در کنار بیان شاخص های و همچنین مطالبات رهبری ...

گروه سیاسی مشرق _ نزدیک شدن به 16 آذر فرصت مناسبی است برای بازنگری و بازخوانی پرونده قطور جنبش دانشجویی برای درک آنکه تا به امروز این جنبش چه فرازها و فرودهایی به خود دیده است و امروز در کدام نقطه ایستاده و به کجا قرار است برسد.

برای بررسی کارشناسی هر حرکت اجتماعی نیاز به شاخص وجود دارد شاخصی که بتوان بر اساس نزدیکی و دوری از آن این حرکت را موشکافی کرد که تا چه حد به فلسفه وجودی و اساس خودش نزدیک است و تا چه حد می تواند به رسالت خود بر اساس معیارها عمل کند و با توجه به همین معیارها می توان آفات محتمل بر آن را بررسی نمود.
 
نزدیک شدن به روز دانشجو بهانه خوبی را فراهم می‌کند که جنبش دانشجویی که به تعبیر مقام معظم رهبری نماد بیداری دانشجویان است نگاهی دوباره به نقطه‌ای که ایستاده است بیاندازد و آن را با نقطه مطلوب مقایسه کند.

اما سوالی که دانشجویان از ابتدای دوران دانشجویی با آن سروکار دارند این است که در کنار تحصیل علم که وظیفه اصلی آنهاست چه تکالیف دیگری برعهده دارند و برای دستیابی به آنها چه باید بکنند؟

پتانسیل بالای جنبش دانشجویی که در محیط دانشگاه وجود دارد اگر از آن به طور مناسبی استفاده شود می تواند این شور و دغدغه مندی حرکت انقلاب را تسری بخشد و باعث افزایش بیداری و نیروی محرک قوی در راستای حرکت رو به جلوی جامعه شود. اما اگر از آن غفلت شود این پتانسیل قوی از مسیر خارج خواهد شد و خسارات جبران ناپذیری را برای جامعه و مردم به همراه خواهد داشت چرا که دشمن به راحتی می تواند بر موج احساسات و شور جوانی دانشجویان سوار شود و از آن به نحو مطلوب استفاده کند.



_ اما شاخص‌های اصلی جنبش دانشجویی چیست؟

رهبر معظم انقلاب طی دیدارهای متعددی که در سالهای اخیر با جمع دانشجویان و نخبگان کشور داشته اند، با برشمردن شاخص ها و خصوصیات اصلی جنبش دانشجویی به تشریح آنها برای دانشجویان پرداخته اند  و دانستن این شاخص ها را لازمه "بیداری دانشجویی" در ایران دانسته اند.

  •  "آرمانگرايى در مقابل مصلحت گرايى" یکی از این خصوصیت ها و شاخص های اصلی جنبش دانشجویی است. مقام معظم رهبری در این خصوص فرموده اند: «انسان وقتى كه در محيط تلاش و كار معمولى زندگى قرار مى‌گيرد، گاهى موانع جلوِ چشم او را مى‌گيرد؛ آرمانها را دور دست و غيرقابل دستيابى به انسان نشان مى‌دهد و اين خطر بزرگى است. گاهى آرمانها فراموش مى‌شوند. در محيط جوان، آرمانها محسوس، ملموس، زنده و قابل دسترسى و دستيابى است؛ لذا براى آنها تلاش مى‌شود. خودِ اين تلاش، تلاش مباركى مى‌شود.»

  •  "صدق و صفا و خلوص است" از دیگر شاخص های جنبش دانشجویی است. مقام معظم رهبری در این باره می فرمایند: «در حركت دانشجويى، كلك، تقلّب، حيله و شيوه‌هاى غيرانسانى‌اى كه معمولاً در محيطهاى زندگىِ رايج به كار مى‌رود، كمرنگ است و يا به‌طور طبيعى نيست.
در محيط معمولى زندگى، در محيط سياست، در محيط تجارت و در محيط بده بستانهاى اجتماعى، هر كس هر حرفى كه مى‌زند، مواظب است ببيند از اين حرف چه گيرش مى‌آيد و چه از دست مى‌دهد. حالا بسته به اين است كه چقدر زرنگ، چقدر پشت هم‌انداز و چقدر عاقل باشد - يا در نقطه مقابلش قرار گرفته باشد - تا چيزى از دست بدهد، يا چيزى به‌دست آورد.
اما در محيط حركت دانشجويى، نه؛ حرف را براى خوب بودنش، براى درست بودنش، براى جاذبه داشتنش براى خود و براى حقيقت، بيان و دنبال و تعقيب مى‌كنند. نمى‌خواهم تعميم دهم و بگويم كه هر نفر از آحاد دانشجو، هر تك تكى از اين حرفهايى كه مى‌زند، اين‌طور است؛ نه، اما اين رنگِ غالب است.»

  •  "رهايى از وابستگي‌هاى گوناگونِ حزبى و سياسى" شاخص دیگری است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی درباره جنبش های دانشجویی برشمرده‌اند.
مقام معظم رهبری در این باره خطاب به دانشجویان فرموده‌اند: «در اين مجموعه حركت دانشجويى، انسان مى‌تواند اين خصوصيت را مشاهده كند كه اين هم يك شعبه از همان مصلحت‌گرايى است. غالباً در اين‌جا از تقيّداتى كه معمولاً مجموعه‌هاى گوناگون سياسى و غيرسياسى براى افراد خودشان فراهم مى‌كنند، خبرى نيست و جوان حوصله اين قيد و بندها را ندارد.
 لذا در گذشته پيش از انقلاب، احزابى بودند و كارهايى مى‌كردند؛ اما به دانشگاه كه مى‌رسيدند، ضابطه از دستشان در مى‌رفت! ممكن بود چهار نفر عضو هم يارگيرى مى‌كردند، اما نمى‌توانستند انضباطهاى مورد نظر خودشان را - انضباطهاى حزبى خيلى شديد كه در احزاب دنيا معمول بود و هست - در محيط دانشجويى به‌درستى اعمال كنند؛ زيرا دانشجو بالاخره در جايى به اجتهاد مى‌رسد. آن زمانها حزب توده، حزب فعّالى بود؛ تشكيلات خيلى وسيعى هم داشت؛ با شورويها هم مرتبط بود و اصلاً براى آنها كار مى‌كرد؛ اما به دانشگاه كه مى‌رسيد، مجبور بود بسيارى از حقايق حزبى را از چشم دانشجو پنهان كند!»

  •  "ظلم‌ستیزی و استکبارستیزی" مشخه دیگر جنبش های دانشجویی است که رهبر فرزانه انقلاب اینگونه در مورد این شاخص توضیح می دهند: در مقابل مظاهرى كه ازنظر فطرت انسانى زشت است - مثل ظلم، زورگويى، تبعيض، بى‌عدالتى، تقلّب، دورويى و نفاق - حسّاسيت منفى دارد و آن را دفع مى‌كند.
يك وقت در اوّل انقلاب، همين گروه منافقين، با استفاده از فرصت انقلاب توانست در ميان جوانان و دانشجويان نفوذى پيدا كند؛ اما وقتى معلوم شد كه اعضاى اين گروه، منافقند، غالباً روى برگرداندند. چرا به آنها منافق مى‌گفتند؟ چون ادّعايشان اين بود كه براساس ايدئولوژى دين تشكيلات دارند، تلاش مى‌كنند و آينده معيّن مى‌كنند؛ اما در عمل معلوم مى‌شد كه نه، از ايدئولوژى دين هيچ خبرى نيست؛ تفكّرات، تفكّرات التقاطى ماركسيستى است؛ آن هم نه ماركسيستىِ يك دست؛ التقاطى، مخلوط و آشفته؛ و در عمل خارجى و فعّاليت و مبارزات هم آن چيزى كه حاكم بر بيشترين فعّاليتهاى آنهاست، قدرت‌طلبى است.
 تلاش براى اين كه به قدرت دست پيدا كنند؛ قدرتى كه در پديد آمدنش نقش زيادى نداشتند؛ بلكه به‌عنوان يك مجموعه اصلاً نقش نداشتند؛ هرچند ممكن بود افرادى از آنها هم در خلال ملت نقش داشته باشند. لذا چون نفاق آنها معلوم شد - معلوم شد كه ظاهرشان با باطنشان؛ حرفشان با دلشان؛ ادّعايشان با آنچه كه حقيقتاً آن را دنبال مى‌كنند، يكى نيست - مجموعه جوانِ دانشجويى از اينها اعراض كرد و روى برگرداند.


  •  "منطق و تفكّر و بينش صحیح" از جمله شاخصه های جنبش دانشجویی است. مقام معظم رهبری در اینباره می فرمایند: «ششمين خصوصيت اين حركت دانشجويى و اين پديده ذاتى محيط دانشگاهها اين است كه بر اين حركت، فقط احساسات حكومت نمى‌كند؛ بلكه ضمن اين كه احساسات هست، منطق و تفكّر و بينش و تحصيل و ميل به فهميدن و تدقيق هم در آن وجود دارد.
 البته شدّت و ضعف دارد؛ گاهى كم و گاهى زياد. از نظر ما، اينها خصوصياتى است كه در اين مجموعه موسوم به حركت دانشجويى، يا بيدارى دانشجويى وجود دارد. البته كسانى كه اهل تحليل و تدقيقهاى اين‌طورى هستند، بگردند و خصوصيات ديگرى هم پيدا كنند؛ كه حتماً هم وجود دارد و من حالا نمى‌خواهم آن‌طورى بحث كنم. {بيانات در ديدار دانشجویان دانشگاه صنعتى شريف‌ ۱۳۷۸/۰۹/۰۱}

_ برررسی مطالبات رهبرانقلاب از دانشجویان

حالا می رسیم به سوالی که دانشجویان از ابتدای دوران دانشجویی با آن سروکار دارند و آن سوال این است که در کنار تحصیل علم که وظیفه اصلی آنهاست چه تکالیف دیگری برعهده دارند و برای دستیابی به آنها چه باید بکنند؟ مقام معظم رهبری در دیدارهای مختلف خود مجموعه‌ای از مطالبات از دانشجویان را مطرح می‌کنند که ممکن است در ابتدای امر دستیابی به همه آنها مشکل باشد ولی خود ایشان در این باره توضیح می‌‌دهند که: «ما در دیدارهاى دانشجوها معمولاً مطالباتى را مطرح می کنیم؛ آیا این پرتوقعى است؟ این یک سؤال است. اگر انسان مجموعه‌ عرایضى را که من در دیدارهاى دانشجویى، چه در ماه رمضان‌ها، چه در دانشگاه‌هایى که من در شهرستان‌ها یا در تهران شرکت کردم، جمع کند، یک فهرست طولانى از مطالبات این حقیر از مجموعه‌ دانشجویان به وجود مى‌آید. ممکن است کسى بگوید آقا اینها پرتوقعى است. من عقیده ندارم پرتوقعى است. چرا؟ توجه به نیروى متراکم در دانشگاه، گمان پرتوقعى را نفى می کند. اگر چنانچه شما از یک جوان ورزشکارِ پرنشاطِ نیرومندى بخواهید یک بار سنگینى را از یک جائى بردارد، به یک جاى دیگرى بگذارد، این به‌هیچ‌وجه توقع زیادى نیست. بله، اگر چنانچه فرتوت باشد، پیر باشد، ضعیف باشد، لاغر باشد، نمی شود توقع داشت؛ اما وقتى تواناست، خب بکند (91/5/17)».

پس دستیابی به این اهداف امری غیرقابل دسترس نیست و شدنی است. به طور کلی می توان مجموعه مطالبات ایشان را در حوزه های  سیاسی، اجتماعی، علم و تحصیل و اخلاق بررسی کرد.

  • مطالبه در حوزه سیاسی: رهبر معظم انقلاب یکی از تکالیف دانشجویان را کسب آگاهی و هوشیاری در زمینه های سیاسی می دانند و از دانشجویان می خواهند که درباره کوچکترین مسائل دنیا تحلیل داشته باشند و از مسئولانی که به دنبال سیاست زدایی از فضای دانشگاه ها هستند انتقاد می کنند: «بنده دلم مى‏خواهد این جوانان ما شما دانشجویان؛ چه دختر، چه پسر و حتّى دانش‏آموزان مدارس روى این ریزترین پدیده‏هاى سیاسى دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. گیرم که تحلیلى هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد! خدا لعنت کند آن دست‏هایى را که تلاش کرده‏اند و مى‏کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسى کنند. کشورى که جوانانش سیاسى نباشند، اصلًا توى باغ مسائل سیاسى نیستند، مسائل سیاسى دنیا را نمى‏فهمند، جریانهاى سیاسى دنیا را نمى‏فهمند و تحلیل درست ندارند. مگر چنین کشورى مى‏تواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند؟!(12/8/72)»

  • دانشجو باید مرد زمان خود باشد: تاکید مقام معظم رهبری بر این فضا داشتن «احساس، درک و تحلیل سیاسی» است: «دانشجویى که اصلًا نفهمد در دنیا چه مى‏گذرد، این دانشجو، دانشجوى زمان خودش نیست؛ مرد زمان خودش نیست. دانشجو باید احساس سیاسى داشته باشد، درک سیاسى داشته باشد، تحلیل سیاسى داشته باشد.(12/8/72)»

دانشجویان در کنار تحصیل علم و خودسازی روحی، تکالیفی را نیز در برابر اجتماع دارند و نباید نسبت به جامعه اسلامی و انقلاب اسلامی و آرمانهای آن بی تفاوت باشند: «حال باید ببینیم یکی از اساسی ترین وظایف هر جوان که در دوران دانشجویی و تحصیل به سر می برد یا به امور دیگر مشغول است، چیست؟ به نظر من از اساسی ترین وظایف این است که این روحیه دفاع، احساس مسئولیت و تکلیف در مقابل این کشور و آرمان های آن را در خود زنده نگه دارد.(14/7/73)»

  • بی تفاوتی دانشجو نسبت به مسائل جامعه درد بزرگی است: ایشان با مصیبت بزرگ خواندن بی تفاوتی دانشجو نسبت به جامعه و مسائل آن می فرمایند: «اگر هدف دانشجو این باشد که درس بخوانم، برای اینکه زندگی شخصی خودم را -مثلاً- آماده کنم، بقیه هرچه شد، بشود؛ خطر خیلی بزرگی است».

ایشان اضافه می کنند: «اگر جهت زندگی دانشجو این باشد که به مسائل جامعه و آنچه که می گذرد بی اهمیت، بی اهتمام، بی علاقه و بی مبالات باشد، مصیبت خیلی بزرگی است. فرض بفرمائید به دانشجو گفته شود که بخشی از نیروهای کشور دچار آفات عقیدتی و فکری اند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! همچنان که اگر بگویند بخشی از مردم در فلان جا دچار زلزله شدند و از بین رفتند شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! بخشی از مردم از لحاظ وضع معیشتی دچار دشواری و مشکل اند، شانه بالا بیندازد و بگوید به من چه!! این حالت بی تفاوتی مصیبت خیلی بزرگی است.(11/11/76)»

حتی رهبر معظم انقلاب این احساس مسئولیت را نیز در فضای دانشگاه ارزشمند خوانده و پذیرش مسئولیت در این عرصه را باعث افزایش قدر و قیمت دانشجو می دانند: «من نسبت به مسئولیت درمحیط دانشگاه یک حساسیت دارم. یعنی احساس می کنم شما هرچه که قدر و قیمت دارید، به مجرد اینکه درمحیط دانشجویی مسئولیت به عهده گرفتید، این قدر و قیمت، مضاعف خواهد شد، همه خصوصیات فکری و ذهنی و عملی و منش ها و رفتارهای شما، اهمیت پیدا می کند.(15/9/1375)»

  • مطالبات در حوزه علم و تحصیل:  مقام معظم رهبری در دیدارهای مختلف خود تأکید کرده اند که وظیفه اصلی دانشجو تحصیل است و سایر فعالیت ها نباید این موضوع را تحت شعاع قرار دهد و به فضای علمی دانشگاه ها لطمه بزند. « بى‌رودربایستى باید به شما عرض کنم که اگر شما بخواهید درس خواندنتان را فداى این کارهایى بکنید که خیال مى‌کنید خوب است - حالا یا خوب است، یا خوب هم نیست - بنده هیچ اعتقادى به این کار ندارم. درس، اوّل است. فلسفه‌ حضور شما در آن‌جا درس خواندن است. اگر واقعاً دانشجویى درس نخواند، بلاشک بدانید که او مشغول ذمّه است . . . حالا در دنیا ممکن است کسى یقه‌ کسى را در این‌طور چیزها نگیرد؛ اما در روز قیامت یقیناً سؤال خواهند کرد که چرا درس نخواندى؟!4/12/77»

  • لزوم مرجع علمی شدن در جهان: در این حوزه نیز هدف اصلی و قله مدنظر جریان دانشگاهی باید دستیابی به «مرجعیت علمی» و «تولید علم دینی و بومی» است: «عرض کردیم که کشور باید به عزت علمى‏ برسد. هدف هم باید مرجعیت‏ علمى باشد در دنیا؛ همین طور که بارها عرض کرده‏ایم. یعنى همین طور که شما امروز ناچارید براى علم و دستیابى به محصولات علمى به دانشمندانى، به کتاب‏هایى مراجعه کنید که مربوط به کشورهاى دیگرند، باید به آنجا برسیم که جوینده‏ى دانش، طالب علم، مجبور باشد بیاید سراغ شما، سراغ کتاب شما؛ مجبور باشد زبان شما را یاد بگیرد تا بتواند از دانش شما استفاده کند. هدف باید این باشد. این یک آرزوى خام هم نیست. این چیزى است که عملى است. اینجایى هم که ما امروز از لحاظ علمى و فناورى قرار داریم، این هم یک روزى جزو آرزوهاى خام به حساب مى‏آمد.(24/9/87)»

البته این هدفی است که باید جریان غالب دانشگاهی کشور به دنبال آن بروند و الا ممکن است عده ای از افراد باشند که توانایی رسیدن به آن قله را نداشته باشند. ایشان در همین باره در پاسخ به سوالی که یکی از دانشجویان در دیدار با دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی مطرح کردند فرمودند: « اینکه ما مسأله‏ تولید علم را مکرّر در دانشگاه مطرح کردیم و بازهم مطرح مى‏کنیم و در آینده هم إن شاءاللّه مطرح خواهیم کرد، معنایش این نیست که از یک‏یک مخاطبان مى‏خواهیم تولید علم کنند؛ بلکه معنایش این است که این ارزش، هدف و حرکت جمعى- که انگیزه‏هاى فردى در پى آن است- بشود.»

  • مطالبات در حوزه اخلاق و معنویت: یکی از برنامه های اساسی هر مسلمان تزکیه و خودسازی معنوی است دانشجویان نیز در این باره وظیفه خودسازی و تزکیه نفس را دارند: «البته در درجه‏ اول، جوان دانشجو و دانش‏آموز باید خودسازى کند. خودتان را با تربیت دینى بسازید. امور تربیتى خوب است، معلم تربیتى خوب است، گوینده‏ تربیتى‏ خوب است؛ اما آن کسى که از درون خود، موعظه‏کننده و تربیت‏کننده‏یى نداشته باشد «واعظ من نفسه» این تربیتها به کارش نمى‏آید. خودتان را بسازید، با نفس مبارزه کنید، اجراى حکم الهى را در محدوده‏ شخص خودتان بزرگ بشمارید و به نماز، به توجه به خدا، به دعا و به توکل اهمیت بدهید؛ این شما را پولادین خواهد کرد.(15/8/70)»

_ چه آفت‌هایی جنبش‌های دانشجویی را تهدید می‌کند؟

اما در کنار بیان شاخص های و همچنین مطالبات ایشان از دانشجویان و جنبش‌های دانشجویی نکته‌ای که ایشان به شدت بر روی آن تاکید می فرمایند، آفت‌هایی است که این مجموعه را تهدید می کند. همه دانشجویان باید به شدت مراقب این آفات باشند چرا که گرفتار شدن به آن می تواند کشور را دچار بحران اساسی کند. دشمن به شدت به تحولات جنبش دانشجویی و حرکات آن حساس است و دائما رصد می‌کند تا ببیند موقعیت مناسبی دست می دهد تا بتواند از این پتانسیل در جهت اهداف خود استفاده کند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی طی سخنرانی در دانشگاه صنعتی شریف به تفصیل به واکاوی و بررسی آفات جنبش‌های دانشجویی پرداختند که در ادامه این گزارش به صورت گزیده شده می خوانید؛


  • آفت اول: طمع مجموعه های ناباب/ يكى از آفات حركت دانشجويى اين است كه  عناصر و مجموعه‌هاى ناباب به آن طمع بورزند و بخواهند از آن سوءاستفاده كنند. در دوره‌اى - كه ما هم در آن دوره، خودمان از نزديك شاهد و واقف به كارهاى اينها بوديم - بعضيها بودند كه دلشان مى‌خواست سربه‌تن جنبش دانشجويى نباشد! هرجا كه حركت جوانان، بخصوص دانشجويان بود، اينها رويشان را درهم مى‌كشيدند و طاقت نداشتند! اينها وقتى ببينند كه ميدانى هست و بالاخره دانشجو و نسل جوان در كشور حرف مى‌زند و تعيين كننده است، بنا مى‌كنند اوّل سينه‌خيز، بعد يواش‌يواش نيم خيز، بعد هم يواش‌يواش با گردن افراشته مى‌آيند كه بله، ما هم هستيم! اگر مجموعه‌هاى سياسىِ قدرت طلبِ بدنيّتِ بددلِ بدسابقه، طرف حركت دانشجويى آمدند و خودشان را به آن چسباندند و بر آن دست گذاشتند، اين مى‌شود آفت. گاهى از همين تجمّعها و تشكّلهاى دانشجويى كه پيش من مى‌آيند، به آنها صريحاً گفته‌ام كه آن مجموعه‌هاى خطرناك چه كسانى هستند. چون اين صحبت ممكن است پخش شود، در اين جا پيش شما اسم نمى‌آورم؛ اما براى آنها اسم هم آورده‌ام.
 مواقعى هست كه يك انسان بد و يك نيّت ناپاك مى‌خواهد از يك نيّت خوب، از يك انسان خوب، از يك حركتِ خوب سوءاستفاده كند كه انسان دلش مى‌سوزد و اگر بتواند، حاضر نيست چنين چيزى اتفّاق بيفتد. اين‌جا هم از همان قبيل است. دانشجويان بايد مواظب باشند. نمى‌شود بگوييم كسانى مواظب دانشجويان باشند؛ اين نقض غرض خواهد شد. خودِ دانشجويان بايد مواظب باشند كه انسانهاى بد نيّت، تجمّعهاى بد نيّت، تشكيلاتهاى بد نيّت، مجموعه‌هاى بد نيّت و بد سابقه و بد نام، نزديك نشوند. اگر هم مى‌خواهند كار خيرى بكنند، بروند خودشان كار خير بكنند؛ به مجموعه دانشجويى كارى نداشته باشند.

  •  آفت دوم: دور شدن از آرمانگرايى و آرمان‌ها/ يكى ديگر از آفات جنبش دانشجويى دور شدن از آرمانهاست. عزيزان من! ببينيد؛ سالها قبل از انقلاب، يك واقعه جنايت‌آميز در روز شانزده آذر اتّفاق افتاد. از اوّلِ انقلاب، مى‌شد كارى كنند كه شانزده آذر اصلاً فراموش شود؛ چون آن‌قدر ما حوادث داشتيم! اما نه، مسؤولان كشور و علاقه‌مندان به مسائل كشور، مايلند خاطره اين روز زنده بماند. چرا؟ چون آن روز به‌خاطر سخن حقّى، اتّفاقى در دانشگاه افتاد كه بعدها جبهه دژخيمان به‌خاطر همان هدفى كه جوانان داشتند - و هدف والايى هم بود - با آنها مقابله كردند و به كشته شدن سه نفر انجاميد.
مسأله آن روز چه بود؟ ضدّيت با امريكا. چه زمانى؟ آن زمان كه سياست امريكا و دولت امريكا و رژيم امريكا و عناصر اطّلاعاتى و نظامى امريكا، در تمام شؤون اين كشور حاكم بودند. در اين كشور، چه آشكار و چه پنهان، همه چيز در دست امريكاييها بود.
 امروز كه شما مى‌بينيد امريكاييها از اين كه ايران اسلامى به طرفشان نمى‌رود، زنجير مى‌جوند، به ياد آن روز است؛ چون اين جا جايى بود كه اينها مى‌ايستادند و از اين جا به همه منطقه - كشورهاى عربى و تركيه و ... - فخر و آقايى مى‌فروختند و اعمال نفوذ مى‌كردند؛ چون اين‌جا را مال خودشان مى‌دانستند! ...در چنين شرايطى، حالا يك عدّه بيايند به‌عنوان دانشجو، نقطه مقابل حركت شانزده آذر را عَلَم كنند؛ يعنى گرايش به امريكا تحت عناوين بسيار پوچ و سست و غيرمنطقى و غيرمستدل.
 اين پشت كردن به جنبش دانشجويى است؛ اين اصلاً جنبش دانشجويى نيست؛ اين به‌كلّى يك چيز ديگر است؛ عكس آن است. مسأله مخالفت با امريكا را در قالبهاى بسيار كوچك و سست و بى‌بنيادِ جناح‌گرايى و امثال آن قرار دهند، براى اين كه اصل قضيه را از بين ببرند. اين نمى‌شود. اين از آفات جنبش دانشجويى است.
پس، يكى از آفات جنبش دانشجويى همين است كه به آرمانها و آرمانگرايى پشت كنند. يا مثلاً وقتى كه مسأله عدالت اجتماعى در كشور مطرح مى‌شود، دانشجو بايد از اين مسأله حمايت كند. عدالت اجتماعى، آن چيزى است كه حتى كسانى كه اصرار داشتند شعار عدالت اجتماعى را به دلايل سياسى و با انگيزه‌هاى گوناگون كمرنگ كنند، بالاخره نتوانستند؛ مجبور شدند عدالت اجتماعى را مطرح كنند. در دنيا، غير از مستكبران و زورگويان و چپاولگران عالم، هيچ انسانى نيست كه به عدالت اجتماعى و شعار آن پشت كند. اين شعار در كشور مطرح مى‌شود؛ چه كسى بايد از اين شعار حمايت كند؟ چه كسى بايد بيشتر از همه درباره آن بينديشد؟ چه كسى بايد براى آن كار كند و درباره راههاى تأمين آن، تحقيق و بحث كند و ميزگرد بگذارد، غيردانشجويان؟ بايد توجّه داشت كه اين حركت دانشجويى و بيدارى دانشجويى، مطلقاً به سمت عكس جهتها نرود. پس، يكى از آفات اين جنبش، پشت كردن به آرمانها، فراموش كردن آرمانها و از ياد بردن آرمانهاست.

  •  آفت سوم: سطحی شدن جنبش دانشجویی است/ یكى ديگر از آفات مهمّ جنبش دانشجويى، سطحى شدن است. عزيزان من! از سطحى‌انديشى به‌شدّت پرهيز كنيد. خصوصيت دانشجو، تعمّق و تدقيق است. هر حرفى را كه مى‌شنويد، رويش فكر و دقّت كنيد.
چرا در اسلام هست كه: «تفكّر ساعة خير من عبادة سبعين سنه»(2)؛ يك ساعت فكر كردن، ارزشش از عبادت سالها بيشتر است؛ به‌خاطر اين كه اگر شما فكر كرديد، عبادتتان هم معنا پيدا مى‌كند؛ تلاش سازندگيتان هم معنا پيدا مى‌كند؛ مبارزه‌تان هم معنا پيدا مى‌كند؛ دوستتان را مى‌شناسيد، دشمنتان را هم مى‌شناسيد. شما فرض كنيد در يك جبهه جنگى آدمهايى پيدا شوند كه جبهه خودى را از جبهه دشمن تشخيص ندهند - حيران و سرگردان دور خودشان بچرخند - گاهى اين‌جا تير بزنند، گاهى آن‌جا تير بزنند؛ گاهى بالا تير بزنند، گاهى به خودشان تير بزنند! ببينيد فكر كه نباشد، آدم اين‌طورى مى‌شود.
 عدّه‌اى مى‌خواهند در هاى‌وهوى فريادها و شعارها و رنگ و روغنها و رنگ و لعابهاى دروغين، مجموعه دانشجويى را به اين سمت بكشانند. اين براى جنبش و حركت دانشجويى خطر است. بايد فكر كرد. با فكر، انتخاب، انتخابِ درستى خواهد بود. اگر در انتخاب اشتباه هم بكند، چنانچه انسانِ اهل فكر باشد، با او راحت‌تر مى‌شود حرف زد. آن آدمى كه اهل فكر نيست، هرگونه انتخابى بكند، اگر اندك خطايى در آن باشد، نمى‌شود با او حرف زد و منطقى صحبت كرد؛ تسليم تعصّبها و ندانستنها و جهالتهاى خودش است؛ اما وقتى اهل فكر و دقّت بود، اگر خطايى هم اتّفاق افتاده باشد، يك نفر آدم خيرخواه مى‌تواند با او حرف بزند و بگويد به اين دليل، اين كار خطاست. نبايد سطحى بود. به هر شعارى، به هر حرف گرمى، به هر دهان گرمى و به هر نقلى، نمى‌شود اعتماد كرد؛ بايد فكر كرد. اساس قضايا فكر است. آن چيزى كه انتظار عمده از انسانهاى فرزانه و هوشمند است، اين است.

  • آفت چهارم: به دام احزاب و گروهها افتادن است/ یكى ديگر از آفات، به دام احزاب و گروهها افتادن است؛ كه اين را قبلاً هم گفتم. مواظب باشيد، اختاپوس خطرناك احزاب و گروههاى مختلف به سراغتان نيايد و شما را به دام نيندازد. از آن مجموعه آزادانديش، اغلبِ خصوصيات مثبت را خواهند گرفت؛ كه اگر اين شد، آن وقت انسان در خدمت دشمنان انقلاب قرار مى‌گيرد و چيز خطرناكى مى‌شود و زندگى و سرمايه و آينده انسان حقيقتاً به باد مى‌رود و انسان دچار حسرت مى‌گردد. صحبت قدرى طولانى شد. من فقط در پايان اين بخش از صحبتم توصيه كنم كه شما عزيزان با نهج‌البلاغه اُنس پيدا كنيد.
 نهج‌البلاغه، خيلى بيدار كننده و هوشيار كننده و خيلى قابل تدبّر است. در جلساتتان، با نهج البلاغه و كلمات اميرالمؤمنين صلوات‌اللَّه‌وسلامه‌عليه انس پيدا كنيد. اگر خداى متعال توفيق داد و يك قدم جلو رفتيد، آن وقت با صحيفه سجّاديه - كه على‌الظاهر فقط كتاب دعاست؛ اما آن هم مثل نهج‌البلاغه، كتاب درس و كتاب حكمت و كتاب عبرت و كتاب راهنماى زندگى سعادتمندانه انسان است - اُنس بگيريد. البته حرفِ نگفته و گفتنى بسيار است؛ منتها چون تا ظهر، وقت بسيارى باقى نمانده و مى‌خواهم به سؤالات پاسخ دهم، اين است كه اين بخش را تمام مى‌كنم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 3
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • سید میثم ۰۱:۲۳ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۶
    0 0
    برای بازخوانی بیانات رهبری باید چارچوب معین و مشخص داشته باشید و هر هفته به بررسی موضوع خاصی در قالب جریان شناسی بپردازید
  • ۰۲:۰۲ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۶
    0 0
    باشه
  • سید سعید ۰۳:۲۷ - ۱۳۹۲/۰۹/۱۶
    0 0
    خیلی خوب بود ولی کاملتر از این هم می تونست باشه

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس