موج توليد و پخش سريال هاي امنيتي از پس از يازدهم سپتامبر آغاز شده و به امروز رسيده به طوريکه هنوز يک سريال از اين دست به اتمام نرسيده دو سريال ديگر آغاز مي شوند.آيا آنها مانند "24" و "سايه ها" پيشگويي هايي را با خود دارند يا اينکه مانند روبيکان و کاورت اف

مشرق - "ويل تراورز" مرد ميان سالي است آرام و منزوي. چهره اي با جذبه دارد و البته باهوشي بالاتر از معمول به نظر مي رسد. اين را مي توان از عکس العمل هاي او دريافت. محل کارش در خياباني معمولي و ساختماني قديمي است. هنوز راهرو را تمام نکرده و به دفترش نرسيده که يکي از همکارنش که دختري جوان است و بعدا مي فهميم که تازه کار و کارآموز است، جلويش سبز شده و در حل کردن جدول از او کمک مي گيرد.
دفتر ويل اتاقي است که روي ميزش را کلي برگه و پرونده گرفته است. آن قدر غرق کار است که حتي روز تولدش را فراموش کرده و اين روز را همکارش به او ياددآوري مي کند.اول صبح ويل به همراه همکارنش در اتاق جلسات جمع  مي شوند. مسئول گروه که مردي حدودا 60 ساله يا کمي بيشتر است با يک بغل پرونده وارد مي شود به هر گروهي موضوعي را اختصاص مي دهد. يکي معاملات موشکي و سلاح يک کشور در خاورميانه که بلافاصله نام ايران به ميان مي آيد، به ديگري هم موضوعي در باره پاکستان و... .
 ويل يک تحليل گر سازمان اطلاعات مرکزي آمريکا "سيا" است.آنچه خوانديد خلاصه اي از قسمت اول سريال "Rubicon" بود که اخيرا شبکه تلويزيوني AMC آمريکا اقدام به پخش آن کرده و تا امروز دوقسمت از فصل اول آن در اين کشور براي مخاطبان عرضه شده است. داستان حول شخصيت ويل تراورز مي گردد که بر روي مسائل امنيتي کار مي کند.
 ويل گوشه گير و منزوي است که البته اين از خصوصيات شخصيتي وي نيست؛ از قضا او همسر و دخترش را در جريان حمله يازده سپتامبر از دست داده است و اين ماجرا در روايتي عاطفي و با ديالوگ هايي تاثير گذار توسط همکاران او براي مخاطب گفته مي شود، همکار ويل مي گويد: "اون هميشه دير مي رسيد، اون روز مي خواست از بالا برج تجارت جهاني شهر رو نشون بده و اين يک سورپرايز بود براي خونواده اش، اون روز هم دير رسيد، وقتي از مترو بيرون اومد هواپيماي اول به برج خورده بود."داستان با اين مقدمه شروع مي شود و پيدا شدن نشانه هايي از يک اتفاق امنيتي که همچنان در قسمت اول ابعادش مبهم است، جان مي گيرد.
تقريبا همزمان با آغاز اين سريال،مجموعه ي ديگري با عنوان "Covert Affairs" از شبکه تلويزيوني "Us Network" ارائه شده است. اين سريال نيز درباره ماموري از سازمان سيا است."آني واکر" دختر ماجراجويي است که به شش زبان زنده دنيا مسلط است. واکر به کشورهاي مختلف جهان سفر کرده است، در يکي از اين سفرها با يک معلم زبان انگليسي آشنا شده و ارتباط عاشقانه اي بين اين دو برقرار مي شود، اما ناگهان و تنها پس از سه هفته، مرد بدون هيچ توضيحي تنها با يک يادداشت که"توضيحش خيلي پيچيده است، مرا فراموش کن" واکر را تنها گذاشته و ناپديد مي شود".
آني واکر مدتي را به سفرهاي خود ادامه مي دهد ولي پس از مدتي به اين فکر مي افتد که براي احساس آرامش به سازمان سيا بپيوندد. در اين سريال نيز دختر قهرمان داستان که به عنوان کار آموز در دايره "DPD"- قسمت امنيت داخلي- سازمان سيا مشغول فعاليت شده است، باهوش تر از ميزان معمول است و البته بر خلاف ويل دختري پر انرژي است. واکر يک نيروي عملياتي هر چند در تحقيقات نيز کمک مي کند.ساختار سريال "Covert Affairs" کاملا متفاوت با ساختار "Rubicon" طراحي شده است که اين تفاوت ساختار ريشه در کارکرد متفاوت و تعاريفي است که براي مخاطب اين دو سريال تعريف شده است.
 کاورت افرز سريالي فانتزي است که بر اساس سه قسمت اولي که از آن تا به حال به نمايش درآمده، به دنبال ارائه تصويري قابل لمس و حتي در برخي موارد جذاب از سازماني امنيتي مانند سي آي اي است. اين تصوير دقيقا متضاد با تصويري است که از اين سازمان در دوران جنگ سرد بوسيله رسانه هاي آمريکايي و از طريق آثار نمايشي ارائه مي شد. دليل آن هم به سياست هاي دوره جنگ سرد بر مي گردد. در سال هاي پس از جنگ جهاني و جنگ سرد تصوير ارائه از سازمان سيا بيشتر به سازمان مخوفي مي مانست که دشمنان غرب را بدون هيچ اغماضي حذف مي کرد و دربرابر سازمانهاي مخوف شرقي- که البته قدرتمند نشان دادن رقيب هم براي حفظ هميشگي دشمن لازم بود- چنين سازماني مي توانست امنيت را تامين کند. اما در سال هاي پس از جنگ سرد و بخصوص يازدهم سپتامبر با در دستور کار قرار گرفتن ديپلماسي عمومي نياز بود تا نهادهاي اطلاعاتي بتوانند به طور براي جمع آوري اطلاعات با مردم در ارتباط بوده و مردم عادي ديگر از چنين نهادهايي نترسند.
ساختارهاي امنيتي و نوع عملکردشان بايد به بخشي از زندگي معمول غربي ها در جهان پس از يازدهم سپتامبر تبديل شود. براي همين منظور است که نوعي پروژه عادي سازي نهادهاي امنيتي از طريق ساخت و انتشار آثاري از اين دست آغاز مي شود که شاخص ترين اين آثار در دهه اخير سريال هايي چون "24"،"يونيت"،"الياس" و دو سريال اخير بوده است.اما در همين ميان نيز سريال کاورت افرز براي مخاطب عمومي تر ساخته شده است؛ با توجه به ويژگي هاي نقش اول و فضاي داستان، اين اثر از ضريب سرگرم کنندگي بالاتري نسبت به "روبيکان" برخوردار است،اگر چه روبيکان نيز جذابيت هاي خاص خود را دارد و حتي در بعضي بخش ها به مراتب چه از نظر فيلمنامه و چه از نظر جاذبه بصري قوي تر ظاهر مي شود، اما روبيکان اساسا به خاطر اينکه قهرمانش يک تحليل گر است، نخبه گرا تر بوده و به همين دليل جذابيت هاي مفهومي آن بر جذابيت هاي ناشي از حادثه مي چربد.به هر حال به وضوح آشکار است که پروژه سريال هاي با محوريت فضاهاي امنيتي براي توجيه فضاي عمومي جامعه جهاني و جهت تعريف دشمن هاي جديد از بعد از حوادث يازدهم سپتامبر فعال شده و در سال هاي اخير نيز کاملا به بلوغ رسيده است. نکته مهم ديگر نيز در اين است که اين آثار ديگر تنها مخاطب اصلي غربي ندارند بلکه بلافاصله در نقاط ديگر جهان از جمله خاورميانه مخاطب پيدا کرده و مصرف مي شوند.بسياري از اين پروژه هاي رسانه اي مقدمه اي براي يک فرآيند امنيتي در منطقه پر تنش خاورميانه است و تاثيراتشان از طريق نظرسنجي ها توسط سازمان هاي اطلاعاتي غربي مورد بررسي قرار مي گيرد.
از ديگر اهدافي که در اين سريال ها مورد توجه قرار مي گيرد و البته جزء اثرات بلند مدت اين توليدات رسانه اي است اين است که به مخاطب خود مي آموزند که چطور به دنيا نگاه کنند و چه شاخصه هايي را براي شناخت دنيا در نظر بگيرد.ويل نقش اول سريال روبيکان در اين زمينه ديالوگ جالبي با رئيس خود رد و بدل مي کند، او مي گويد:"وظيفه ما اين است که به مردم بگوييم تا به چه چيزي فکر کنند" کاري که هيچ سلاحي و در هيچ جنگ گرمي نمي تواند آن را به انجام برساند؛ حتي يک ناو هواپيما بر. شايد بي وجه نبوده است که ارزش يک تحليل گر در نهادهاي اطلاعاتي آمريکا را با ارزش يک ناو هواپيما بر مقايسه کرده اند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس