گروه فرهنگی مشرق - آغاز عملیات والفجر مقدماتی توسط آقایان علی صیاد شیرازی و محسن میرقائد از پشت بیسیم فرماندهی قرارگاه خاتم خطاب به فرماندهان قرارگاههای عملیاتی نجف و کربلا به شرح ز یر قرائت شد:
«بسم اللهالرحمن الرحیم، و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین، قد تری ما انا فیه، ففرج عنا یا کریم، یا الله، یا الله، یا الله، به مظلومیت علی اصغر و به ذوالفقار برنده ولی المومنین و قهاریت رب العالمین به پیش.»
با اعلام رمز شروع عملیات، حملهٔ سراسری رزمندگان به مواضع یگانهای سپاه چهارم نیروی زمینی ارتش بعث آغاز شد. گرچه یگانها ساعاتی قبل حرکت کرده بودند، ولی نتوانستند به صورت همزمان و هماهنگ با یکدیگر علمیات شکستن خط را آغاز کنند. لذا، بعضی از نیروها در برابر مواضع کمین دشمن متوقف شده، برخی هم درگیری را آغاز کردند و گروهی نیز هنوز درگیر نشده بودند. از این رو فرماندهان سپاه تلاش زیادی به عمل آورند تا این مشکل رفع شود و بالاخره در پی این تلاش، نیروها توانستند به سختی از برخی موانع عبور کرده و به کانال اول برسند.
در این هنگام، فرماندهی سپاه چهارم دشمن به یگانهای در خط خود دستور داد، به پشت جاده آسفالت عقبنشینی کرده و در آنجا خط پدافندی را تشکیل دهند. این اقدام دشمن ناشی از تجربه قبلی در عملیاتهای گذشته بود. فرماندهان جنگ آزموده ارتش عراق، به خوبی دریافته بودند که نباید در برابر سیل خروشان نیروهای پیاده و سبک اسلحه بسیج، مقاومت کرده و بیهوده تلفات بدهند. آنها نمیخواستند مانع نفوذ نیروهای ایرانی به خط اول ضعیف دفاعی خودشان بشوند، بلکه قصد داشتند با ایجاد زمینه رخنه محدود نیروهای پیاده ایران، از آنها جناح بگیرند و سپس با دور زدن آنها از دو جناح، آنان را منهدم کنند.
بهمن خونین سال 61 در والفجر مقدماتی، نتیجه لو رفتن عملیات توسط عناصر نفوذی بود
در چنین شرایطی، رزمندگان خاکی پوش تحت فرماندهی همت، گام در اردوگاه ملی فکه جنوبی نهادند، تا ضمن درهم شکستن خطوط چند لایه پدافندی لشکر 14 پیاده العماره برسانند. تلاشی سهمگین و حیرت انگیز آغاز شد. اما... از آنجا که این عملیات پیش از آغاز آن، توسط عناصر نفوذی مرتبط با ضد انقلابیونی چون ابولحسن بنی صدر، رئیس جمهور مخلوع و فراری و شرکای وی در فرقه تررویستی مجاهدین خلق لو رفته بود، ارتش عراق؛ خصوصا سپاه چهارم نیروی زمینی آن با هوشیاری و آمادگی صد درصد، در مقابل یورش نیروهای سبک اسلحه و خط شکن ایرانی صف آرایی کرده بودند و در نتیجه، در آن بهمن خونین و هولناک سال 61، حماسه حیرت انگیز نبرد عاشورایی والفجر مقدماتی، رقم خورد.
تلخ ترین لحظات عمر حاج همت/ذوب شدن لحظه به لحظه همت را دیدیم
در همین علمیات بود که همت، تلخترین لحظات عمر پرماجرای خود را، تجربه کرد. فرمانده وقت واحد اطلاعات- عملیات تیپ 27 محمد رسوال الله در توصیف این لحظههای تلخ، از جمله گفته است:
«... بعد از اینکه کار عملیات گره خورد و خصوصا از لحظهای که بچههای گردانها، توی آن کانالها محاصره شدند. ما ذوب شدن لحظه به لحظه همت را دیدیم. یادم هست بیسیم چی گردان حنظله با مرکز پیام سپاه 11 قدر تماس گرفت و از اپراتور مرکز پیام خواست همت را پای بیسیم بیاورد. حاجی آمد و گوشی را به دست گرفت. بیسیم چی حنظله برای اینکه خبر شهادت لحظه به لحظه تک به تک کادرها و نیروهای گردانشان را به همت بدهد، از اصطلاح جالبی استفاده میکرد او میگفت: حاج آقا؛ برادر فلانی هم رفت پیش حسن باقری.
همانطور که گفته بودی، حسین وار جنگیدیم/همت رو به خورشید ایستاده وهایهای گریه کرد
چون حسن باقری قبل از همین عملیات شهید شده بود، ما میدانستیم اینکه بگوید فلانی رفت پیش حسن باقری، چه برادر فلانی هم رفت پیش حسن باقری، دست آخر گفت: حاج آقا، بعثیها وارد کانال شدهاند و دارند به بچهها تیرخلاص میزنند، باطری بیسیم هم دارد تمام میشود، من هم با شما و برای نجات بچهها از آن وضعیت، کاری از دست ما بر نمیآمد، سراسیمه گفت: "ببین عزیزم؛ با من حرف بزن، هر چه دلت میخواهد بگو، فقط تماس خودت را با من قطع نکن!" بعد از لحظهای، بیسیمچی گفت: "حاجی جان؛ سلام ما را به اماممان برسان و از قول ما به او بگو؛ همانطور که گفته بودی، حسین وار جنگیدیم و حسین وار به شهادت رسیدیم!"
این را که گفت تماسش با مرکز پیام قرارگاه قطع شد. همت یک لحظه مهبوت به بلندگوی مرکز پیام نگاه کرد. بعد، سراسیمه از قرارگاه بیرون رفت. دنبالش رفتم. دیدم در آن دم غروبی، توی محوطه قرارگاه، رو به خورشید ایستاده وهایهای، گریه میکند.»
رئیس جمهور مخلوع ایران، در قبال اطلاعات این عملیات، طی شش نوبت از رژیم بعث پول دریافت کرد
بیست و دو سال پس از شکست هولناک عملیات والفجر مقدماتی و پنج ماه پس از سرنگونی رژیم صدام در کشور عراق در تلکس خبری منتشره توسط خبرگزاریها پیرامون این واقعه آمده است: " اسناد همکاری بنی صدر و مجاهدین خلق با رژیم صدام کشف شد...بر اساس اسناد به دست آمده از مرکز سری استخبارات رژیم صدام در مرکز آندلس بغداد، آخرین بخش از اطلاعات نظامی مهم ایران، پیش از آغاز عملیات بزرگ نیروهای ایرانی در منطقه مرزی فکه-العماره(نبرد والفجر مقدماتی) در زمستان 1361 توسط بنی صدر، با واسطه گری اعضای گروهک مجاهدین خلق، به منابع اطلاعاتی سفارت رژیم عراق در کشور بلغارستان تحویل داده شده است. اسناد مالی و رسیدهای بانکی موجود در مرکز آندلس استخبارات بغداد، نشان میدهد رئیس جمهور مخلوع ایران، در قبال ارائه این اطلاعات، طی شش نوبت و از طریق بانکهای شهر موناکو فرانسه، از رژیم بعث عراق، پول دریافت کرده است.
(ماه همراه بچههاست به قلم گل علی بابایی)
«بسم اللهالرحمن الرحیم، و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، اللهم ایاک نعبد و ایاک نستعین، قد تری ما انا فیه، ففرج عنا یا کریم، یا الله، یا الله، یا الله، به مظلومیت علی اصغر و به ذوالفقار برنده ولی المومنین و قهاریت رب العالمین به پیش.»
با اعلام رمز شروع عملیات، حملهٔ سراسری رزمندگان به مواضع یگانهای سپاه چهارم نیروی زمینی ارتش بعث آغاز شد. گرچه یگانها ساعاتی قبل حرکت کرده بودند، ولی نتوانستند به صورت همزمان و هماهنگ با یکدیگر علمیات شکستن خط را آغاز کنند. لذا، بعضی از نیروها در برابر مواضع کمین دشمن متوقف شده، برخی هم درگیری را آغاز کردند و گروهی نیز هنوز درگیر نشده بودند. از این رو فرماندهان سپاه تلاش زیادی به عمل آورند تا این مشکل رفع شود و بالاخره در پی این تلاش، نیروها توانستند به سختی از برخی موانع عبور کرده و به کانال اول برسند.
در این هنگام، فرماندهی سپاه چهارم دشمن به یگانهای در خط خود دستور داد، به پشت جاده آسفالت عقبنشینی کرده و در آنجا خط پدافندی را تشکیل دهند. این اقدام دشمن ناشی از تجربه قبلی در عملیاتهای گذشته بود. فرماندهان جنگ آزموده ارتش عراق، به خوبی دریافته بودند که نباید در برابر سیل خروشان نیروهای پیاده و سبک اسلحه بسیج، مقاومت کرده و بیهوده تلفات بدهند. آنها نمیخواستند مانع نفوذ نیروهای ایرانی به خط اول ضعیف دفاعی خودشان بشوند، بلکه قصد داشتند با ایجاد زمینه رخنه محدود نیروهای پیاده ایران، از آنها جناح بگیرند و سپس با دور زدن آنها از دو جناح، آنان را منهدم کنند.
بهمن خونین سال 61 در والفجر مقدماتی، نتیجه لو رفتن عملیات توسط عناصر نفوذی بود
در چنین شرایطی، رزمندگان خاکی پوش تحت فرماندهی همت، گام در اردوگاه ملی فکه جنوبی نهادند، تا ضمن درهم شکستن خطوط چند لایه پدافندی لشکر 14 پیاده العماره برسانند. تلاشی سهمگین و حیرت انگیز آغاز شد. اما... از آنجا که این عملیات پیش از آغاز آن، توسط عناصر نفوذی مرتبط با ضد انقلابیونی چون ابولحسن بنی صدر، رئیس جمهور مخلوع و فراری و شرکای وی در فرقه تررویستی مجاهدین خلق لو رفته بود، ارتش عراق؛ خصوصا سپاه چهارم نیروی زمینی آن با هوشیاری و آمادگی صد درصد، در مقابل یورش نیروهای سبک اسلحه و خط شکن ایرانی صف آرایی کرده بودند و در نتیجه، در آن بهمن خونین و هولناک سال 61، حماسه حیرت انگیز نبرد عاشورایی والفجر مقدماتی، رقم خورد.
تلخ ترین لحظات عمر حاج همت/ذوب شدن لحظه به لحظه همت را دیدیم
در همین علمیات بود که همت، تلخترین لحظات عمر پرماجرای خود را، تجربه کرد. فرمانده وقت واحد اطلاعات- عملیات تیپ 27 محمد رسوال الله در توصیف این لحظههای تلخ، از جمله گفته است:
«... بعد از اینکه کار عملیات گره خورد و خصوصا از لحظهای که بچههای گردانها، توی آن کانالها محاصره شدند. ما ذوب شدن لحظه به لحظه همت را دیدیم. یادم هست بیسیم چی گردان حنظله با مرکز پیام سپاه 11 قدر تماس گرفت و از اپراتور مرکز پیام خواست همت را پای بیسیم بیاورد. حاجی آمد و گوشی را به دست گرفت. بیسیم چی حنظله برای اینکه خبر شهادت لحظه به لحظه تک به تک کادرها و نیروهای گردانشان را به همت بدهد، از اصطلاح جالبی استفاده میکرد او میگفت: حاج آقا؛ برادر فلانی هم رفت پیش حسن باقری.
همانطور که گفته بودی، حسین وار جنگیدیم/همت رو به خورشید ایستاده وهایهای گریه کرد
چون حسن باقری قبل از همین عملیات شهید شده بود، ما میدانستیم اینکه بگوید فلانی رفت پیش حسن باقری، چه برادر فلانی هم رفت پیش حسن باقری، دست آخر گفت: حاج آقا، بعثیها وارد کانال شدهاند و دارند به بچهها تیرخلاص میزنند، باطری بیسیم هم دارد تمام میشود، من هم با شما و برای نجات بچهها از آن وضعیت، کاری از دست ما بر نمیآمد، سراسیمه گفت: "ببین عزیزم؛ با من حرف بزن، هر چه دلت میخواهد بگو، فقط تماس خودت را با من قطع نکن!" بعد از لحظهای، بیسیمچی گفت: "حاجی جان؛ سلام ما را به اماممان برسان و از قول ما به او بگو؛ همانطور که گفته بودی، حسین وار جنگیدیم و حسین وار به شهادت رسیدیم!"
این را که گفت تماسش با مرکز پیام قرارگاه قطع شد. همت یک لحظه مهبوت به بلندگوی مرکز پیام نگاه کرد. بعد، سراسیمه از قرارگاه بیرون رفت. دنبالش رفتم. دیدم در آن دم غروبی، توی محوطه قرارگاه، رو به خورشید ایستاده وهایهای، گریه میکند.»
رئیس جمهور مخلوع ایران، در قبال اطلاعات این عملیات، طی شش نوبت از رژیم بعث پول دریافت کرد
بیست و دو سال پس از شکست هولناک عملیات والفجر مقدماتی و پنج ماه پس از سرنگونی رژیم صدام در کشور عراق در تلکس خبری منتشره توسط خبرگزاریها پیرامون این واقعه آمده است: " اسناد همکاری بنی صدر و مجاهدین خلق با رژیم صدام کشف شد...بر اساس اسناد به دست آمده از مرکز سری استخبارات رژیم صدام در مرکز آندلس بغداد، آخرین بخش از اطلاعات نظامی مهم ایران، پیش از آغاز عملیات بزرگ نیروهای ایرانی در منطقه مرزی فکه-العماره(نبرد والفجر مقدماتی) در زمستان 1361 توسط بنی صدر، با واسطه گری اعضای گروهک مجاهدین خلق، به منابع اطلاعاتی سفارت رژیم عراق در کشور بلغارستان تحویل داده شده است. اسناد مالی و رسیدهای بانکی موجود در مرکز آندلس استخبارات بغداد، نشان میدهد رئیس جمهور مخلوع ایران، در قبال ارائه این اطلاعات، طی شش نوبت و از طریق بانکهای شهر موناکو فرانسه، از رژیم بعث عراق، پول دریافت کرده است.
(ماه همراه بچههاست به قلم گل علی بابایی)