در طول تاریخ حیات اسرائیل، سازمانهای جاسوسی این کشور، مستقیماً یا غیر مستقیم، نقشی اساسی در تصمیمات این کشور برای جنگ یا صلح داشتهاند. در سال 1945, سازمان اطلاعات اسرائیل، وزیر دفاع وقت، پینهاس لاون، را قانع کرد تا پیمان انگلستان-مصر در مورد عقب نشینی نیروهای انگلیسی از کانال سوئز را نقض کند. اگر اطلاعات سازمانهای جاسوسی اسرائیل نبود، این کشور در سالهای 1981 و 2007, به رآکتورهای عراق و سوریه حمله هوایی نمیکرد. هم اکنون این روسای دستگاه های اطلاعاتی اسرائیل (آویو کوچاوی-رییس اطلاعات ارتش- تمیر پاردو-رییس موساد- و یورام کوهن-رییس شین بت-) هستند که نقش اصلی را در تصمیم اسرائیل برای حمله به تأسیسات هسته ای ایران ایفا میکنند. آنها جزو حلقه اصلی نزدیکان بنیامین نتانیاهو هستند. آنها مسئول این هستند که درباره عواقب سیاسی و اجتماعی حمله به تأسیسات هسته ای ایران تحقیق کنند.
عملیات نظامی علیه تأسیسات هسته ای ایران به طرق متفاوتی میتواند صورت بگیرد. اما اغلب تحلیل گران و کارشناسان نظامی اسرائیل حمله هوایی به تأسیسات را پیشنهاد میکنند. عملیات اسرائیل 5 مرحله خواهد داشت: پیدا کردن تأسیسات، مشخص کردن ویژگیهای سایتهای هسته ای، برنامه ریزی حمله، حمله نظامی و اعلان موفقیت عملیات.
سؤال اصلی سازمانهای جاسوسی اسرائیلی این است که آیا آنها درباره تأسیسات هسته ای ایران، به اندازه کافی و البته دقیق، اطلاعات دارند یا نه؟ هیچ راه حل ساده ای برای پیدا کردن تأسیسات زیرزمینی وجود ندارد. گزینه های موجود استفاده از تصاویر ماهواره ای، امواج رادیویی و یا جاسوسهای اسرائیلی است. برای حمله کردن، اسرائیل احتیاج به ترکیبی از این سه دسته اطلاعات دارد. اما قبل از هر چیز، اسرائیل باید در مورد محل دقیق تأسیسات هسته ای اطلاع کسب کند. در چنین شرایطی مهمترین منبع جاسوسی عامل انسانی است.
با توجه به توان دانشمندان ایرانی در باز به کار اندازی تأسیسات هسته ای، در صورت حمله اسرائیل، باید اطلاع دقیقی درباره بازه زمانی قطع شدن برنامهها، به دست بیاید. تأسیسات هسته ای فردو در دل کوه ساخته شده و به همین سبب نفوذ به آن مشکل است. ایهود باراک-وزیر دفاع سابق اسرائیل-فردو را آسیب ناپذیر در برابر بمبهای معمولی و متعارف خوانده است. سایت هسته ای نطنز هم به خوبی تقویت شده است. این مجموعه در زیر زمین است و لایه های بتن و آهن آن را مستحکم کرده است. موشکهای زمین به هوای روسی هم در اطراف آن مستقر است. بنابراین اسرائیل باید محاسبات گسترده ای هم در مورد توان تخریبی بمبهایش انجام دهد.
اگر قرار باشد حمله به صورت هوایی انجام گیرد، اسرائیل چاره ای جز استفاده از حریم هوای سایر کشورها برای حمله به ایران ندارد. پیدا کردن کشورهایی که حاضر به چنین کاری باشند نیازمند مذاکرات گسترده ای است؛ و نتیجه مذاکرات و رایزنیهاست که مسیر حمله را مشخص خواهد کرد. سه مسیر محتمل برای حمله به ایران در نظر گرفته شده است: مسیر شمالی از مرزهای سوریه و ترکیه، مسیر مرکزی از عراق و اردن و مسیر جنوبی از عربستان. برخی از این کشورها احتمالاً به اسرائیل اجازه حمله میدهند و برخی دیگر نمیتوانند جلوی نقض حریم هواییشان توسط اسرائیل را بگیرند. اما سؤال این است که در صورت دامنه دار شدن حملات، آیا این کشورها اجازه نقض پیوسته حاکمیتشان توسط اسرائیل را خواهند داد یا نه؟ سنجیدن این که برای نابودی سایت یا توان هسته ای سایت چند حمله نظامی مورد نیاز است، جزو محاسبات دیگر ارتش اسرائیل است. اما اگر ایران بتواند مسیر حمله اسرائیل را تشخیص دهد چه؟ با توجه به موضع گیری و نیز نظام سیاسی کشورهای همسایه، جمع آوری اطلاعات توسط ایران در این مورد چندان دشوار نخواهد بود. ارتش اسرائیل دو واحد مجزا برای حملات هوایی دارد: واحد 5101 که مسئول عملیات لیزری است و واحد 5707 که مسئول بمباران هسته ای است.
اسرائیل باید محاسبه شکست احتمالی حمله هوایی را هم انجام دهد. آیا این حمله، ایران را مصمم به حرکت به سوی سلاح هسته ای میکند یا نه؟ علاوه بر این پاسخ ایران به حمله هوایی اسرائیل چه خواهد بود؟ بنابراین این حمله میتواند کاملاً تأثیر عکس داشته باشد. یعنی به جای اینکه جلوی توان هسته ای ایران گرفته شود، این کشور تصمیم خود برای رسیدن به سلاح هسته ای را بگیرد. سؤالات دیگری که باید پاسخ داده شوند از این دست هستند: آیا ایران شروع به بازسازی تأسیسات تخریب شده خود میکند و یا تصمیم میگیرد که تأسیسات جدید راه بیندازد؟ آیا ایران تأسیسات مخفی و زیر زمینی هسته ای دیگری دارد تا در صورت تخریب تأسیسات شناخته شده، از آنها برای ادامه برنامه هسته ایش استفاده کند؟ آیا اسرائیل میتواند توان هسته ای ایران-که امری متفاوت با تأسیسات بالفعل هسته ای است- را از بین ببرد؟
تعیین بازه زمانی حمله هم بسیار مهم است. چند لحظه سرنوشت ساز وجود دارد: زمانی که ایران توان کافی برای ساخت اولین بمب هسته ای را به دست آورد، زمانی که ایران خط قرمز را رد کرده و تصمیم بگیرد که سلاح هسته ای بسازد، زمانی که توان دفاعی ایران به گونه ای تقویت شود که شانس موفقیت حمله پایین بیاید و... اینها سؤالات دیگری است که سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل باید جواب دهند.
پاسخ ایران به این حملات تنوع زیادی خواهد داشت: حمله موشکی مستقیم یا حملات جنگنده های ایرانی یا حملات حزب الله و گروه های فلسطینی یا حمله به رهبران اسرائیل در سراسر جهان. از اینجا سؤالات تازه ای پدیدار میشود. اسرائیل به چه میزان درباره توان موشکی و دفاعی ایران اطلاعات دارد؟ واکنش حزب الله لبنان به این حمله چه خواهد بود؟ آیا این حمله به معنای آغاز جنگی زمینی حزب الله و اسرائیل در جنوب لبنان است؟
چنان که میبینیم، حمله اسرائیل به ایران، تصمیمی دشوار و پیچیده است. اسرائیل نیاز به حجم عظیمی از اطلاعات، عکسها، جاسوسیها، رایزنیها، حدس ه او... دارد، آن هم نه در یک کشور، بلکه در چندین کشور مختلف. داستان اسرائیل و ایران، داستانی با یک پایان همیشگی نیست، بلکه سریالی ادامه دار است. حمله اسرائیل، با پاسخ ایران مواجه خواهد شد و این میتواند آغاز سلسله ای از حملات و تهاجمات متقابل باشد.