به گزارش مشرق، سارا حسین، رئیس بهاصطلاح هیئت حقیقتیاب درباره ایران بهتازگی با ارسال نامهای مدعی تداوم نگرانیها درباره آنچه او نقض حقوق بشر در ایران خواند، شد.
ارسال چنین نامهای با اهداف متعدد، در حالی صورت میگیرد که ادای احترام و گرامیداشت یاد شهدای خدمت ایران بهویژه در سازمان ملل به مذاق برخی از مدعیان حقوق بشر بهویژه مدعیان کنشگری در حوزه حقوق بشر در ایران خوش نیامد و اقدامهای ناکامی را برای به حاشیه بردن موضوع در پی داشت.
از آنجاکه اقدامهای یادشده با پاسخهای منطقی مواجه شده و تاثیری بر روند ادای احترام و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای خدمت ایران به دلیل درک جهانی از موقعیت و جایگاه ایران در مناسبات و تعاملات بینالمللی و منطقهای نداشت، تلاشهای مذبوحانه برای مخالفت با واکنشهایی که حتی در آداب دیپلماتیک در سطح جهانی نیز یک امر متعارف محسوب میشوند، در شکلهای دیگری دنبال شد که یکی از این شکلها نامه سارا حسین بود.
سارا حسین در حالی در نامه ادعایی خود به گزارشهای پیشین بهاصطلاح هیئت حقیقتیاب اشاره کرد که خود پیشتر به صراحت اعلام کرد که بنمایه کار هیئت تحت امرش علمی و قابل اعتنا نبوده و ادعاهای افراد اساس ادعاهای مخدوش هیئت یادشده درباره وضعیت حقوق بشر در ایران است.
او در تیر ۱۴۰۲ پس از ارائه گزارش شفاهی درباره بهاصطلاح وضعیت حقوق بشر در ایران در پنجاهوسومین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل، در پاسخ به پرسشی درباره مستندهای گزارش ارائه شده، اذعان بود که گزارش خود را بر مبنای نتایج حاصله از آنچه او گزارشهای با منبع نامشخص خواند، تهیه کرده است و گزارشهای یاد شده بهصورت محرمانه در نزد هیئت نگهداری میشوند!
نگاهی مختصر به گزارشهای هیئت بهاصطلاح حقیقتیاب درباره ایران آشکار میکند که موضوعهای مطرح شده و حتی واژههای بهکار رفته در گزارش از گزارشهای ساختگی رسانههای فارسی زبان معاند و البته ادعاهای چهرههای معاند در شبکههای اجتماعی، مجرمان فراری و منابع وابسته به گروههای تروریستی و معاند با ملت ایران تهیه شده است.
گزارش هیئت بهاصطلاح حقیقتیاب دارای مشخصههای مختلفی مانند جانبداری، مستند نبودن، سیاستزدگی، نداشتن مبنای حقوقی و غیرحرفهای بودن بود و مشخصههایی است که خود را در ادعاهای غیرقابل راستیآزمایی و انطباق با اهداف سیاسی برخی از کشورهای غربی نمایان ساخت؛ هیئت بهاصطلاح حقیقتیابی که در تهیه گزارش خود بهوضوح درگیر لابیگریها و بدهبستانهای سیاسی کشورهای غربی بوده و تحت فشار همین کشورها گزارش یادشده را به نگارش درآورده است.
رسیدن به هدف مورد نظر و دیکته شده از سوی کشورهای غربی برای هیئت بهاصطلاح حقیقتیاب، مسیر دشواری را برای آن ایجاد نکرد؛ همه آنچه هیئت بهاصطلاح حقیقتیاب در گزارش خود از آنها بهعنوان وقایع روی داده در ناآرامیهای ۱۴۰۱ ایران یاد کرده، چیزی جز استناد به اخبار کذب و دروغسازیهای رسانههای معاند که کارنامه کاملا مشخصی در ایرانستیزی، آشوبافکنی و دروغسازی دارند، نبوده است.
اجتناب عامدانه هیئت بهاصطلاح حقیقتیاب از استفاده از گزارشهای ارائه شده از سوی ایران در این باره نیز بخشی از برنامه استناد به گزارشهای دروغ رسانهها و چهرههای معاند بود که خود نقش آشکار و مسئولیت کتمانناپذیری در تشدید ناآرامیهای یاد شده داشتهاند.
گزارش ادعایی یادشده پیشتر با پاسخی مستدل از سوی ایران مواجه شد؛ این پاسخ با اشاره به برخی از مهمترین جعلیات گزارش، اطلاعات درست مربوط را ارائه کرد و نشان داد که چه شکاف بزرگی میان واقعیت امر و ادعاهای یادشده وجود دارد.
پیشتر مشخص بود که سارا حسین با سادهلوحی هدف پروژه از پیش برنامهریزی شدهای برای اجرای جنگ ترکیبی علیه ایران شده است و عملا اکنون یکی از بازیگران جنگ ترکیبی چند لایه علیه ایران محسوب میشود؛ به این معنا که او در این نمایش نقش تبدیلکننده گزارههای جعلی موجود در محتواهای دروغین و تحریف شده رسانههای فارسی زبان معاند به گزارشی در شورای حقوق بشر سازمان ملل را دارد که قرار است بستر مورد نیاز برای صدور قطعنامههای حقوق بشری و احیانا اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران را فراهم کند.
رئیس بهاصطلاح کمیته حقیقتیاب در موضوع حقوق بشر در ایران مانند جاوید رحمان، بهاصطلاح گزارشگر ویژه ایران دارای تابعیتی انگلیسی است؛ نگاهی به گزارشهای ارائه شده از سوی این دو نفر به خوبی نشان میدهد که مسیر حرکت هر دو آنها برای رسیدن به هدفی از پیش تعیین شده، یکی است و مبنای ادعاهای هر دو نفر اظهارات ادعایی افراد، گزارشهای رسانهای بیمبنا و ادعاهای چهرههای معاند ایران است.
موضوع غیرقابل کتمان، درد فراموشی است که گویا سارا حسین و همقطارانش را مبتلا ساخته است؛ او در حالی مدعی نگرانی درباره فراموشی به موضوع آنچه نقض حقوق بشر در ایران خواند، شده که اساسا اعتراف خود را به مخدوش بودن بنمایههای کار هیئت تحت امرش را از یاد برده است!
به نظر میرسد بهاصطلاح هیئت حقیقتیاب به جای مداخله در موضوعهایی که اساسا در آنها شانسی حتی برای خودنمایی ندارد، بهتر است در سایه حمایت تامینکنندگان مالی خود، به جستوجو میان ژورنالیسم کذب برای توجیه دروغهای خود بپردازد.