش در یک دهه گذشته قرار دهیم.
جایی که اقبال معنادار جامعه ایرانی به مرجعیت خانواده است. این موضوع از جایی مهمتر به نظر میرسد که بدانیم طی یک دهه گذشته یگی از نگرانیهای مهم در حوزه اجتماعی، تغییر تعریف نهادی به نام خانواده بود؛ آنقدر که در نتایج پژوهش مرکز ملی آماردرصد قابلتوجهی ازپاسخدهندگان(۳۵ درصد) عنوان کرده بودند که در صورت بروز مشکلاتی برای آنها «مطمئن هستند» که از سوی خانوادهشان حمایت نخواهند شد.
اما نتایج تازه پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان، نشان میدهد خانواده همچنان مهمترین نهاد مرجع درجامعه شناخته میشود. ۵۸.۴درصد از پاسخگویان خانواده را نهاد مرجع خود درمسائل و موضوعات مهم سیاسی میدانند.
این درحالی است که این عدد درسال۱۳۹۴، حدود ۳۸.۲درصد بوده اما وضعیت سایر گروهها متفاوت از نهاد خانواده بوده است. تمام گروههای دیگری که در این پیمایش ذکر شدهاند، برای کمتر از حدود ۱۵درصد پاسخگویان مرجعیت سیاسی و اجتماعی داشتهاند.
اگرچه در مقایسه این پیمایش جایگاه سلبریتیها با افزایش حداقلی همراه بوده است (که آن را باید به ضریب نفوذ اینترنت در جامعه نسبت داد) اما همچنان در فهرست مرجعیت جامعه ایرانی در قعر جدول جاخوش کرده است.