البتّه «جمهوری اسلامی» و
مسئولین بلندپایه آن، هر چند بطور عمومی به انگلیس به دیده تردید و مراقبت می
نگردند امّا هیچگاه به رابطه با انگلیس مانند رابطه با آمریکا، نگاه نکردهاند؛
چنانچه امام خمینی (ره)، فقط آمریکا را "شیطان بزرگ" نامیدند، البته هرگاه انگلیس پارا فراتر از گلیم خودش برداشته یا بردارد، ملت ایران سیلی محکمی بر بریتانیا مینوازد.
با این وجود، عرصه دیپلماسی قواعد مختصّ به خود را دارد، در دیپلماسی بدون گرفتن امتیازی، امتیازی داده نمیشود. این قاعده وقتی پُررنگتر می شود که حریف به اخذ امتیاز نیازمندتر است؛ اینجا تفاوتی نمی کند که این احتیاج از یک نیاز دیپلماتیک ناشی شود یا از مؤلّفه های سیاسی، اقتصادی، امنیتی یا حتّی اطّلاعاتی- جاسوسی.
در حال حاضر که شتاب برای از سرگیری روابط با انگلستان در دولت جدید بسیار سریع شده، برخی سعی دارند بفهمند، در قبال امتیازی که ایران میدهد؛ چه ما به ازایی گرفته میشود؟ آنها نگرانند که ماجرا، صرفاً امتیازدهی باشد و مسیر به "جادّهای یکطرفه" تبدیل شود!
باید به کارشناسان حق داد که نسبت به یک تئوری خطرناک، وحشت زده و نگران باشند. نگرانی جاری از این تئوری است که هم اکنون برخی از کارشناسان سیاست خارجی آن را مطرح می کنند: "قبل از باز کردن قفل رابطه با آمریکا، قفل دیگری را باید گشود؛ قفل روابط ایران- انگلیس".
«جمهوری اسلامی» متضرّر میشود، اگر در مجامع دیپلماتیک و رسانهای به شکلی لجام گسیخته، شیفته رابطه با آمریکا و انگلیس معرّفی شود. چرا که، اگر انگلیسیها نسبت به بازگشایی مجدّد سفارتشان در «تهران» از مقامات «پاستور»، بیشتر مشتاق نباشند؛ کمتر مشتاق نیستند. این اشتیاق زاید الوصف، البتّه شواهد رسمی زیادی دارد:
«جک استراو»، «وزیر خارجه پیشین بریتانیا» که روزهای خوبی را با «روحانی» در «تهران» و حین «توافق سعدآباد» گذرانده بود، بعد از مشخّص شدن نتایج انتخابات، در گفتگو با «شبکه سلطنتی B.B.C» از خوشبینی خود نسبت به انتخاب «روحانی» سخن گفته بود و اعلام کرد که قصد دارد با هدف بهبود روابط ایران و بریتانیا، به تهران سفر کند[1]. سفری که از جانب ایران پذیرفته نشد.
«ویلیام هیگ» - وزیر خارجه پادشاهی انگلیس- پیشتر در پاسخ به سئوال فوری «پارلمان انگلیس» در خصوص سیاست های دولت در قبال ایران پس از ریاست جمهوری دکتر «روحانی» گفته بود: «جناب رئیس پارلمان، من به مردم ایران برای مشارکت در انتخابات جمعه و به دکتر «روحانی» برای نتیجه آن تبریک می گویم ... سیاست بریتانیا در قبال ایران در این دولت و دولت قبلی ثابت بوده است. ما همچون جامعه بین الملل نگرانیم، طبق سندیات «آژانس بین المللی انرژی اتمی»، برنامه هستهای ایران صرفاً صلح آمیز نباشد ... دولت امیدوار است به دنبال انتخاب دکتر «روحانی»، ایران از فرصت به دست آمده برای رابطه جدید با جامعه بینالمللی؛ با تلاش برای دستیابی به توافقی بر طبق مذاکرات هستهای استفاده کند»[2].
بعدها در حالیکه «هیگ» در گذشته حلّ موضوع هستهای را بر رابطه ایران و انگلیس ارجح قلمداد کرده بود، در «مجلس عوام» این کشور، مواضع نرم تری گرفت و سعی کرد؛ مسئله هستهای ایران را در حاشیه ایجاد روابط با ایران قرار دهد. وی آن زمان، در «کمیته روابط خارجی مجلس عوام» (در 25 تیرماه) گفت که «بریتانیا» دیگر سفر نکردن به ایران را توصیه نمیکند و کشورش به هرگونه اقدام «روحانی» برای بهبود روابط پاسخ خواهد داد[3]. «هیگ» گفت: «بازسازي روابط و همکاري قبل از بازگشايي سفارتها ضروري است»[4]. خبری که مورد توجّه «شبکه VOA» (صدای آمریکا) نیز قرار گرفت.
«مرضیه افخم» (سخنگوی وزارت خارجه ایران) نیز در رابطه با دیدار «ظریف» و «هیگ» در «نیویورک» گفت: «پیرو مذاکرات دو وزیر خارجه در «نیویورک»، دوشنبه (15 مهرماه) آقای «هیگ» طیّ تماس تلفنی با آقای دکتر «ظریف»، پیشنهاد داد که دو کشور نسبت به تعیین کاردار غیر مقیم اقدام کنند»[5].
بنابر این، درست به نظر نمیرسد که ایران تمامی "کیک" را بدون گرفتن بُرشی، به انگلیسیها تقدیم کند. اگر مقداری از "کیک" را هم برای خودمان نگاه داریم، بد نیست؛ در بدترین حالت، شاید احتیاج باشد که وقت دیگری مابقیاش را هدیه کنیم.
برخی از تحلیل گران
داخلی معتقدند که سرعت از سرگیری مجدّد روابط ایران - انگلیس که در دستورکار وزارت
خارجههای دو کشور قرار گرفته، تابع "دیپلماسی جدید ایران - آمریکا" است.
عناصری هستند که علاقه دارند، وضعیت "مذاکرات موردی" با «ایالات متّحده» بر سر مسئله هستهای ایران را به وضعیت "رابطه با آمریکا" برای حلّ تمامی مسائل فی مابین تبدیل کنند. در اینصورت انگلیسیها اجازه نخواهند داد که همه گویهای ایران بدون در نظر گرفتن "سهم ملکه" فقط به آمریکاییها برسد.
«صادق زیباکلام» در یادداشتی برای «روزنامه شرق» مینویسد: «روابط میان ایران و انگلستان ظرف 34 سال گذشته، بسیار پیچیده و دشوار بوده است. شاید سخنی به گزاف نرفته باشد اگر آن را تشبیه به روابط میان زن و شوهری کنیم که با وجود اختلافات بسیار امّا به واسطه فرزندان شان، با یکدیگر زندگی می کنند ... اوّلین و مهمترین تأثیر قطع رابطه (با انگلیس)، در عمیقتر شدن دشمنی با آمریکا، خودش را ظاهر می کند؛ در حالیکه داشتن رابطه، به نوعی به مثابه ترمز در کاهش تنش میان ایران و آمریکا عمل میکند ... جدای از انگلستان، داشتن رابطه با این کشور برای ما، «کلید» داشتن یک رابطه حدّاقلی با «ایالات متّحده»، اروپا و همسایگان عرب است. بدون داشتن رابطه با «لندن»، نمی توان با اروپا و همسایگان عرب مان هم رابطه داشته باشیم. بماند آمریکا، استرالیا، کانادا و بسیاری از کشورهای دیگر!»[6].
داستان با اوصافی که غرب زده های افراطی می خواهند پیش ببرند، واقعاً شرم آور می شود. کسانی که تمام آرزوهای سیاسی شان در داخل و خارج از ایران، را بر ساخت رابطه «جمهوری اسلامی» با ارباب شان (آمریکا) قرار داده اند، دردسرهای زیادی دارند؛ زیرا گویا این ارباب خود شرکاء و متّحدینی دارد که بدون اذن آنها؛ نمی تواند براحتی وارد معامله با ایران شود.
گویا کانال های مواصلاتی دیپلماتیک به آمریکا از مسیر انگلیس و رژیم صهیونیستی هم می گذرد، با این حال مسئولین «جمهوری اسلامی» لزومی نمی بینند که خود را در دردسرهای غرب زده های داخلی شریک کنند.
در راستای منافع
ملّی بهتر است، در قبال هر امتیازی که داده می شود، امتیازی گرفته شود؛ هنوز حواشی و
انتقادات به تماس تلفنی بی حاصل رؤسای جمهوری ایران و آمریکا، فروکش نکرده اند،
اقدامی که از نظر مردم و نظام، به جا نبود.
بنابر این، «دولت یازدهم» که سعی دارد، گام های دیپلماسی را با رعایت تدبیر و مصالح عمومی کشور بردارد و مجلسی که برای ارتقای سطح روابط با انگلیس به سفارت، مصوّبه آن نیاز است؛ نباید نسبت به تحرّکات تنش آمیز جدید انگلیسی ها بی تفاوت باشند.
«B.B.C» به عنوان
ارگان رسمی بریتانیا، در برابر اقدامات تروریستی «گروهک جیش العدل» در منطقه مرزی
«سراوان» که به شهید و مجروح شدن مرزبانان «جمهوری اسلامی» انجامید؛ نه تنها تروریزم و تروریستها در ایران را محکوم نکرد، بلکه مواضع مداخله
جویانه ای گرفت[7].
این مسئله در حالی صورت گرفت که «گروهک جیش العدل» که از «گروهک ریگی» منشعب شده از همکاری سرویس های جاسوسی آمریکا و اسرائیل و سازمان منافقین تشکیل شده و هدف گذاری بزرگی برای برهم زدن امنیت داخلی کشور و بی ثباتی ایران دارد[8].
به همین منوال، «توئیتر وزارت خارجه انگلیس» در پُست جدیدی درباره ماجرای درگیری
دختر «موسوی» و مأمورین انتظامی نوشت: «از گزارش ها درباره سوءرفتار با دختران «موسوی»
هنگام دیدار با والدینشان، در روز عید نگران هستیم و امیدواریم به این مسئله بطور جدّی
رسیدگی شود»[9]. این در صورتی است که نهادهای رسمی هنوز گزارش کاملی از مقصّرین این ماجرا را رسانه ای نکرده اند.
حدّاقل خواست منطقی از نمایندگان مجلس و وزارت خارجه این است که قبل از تکمیل مراودات با انگلیس، به این کشور یادآوری شود که مصوّبه کاهش سطح روابط دیپلماتیک، به چه دلیل بوده است؛ آن زمان اقدامات جسورانه و دخالت جویانه سفیر این کشور در مورد «فتنه» مورد بحث بود. این انتظار هست که اگر هم امتیازی گرفته نمی شود، لااقل براساس موازین دیپلماتیک، علّت قطع روابط و لزوم پایبندی به آن شروط، به پادشاهی انگلستان فهمانده شود.
همه و مِن جمله مردم، راه «مجلس نهم» و «دولت یازدهم» را از راه غرب زده های افراطی جدا میبینند، اعتماد به سیاستمداران همانطور که حفظ شده باید باقی بماند؛ برای سیاستمداران، اعتماد سرمایه بزرگی است؛ آن را به هدر ندهید.
[1] «واکنش های متفاوت به علاقه مندی جک استراو به سفر به ایران»- «خبرگزاری دویچه وله آلمان»- 28/4/1392
[2] «پایگاه اطّلاع رسانی دولت پادشاهی متّحد بریتانیا و ایرلندشمالی»- 18 jun, 2013- مصادف با 28/3/1392
[3] «چراغ سفارتخان ها در تهران و لندن دوباره روشن می شود»- «خبرگزاری فارس»- 17/7/1392
[4] «شبکه خبری Press Tv»- 16/7/1392
[5] «خبرگزاری فارس»- 16/7/1392
[6] «نیاز متقابل ایران و انگلستان»- «صادق زیباکلام»- یادداشت صفحه نخست «روزنامه شرق»- 4/8/1392
[7] رجوع شود به: گزارش های «شبکه سلطنتی B.B.C فارسی»: «دادستان عمومی زاهدان: ۱۶ نفر در پاسخ به درگیری های سراوان اعدام شدند»، «گزارش تصویری/ درگیری در سراوان؛ ۱۴ مأمور کشته و ۱۶ زندانی اعدام شدند»، «گاهشمار تحوّلات مهم امنیتی استان سیستان و بلوچستان»، «گروه 'جیش العدل' قتل مرزبانان ایران را بر عهده گرفت»- 4 و 5 آبانماه 1392
[8] «جزئیاتی از پشت صحنه گروهک تروریستی تحت الحمایه آمریکا (جیش العدل)»- «خبرگزاری فارس»- 5/8/1392
[9] سایت ضدّانقلاب «بالاترین»- 4/8/1392