مشرق - جام حذفی با تمام حرف و حدیث ها و اشک و لبخندهایش پایان یافت و به دفتر خاطرات پیوست، اما این دیدار دراماتیک نکات ریز و درشتی در دل خود داشت که اشاره کوتاهی به انها خالی از لطف نیست:
×× سکانس اول - - -> خوب
حضور یکصد هزار تماشاگر در یک روز غیرتعطیل که البته دور از ذهن هم نبود یکی از باشکوه ترین روزهای ورزشگاه پیر آزادی را به نمایش گذاشت. هرچند هزاران نفر هم با داشتن بلیت و یا بدون بلیت پشت در ماندند و تلاش انها برای دیدن بازی فینال از نزدیک به یک خاطره تلخ تبدیل شد و به قولی از اینجا رانده و از انجا مانده شدند....
البته این بازی یک نکته زیبای دیگر هم داشت که در فوتبال ایران بی نظیر به شمار می رود و آن هم مراسم اهدای مدال و کاپ قهرمانی به سبک مسابقات اروپایی بود که جای تقدیر و تشکر زیادی از سازمان لیگ و فدراسیون دارد. به امید تداوم این گونه مراسمات استاندارد و آبرومندانه...
×× سکانس دوم - - - > بد
هنوز خاطره نابینا شدن سرباز احمدی از ذهن هواداران فوتبال و به خصوص پرسپولیس و سپاهان پاک نشده است که 15 اردیبهشت 92 هم می رفت حادثه مشابهی را رقم بزند و کام فوتبال و فوتبالی ها را تلخ کند اما خوشبختانه به خیر گذشت و به چند سوختگی ختم شد؛ در اواسط بازی عده ای از هواداران دو تیم شروع به پرتاب نارنجک دستی و سنگ به سمت یکدیگر کردند!
×× سکانس سوم - - - > زشت
اما زشت ترین سکانس فینال جام حذفی و شاید یکی از زشت ترین سکانس های تاریخ فوتبال ما پس از بازی رخ داد و آن هم جایی بود که مهدی مهدوی کیا بازیکن محبوب و با اخلاق فوتبال کشورمان از مستطیل سبز خداحافظی کرد...
وداعی که از روزهای قبل درخصوص اجرای آن سناریوها نوشته شد و برنامه ریزیها صورت گرفت اما به دلایل مختلف 5 دقیقه بازی سمبلیکی که برای وی در پیش از بازی در نظر گرفته شده بود لغو شد که البته جای شکر دارد چرا که این گونه خداحافظی در شأن این اسطوره فوتبال کشورمان نبود اما آقایان از آن طرف بام افتادند و کاری زشت تر و بدتر کردند که تلخی شکست پرسپولیس در کام مهدوی کیا تلخ تر شد؛
مهدی فوتبال ما به مظلومانه ترین شکل ممکن چهارگوشه زمین را بوسید در حالی که هیچ کسی به جز یکی از تدارکات تیم وی را همراهی نمی کرد از فوتبال و هواداران ورزشگاه آزادی که بیشتر سپاهانی هم بودند! خداحافظی کرد و اگر نگوئیم لکه ننگ، لکه سیاهی در تاریخ فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس و البته هواداران قدرنشناس آنها ماند....
در تیمی که هنگام حرف زدن و متهم کردن یکدیگر آقایان گوی سبقت را از هم می ربایند و عناوین دهن پرکنی چون سرپرستی و غیره را یدک می کشند یک نفر به اصطلاح بزرگتر و یا بازیکن و یا کادرفنی مهدی را همراهی نکردند. این کار به قدری زننده بود که رویانیان و گل محمدی هم پذیرفتند و از مهدوی کیا عذرخواهی کردند اما چه سود که مهدی فوتبال ما غریبانه رفت و با ناراحتی هم اعلام کرد بازی با هامبورگ که هنوز انجام شدن یا نشدنش روی هواست را هم نمی خواهد. افسوس که مهدی هم مثل دهها بازیکن بزرگ کشور محترمانه از فوتبالی که سالها عمر خود را برای آن گذاشت نرفت...
*******
این بازی خوب و بدهای دیگری هم داشت؛ از پوشش بسیار ضعیف دوربین های تلویزیونی هنگام ضربات پنالتی که سوهان روح بینندگان شده بود گرفته تا ازدحام چندباره اتومبیل ها در اطراف ورزشگاه با وجود پارکینگ های خالی و ...
* محمدجواد قبادی
×× سکانس اول - - -> خوب
حضور یکصد هزار تماشاگر در یک روز غیرتعطیل که البته دور از ذهن هم نبود یکی از باشکوه ترین روزهای ورزشگاه پیر آزادی را به نمایش گذاشت. هرچند هزاران نفر هم با داشتن بلیت و یا بدون بلیت پشت در ماندند و تلاش انها برای دیدن بازی فینال از نزدیک به یک خاطره تلخ تبدیل شد و به قولی از اینجا رانده و از انجا مانده شدند....
البته این بازی یک نکته زیبای دیگر هم داشت که در فوتبال ایران بی نظیر به شمار می رود و آن هم مراسم اهدای مدال و کاپ قهرمانی به سبک مسابقات اروپایی بود که جای تقدیر و تشکر زیادی از سازمان لیگ و فدراسیون دارد. به امید تداوم این گونه مراسمات استاندارد و آبرومندانه...
×× سکانس دوم - - - > بد
هنوز خاطره نابینا شدن سرباز احمدی از ذهن هواداران فوتبال و به خصوص پرسپولیس و سپاهان پاک نشده است که 15 اردیبهشت 92 هم می رفت حادثه مشابهی را رقم بزند و کام فوتبال و فوتبالی ها را تلخ کند اما خوشبختانه به خیر گذشت و به چند سوختگی ختم شد؛ در اواسط بازی عده ای از هواداران دو تیم شروع به پرتاب نارنجک دستی و سنگ به سمت یکدیگر کردند!
×× سکانس سوم - - - > زشت
اما زشت ترین سکانس فینال جام حذفی و شاید یکی از زشت ترین سکانس های تاریخ فوتبال ما پس از بازی رخ داد و آن هم جایی بود که مهدی مهدوی کیا بازیکن محبوب و با اخلاق فوتبال کشورمان از مستطیل سبز خداحافظی کرد...
وداعی که از روزهای قبل درخصوص اجرای آن سناریوها نوشته شد و برنامه ریزیها صورت گرفت اما به دلایل مختلف 5 دقیقه بازی سمبلیکی که برای وی در پیش از بازی در نظر گرفته شده بود لغو شد که البته جای شکر دارد چرا که این گونه خداحافظی در شأن این اسطوره فوتبال کشورمان نبود اما آقایان از آن طرف بام افتادند و کاری زشت تر و بدتر کردند که تلخی شکست پرسپولیس در کام مهدوی کیا تلخ تر شد؛
مهدی فوتبال ما به مظلومانه ترین شکل ممکن چهارگوشه زمین را بوسید در حالی که هیچ کسی به جز یکی از تدارکات تیم وی را همراهی نمی کرد از فوتبال و هواداران ورزشگاه آزادی که بیشتر سپاهانی هم بودند! خداحافظی کرد و اگر نگوئیم لکه ننگ، لکه سیاهی در تاریخ فوتبال ایران و باشگاه پرسپولیس و البته هواداران قدرنشناس آنها ماند....
در تیمی که هنگام حرف زدن و متهم کردن یکدیگر آقایان گوی سبقت را از هم می ربایند و عناوین دهن پرکنی چون سرپرستی و غیره را یدک می کشند یک نفر به اصطلاح بزرگتر و یا بازیکن و یا کادرفنی مهدی را همراهی نکردند. این کار به قدری زننده بود که رویانیان و گل محمدی هم پذیرفتند و از مهدوی کیا عذرخواهی کردند اما چه سود که مهدی فوتبال ما غریبانه رفت و با ناراحتی هم اعلام کرد بازی با هامبورگ که هنوز انجام شدن یا نشدنش روی هواست را هم نمی خواهد. افسوس که مهدی هم مثل دهها بازیکن بزرگ کشور محترمانه از فوتبالی که سالها عمر خود را برای آن گذاشت نرفت...
*******
این بازی خوب و بدهای دیگری هم داشت؛ از پوشش بسیار ضعیف دوربین های تلویزیونی هنگام ضربات پنالتی که سوهان روح بینندگان شده بود گرفته تا ازدحام چندباره اتومبیل ها در اطراف ورزشگاه با وجود پارکینگ های خالی و ...
* محمدجواد قبادی