گروه بینالملل مشرق - "رابرت ليسي"، در كتاب خود "مملکت از درون" می گوید كه "عبد الله بن عبد العزیز"، پادشاه عربستان سعودی تا جايي كه می توانست تلاش كرد تا از مانع حمله نظامی آمريكا به عراق در سال 2003 میلادی شود، اين درحالي است كه پسر برادر و سفير او در آمریکا – شاهزاده بندر بن سلطان- به طور كامل برعكس وي عمل مي كرد.
ديويد اوتاوي، نويسنده كتاب (فرستاده پادشاه) که به زندگینامه شاهزاده بندر بن سلطان اختصاص دارد، می نویسد كه وي داراي نفوذ بدون حد و مرز در ميان نخبگان سياسي واشنگتن است و دوست صميمي رئيس جمهورهاي آمريكا ( به ويژه رئيس جمهوری سابق آمریکا، جرج بوش) بود و از سال 1991 میلادی به فعالیت های ديپلماتيك به خصوص بحران عراق و اقدام نظامی آمريكا عليه این کشور در سال 2003 پیوست. اوتاوي شاهزاده بندر بن سلطان را به عنوان یکی از اعضای مخفی و اعلام نشده در حزب جنگ نئومحافظه كاران آمريكا معرفي مي كند.
وي مي افزايد در جريان جنگ خليج در سال هاي 1990 تا 1991، "ديك چيني" و "دونالد رامسلفد" به بهترين دوستان شاهزاده بندر بن سلطان تبديل شده بودند، به طوري كه در 11 ژانويه 2003 براساس نوشته "باب وودورد"، روزنامه نگار آمريكايي، اين دو فرد، بندر را از قصد بوش براي اقدام نظامی علیه عراق حتی پيش از آنكه "كاولين پاول"، وزير امور خارجه آمريكا از این امر باخبر شود، خبردار کرده بودند.
ليسي مي گويد: شور و نشاط پس از شنيدن خبرهاي مربوط به قصد آمریکا در اقدام نظامی علیه عراق به سفير عربستان سعودی بازگشت و وي شروع به رفت و آمد ميان رياض و واشنگتن كرد. وي بدون هيچ گونه واهمه ای درباره حمله آمريكا به عراق اينگونه اظهار نظر كرد كه چرا نبايد از چنين اقدامي بهره ببريم و از این فرصت استفاده کنیم؟
نويسندگان زندگینامه شاهزاد بندر بن سلطان چهره اي اسطوره اي از وي ارائه مي كنند. از نظر آنان، او ایجاد کننده و به وجود آورنده فرصت ها نيست، بلكه يك فرصت طلب و شکارچی فرصت هاست. تصوير سوپرمنی كه مخالفان، بیش از حامیان و طرفداران از وي ارائه داده و اشاعه کرده اند، ناشي از دست داشتن بیش از حد او در حوادث خونيني بود كه در عراق، سوريه و لبنان به وي نسبت داده شده بود .. واقعيت امر اين است كه توانايي اين مرد در ارتكاب جنایت به حداكثر شرارتي می رسد که در نوع بشر مي توان آن را سراغ گرفت. وی در كنار استفاده از فرصت هاي این چنینی از حمايت هاي مالي بسیاری نیز برخوردار است.
نويسندگان زندگینامه شاهزاد بندر بن سلطان چهره اي اسطوره اي از وي ارائه مي كنند. از نظر آنان، او ایجاد کننده و به وجود آورنده فرصت ها نيست، بلكه يك فرصت طلب و شکارچی فرصت هاست. تصوير سوپرمنی كه مخالفان، بیش از حامیان و طرفداران از وي ارائه داده و اشاعه کرده اند، ناشي از دست داشتن بیش از حد او در حوادث خونيني بود كه در عراق، سوريه و لبنان به وي نسبت داده شده بود .. واقعيت امر اين است كه توانايي اين مرد در ارتكاب جنایت به حداكثر شرارتي می رسد که در نوع بشر مي توان آن را سراغ گرفت. وی در كنار استفاده از فرصت هاي این چنینی از حمايت هاي مالي بسیاری نیز برخوردار است.
وارد جزئيات زندگینامه شاهزاده بندر بن سلطان نمی شویم كه روزنامه نگاران آمريكايي به اندازه كافي درباره آن مطلب نوشته اند، اما آنچه اين روزها درباره بندر قابل توجه است، اين است مردي كه حامي جنگ عليه سوريه است، هم اکنون بخشي از چشم انداز آینده از هم پاشيده آمريكا است. آنچه در خصوص بندر بن سلطان به خصوص پس از رسیدن وي به رياست سازمان اطلاعات عربستان سعودی كه براساس تجربیات و اطلاعات سازمان اطلاعات مركزي آمريكا، سي آي اي، بنا شده، معروف شده اين است كه وي به شريكي اساسي در جنگ هاي كثيف اين كشور و این سازمان تبديل شده است.
آنچه روشن است اين است كه وي منابع مالی مورد نیاز برای اجرای بمبگذاری "بئر العبد" لبنان در سال 1985 را براساس اعترافات "باب وودوورد" در كتاب "حجاب" تامین كرد. سپس دست داشتن وي در قضيه "ايران كونترا" در سال 1987 میلادی برملا شد كه به بركناري "ويليام كيسي"، رئيس وقت سازمان سيا منتهی شد. وی در اين قضيه به تجارت اسلحه هاي كونترا در برابر كوكايين و تسهيل تجارت مواد مخدر برای قاچاقچیان این مواد متهم شد. پس از آن نوبت به مجاهدان افغان و حمایت از آنها رسید تا پس از آن دست داشتن وی در رسوایی بانك اعتماد امارات (بي سي سي آي) فاش شود.
شاهزاده بندر بن سلطان در دهه هاي هشتاد و نود قرن گذشته عنصري فعال در عمليات مخفيانه آمريكا و جنگ هاي كثيف این کشور در چين، كره شمالي، ليبي و سودان بود و شرط بندی کرده بود که می تواند، غني سازي اورانيوم ايراني ها را متوقف کند و در برابر این امر خواستار دريافت پاداشي هنگفت از سوي غرب شده بود. اما ايراني ها تلاش هاي وي را به سخره گرفتند. این موجب شد تا آمریکایی ها از ملك عبدالله بخواهند تا وي را كه نماينده و فرستاده ملك عبدالله به شمار می آمد، با شخص دیگری تغيير دهند.
اما امروز، شاهزاده بندر درگیر پرونده سوريه است و از زمان رسیدن به رياست دستگاه اطلاعات عربستان سعودی شروع به همكاري با سازمان سیا کرده و در راستا اقدام به برنامه ريزي جهت بهره برداري از گروه هاي مختلف وابسته به سازمان القاعده در جنگ عليه سوريه كرده و همان طور که در قضیه منطقه "نهر البارد" در سال 2007 میلادی، بندر حامي مالي و سازمان دهنده این قضیه بود، در قضیه سوریه نیز وی از "جبهه النصره" کمک گرفت و "ارتش آزاد سوريه" تنها سرپوشي براي عمليات تروريستي بود كه از سوي عناصر جبهه النصره صورت مي گرفت.
بندر و روایت شيميايي
در 11 سپتامبر پايگاه خبری "وورد نت ديلي" سند محرمانه اي را منتشر كرد كه از وجود سلاح هاي شيميايي در خانه هاي جهادی های سلفی بازداشت شده خبر مي داد.
اين پايگاه همچنين بيان می كرد كه به اسناد محرمانه اي دست يافته كه نشان مي دهد، ارتش آمريكا در ابتداي سال 2013، اقدام به مصادره گاز سارين از اعضاي جبهه النصره، از با نفوذترين گروه هاي مسلح فعال در سوريه كرده است.
اين اسناد فاش مي كند، گاز سارينی كه در اختیار سازمان القاعده در عراق بوده، راه به تركيه یافته که بخشی از آن در ترکیه مصادره شده بود و بخشي ديگر از آن نيز در ماه مارس گذشته عليه شهروندان و سربازان سوري در شهر حلب مورد استفاده قرار گرفته است.
اين سند در آرشيوي تحت عنوان (Not for foreign distribution) دسته بندي شده كه از سوي مركز اطلاعات ملي آمریکا وابسته سازمان اطلاعات و جاسوسی این کشور صادر شده و معروف به NGICK است كه اين پايگاه نيز نسخه اي از آن را به دست آورده بود.
اين سند فاش می كرد كه مقداري از گاز سارين توليد شده از سوي عناصر القاعده در عراق به تركيه منتقل شده كه عناصر اصلي انتقال دهنده اين گاز در پايان ماه اوت گذشته در عراق و تركيه بازداشت شدند و نيروهاي امنيتي تركيه اقدام به كشف و مصادره مقادير زيادي از گاز سارين هنگام بازرسي خانه هاي تروریست های سوري وابسته به سازمان القاعده و عضو جبهه النصره كردند. اين افراد در مناطق جنوبي آدنا و مرسيا در تركيه بازداشت شده و نيروهاي ويژه مبارزه با تروريسم تركيه آنان را بدترين دشمنان (انقلاب) سوريه ناميده و دانسته بودند.
عمليات ضبط این گازهای سارین پس از آن صورت گرفت که در ماه مارس گذشته منطقه "خان العسل" از توابع حلب در شمال سوریه مورد حمله عناصر و گروه های مسلح گرفت. در اين حمله گروه های مسلح اقدام به شليك موشكي حاوی گاز سارین از مناطقي کرده بودند كه در کنترل آنها و در نزديكي مرزهاي تركيه واقع شده بود. در اين سند مخفيانه اشاره شده بود كه منبع اين موشك مخالفان سوري بوده اند.
اين سند كه تعداد صفحات آن به 100 صفحه مي رسد، اشاره مي كند كه گاز كشنده سارين در مناطق سني نشين عراق ساخته شده و سپس براي استفاده گروه های مسلح وابسته به سازمان القاعده، از طریق تركيه به سوریه منتقل شده بود.
اين سند همچنين اتهاماتی را به فرماندهان و بازماندگان حزب بعث منحل عراق وارد کرده که با يكي از فرماندهان دستگاه هاي اطلاعاتي و نظامي کنونی عراق است و داراي ارتباطي با "عزت الدوري"، معاون سابق صدام حسین، دیکتاتوری معدوم عراق می باشد.
آنچه در اين سند مهم می نماید، اين است كه گاز سارين مورد استفاده در حمله به حلب، از سوي "عدنان الدليمي"، ژنرال سابق صنايع نظامي عراق تهیه شده و سپس در اختيار گروه های مسلح در ارتباط با حزب بعث درعراق و همچنين در ارتباط با تركيه و از طريق شهر انتاكيه در استان هاتاي در اختيار عناصر جبهه النصره و حمايت شده از سوي عربستان قرار گرفته است.
براساس اطلاعات به دست آمده، به نظر مي رسد که فرضيه دست داشتن بندر بن سلطان در حمله شيميايي به منطقه "غوطه شرقيه" با توجه به آنچه در ابتداي مطلب آمده و بيان مي كند، وي عضو مخفي حزب جنگ نومحافظه كاران و از حاميان جنگ عليه سوريه و همچنين مامور سازمان سي آي اي در همه اين ماجراها و ارتباط داشتن بندر با آن، وارد و درست است.