سامانه تصمیم سازی و تصمیمگیری در «ایالات متّحده» به عنوان رأس هرم تمدّن غرب، سازوکار پیچیده و سرّی است. بسیاری از کارشناسان می دانند که تصمیم گیری های نهایی متأثّر از چند مجموعه تصمیم ساز است: «شورای امنیت ملّی کاخ سفید»، «جامعه اطّلاعاتی آمریکا»، «شورای روابط خارجی»، «وزارت امور خارجه» و برخی مؤسّسات اندیشه ای که نمایندگی کارتل های اقتصادی پُشت پرده هستند.
«ری تکیه»[1] - ایرانی آمریکایی تبار- از اعضای متنفّذ «شورای روابط خارجی» و «دستیار دنیس راس» (عضو شورای امنیت ملّی آمریکا) است که چندی پیش سمت پیشنهادی برای عضویت در «شورای امنیت ملّی» را نپذیرفت. او طیّ سال اخیر بارها نظراتی درباره پرونده ایران بیان کرده که بعدها در رفتارهای آمریکا، شواهدی مبنی بر توجّه به این نظرات وجود داشته است. بنابر این وی جزء تحلیلگرانی محسوب میشود که باید تحلیلهایشان را مورد تأمّل قرار داد.
«تکیه» در تازهترین تحلیل خود که در پایگاه مجازی «شورای روابط خارجی» و «واشینگتن پُست» منتشر شد، مسائلی را مطرح می کند که قابل توجّهند و باید اذعان کرد این نظرات در حدّاقلیترین حالت؛ در یکی از جناح های پُرقدرت تصمیم سازی یعنی: «شورای روابط خارجی» در جریان و تحت بررسی است.
«تکیه» با بازخوانی و تبارشناسی اعضای تیم جدید «شورای عالی امنیت ملّی ایران» و مقایسه آن با شخصیت «محمدجواد ظریف»، این ادعا را مطرح میکند که نگاههای داخل ایران درباره چگونگی تعامل با آمریکا و حلّ پرونده هسته ای، دوگانه است. او سعی دارد به تیم دولت تفهیم کند که برای ایجاد یک روند سازنده دیپلماتیک جهانی لازم است که جناح مخالف «ظریف» منزوی شود.
وی همچنین مهمترین مسئله مورد نظرش را اینطور عنوان می کند که زمان برای ایران تمام شده، این «عضو ارشد شورای روابط خارجی» تصریح می کند که زمان اقدامات نیم- گام و نیمه- تمام ایرانی ها و امتیازات ناتمام به پایان رسیده است. او می گوید که لازم است ایران در مذاکرات جاری سازش هایی را بپذیرد که راه بازگشت ایران به قابلیت هستهای شدن را ببندد؛ گویا منظور او حفظ غنیسازی بصورت آزمایشگاهی- پایلوت- و حذف کامل و همیشگی غنیسازی صنعتی در هر سطحی است که دیگر مقامات غربی نیز در چند روز اخیر، آن را بیان کردهاند.
«تکیه» در توجیه اینکه زمان ایران تمام شده است، به چند فاکتور (از منظر شورای روابط خارجی) اشاره می کند: 1- "رابطه ملّت- حاکمیت" در ایران بدلیل «حوادث سال 88» خدشه دیده و نظام اسلامی در ایران از پُشتوانه محکم مردمی برخوردار نیست!؟ ،2- اروپایی ها همچنان نسبت به ایران بدبین هستند، هرچند سوءتفاهمات با لحن جدید ایران کمی مرتفع شده ولی قسمت اعظم آن باقی است، 3- تحریم های بیشتر و همچنین تهدید نظامی اسرائیل، هر روز پُررنگتر و واقعیتر میشود.
این تحلیلگر همچنین، محتاطانه اعلان می کند که پرونده حقوق بشری ایران و حمایت «جمهوری اسلامی» از «بشّار اسد»، «حزبالله لبنان» و «مقاومت اسلامی فلسطین»؛ همچنان مفتوح است و این مسئله، علیرغم حکمفرمایی مدیریت جدید در ایران، در روابط ایران با غرب تأثیرگذار است.
در کل نتیجه گیری نهایی از این یادداشت راهبُردی، این است که جناح پُرقدرت «شورای روابط خارجی» که نقشی اساسی در سامانه تصمیم گیری آمریکا دارد؛ همچنان رویکردی سخت، غیرقابل تغییر و علیه کاهش فشارها دارد. زیرا به صراحت، اتّخاذ رویکرد "پراگماتیستی" – عُرفی نگر- و سازشی در ایران را دلیل بالا رفتن توقّعات غرب، می دانند.
این موضوع به هیچ عنوان، بدین معنا نیست که "جناح محافظه کارتر" در آمریکا موافق مذاکرات نیست، رصدها نشان می دهند که تُندروها در «کنگره» و «سنا» و حتّی در اسرائیل نیز، روند دیپلماسی با ایران را نفی نمی کنند بلکه سئوال کانونی در غرب این است که؛ تا چه حدّ می توان فشارها را افزایش داد که ایران از دیپلماسی بریده نشود و در عین حال امتیازات نهایی تر را روی میز بگذارد؟ سئوال ها درباره حدّ فشار است و برآوردِ اینکه "سقف امتیازات" ایران کجاست؟
چندی پیش «نتانیاهو» در کنفرانس خبری مشترک با «اوباما» بعد از اشاره به اینکه ایران همچنان مشروعیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی شناسد، گفته بود که فشارها تا مجبور ساختن ایران به "صلح جدید" باید ادامه یابد. همچنین یکی از محافل فکری مطرح در آمریکا، طیّ تحلیلی به این موضوع پرداخت که راه پیشبُرد مذاکرات ایران چیست؛ وارد آوردن دغدغه های منطقه ای به میز یا منحصر شدن به مسئله هسته ای؟
«تکیه» در تحلیل پیش رو نشان می دهد که "سقف امتیازات" مورد نظر «شورای روابط خارجی» در مرحله کنونی – فقط در بُرهه فعلی- تخریب "قدرت غنی سازی صنعتی ایران" و تنزّل آن به "غنیسازی آزمایشگاهی" است، لذا از غرب می خواهد که فشار را تا اخذ این امتیاز حفظ کند؛ او از همه طرف های غربی می خواهد به امتیازات حاصل از مذاکرات جدید با دید "تمامیت خواهانه" نگاه کنند نه کمینه.
البتّه این خبر خوبی برای تیم مذاکرهکننده ایران نیست، ولی اگر خوشبین باشیم خبر بدی برای رژیم صهیونیستی است، چرا که اسرائیل در همین مرحله فعلی، "سقف امتیازات" را توافق ایران- اسرائیل می داند. «مشرق» برای اوّلین بار متن کامل تحلیل اخیر «ری تکیه» را بدون رد یا پذیرش مفادّ آن، منتشر می نماید:
***
جهان باید به ایران بفهماند: بیش از این، وقت اقدامات "نیم- گام" [سازش نیمه تمام] وجود ندارد[2]
ری تکیه: عضو ارشد در شورای روابط خارجی
قدرت های بزرگ دوباره تلاش های دیپلماتیک بمنظور رسیدن به راه حلّ مسئله هسته ای ایران را آغاز کردند بخاطر اینکه اکنون، ایران مسلّم دانسته که جهت پایان دادن به انزواء، باید روش "پراگماتیسیتی" در پیش گیرد؛ توقّعات بالاست. هر چند اغلب توجّه های جهانی، اخیراًٌ به «رئیس جمهور حسن روحانی» و وزیر خارجه خستگی ناپذیرش، «محمّدجواد ظریف» جلب شده، ولی تصمیم گیری های حیاتی در «شورای عالی امنیت ملّی ایران» ساخته می شود. ترکیب پیکره این «شورا» و رهبری جدید آن، بیش از اعلامیههای روحانی، درباره جهتگیریهای اصلی سیاست خارجی ایران حرف می زنند.
«شورا» بطور فزاینده ای توسّط گروهی از تُندروها شکل گرفته که بیشتر عُمر حرفهایشان را در سرویس های نظامی و امنیتی هزینه کرده اند. رأس «شورا»، «علی شمخانی» است که یکی از سرسختترین اعضای «سپاه پاسداران» و «وزیر پیشین دفاع» است؛ کسی که از زمان شکلگیری نطفه حکومت دینی در ایران، نقشی حیاتی در مهمترین تصمیم گیری های امنیت ملّی بازی کرده است. معاون «شمخانی» از صاحب منصبانِ در سایه «سپاه پاسداران» است، «علی حسینیتاش»[3] کسی که برای دهه ها عضو مذاکرات هسته ای ایران بوده است.
این بازیگران جدید از شخصیت های منتقد به رئیس جمهور سابق، «محمود احمدی نژاد» و فتنه انگیزی های غیرعاقلانه و لفّاظی های اضافی اش بودند. آنها احساس می کردند، ایران قدرت خود را در صورتی افزایش می دهد که «تهران» طوری رفتار کند که به عنوان یک بازیگر معقول معرّفی شود، و برخی محدودیت ها را بر اهرُم های نفوذش اعمال کند و اینکه به برخی از قوانین جهانی معیّن بپیوندد. به عنوان مثال، ایران استفاده از تسلیحات شیمیایی در سوریه را محکوم کرد و برای رسیدن به یک توافق سازنده در مسائل هسته ای، اظهار آمادگی کرده است.
بر خلاف اینکه علاقه آنان در دیپلماسی و پذیرفتن زبان ملایم است، «شمخانی» و مشاورانش معتقدند که ایران باید نقشی "هژمونیک" مطالبه کند. همزمان با تغییر وضعیت دشمنان تاریخی ایران در «افغانستان» و «عراق» و تحوّلات ناپایدار سیاسی در جهان عرب، آنها احساس می کنند که حالا زمان مناسبی است؛ برای اینکه «جمهوری اسلامی»، "ردای رهبری منطقه" را به تن کند. «تهران» پیشنهاد کرده بود که این [تحوّلات[، بخت کمیابی است برای اینکه ایران به عنوان قدرت غالب در «خلیج فارس» و دولت محوری در خاورمیانه؛ ظاهر شود. با این حال، این بی اهمّیت است که ارزیابیها(ی آنان) از روندهای منطقه ای درست هست یا نه؛ این مهم است که این ادراک، دسترسی آنها به سیاست های جهانی را محدود می کند.
همچنین محافظه کارانِ تازه به قدرت رسیده در رأس «شورا» معتقدند که ایران برای افزایش نفوذش به قابلیت هسته ای احتیاج دارد. برای مثال، «حسینیتاش» در یک محفل عمومی نادر در 2006 میلادی اظهار داشت: «برنامه هسته ای برای ما فرصتی است که برای دست یابی به موقعیتی استراتژیک مجاهدت کنیم و هویّت ملّیمان را تحکیم کنیم». امّا آنها نیز اهمّیت ارائه اقدامات اعتمادساز به جامعه بینالمللِ دیرباور را به رسمیت میشناسند. همه این مسائل، نشان نمی دهد که ایران به تعلیق برنامه هسته ایش متمایل است، یا اینکه از اجزای مهم چنین برنامه ای چشم پوشی می کند. با این حال، آنها نسبت به آنچه «دولت احمدی نژاد» بود، در قبال گفتگو نگاه بازتری دارند. علاوه بر این، آنها تأکید می کنند که یک "ایران معقول" می تواند، نگرانی های آمریکا درباره توسعه هسته ای ایران را بدون تسلیم کردن کلّ برنامه؛ تسکین دهد.
با وجود این لفّاظی شیرینشده، رژیم جدید ایرانیها می تواند، انتظار داشته باشد که اثبات "حقوق" هسته ایش و افزایش مزایایش در رقابت خاورمیانه؛ ادامه داشته باشد. «جمهوری اسلامی» طرّاحی می کند که مهمترین حامی «خاندان اسد» در «سوریه»، پشتیبان «حزب الله» و حمایتکننده گروه های تُندروی فلسطینی - گروه های عربی مخالف هرگونه مذاکرات با اسرائیل- باشد. اصرار بر روش های سرکوبگرانه در داخل ایران و انکار حقوق اساسی بشری مردم ایران، باقی خواهد ماند. این دولتی است که مذاکره برای حلّ و فصل مسئله هسته ای را با تست ممنوعیتهای قدرت ها، دنبال می کند.
«واشینگتن» نیاز ندارد که به چنین ادراک های ایرانی، بپیوندد. «ایالات متّحده» و متّحدینش با موقعیتی قوی در مذاکرات این هفته پا نهادند. اقتصاد ایران تحت فشارهای ترکیبی تحریم ها و بی کفایتی مدیریتی خودشان، تخریب شده است. مردم ایران ناراضی شده اند، به این خاطر که "رابطه ملّت- حاکمیت" بعد از "انقلاب سبز 2009 م." تاحدود زیادی قطع شده است. «اتّحادیه اروپا» هنوز نسبت به ایران شدیداً بدگمان است، سوءظنّی که تهاجم فریبنده روحانی آن را تسکین داده امّا آن را از بین نبرده است. دیپلماتهای متّفق (غربی) ]اشاره به جناحِ آمریکا- اسرائیل- انگلیس- فرانسه در مذاکرات] می توانند، از تهدید افزایش تحریم ها و نیروی نظامی اسرائیل، به عنوان اهرُم چانه زنی در مذاکرات پیشرو[4] استفاده کنند.
با توجّه به واقعیت های آشکار، این شرایط برای قدرت های بزرگ زمانی است که به دیپلماسی با ایران، رویکرد حدّاکثری تمامیتخواه داشته باشند. برای اقدامات "نیم- گام" و "نیم کامل" ایرانیان، خیلی دیر شده است. «تهران» باید برای همه فعّالیت های نامشروع هستهایاش حساب پس دهد و مجبور به دادن امیتازهای غیرقابل بازگشتی است که توانایی بازسازی برنامه تسلیحاتی اتمی اش در آینده، را برای همیشه تنزّل دهد. هر چیز کمتری از این، فرصتی از دست رفته خواهد بود.
[1] ری تکیه: متولّد در تهران- مدرک دکترا از دانشگاه هاروارد- تحلیل گر ایرانی- آمریکایی تبار مسائل خاورمیانه- سابقه کار در «وزارت خارجه آمریکا»- استادیار دانشگاه جورج تاون- عضو گروه مطالعات امنیت جهانی در دانشگاه ییل- عضو در مؤسّسه واشینگتن (برای سیاست های شرق نزدیک)- استاد دانشکده ملّی جنگ در دانشگاه دفاع ملّی وابسته به وزارت دفاع آمریکا- مدیر مرکز مطالعات شرق نزدیک و جنوب آسیا در دانشگاه دفاع ملّی- دستیار «دنیس راس» (در دوره ای که راس مشاور ویژه در امور خلیج فارس و جنوب غربی آسیا وزارت خارجه هیلاری کلینتون بود)- عضو ارشد شورای روابط خارجی- مدیر فعلی پروژه میز سرّی ایران در شورای روابط خارجی
[2] «The world must tell Iran: No more half-steps»- By Ray Takeyh- Washington Post, Council on Foreign Realations- 15oct, 2013
[3] «سیّدعلی حسینیتاش»: معاون راهبُردی شورای عالی امنیت ملّی ج.ا.ا- معاون دبیرشورای عالی امنیت ملّی در دوره «علی لاریجانی»- سرپرست تیم مذاکره کننده ایران با روسیه در دوره «لاریجانی»- فرمانده سابق دانشگاه امام حسین علیهالسلام