گروه فرهنگی مشرق- اول ذیالحجه سالروز عقد خجسته امام علی(ع) و حضرت صدیقه کبری(س) است که بقای دین اسلام را تضمین کرد. این واقعه مبارک در سال دوم هجرت به وقوع پیوست.
علی جان! شریک زندگی و دین و عشقم!
زهرایت آمده است تا دستانش را وقف نوازش روح زخمیات کند تا آثار رنجهای زندگی از خاطرت محو شود. او از طرف خدا آمده است تا در تنهاییهای مردانهات، همراهت شود. مگر نه آنکه رسول خدا(ص) فرمود: «جهاد زن، خوب همسرداری کردن است»؟
زهرای تو، نیت کرده تا در این جهاد الهی، توفیق شهادت بیابد و نزد خدای عشق روسپید شود. او هرگز از تو چیزی نخواهد خواست که تو را به سختی بیندازد و یا از توانت فراتر باشد. تا فاطمهات هست، اجازه نخواهد داد که شانههای مهربانت از اندوه بلرزد و چشمان نازنینت به اشک، تر شود.
زهرا در کنارت میماند، تا وقتی که تازیانهها میان دست او و تو فاصله بیندازد.
امام علي (ع) و ازدواج با فاطمه(س)
نبرد بدر با پيروزي مسلمانان پايان يافت و آرامشي در مدينه پديد آمد. زهرا سلام الله عليها دختر پيامبر در خانه پدر به سر مي برد. عده اي براي خواستگاري او آمدند؛ اما رسول خدا صلي الله عليه و آله نپذيرفت.
علي عليه السلام براي خواستگاري نزد محمد (ص) آمد و چنان که در کتاب هاي ويژه زندگاني فاطمه (س) آمده است، پيغمبر او را به ازدواج علي (ع) در آورد و فرمود: مرحبا و اهلا. مرداني از قريش از من رنجيدندکه چرا دخترم را به آنان ندادم. من بدان ها گفتم که اين کار به اذن خداست.
... با سعد معاذ رئيس قبيله اوس به گفتگو پرداختند و آگاهانه دريافتند که جز حضرت علي عليه السلام کسي شايستگي ازدواج با حضرت زهرا عليها السلام را ندارد و نظر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نيز به غير او نيست. از اين رو دسته جمعي در پي حضرت علي عليه السلام رفتند و سرانجام او را در باغ يکي از انصار يافتند که با شتر خود مشغول آبياري نخل ها بود. آنان روي به علي کردند و گفتند: اشراف قريش از دختر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خواستگاري کردهاند و پيامبر در پاسخ آنان گفته است که کار زهرا منوط به اذن خداست و ما اميدواريم که اگر تو (با سوابق درخشان و فضايلي که داري) از فاطمه خواستگاري کني پاسخ موافق بشنوي و اگر دارايي تو اندک باشد ما حاضريم تو را ياري کنيم.
با شنيدن اين سخنان ديدگان حضرت علي عليه السلام را اشک شوق فرا گرفت و گفت: دختر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مورد ميل و علاقه من است. اين را گفت و دست از کار کشيد و راه خانه پيامبر را، که در آن وقت نزد ام سلمه بسر ميبرد، در پيش گرفت. هنگامي که در خانه رسول اکرم را کوبيد پيامبر فورا به ام سلمه فرمود: برخيز و در را باز کن که اين کسي است که خدا و رسولش او را دوست ميدارند.
ام سلمه مي گويد: شوق شناسايي اين شخص که پيامبر او را ستود آن چنان بر من مستولي شد که وقتي برخاستم در را باز کنم نزديک بود پايم بلغزد. من در را باز کردم و حضرت علي - عليه السلام وارد شد و در محضر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نشست، اما حيا و عظمت محضر پيامبر مانع از آن بود که سخن بگويد، لذا سر به زير افکنده بود و سکوت بر مجلس حکومت ميکرد. تا اينکه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم سکوت مجلس را شکست و گفت: گويا براي کاري آمده اي؟ حضرت علي - عليه السلام در پاسخ گفت: پيوند خويشاوندي من با خاندان رسالت و ثبات و پايداريم در راه دين و جهاد و کوششم در پيشبرد اسلام بر شما روشن است. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: تو از آنچه که ميگويي بالاتر هستي. حضرت علي - عليه السلام گفت: آيا صلاح ميدانيد که فاطمه را در عقد من در آوريد؟
حضرت علي - عليه السلام در طرح پيشنهاد خود بر تقوا وسوابق درخشان خود در اسلام تکيه ميکند و از اين طريق به همگان تعليم ميدهد که ملاک برتري اين است نه زيبايي و ثروت و منصب.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم از اصل آزادي زن در انتخاب همسر استفاده کرد و در پاسخ حضرت علي - عليه السلام فرمود: پيش از شما افراد ديگري از دخترم خواستگاري کردهاند و من درخواست آنان را با دخترم در ميان نهادهام ولي در چهره او نسبت به آن افراد بي ميلي شديدي احساس کرده ام. اکنون درخواست شما را با او در ميان ميگذارم، سپس نتيجه را به شما اطلاع ميدهم.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم وارد خانه زهرا - عليها السلام - شد و او برخاست و ردا از دوش آن حضرت برداشت و کفش هايش را از پايش در آورد و پاهاي مبارکش را شست و سپس وضو ساخت و در محضرش نشست. پيامبر سخن خود را با دختر گراميش چنين آغاز کرد:
علي فرزند ابوطالب از کساني است که فضيلت و مقام او در اسلام بر ما روشن است و من از خدا خواسته بودم که تو را به عقد بهترين مخلوق خود در آورد و اکنون او به خواستگاري تو آمده است؛ در اين باره چه ميگويي؟ در اين هنگام زهرا - عليها السلام - در سکوت عميقي فرو رفت ولي چهره خود را از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم برنگرداند و کوچکترين ناراحتي در سيماي او ظاهر نشد. رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم از جاي برخاست و فرمود: «الله اکبر سکوتها اقرارها» يعني: خدا بزرگ است؛ سکوت دخترم نشانه رضاي اوست.
شروع زندگى در خانه اجاره اى
كلبه باصفا و محقر حضرت زهرا (س)خانهاى گلى بود كه دلهائى مصفا به نور خدا در آن يك زندگى مشترك را آغاز كردند. خانهاى رد ظاهر ساده و حتى اجارهاى، ولكن اعضاى آن آرمانى متعهد بر اصول اخلاقى، در محيطى پر تفاهم و عاطفى و خلاصه مالامال از معنويت و ياد خدا، خانهاى كه از عرش خدا مورد نظر و حمايت بود و دريچهاى از زمين به آسمان و از آسمان بر آن خانه دائما گشوده شده بود و اين نبود مگر به خاطر وجود انوار مقدسهاى كه در علم و عمل عالىترين مراتب كمال را با مجاهده نفسانى و انتخاب بهترين عقيده و آرمان طى مىنمودند، خانه حضرت فاطمه (س) خانهاى بود گلى اما شعاع نور آن عالمتاب شد و همه هستى را پرتوافكنى كرد.
حضرت على (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) داراى خانهى مسكونى نبودند، از اين رو حضرت على (ع) ابتدا محل سكونت همسرش را در اطاقى كه يكى از انصار در اختيارش نهاده بود و خود نيز پس از هجرت در آن ساكن بود قرار داد. پس از مدتى دو زوج جوان به خانه حارثه بن نعمان كه در محله بنىنجار قرار داشت و به خانه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم نزديك بود منتقل شدند تا اينكه حجرهاى در كنار حجرهى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله براى آنان ساخته شد و تا پايان زندگى خانوادگىشان در آنجا ساكن بودند.
وضعيت ساختمانى اين خانه كه در اختيار حضرت على (ع) و حضرت زهرا (س) قرار گرفت خانه مسكونى مجللى نبود، بلكه اطاقى گلين بود كه سقف آن را با چوب خرما و حصير پوشانده و آن را گلاندود كرده بودند. فاصله سقف آن از كف به اندازهاى بود كه دست به راحتى به سقف مىرسيد. آرى اين بود كلبه حضرت زهرا (س) كه از صفايش تور خدا جلوهگر بود.
خداوند در قرآن پيرامون معنويت و فضيلت ايشان فرموده: يعنى در خانههايى (چون خانه انبياء) خدا رخصت داده كه آنجا رفعت يابد و در آن ذكر نام خدا شود و صبح و شام تسبيح و تقديس ذات پاك او كنند. وقتى اين آيه نازل شد، ابوبكر از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پرسيد: آيا خانه حضرت فاطمه و حضرت على (ع) از اين خانههاست؟ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: بله، خانه آنان از بافضيلتترين اين خانههاست.
جهيزيه و لوازم خانه حضرت زهرا (س)
پيامبر گرامى رو به امير مؤمنان كرد و فرمود: آيا چيزى از امكانات مالى و اقتصادى براى ازدواج در اختيار دارد؟
آن حضرت پاسخ داد: پدر و مادرم فدايت باد! به خداى سوگند شرايط اقتصادى من بر شما پوشيده نيست. همهى ثروت من در حال حاضر يك شمشير ستم سوز است و يك زره براى جهاد و يك شتر آبكش براى كسب و كار.
آرى! اين دارايى على عليهالسلام است و اين تمامى امكانات مالى و اقتصادى اوست كه مىخواهد با دخت يگانهى پيامبر پيمان زندگى ببندد.
پيامبر گرامى در برابر صداقت و جوانمردى وصفناپذير امير مؤمنان در اوج كرامت و بزرگوارى فرمود: على جان! اما در مورد شمشيرت نظرم اين است كه شما به او نيازمندى تا بوسيلهى آن در راه خدا و دفاع از حقوق و امنيت انسانها به جهاد برخيزى و دشمنان تجاوز كار خدا را سر جايشان بنشانى. در مورد شترت نيز نظرم اين است كه آن هم وسيلهى كار و درآمد توست. بوسيلهى آن، هم نخلستانت را آب مىدهى و براى خانوادهات هزينهى زندگى فراهم مىآورى و هم زاد و توشهى سفرت را جابجا مىنمايى. پس از تعيين زرهى حضرت على عليهالسلام به عنوان مهريه حضرت زهرا (س) حضرت رسول اكرم فرمودند: اما من دخت فرزانهام را به ازدواج تو در خواهم آورد و در برابر اين پيمان براى زندگى مشترك و به نشان صفا و صداقت، اينك زرهات را بفروش و پول آن را بياور تا ترتيب اين كار را بدهم.
امير مؤمنان به دستور پيامبر به بازار شتافت و زره مورد اشاره را به حدود پانصد درهم فروخت و پول آن را به پيشواى بزرگ توحيد و آزادگى تقديم داشت.
بعد از آنكه اميرالمؤمنين عليهالسلام سپر جنگ خود را به پانصد درهم فروختند و مهريه حضرت زهرا قرار دادند مبلغ آنرا به رسول اكرم دادند:
امام صادق عليهالسلام در ضمن روايتى مىفرمايد: رسول خدا درهمها را در دامنش ريخت و مشتى از آن را كه شصت و سه يا شصت و شش درهم مىشد به امايمن داد تا لوازم خانه خريدارى كند، مشتى ديگر را به اسماء بنت عميس داد تا عطر و گلاب بخرد، و مشتى را به امسلمه داد تا غذا تهيه كند و عمار و ابوبكر و بلال را براى خريد چيزهائى فرستاد كه براى خود حضرت زهرا لازم بود، كه از جمله وسائلى كه براى براى حضرت خريدارى شد اقلام ذيل بود:
1- يك پيراهن به هفت درهم.
2- يك روسرى به چهار درهم.
3- قطيفه سياه خيبرى.
4- تختخواب با روتختى
5- دو دست رختخواب از پارچه مصرى كه محتواى يكى از آن دو ليف خرما و ديگرى پشم گوسفند بود.
6- چهار پشتى از پشم طائف با محتوائى از گياهى به نام اذخر.
7- پردهاى از پشم
8- حصيرى هجرى
9- آسياى دستى
10- دلوى چرمى
11- ظرفى مسى براى درست كردن حناء
12- كاسهاى براى شير
13- ظرفى براى آب
14- آفتابهاى قيراندود
15- سبوئى سبز رنگ
16- دو كوزه سفالى
17- فرشى از پوست
18- عبائى قطوانى
19- مشك آب.
درسهايي از ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علي (ع) براي خانوادهها
از ماجراي ازدواج حضرت عليعليهالسلام و حضرت فاطمهعليهماالسلام نکات بسيار جالبي را ميآموزيم که اگر خواهان سعادتيم و پيروي راستين اسلام، بايستي تا مرز توان تلاش کنيم تا مراحل اول ازدواج بر مبناي صحيحي صورت گيرد، و دوم آنکه ساده زيستي در تمام شوون زندگي جامعه و بخصوص ازدواج راه يابد، و گرنه قيد و بندهاي اجتماعي در امر ازدواج که بيشتر نشأت گرفته از فرهنگ غير اسلامي و يا ساخته و پرداخته ي ذهنهاي کوتاه مادي و اشرافي است چون غل و زنجير بر دست و پاي جوانان و والدين آنها ميافتد و هر روز اين غل و زنجير بزرگتر و سنگينتر ميشود، تا جايي که امکان هر نوع حرکت صحيحي را ميگيرد و حيات جامعه را به سوي نابودي ميکشاند، و بر فساد و نابسامانيهاي رواني و مشکلات اخلاقي ميافزايد.
درسهائي که از ازدواج حضرت علي و فاطمه زهرا عليهماالسلام ميگيريم از اين قرار است:
1- کفو و همتا بودن
يکي از اصول اساسي و رازهاي موفقيت ازدواج، کفو و همتا بودن دختر و پسر با هم است، زيرا تنها در صورت همتا و همشأن بودن دو زوج است که درک متقابل آنان از يکديگر امکانپذير است.
برخي تصور ميکنند کفويت تنها به شرائط ظاهري از قبيل مسائل نژادي و يا وضعيت مادي و رفاهي بستگي دارد. در صورتي که چنين نيست، بلکه همتايي و هم سوئي آرمانها، خواستها و تمايلات روحي و رواني افراد، ميزان آگاهيهاي علمي و ديني و ميزان تعهد عملي به مکتب و مذهب، و ارزش نهادن به ويژگيهاي اخلاقي و فرهنگي است.
اگر مسئله همتايي نبود، بدون ترديد دختران زيبايي در مدينه بودند که از ازدواج با حضرت علي عليهالسلام خرسند ميشدند. اما او حتي از آنان خواستگاري هم نکرد و براي حضرت فاطمه عليهماالسلام نيز خواستگاران فراواني بودند امّا حضرت فاطمه عليهماالسلام و پيامبرصليالله عليه وآله به اين وصلتها راضي نشدند تنها حضرت فاطمه عليهماالسلام و روح والاي او بود که زيباييها و شکوه معنوي حضرت عليعليهالسلام را درک ميکرد . در اين مورد پيامبر اکرم صليالله عليه وآله فرمودند: اگر خدا علي را نميآفريد براي فاطمه کفو و همتايي وجود نداشت.
2- خواستگاري بدون واسطه
خواستگاري بدون هيچ تشريفات و حضور واسطه انجام شد و حضرت عليعليهالسلام شخصاً به خواستگاري حضرت فاطمه عليهماالسلام از پيامبر صليالله عليه وآله اقدام نمود.
3- شرط اول : رضايت دختر
پيامبر گرامي صليالله عليه وآله بدون رضايت دخترش حضرت فاطمه عليهاالسلام به خواستگار پاسخ مثبت نداد.
4- قناعت
در تهيه جهيزيه به ضروريترين و ابتدائيترين وسائل زندگي در آن عصر بسنده شد، از سيرت پيامبر اسلام صليالله عليه وآله ميآموزيم که بايستي در الگوي مصرف تجديد نظر کنيم و در زندگي فناپذير و زودگذر دنيا به حداقل ممکن قناعت ورزيم تا از گذرگاه پرهياهوي زندگي سبکبار بگذريم و تن به بردگي اين و آن ندهيم.
مگر حضرت فاطمه عليهاالسلام دختر پيامبر صليالله عليه وآله رهبر بينظير مسلمانان نبود؟ مگر از نژاد بنيهاشم يعني اصيلترين و شريفترين تيرههاي عرب به حساب نميآمد؟ مگر مادرش حضرت خديجه عليهماالسلام ثروتمندترين زن عرب در عصر خويش نبود؟ مگر از همه جهات علمي فردي آگاهتر و انديشمندتر از همگان نبود؟ مگر پيامبر گرامي اسلام صليالله عليه وآله نميتوانست جهيزيه زيادي را همراه دخترش کند؟
پاسخ همه اين سوالات «مثبت» است اما منش و روش پيامبر عظيم الشأن اسلام صليالله عليه وآله و خاندانش بر ساده زيستي استوار است.
متأسفانه در برخي خانوادهها به خصوص قشر مرفه جامعه جهيزيه دخترانشان نمايشگاه بينالمللي کاملي است از لوازم خانگي داخلي و خارجي که برقش چشمهاي ظاهربين را خيره ميکند.
5- مهيا کردن خانه براي ورود عروس
اکنون ببينيم علي بن ابيطالب عليهالسلام شهسوار اسلام و محبوبترين مردان و نزديکترين آنان در نزد خدا و رسول خدا چه داشت و چه تهيه کرد:
ابن شهر آشوب در مناقب نقل ميکند: که حضرت عليعليهالسلام نيز اتاق خود را براي عروسي آماده کرد. بدين ترتيب که:
ابتدا مقداري ماسه کف اطاق پهن کرد و چوبي هم تهيه نمود به دو طرف اتاق وصل کرد تا لباسهاي خود را روي آن بيندازد، و يک پوست گوسفند هم کف اتاق انداخت، و يک بالش نيز که داخلش را از ليف خرما پر کرده بودند در آنجا نهاد.
انفاق حضرت زهرا (س) در شب عروسى
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم در عروسى زهرا (س) يك دست پيراهن نو به زهرا داده بود تا در شب عروسى بپوشد، هنگامى كه فاطمه به خانه زفاف رفت، بر سجاده عبادت خود نشسته بود و با خدا مناجات مىكرد، ناگاه مستمندى به در خانه فاطمه آمد و با صداى بلند گفت: «از در خانه نبوت يك پيراهن كهنه مىخواهم».
فاطمه (س) در آن وقت دو پيراهن داشت، يكى كهنه و ديگرى نو، خواست پيراهن كهنه را طبق تقاضاى فقير، به او بدهد، ناگاه به ياد اين آيه (92 آلعمران) افتاد كه مىفرمايد: «هرگز به حقيقت نيكوكارى نمىرسيد مگر آنچه را دوست داريد انفاق كنيد».
حضرت زهرا (س) كه مىدانست پيراهن نو را بيشتر دوست دارد، به اين آيه عمل كرد و پيراهن نو را به فقير داد.
فرداى آن شب هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم پيراهن كهنه را در تن او ديد. پرسيد: «چرا پيراهن نو را نپوشيدهاى؟ حضرت زهرا عليهاالسلام عرض كرد: آن را به فقير دادم.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: «اگر پيراهن نو را براى شوهرت مىپوشيدى بهتر و مناسبتر بود».
فاطمه (س) عرض كرد: اين روش را از شما آموختهام، در آن هنگام كه مادرم خديجه همسر شما گرديد، همه اموال خود را در راه شما به تهىدستان بخشيد، كار به جايى رسيد كه فقيرى به در خانه شما آمد و تقاضاى لباس كرد، در خانه لباسى وجود نداشت، شما پيراهن خود را از تن بيرون آورده و به او دادى، از اين رو اين آيه (29/ اسراء) نازل شد: «و بيش از حد دستت را مگشا تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كرا فرومانى».
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم تحت تأثير محبتها و خلوص دخترش زهرا (س) قرار گرفت قطرههاى اشك از چشمانش سرازير شد، فاطمه (س) را به نشانه محبت به سينهاش چسبانيد.
خطبه پيامبر (ص) در عقد حضرت زهرا (س)
الحمدلله المحمود بنعمته المعبود بقدرته، المطاع لسلطانه، المرعوب من عذابه المرغوب اليه فيما عنده النافذ امره فى سمائه و ارضه، الذى خلق الخلق بقدرته و ميزهم بحكمته و احكمهم بعزته، و اعزهم بدينه و اكرمهم بنبيه محمد ثم ان الله عز و جل قد جعل المصاهره نسبا لاحقا و امرا مفترضا نسخ بها الاثام و اوشح بها الارحام و الزمها الانام فقال عز و جل و هو الذى خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا و كان ربك قديرا فامر الله يجرى قضائه و قضائه يجرى الى قدره و قدره يجرى الى اجله فلكل قضاء قدر، و لكل اجل كتاب يمحو الله ما يشاء و يثبت و عنده امالكتاب.
ثم ان الله تعالى امرنى ان ازوج فاطمه من على و قد زوجته على اربعماه مثقال فضه، ارضيت يا على؟ فقال على: رضيت عن الله و عن رسوله، فقال (ص) جمع الله شملكما و اسعد جدكما و بارك عليكما و اخرج منكما كثيراً طيباً.
سپاس خداوندى را سزاوار است كه بندگان را به نعمت عبوديت مقرب داشت و به قدرت اطاعت مكرم فرمود و به سلطنت و صولت مطيع و منقاد ساخت و به عذاب و نعمت بيمناك فرمود خدايى كه امرش در آسمانها و زمين نافذ است، خداوندى كه موجودات را به قدرت خود آفريد، و به حكمت خود از هم متمايز و مشخص فرمود و به عزت ايمان رشته شخصيت آنها را مستحكم و به دين و فضيلت گرامى داشت و به نبوت محمد (ص) بر آنها منت نهاد.
آن خدايى كه مصاهرت و دامادى را سبب خويشاوندى قرار داد و بدين وسيله افراد و اقوام را به هم ملحق فرموده و الفت داد و امر فرمود اين فريضه را همه اطاعت كنند و از سنتهاى خداوندى خويش قرار داد و با اين دستور، آثار بتپرستى را محو و معدوم كرد و ارحام مادران را به ازدواج و دامادى زينت داد و مردم را به اين دستور و اجراى آن ملزم كرد.
آنگاه فرمود: خداوند عزوجل آن خالقى است كه بشر را از آب خلق فرمود و ميانشان سبب و نسب قرار داد و پروردگارت توانا است.
پس فرمان خداست كه قضايش را اجرا مىكند، و قضاى او است كه بر قدرش جارى مىگردد و قدرش به سوى اجلى روانه مىشود و براى هر اجلى كتابى است با اين همه اختيار كل به طور مطلق در دست او است آنچه را بخواهد محو يا اثبات مىكند و نزد او است امالكتاب (لوح محفوظ) سپس فرمود: پروردگار عالم مرا امر كرد كه تزويج كنم فاطمه را به على، و هماكنون به قصد انشاء و به امر حق، فاطمه را به عقد ازدواج على درآوردم به مهر چهارصد مثقال نقره.
آنگاه رو كرد به على (ع) و فرمود: يا على آيا راضى هستى؟ على (ع) از جاى خود برخاست گفت: از خدا راضى و از رسول او خشنودم. پس از آن رسول خدا (ص) در حق آنها دعا كرد و گفت: خداوند مشكلات شما را برطرف نمايد. و شما را خوشبخت كرده و سعادتمند گرداند، و بر شما مبارك باد اين ازدواج با ميمنت، و فرزندان پاك و پاكيزه از شما به عمل آيد. آنگاه از منبر بزير آمد و فرمود: انما انا بشر مثلكم اتزوج فيكم و ازوجكم الا فاطمه فان تزويجها من السماء خطبة.
من يك نفر همانند شما هستم به شما زن مىدهم و از شما زن مىگيرم جز فاطمه كه تزويج او در آسمان انجام گرفته است.
*****
علی جان! شریک زندگی و دین و عشقم!
زهرایت آمده است تا دستانش را وقف نوازش روح زخمیات کند تا آثار رنجهای زندگی از خاطرت محو شود. او از طرف خدا آمده است تا در تنهاییهای مردانهات، همراهت شود. مگر نه آنکه رسول خدا(ص) فرمود: «جهاد زن، خوب همسرداری کردن است»؟
زهرای تو، نیت کرده تا در این جهاد الهی، توفیق شهادت بیابد و نزد خدای عشق روسپید شود. او هرگز از تو چیزی نخواهد خواست که تو را به سختی بیندازد و یا از توانت فراتر باشد. تا فاطمهات هست، اجازه نخواهد داد که شانههای مهربانت از اندوه بلرزد و چشمان نازنینت به اشک، تر شود.
زهرا در کنارت میماند، تا وقتی که تازیانهها میان دست او و تو فاصله بیندازد.
امام علي (ع) و ازدواج با فاطمه(س)
نبرد بدر با پيروزي مسلمانان پايان يافت و آرامشي در مدينه پديد آمد. زهرا سلام الله عليها دختر پيامبر در خانه پدر به سر مي برد. عده اي براي خواستگاري او آمدند؛ اما رسول خدا صلي الله عليه و آله نپذيرفت.
علي عليه السلام براي خواستگاري نزد محمد (ص) آمد و چنان که در کتاب هاي ويژه زندگاني فاطمه (س) آمده است، پيغمبر او را به ازدواج علي (ع) در آورد و فرمود: مرحبا و اهلا. مرداني از قريش از من رنجيدندکه چرا دخترم را به آنان ندادم. من بدان ها گفتم که اين کار به اذن خداست.
... با سعد معاذ رئيس قبيله اوس به گفتگو پرداختند و آگاهانه دريافتند که جز حضرت علي عليه السلام کسي شايستگي ازدواج با حضرت زهرا عليها السلام را ندارد و نظر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نيز به غير او نيست. از اين رو دسته جمعي در پي حضرت علي عليه السلام رفتند و سرانجام او را در باغ يکي از انصار يافتند که با شتر خود مشغول آبياري نخل ها بود. آنان روي به علي کردند و گفتند: اشراف قريش از دختر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم خواستگاري کردهاند و پيامبر در پاسخ آنان گفته است که کار زهرا منوط به اذن خداست و ما اميدواريم که اگر تو (با سوابق درخشان و فضايلي که داري) از فاطمه خواستگاري کني پاسخ موافق بشنوي و اگر دارايي تو اندک باشد ما حاضريم تو را ياري کنيم.
با شنيدن اين سخنان ديدگان حضرت علي عليه السلام را اشک شوق فرا گرفت و گفت: دختر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مورد ميل و علاقه من است. اين را گفت و دست از کار کشيد و راه خانه پيامبر را، که در آن وقت نزد ام سلمه بسر ميبرد، در پيش گرفت. هنگامي که در خانه رسول اکرم را کوبيد پيامبر فورا به ام سلمه فرمود: برخيز و در را باز کن که اين کسي است که خدا و رسولش او را دوست ميدارند.
حضرت علي - عليه السلام در طرح پيشنهاد خود بر تقوا وسوابق درخشان خود در اسلام تکيه ميکند و از اين طريق به همگان تعليم ميدهد که ملاک برتري اين است نه زيبايي و ثروت و منصب.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم از اصل آزادي زن در انتخاب همسر استفاده کرد و در پاسخ حضرت علي - عليه السلام فرمود: پيش از شما افراد ديگري از دخترم خواستگاري کردهاند و من درخواست آنان را با دخترم در ميان نهادهام ولي در چهره او نسبت به آن افراد بي ميلي شديدي احساس کرده ام. اکنون درخواست شما را با او در ميان ميگذارم، سپس نتيجه را به شما اطلاع ميدهم.
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم وارد خانه زهرا - عليها السلام - شد و او برخاست و ردا از دوش آن حضرت برداشت و کفش هايش را از پايش در آورد و پاهاي مبارکش را شست و سپس وضو ساخت و در محضرش نشست. پيامبر سخن خود را با دختر گراميش چنين آغاز کرد:
علي فرزند ابوطالب از کساني است که فضيلت و مقام او در اسلام بر ما روشن است و من از خدا خواسته بودم که تو را به عقد بهترين مخلوق خود در آورد و اکنون او به خواستگاري تو آمده است؛ در اين باره چه ميگويي؟ در اين هنگام زهرا - عليها السلام - در سکوت عميقي فرو رفت ولي چهره خود را از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم برنگرداند و کوچکترين ناراحتي در سيماي او ظاهر نشد. رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم از جاي برخاست و فرمود: «الله اکبر سکوتها اقرارها» يعني: خدا بزرگ است؛ سکوت دخترم نشانه رضاي اوست.
شروع زندگى در خانه اجاره اى
كلبه باصفا و محقر حضرت زهرا (س)خانهاى گلى بود كه دلهائى مصفا به نور خدا در آن يك زندگى مشترك را آغاز كردند. خانهاى رد ظاهر ساده و حتى اجارهاى، ولكن اعضاى آن آرمانى متعهد بر اصول اخلاقى، در محيطى پر تفاهم و عاطفى و خلاصه مالامال از معنويت و ياد خدا، خانهاى كه از عرش خدا مورد نظر و حمايت بود و دريچهاى از زمين به آسمان و از آسمان بر آن خانه دائما گشوده شده بود و اين نبود مگر به خاطر وجود انوار مقدسهاى كه در علم و عمل عالىترين مراتب كمال را با مجاهده نفسانى و انتخاب بهترين عقيده و آرمان طى مىنمودند، خانه حضرت فاطمه (س) خانهاى بود گلى اما شعاع نور آن عالمتاب شد و همه هستى را پرتوافكنى كرد.
حضرت على (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) داراى خانهى مسكونى نبودند، از اين رو حضرت على (ع) ابتدا محل سكونت همسرش را در اطاقى كه يكى از انصار در اختيارش نهاده بود و خود نيز پس از هجرت در آن ساكن بود قرار داد. پس از مدتى دو زوج جوان به خانه حارثه بن نعمان كه در محله بنىنجار قرار داشت و به خانه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم نزديك بود منتقل شدند تا اينكه حجرهاى در كنار حجرهى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله براى آنان ساخته شد و تا پايان زندگى خانوادگىشان در آنجا ساكن بودند.
وضعيت ساختمانى اين خانه كه در اختيار حضرت على (ع) و حضرت زهرا (س) قرار گرفت خانه مسكونى مجللى نبود، بلكه اطاقى گلين بود كه سقف آن را با چوب خرما و حصير پوشانده و آن را گلاندود كرده بودند. فاصله سقف آن از كف به اندازهاى بود كه دست به راحتى به سقف مىرسيد. آرى اين بود كلبه حضرت زهرا (س) كه از صفايش تور خدا جلوهگر بود.
خداوند در قرآن پيرامون معنويت و فضيلت ايشان فرموده: يعنى در خانههايى (چون خانه انبياء) خدا رخصت داده كه آنجا رفعت يابد و در آن ذكر نام خدا شود و صبح و شام تسبيح و تقديس ذات پاك او كنند. وقتى اين آيه نازل شد، ابوبكر از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله پرسيد: آيا خانه حضرت فاطمه و حضرت على (ع) از اين خانههاست؟ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمودند: بله، خانه آنان از بافضيلتترين اين خانههاست.
پيامبر گرامى رو به امير مؤمنان كرد و فرمود: آيا چيزى از امكانات مالى و اقتصادى براى ازدواج در اختيار دارد؟
آن حضرت پاسخ داد: پدر و مادرم فدايت باد! به خداى سوگند شرايط اقتصادى من بر شما پوشيده نيست. همهى ثروت من در حال حاضر يك شمشير ستم سوز است و يك زره براى جهاد و يك شتر آبكش براى كسب و كار.
آرى! اين دارايى على عليهالسلام است و اين تمامى امكانات مالى و اقتصادى اوست كه مىخواهد با دخت يگانهى پيامبر پيمان زندگى ببندد.
پيامبر گرامى در برابر صداقت و جوانمردى وصفناپذير امير مؤمنان در اوج كرامت و بزرگوارى فرمود: على جان! اما در مورد شمشيرت نظرم اين است كه شما به او نيازمندى تا بوسيلهى آن در راه خدا و دفاع از حقوق و امنيت انسانها به جهاد برخيزى و دشمنان تجاوز كار خدا را سر جايشان بنشانى. در مورد شترت نيز نظرم اين است كه آن هم وسيلهى كار و درآمد توست. بوسيلهى آن، هم نخلستانت را آب مىدهى و براى خانوادهات هزينهى زندگى فراهم مىآورى و هم زاد و توشهى سفرت را جابجا مىنمايى. پس از تعيين زرهى حضرت على عليهالسلام به عنوان مهريه حضرت زهرا (س) حضرت رسول اكرم فرمودند: اما من دخت فرزانهام را به ازدواج تو در خواهم آورد و در برابر اين پيمان براى زندگى مشترك و به نشان صفا و صداقت، اينك زرهات را بفروش و پول آن را بياور تا ترتيب اين كار را بدهم.
امير مؤمنان به دستور پيامبر به بازار شتافت و زره مورد اشاره را به حدود پانصد درهم فروخت و پول آن را به پيشواى بزرگ توحيد و آزادگى تقديم داشت.
بعد از آنكه اميرالمؤمنين عليهالسلام سپر جنگ خود را به پانصد درهم فروختند و مهريه حضرت زهرا قرار دادند مبلغ آنرا به رسول اكرم دادند:
امام صادق عليهالسلام در ضمن روايتى مىفرمايد: رسول خدا درهمها را در دامنش ريخت و مشتى از آن را كه شصت و سه يا شصت و شش درهم مىشد به امايمن داد تا لوازم خانه خريدارى كند، مشتى ديگر را به اسماء بنت عميس داد تا عطر و گلاب بخرد، و مشتى را به امسلمه داد تا غذا تهيه كند و عمار و ابوبكر و بلال را براى خريد چيزهائى فرستاد كه براى خود حضرت زهرا لازم بود، كه از جمله وسائلى كه براى براى حضرت خريدارى شد اقلام ذيل بود:
1- يك پيراهن به هفت درهم.
2- يك روسرى به چهار درهم.
3- قطيفه سياه خيبرى.
4- تختخواب با روتختى
5- دو دست رختخواب از پارچه مصرى كه محتواى يكى از آن دو ليف خرما و ديگرى پشم گوسفند بود.
6- چهار پشتى از پشم طائف با محتوائى از گياهى به نام اذخر.
7- پردهاى از پشم
8- حصيرى هجرى
9- آسياى دستى
10- دلوى چرمى
11- ظرفى مسى براى درست كردن حناء
12- كاسهاى براى شير
13- ظرفى براى آب
14- آفتابهاى قيراندود
15- سبوئى سبز رنگ
16- دو كوزه سفالى
17- فرشى از پوست
18- عبائى قطوانى
19- مشك آب.
درسهايي از ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علي (ع) براي خانوادهها
از ماجراي ازدواج حضرت عليعليهالسلام و حضرت فاطمهعليهماالسلام نکات بسيار جالبي را ميآموزيم که اگر خواهان سعادتيم و پيروي راستين اسلام، بايستي تا مرز توان تلاش کنيم تا مراحل اول ازدواج بر مبناي صحيحي صورت گيرد، و دوم آنکه ساده زيستي در تمام شوون زندگي جامعه و بخصوص ازدواج راه يابد، و گرنه قيد و بندهاي اجتماعي در امر ازدواج که بيشتر نشأت گرفته از فرهنگ غير اسلامي و يا ساخته و پرداخته ي ذهنهاي کوتاه مادي و اشرافي است چون غل و زنجير بر دست و پاي جوانان و والدين آنها ميافتد و هر روز اين غل و زنجير بزرگتر و سنگينتر ميشود، تا جايي که امکان هر نوع حرکت صحيحي را ميگيرد و حيات جامعه را به سوي نابودي ميکشاند، و بر فساد و نابسامانيهاي رواني و مشکلات اخلاقي ميافزايد.
درسهائي که از ازدواج حضرت علي و فاطمه زهرا عليهماالسلام ميگيريم از اين قرار است:
1- کفو و همتا بودن
يکي از اصول اساسي و رازهاي موفقيت ازدواج، کفو و همتا بودن دختر و پسر با هم است، زيرا تنها در صورت همتا و همشأن بودن دو زوج است که درک متقابل آنان از يکديگر امکانپذير است.
برخي تصور ميکنند کفويت تنها به شرائط ظاهري از قبيل مسائل نژادي و يا وضعيت مادي و رفاهي بستگي دارد. در صورتي که چنين نيست، بلکه همتايي و هم سوئي آرمانها، خواستها و تمايلات روحي و رواني افراد، ميزان آگاهيهاي علمي و ديني و ميزان تعهد عملي به مکتب و مذهب، و ارزش نهادن به ويژگيهاي اخلاقي و فرهنگي است.
اگر مسئله همتايي نبود، بدون ترديد دختران زيبايي در مدينه بودند که از ازدواج با حضرت علي عليهالسلام خرسند ميشدند. اما او حتي از آنان خواستگاري هم نکرد و براي حضرت فاطمه عليهماالسلام نيز خواستگاران فراواني بودند امّا حضرت فاطمه عليهماالسلام و پيامبرصليالله عليه وآله به اين وصلتها راضي نشدند تنها حضرت فاطمه عليهماالسلام و روح والاي او بود که زيباييها و شکوه معنوي حضرت عليعليهالسلام را درک ميکرد . در اين مورد پيامبر اکرم صليالله عليه وآله فرمودند: اگر خدا علي را نميآفريد براي فاطمه کفو و همتايي وجود نداشت.
2- خواستگاري بدون واسطه
خواستگاري بدون هيچ تشريفات و حضور واسطه انجام شد و حضرت عليعليهالسلام شخصاً به خواستگاري حضرت فاطمه عليهماالسلام از پيامبر صليالله عليه وآله اقدام نمود.
3- شرط اول : رضايت دختر
پيامبر گرامي صليالله عليه وآله بدون رضايت دخترش حضرت فاطمه عليهاالسلام به خواستگار پاسخ مثبت نداد.
4- قناعت
در تهيه جهيزيه به ضروريترين و ابتدائيترين وسائل زندگي در آن عصر بسنده شد، از سيرت پيامبر اسلام صليالله عليه وآله ميآموزيم که بايستي در الگوي مصرف تجديد نظر کنيم و در زندگي فناپذير و زودگذر دنيا به حداقل ممکن قناعت ورزيم تا از گذرگاه پرهياهوي زندگي سبکبار بگذريم و تن به بردگي اين و آن ندهيم.
مگر حضرت فاطمه عليهاالسلام دختر پيامبر صليالله عليه وآله رهبر بينظير مسلمانان نبود؟ مگر از نژاد بنيهاشم يعني اصيلترين و شريفترين تيرههاي عرب به حساب نميآمد؟ مگر مادرش حضرت خديجه عليهماالسلام ثروتمندترين زن عرب در عصر خويش نبود؟ مگر از همه جهات علمي فردي آگاهتر و انديشمندتر از همگان نبود؟ مگر پيامبر گرامي اسلام صليالله عليه وآله نميتوانست جهيزيه زيادي را همراه دخترش کند؟
پاسخ همه اين سوالات «مثبت» است اما منش و روش پيامبر عظيم الشأن اسلام صليالله عليه وآله و خاندانش بر ساده زيستي استوار است.
متأسفانه در برخي خانوادهها به خصوص قشر مرفه جامعه جهيزيه دخترانشان نمايشگاه بينالمللي کاملي است از لوازم خانگي داخلي و خارجي که برقش چشمهاي ظاهربين را خيره ميکند.
5- مهيا کردن خانه براي ورود عروس
اکنون ببينيم علي بن ابيطالب عليهالسلام شهسوار اسلام و محبوبترين مردان و نزديکترين آنان در نزد خدا و رسول خدا چه داشت و چه تهيه کرد:
ابن شهر آشوب در مناقب نقل ميکند: که حضرت عليعليهالسلام نيز اتاق خود را براي عروسي آماده کرد. بدين ترتيب که:
ابتدا مقداري ماسه کف اطاق پهن کرد و چوبي هم تهيه نمود به دو طرف اتاق وصل کرد تا لباسهاي خود را روي آن بيندازد، و يک پوست گوسفند هم کف اتاق انداخت، و يک بالش نيز که داخلش را از ليف خرما پر کرده بودند در آنجا نهاد.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم در عروسى زهرا (س) يك دست پيراهن نو به زهرا داده بود تا در شب عروسى بپوشد، هنگامى كه فاطمه به خانه زفاف رفت، بر سجاده عبادت خود نشسته بود و با خدا مناجات مىكرد، ناگاه مستمندى به در خانه فاطمه آمد و با صداى بلند گفت: «از در خانه نبوت يك پيراهن كهنه مىخواهم».
فاطمه (س) در آن وقت دو پيراهن داشت، يكى كهنه و ديگرى نو، خواست پيراهن كهنه را طبق تقاضاى فقير، به او بدهد، ناگاه به ياد اين آيه (92 آلعمران) افتاد كه مىفرمايد: «هرگز به حقيقت نيكوكارى نمىرسيد مگر آنچه را دوست داريد انفاق كنيد».
حضرت زهرا (س) كه مىدانست پيراهن نو را بيشتر دوست دارد، به اين آيه عمل كرد و پيراهن نو را به فقير داد.
فرداى آن شب هنگامى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم پيراهن كهنه را در تن او ديد. پرسيد: «چرا پيراهن نو را نپوشيدهاى؟ حضرت زهرا عليهاالسلام عرض كرد: آن را به فقير دادم.
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمود: «اگر پيراهن نو را براى شوهرت مىپوشيدى بهتر و مناسبتر بود».
فاطمه (س) عرض كرد: اين روش را از شما آموختهام، در آن هنگام كه مادرم خديجه همسر شما گرديد، همه اموال خود را در راه شما به تهىدستان بخشيد، كار به جايى رسيد كه فقيرى به در خانه شما آمد و تقاضاى لباس كرد، در خانه لباسى وجود نداشت، شما پيراهن خود را از تن بيرون آورده و به او دادى، از اين رو اين آيه (29/ اسراء) نازل شد: «و بيش از حد دستت را مگشا تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كرا فرومانى».
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم تحت تأثير محبتها و خلوص دخترش زهرا (س) قرار گرفت قطرههاى اشك از چشمانش سرازير شد، فاطمه (س) را به نشانه محبت به سينهاش چسبانيد.
خطبه پيامبر (ص) در عقد حضرت زهرا (س)
الحمدلله المحمود بنعمته المعبود بقدرته، المطاع لسلطانه، المرعوب من عذابه المرغوب اليه فيما عنده النافذ امره فى سمائه و ارضه، الذى خلق الخلق بقدرته و ميزهم بحكمته و احكمهم بعزته، و اعزهم بدينه و اكرمهم بنبيه محمد ثم ان الله عز و جل قد جعل المصاهره نسبا لاحقا و امرا مفترضا نسخ بها الاثام و اوشح بها الارحام و الزمها الانام فقال عز و جل و هو الذى خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا و كان ربك قديرا فامر الله يجرى قضائه و قضائه يجرى الى قدره و قدره يجرى الى اجله فلكل قضاء قدر، و لكل اجل كتاب يمحو الله ما يشاء و يثبت و عنده امالكتاب.
ثم ان الله تعالى امرنى ان ازوج فاطمه من على و قد زوجته على اربعماه مثقال فضه، ارضيت يا على؟ فقال على: رضيت عن الله و عن رسوله، فقال (ص) جمع الله شملكما و اسعد جدكما و بارك عليكما و اخرج منكما كثيراً طيباً.
سپاس خداوندى را سزاوار است كه بندگان را به نعمت عبوديت مقرب داشت و به قدرت اطاعت مكرم فرمود و به سلطنت و صولت مطيع و منقاد ساخت و به عذاب و نعمت بيمناك فرمود خدايى كه امرش در آسمانها و زمين نافذ است، خداوندى كه موجودات را به قدرت خود آفريد، و به حكمت خود از هم متمايز و مشخص فرمود و به عزت ايمان رشته شخصيت آنها را مستحكم و به دين و فضيلت گرامى داشت و به نبوت محمد (ص) بر آنها منت نهاد.
آن خدايى كه مصاهرت و دامادى را سبب خويشاوندى قرار داد و بدين وسيله افراد و اقوام را به هم ملحق فرموده و الفت داد و امر فرمود اين فريضه را همه اطاعت كنند و از سنتهاى خداوندى خويش قرار داد و با اين دستور، آثار بتپرستى را محو و معدوم كرد و ارحام مادران را به ازدواج و دامادى زينت داد و مردم را به اين دستور و اجراى آن ملزم كرد.
آنگاه فرمود: خداوند عزوجل آن خالقى است كه بشر را از آب خلق فرمود و ميانشان سبب و نسب قرار داد و پروردگارت توانا است.
پس فرمان خداست كه قضايش را اجرا مىكند، و قضاى او است كه بر قدرش جارى مىگردد و قدرش به سوى اجلى روانه مىشود و براى هر اجلى كتابى است با اين همه اختيار كل به طور مطلق در دست او است آنچه را بخواهد محو يا اثبات مىكند و نزد او است امالكتاب (لوح محفوظ) سپس فرمود: پروردگار عالم مرا امر كرد كه تزويج كنم فاطمه را به على، و هماكنون به قصد انشاء و به امر حق، فاطمه را به عقد ازدواج على درآوردم به مهر چهارصد مثقال نقره.
آنگاه رو كرد به على (ع) و فرمود: يا على آيا راضى هستى؟ على (ع) از جاى خود برخاست گفت: از خدا راضى و از رسول او خشنودم. پس از آن رسول خدا (ص) در حق آنها دعا كرد و گفت: خداوند مشكلات شما را برطرف نمايد. و شما را خوشبخت كرده و سعادتمند گرداند، و بر شما مبارك باد اين ازدواج با ميمنت، و فرزندان پاك و پاكيزه از شما به عمل آيد. آنگاه از منبر بزير آمد و فرمود: انما انا بشر مثلكم اتزوج فيكم و ازوجكم الا فاطمه فان تزويجها من السماء خطبة.
من يك نفر همانند شما هستم به شما زن مىدهم و از شما زن مىگيرم جز فاطمه كه تزويج او در آسمان انجام گرفته است.