گروه فرهنگی مشرق؛ در طول روز چهره های فرهنگی کشور هر کدام به فراخور جایگاهشان درباره
مشکلات، دغدغه ها و فعالیت های خود با رسانه های مختلف گفتگو می کنند. در
ادامه توجه شما را به برخی مصاحبه های انجام شده فرهنگی در روز شنبه جلب می کنیم:
برخی از کارشناسان سینمایی و به ویژه صاحبان سالنها و پردیس های سینمایی معتقدند که با وجود ویترین خوبی که سینمای ایران در جهان دارد اما تولیدات سینمای ایرانی از جهت کیفی سطح استانداردی ندارند و همین مساله اقتصاد سینمای ایران را تحت الشعاع قرار داده است. به زعم آنها فیلمها ایرانی اغلب فروش خوبی ندارند و همین مساله باعث شده است صنعت سینماداری در کشور رو به ورشکستگی باشد. مهر در نشستی به بررسی چالشهای سینماداری در ایران پرداخته که بخشی از آن را می بینیدک
*تولیدات سینمای ایران به لحاظ کیفی از سطح استاندارد مطلوب برخوردار نیستند البته این بدین معنا نیست که نیمه پر لیوان را نبینیم. سینمای ایران ویترین خوبی در حضور بین المللی دارد و آثار بسیار خوش آب و رنگی در اغلب جشنواره های معتبر بین المللی داریم که جوایز خوبی هم می برند که جایزه اسکار اصغر فرهادی از جمله جوایز ارزشمند سینمای ایران در سطح بین الملل است.
*موضوع فیلمهای ایرانی اغلب برای دنیا غریب و جدید است و با دیدن فیلم های ایرانی با یک دنیا عواطف و فرهنگ شرقی مواجه می شوند. از همین رو این موقعیت برای کشور ما که در حال حاضر در آماج تبلیغات سوء کشورهای بیگانه قرار دارد، وجود دارد که از طریق سینما بتواند این فضای سنگین را بشکند و واقعیت های جامعه ایران را منعکس کند.
*سینمای ایران سینمای نجیبی است و سینماگران ما در دنیا به خوبی شناخته شده اند اما مسئله این است با توجه به بضاعت اندکی که سینمای ایران هم در بحث تولید و هم حوزه اکران و چرخه اقتصادی دارد زمینه های شناخت این سینما آنگونه که باید برای مخاطب ایرانی ایجاد نشده است.
*متاسفانه موفقیت فیلمساز اغلب به پای مدیر وقت نوشته می شود اما به معنای واقعی چنین نیست. به کرات شنیدم که اسکار گرفتن فیلم "جدایی نادر از سیمین" را برخی از مسئولان به نفع کارنامه کاری خود مصادره کردند و در بسیاری از رسانه ها اعلام کردند که به دلیل فراهم کردن شرایط مناسب در دوران مدیریت خود بر سینما این فیلم موفق به دریافت اسکار شد.
*سینمای ایران بسیار قدرتمند است و می تواند فرهنگ ایران و ایرانی را در سطح جهان معرفی کند و از آنجا که آمریکا و کشورهای غربی به لحاظ سیاسی با ایران دشمنی دارند و خواهان انسداد فعالیت های علمی و فرهنگی ما هستند، با صنعت سینما می توان پرقدرت تر از مباحث دیگر به مقابله با این سیاستهای ضدایرانی پرداخت.
خانه سینما در حالی بازگشایی شد که روند قانونی بازگشایی آن به سرانجام نرسید و در این میان اساسنامه قانونی و همچنین اصناف قانونی پشت درهای آن ماندند. در این میان مسئولان قانونگذار نظراتی را برای بازگشایی و شیوه فعالیت رئیس جدید سازمان سینمایی و وزارت ارشاد در زمینه سینما که جذب حداکثری را قانونمند بودن می دانند و معتقدند قانون است که اجازه نمی دهد بسیاری از اختلافات به وجود آید.متن زیر بخشی از مصاحبه پژمان فر عضو کمسیون فرهنگی مجلس است
* من و مجلس، نسبت به این موضوع یک اظهار نظر جامع داریم و در ارتباط با تعطیلی و اتفاقات اخیر خانه سینما طی جلسه ای این موضوع را به طور دقیق مورد بررسی قرار خواهیم داد و مجلس هم در رابطه با این امر قطعا اظهارنظر خواهد کرد.
*نظر بنده در این باره این است که برای بازگشایی خانه سینما تصمیمی عجولانه گرفته شد و باید با صبر و حوصله و دقت بیشتری به مساله بازگشایی خانه سینما پرداخته می شد و ما هم از آقایان این خانه انتظار داشتیم که برای بازگشایی این خانه با مجلس تعامل می کردند.
*دولت و وزارت ارشاد باید این رویه را در سینمای ایران پی گیری کند. همانطور که در دولت نهم و دهم مسیرها تا حدودی درست در راه ممیزی قرار گرفته بود، امیدواریم که در دولت یازدهم هم به این امر به صورت دقیق پرداخته شود. مجلس هم در این باره آمادگی خود را برای هر گونه کمکی اعلام و نیازهای کارشناسی را مصوب می کند.
* فکر می کنم مسئولین سینمایی کشور یعنی کسانی که مجوز برای ساخت و تولید یک فیلم را صادر می کنند باید موازینی که با فرهنگ ایران تطابق دارد و مجار هستند را در نظر بگیرند تا با این دیدگاه کارگردان تولید فیلم خود را آغاز کند.
علیرضا یزدانپناه متولد 10 خرداد سال 1350 است. 15 ساله بود که وارد جبهه شد و بهعنوان یک رزمنده بسیجی جنگید. خودش میگوید با حساب دوران آموزشی مجموعاً سه ماه جبهه بودم. اما در همین ایام طی حمله شیمیایی عراق در 21 فروردین سال 66 در خرمشهر مجروح شده و الآن بیش از 26 سال است که بهعنوان جانباز 70 درصد شیمیایی با عوارض مربوط به آن دست و پنجه نرم میکند. متن زیر گوشه ای از مصاحبه وی با تسنیم است
*امروز یک خانم مسنی یک حرفی به من میزد، میگفت: شما آن زمان 15سالهات بوده است، از روی شور رفتی جبهه و از روی شعور نرفتی. گفتم: من اگر شعور جنگیدن نداشتم که شوری برایم به وجود نمیآمد. آن زمان مردم و کشور در خطر بود و من اگر آن روز نمیرفتم شما نمیتوانستید امروز با خیال راحت کنار من بنشینید و در مورد این مسائل صحبت کنید و الآن وضعیتمان بهمراتب بدتر از سوریه و افغانستان و عراق میشد.
*من بچه کاشمر هستم؛ از توابع استان خراسان رضوی و از سال 75 بهتشخیص پزشکان بنیاد به شمال رفتم و تا سال 86 در شهسوار تنکابن، تقریباً یازده سال زندگی کردم و سال 86 نیز بهتشخیص دکتر جوادی فوقتخصص قرنیه و دکتر قانعپور متخصص ریه به تهران آمدم و بهدنبال آن چشمهایم را سه بار پیوند قرنیه کردم و برای ریهام نیز کاندیدای پیوند هستم.
*حدود 12 سال در شمال بهخاطر مشکل چشمی و ریوی زندگی کردهام و الآن دکتر قانعی که فوقتخصص ریه هست گفته: ریهات به یک وضعیت بدی رسیده است. با وجود اینکه تهران آلوده است لازم است بهخاطر امکانات در تهران باشم. دکتر گفت: شما آنقدر وضعیت ریهتان وخیم است که اگر کوچکترین مشکلی پیش بیاید و به کما بروید دیگر برگشتتان خیلی سخت و غیرممکن است. روی همین حساب با وجود مشکلات آلودگی و زندگی پرهزینه مجبور به زندگی در تهران شدهایم و این یک معضل سخت هم برای ما، هم خانواده و هم شاید برای بنیاد باشد.
*من برای تهیه دارو باید یک روز نزد دکتر بروم و نسخه بگیرم و بعد از آن نسخه را به بیمه ببرم و خدمات درمانی آن را تأیید کند و باز به بنیاد شهید بروم و اگر آن داروخانه طرف قراردادشان باشد کارم راه بیفتد. شاید برای انجام آن کارها یکی دو روز طول بکشد و امثال من با ماشین عمومی مثل مترو و اتوبوس هم نمیتوانیم تردد کنیم، شاید تهیه دارو گاهی منجر به پرداخت فقط 200 هزار تومان پول آژانس شود که برای پرداخت آن فقط باید از خرج زندگی خود بکاهیم. رفتن به بنیاد، رفتن به داروخانه و امثال آن روال اذیتکننده و هزینهبری شده است که با توجه به کمیاب شدن برخی داروها تازه آیا دارو را فلان داروخانه داشته باشد یا نه. باید داروخانه به داروخانه دنبال داروی مورد نظرمان باشیم.
*ما بیرون از ایران مجروح نشدیم! ما عراقی و آمریکایی نیستیم، ما اسرائیلی نیستیم. آدم هستیم و برای این نظام و وطن و اسلام رفتیم، حالا مجروح شدهایم و اگر هم بخواهیم خودمان مشکلاتمان را حل کنیم، نمیتوانیم. چرا جانباز باید استرس تهیه دارو داشته باشد؟ وقتی هزار مشکل دیگر اعم از زندگی، خانواده، خرج بچه و ... هم دارد.
*متأسفانه هم کمکاری بنیاد در رسیدگیهاست و هم برخوردهایی که با جانبازان دارد، برای مثال از بس توهین و بدرفتاری میکنند جانباز حاضر است بمیرد اما دیگر به بنیاد شهید نرود.
طی دو سال اخیر رفتارهای خشونتباری در کشورهای منطقه از جمله بحرین، سوریه و مصر را شاهد هستیم. این اقدامات افراطی که توسط گروههای سلفی صورت میگیرد، موجی از نفرت را در جامعه اسلامی اعم از شیعه و سنی برانگیخته است. صدور فتواهای عجیب و غریب به دور از هرگونه پشتوانه عقلی و علمی توسط مفتیهای سلفی، راه را برای اقدامات غیر انسانی توسط مریدان آنها فراهم کرده است. به منظور آشنایی بیشتر با اندیشه سلفیهای تکفیری فارس گفتوگویی را با حجتالاسلام جواد ابوالقاسمی از کارشناسان شبکه جهانی ولایت ترتیب دادهایم که بخشی از آن در ادامه میآید:
* سلفی کسی است که بر روش افرادی که در گذشته تاریخ اسلام بودند و موجب قدرت گرفتن دین را فراهم آوردند، عمل میکند، اما واقعاً این افراد در عالم واقع سلفی هستند و آیا به سخنی که میگویند عمل میکنند، باید بررسی کرد.
*آن چیزی که اکنون به معنای سلفی رایج است، این است که سلفیها کسانی هستند که به معنای طرفداری از عقیده گذشتگان علمای حاضر و مسلمانان فعلی را تکفیر میکنند و به جای اینکه با دشمنان اسلام جنگ کنند، اساس درگیری و جنگ خودشان را با مسلمانان قرار دادهاند.
*اگر نقش استعمار نبود، وهابیت در عربستان قدرتی نداشت، انگلیس نیرو، پول و سلاح وهابیت را تأمین کرد و هم فرماندهان نظامی و مشاوره خود را برای آنها فرستاد، به گونهای که مدتی بعضی از وزرای دربار آل سعود اشخاص انگلیسی بودند.
*فضائل اهل بیت(ع) که اهل سنت آن را نقل کرده بودند، وهابیت تحریف کردند و فضائل را منکر میشوند، همچنین حدود جدیدی را جعل کردند، این در حالی است که بالاترین حد در شریعت اسلامی شلاق است اما وهابیون کشتن و انداختن در چرخ گوشت، زنده زنده پوست کندن و کارهای شبیه این را به عنوان حدود دینی جعل کردند.
*وهابیهای سلفی اعتقاد دارند اگر در کشورهای اسلامی گناهی صورت گیرد، تبدیل به بلاد کفر میشود و میتوان با آنها جنگید و از دیدگاه آنان هر کسی که مخالف آنها باشد، کافر است!
*هر زمانی که حاکم چیزی را مصلحت نبیند ولو در دین نباشد، باید اجرا کنند، بنابراین در شهر ریاض بانوان میتوانند آزاد بیرون بیایند و حجاب نداشته باشند، چرا که ریاض یک شهر بسته است که برای ورود و خروج از آن باید مجوز داشت، بنابراین در آن شهر میتوانید راحت باشید، زیرا خاندان حاکم آنجا حضور دارند، اما در مکه و مدینه چون مردم از اقصی نقاط جهان برای زیارت میآیند، سلفیها میخواهند یک نمونه به ظاهر اسلامی را ارائه بدهند و بگویند ما کشورمان کشور اسلامی است، پس اگر فشارها در این دو شهر مذهبی برداشته شود، آنگاه میفهمید که بیشترش ظاهرسازی است.