کد خبر 1610096
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۲
فیوریسا مد مکس

کاراکترهای فیلم شبیه قهرمانان کتاب‌های مصور هستند، مانند ابرقهرمانان دنیای مارول که همیشه به عنوان انسان‌های حساس و آسیب‌پذیر به تصویر کشیده می‌شوند،

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - فیلم «مکس دیوانه: جاده خشم» محصول سال۲۰۱۵ به کارگردانی جورج میلر، چهارمین قسمت این مجموعه است که ساخت آن از سال ۱۹۷۹ آغاز شد و این قسمت، در لیست درخشان‌ترین فیلم‌های اکشن تاریخ سینما قرار گرفت.

فیوریسا جاده خشم را آسفالت کرد
تصویری از سه گانه مد مکس نخست که پروژه ساخت این مجموعه از سال ۱۹۷۹ آغاز شد

مورد نادری که در آن بدلکاری‌ها، فیلمبرداری، تدوین، گروه بازیگران، کارگردانی و همه اجزای آن در یک سطح دست نیافتی در سینمای اکشن است و کمتر نمونه‌ای در تاریخ سینما مثل آن می‌توان پیدا کرد.

فیوریسا جاده خشم را آسفالت کرد
مد مکس جاده خشم

در «جاده خشم»، میلر(کارگردان) چشم‌اندازی از آینده‌ای دیستوپیایی را به تصویر کشید که در آن جنگ‌ها بر سر منابع کمیاب، بشریت را به یک موقعیت وحشیانه و قبیله‌ای سوق داده که با تکنولوژی مدرن تغذیه می‌شود.

دیستوپیایی(ویران شهری) که خودروها، کامیون‌ها و سلاح‌ها به اشیاء مرگبار تبدیل شده‌اند. در این فیلم شخصیت‌ها و طرح داستانی به صورت ممتازی ترسیم شد و در این جهان آینده‌، علی رغم اینکه نوعی وحشت از آینده در متن آن وجود دارد اما ساختار فیلک یک اکشن تمام عیار است.

فیوریسا جاده خشم را آسفالت کرد

چندی قبل «فیوروسا: حماسه مکس دیوانه»، ادامه «جاده خشم» پس از وقفه‌ای نه ساله که تولید آن توسط پاندمی کووید مختل شد، بالاخره در سینماهای سراسر جهان اکران شد.

فیلم «جاده خشم» با موفقیت در گیشه‌ و استقبال اغلب سینمادوستان و سینه‌فیلی‌ها تضمین خوبی برای ساخت «فیوروسا» بود. این فیلم در زمره مورد انتظارترین فیلم‌های سال ۲۰۲۴ قرار داشت و دنبال جدیدی برای «مدمکس» و یک پیش‌درآمد داستانی درباره منشأ این کاراکتر است، شخصیتی که توسط شارلیز ترون در«جاده خشم» خلق شد.

فیوریسا جاده خشم را آسفالت کرد

داستان فیلم از «بهشت سبز مادران »، سرزمین آباد مخفی شده‌ای در گوشه دور افتاده‌ای از صحرای جنونی آمیز و بی انتهای ترسیم شده آغاز می‌شود.

فیوریسا دخترکی تیزهوش با مایه‌های پسرانه است که یک گروه از اراذل و اوباش خشن، بهشت آنان را کشف کرده‌ و او را حین تلاش برای خرابکاری در موتورسیکلت‌های آنان می‌بینند. دسته ارازذل او را ربوده و به یک سفر طولانی در تپه‌های شنی می‌برند. در حالی که مادر او (چارلی فریزر) آن‌ها را تعقیب می‌کند تا دخترش را نجات دهد. فیوروسا در نهایت به دست دمنتوس، سردسته جنگ‌سالاران ترسناک(کریس همسورث) می‌افتد.

فیوریسا جاده خشم را آسفالت کرد
دمنتوس با بازی کریس همسورث

دمنتوس و افرادش جاه‌طلبی‌های زیادی برای تسخیر کل منطقه دارند و دژ موقت صحرا ، شهر گاز و مزرعه گلوله را مورد حمله قرار می‌دهند و موفق به کسب نتایجی می‌شوند که این حملات صرفا صحنه‌های نبرد اکشن تولید می‌کند و هیچ ارتباطی به شخصیت محوری فیلم، فیوریسا، ندارد.

این گروه خشن در نهایت مجبور می‌شوند برای تأمین سوخت با حاکم خودخوانده «ایمورتان جو» (لاچی هالم) مذاکره کنند. به عنوان بخشی از این توافق، فیوروسای جوان به طرف مقابل تحویل داده می‌شود، جایی که او به بزرگسالی می‌رسد.

بدمنی که مثل قالی کرمان است

او با ترکیبی از شانس و اراده برای بقا و پیروزی خود رشد می‌کند و ناگهان با یک پرش فصلی او را در تانکر بنزین در کنار پرتوریان جک (تام برک) می‌یابد. عاشقانه‌ای نیم‌بند میان این دو شکل می‌گیردکه به رویارویی با دمنتوس ختم می‌شود. دمنتوس مثل قالی کرمان است و با گذشت زمان هیچ تغییری نمی‌کند، بلکه قدرتمندتر و جذاب‌تر می‌شود.

فیوریسا جاده خشم را آسفالت کرد

خط روایی نخست فیلم حدود ۱۵ سال از زندگی فیوروسا را در بر می‌گیرد. این بخش از فیلم کاملا اضافه به نظر می‌رسد. در «جاده خشم» یک دقیقه از فیلم هدر نرفته بود، اما در این فیلم، میلر درگیر جزئیات ترسناک دنیای پساآخرالزمانی‌ای که می‌سازد، می‌شود.

این مسئله سبب شده، فیلم طولانی به نظر برسد. حتی با در نظر گرفتن زمانی که برای تماشای بزرگ شدن فیوروسا یا پرداختن به داستان دمنتوس صرف شده هیچ‌کدام از تیپ‌های فیلم به شخصیت تبدیل نمی‌شوند.

آن‌ها همچنان شبیه به کاراکترهای کتاب‌های مصور هستند، مانند ابرقهرمانان دنیای مارول که همیشه به عنوان انسان‌های حساس و آسیب‌پذیر به تصویر کشیده می‌شوند، شبیه ابرقهرمانانی که لباس قهرمانی بر تن ندارند و در حال نجات سیاره از خطرات کیهانی نیستند.

فیوریسا جاده خشم را آسفالت کرد

«کونان بربر» محصول (۱۹۸۲) یکی از معروف‌ترین فیلم‌های اکشن و ماجراجویی دهه ۱۹۸۰ است. فیلمی افسانه‌ای با روایتی در دوران ماقبل از تمدن،به کارگردانی جان میلیوس، با بودجه‌ای عظیم وآرنولد شوارتزنگر، قهرمان بدنسازی هفت دوره مسابقات مستر المپیا که در آن نقش محوری را ایفا می‌کرد.موضوع محوری «کونان بربر» شبیه فیلم فیوریسا انتقام بود،در محیطی کاملا وحشی، شبیه آنچه در محیط فیلم میلرشاهدآن هستیم.

ستاره اصلی فیلم، فیوریسا (آنیا تیلور-جوی) در طی طریقش، از دورانی که بزرگ شدن او را شاهد هستیم تا زمانی که آماده انتقام می‌شود ،دست کم ۵۷ دقیقه از فیلم صرف صحنه‌های اضافی می‌شود.اگر بسیاری از این بخش‌ها حذف شود، هیچ خللی به کلیت فیلم وارد نمی شود.

فیوریسا جاده خشم را آسفالت کرد

تا دقیقه ۵۷ ، نسخه کودکانه فیوریسا دختری (تقریباً) ده ساله ارائه می شود (آیلا براون). با این حال در بیشتر اوقات او در یک قفس نشسته یا مانند یک کوله‌پشتی روی موتورسیکلت افتاده است و تقریباً تمام زمان مورد اشاره سکوت کرده است.

راهبرد نگارش فیلمنامه با محوریت فیوریسا توسط میلر و نیک لاتوریس کاملا در بی‌راهه دراماتیک می‌افتد و زمان زیادی برای ساختن کاراکترفیوریسا از کودکی تا جوانی صرف شده و بخش اعظمی از فیلم صرف جدال ایمورتن جو (لاکی هالم) و تبهکار دیگری به نام ، دمنتوس (کریس همسورث) در جهانی بی‌قانون فیلم می‌شود.

فیوریسا جاده خشم را آسفالت کرد

حین نمایش رقابت دمنتوس و ایمورتن جو، او شخصیت فرعی اثر محسوب می شود. از منظر روایت‌گری، فوریوسا به عنوان یک مشاهده‌گر غیرفعال در یک اختلاف دو قطب تبهکار قرار گرفته است.

صحنه طولانی فیوروسا و جک در کامیون، که با گروهی دیوانه دائماً در حال حمله می‌جنگند، بر اساس هدفگذاری انتقامی فیلم ، نقطه اوج فیلم محسوب نمی‌شود.

در این فیلم اکشن پیدا کردن لحظات رضایت‌بخش بسیار دشوار است، زیرا چنین سکانس‌های بازتکرار دوباره لحظاتی مشابه درفیلم جاده خشم است. فیلم متکی به همین سکانس‌های تعقیب و گریز و مبارزه در مسیر کویر و جاده است و فرمول "نبرد در جاده و بیابان" از از ربودن فیوروسای کودک توسط موتورسواران آغاز می‌شود.

فیوریسا جاده خشم را آسفالت کرد

یکی از بدترین بازی‌های فیلم، حضور همسورث است. با اینکه این فیلم می‌توانست به نقطه عطفی در کارنامه و حرفه او باشد، اما در نتیجه کارکرد او را در اثر نمی‌توان جدی گرفت چون هر بار که در مقابل دوربین قرار می گیرد همان بازی سطح پایین مارولی(در فیلم ثور) را در قطب منفی روایت ارائه می‌دهد.

او ایفا کننده یک مجسمه بی جان است، حتی وقتی که او دشمنانش را به سرنوشت وحشتناکی محکوم می‌کند. این کاراکتر خرس عروسکی روی کمربند و کوله‌اش می‌بنند و این عروسک پارادوکس مدنظر فیلمساز در این شخصیت منتقل نمی‌کند.

آنیا تیلور-جوی گزینه‌ای با استعدادی است اما صورت او فاقد خطوطی است که او را به چهره و کاراکتر نسخه اصلی، یعنی فیورسا با بازی چارلیز ترون در فیلم جاده خشم نزدیک کند. نگاه‌های تند و شدید ترون در این نقش برای باورپذیرتر شدن این کاراکتر کافی است و او وارد جهان مردانه می‌کند، اما تیلورجوی نمی‌تواند شبیه یک جنگجو باشد و نمی‌توان باور کردن او قید یک دست را بزند برای اینکه از دمنتوس انتقام بگیرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 6
  • در انتظار بررسی: 4
  • غیر قابل انتشار: 1
  • IR ۱۹:۰۳ - ۱۴۰۳/۰۴/۱۰
    19 5
    شما الان از هر ۵ اثر سرگرمی تصویری یعنی بازی های ویدئویی فیلم و سریال های تولید هالیوود و سینمای غرب را ببینید یک زن و دختر بی پدر و مادر یعنی بدون ریشه خانوادگی نامشخص و احتمالا عضلانی و خشن می بینید که یک تنه جمعیت بسیاری از مردان را رهبری می کند
  • علی اصغر IR ۱۹:۳۱ - ۱۴۰۳/۰۴/۱۰
    17 12
    خب که چی واقعا این مقاله لیاقت حضور در تیتر اخبار را دارد؟
    • IR ۲۰:۴۸ - ۱۴۰۳/۰۴/۱۰
      14 1
      وقتی بدونی خیلی از دختران کودک و نوجوان و حتی بزرگسال ایرانی از این ها الگو برداری می کنند به اهمیت همین نیمچه تحلیل ها پی می بری
  • رضا IR ۲۳:۵۰ - ۱۴۰۳/۰۴/۱۰
    4 2
    بنظرم نقد فوق‌العاده ای بود.ممنونم
  • IR ۰۳:۵۶ - ۱۴۰۳/۰۴/۱۱
    6 2
    به عنوان کسی که بیش از 1 قرن تولیدات هالیوود (از 1902 و از زمان فیلم های سیاه سفید صامت) را طی 20 سال دیده می گم هالیوود از بعد سال 2010 در سیر نزولی و در بعد سال 2010 در سیر قهقرا حرکت کرد بعد از سال 2020 دیگر اکثر تولیدات هالیوود به خود مقوا تبدیل شده و این دلایل واضحی داره قبل سال 2000 , کارگردانان برجسته و پرکاری در هالیوود حضور داشتند که هدف شان ساختن فیلم های فنی و درست حسابی بود می خواستند فیلم بسازند حالا کنارش غیرمستقیم تو راستای اهداف سیاسی اجتماعی و ... دستوری هم حرکت می کردند مثلا فیلم های استالونه و اکشن های آن دوره ها واقعا فیلم بودند کنارش هم شوروی را پخمه و پلید نشان می دادند فیلم های آرنولد واقعا فیلم بودند کنارش اما شخصیت شرور داستان یک مردم ریش دار (اشاره به مسلمانان) بود یا نیروهای آلمان نازی را شرور نشان می دادند یا تحریف تاریخ سیاهان , انحرافات جنسی و ... در کناره یک فیلم قرار می گرفت شما یک فیلم فنی می دیدی که دو سکانس اروتیک هم وسطش داشت و تمام . از بعد سال 2000 , فیلم سازی فنی در هالییود به قهقرا رفت کارگردان بزرگ یکی یکی کنار رفتند یا کم کار شدند و یکسری بچه مغزخراب تو راس هالیوود قرار گرفتند که فکرشان اینطوری کار می کند که خوب درباره انواع انحرافات جنسی به شکل گل درشت یچی بسازیم حالا ژانرش مثلا تخیلی اکشن باشه کنارش هم فیلم باشه اسمشو بگذاریم فیلم سازی ! می شه اثری مثل سریال مونارک گودزیلا که هیچ بعد فنی فیلم سازی نداره جز سکانس به سکانس تبلیغ انواع انحرافات جنسی که دیگه حال خود بیننده غربی را هم بهم می زنه یا اثرات فمنیستی که قهرمانان همه زن هستند و مردها یکسری پخمه به درد نخور ! یا کارخانه تولید قهرمان که به تولید قهرمان زن پاکستانی هم رسیده ! و اثرهایی که دیگر بدل کاری و ... نداره همش انیمیشن خالص شده ! هالیوود خیلی ساله که به تولید مقوا رسیده اینو ماها می فهمیم که سنی داریم و خیلی فیلم دیدیم دهه هفتادی ها و خصوصا دهه هشتادی ها و نودی ها اما فکر می کنند فیلم سازی یعنی این ها چون با این جریان تبلیغ انواع انحرافات جنسی , فمنیسم و ... به شکل گل درشت به اسم سریال و فیلم سازی بزرگ شدن و البته هدف آن ها هم تغییر ذائقه و به گند کشیدن نوجوانان و جوانان در سرتاسر دنیاست که طبیعتا جوامع شرقی بیشتر داغون می شن خصوصا کشورهای بی برنامه در این زمینه.
  • مهدی IR ۰۸:۲۹ - ۱۴۰۳/۰۴/۱۱
    1 3
    زشت نیست برای شما که این گزارش را میگذاری بالای صفحه که بازدید بخوره؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس