گروه سیاسی مشرق- سیاستمداران و مسئولینی که به مناصب مهمی دست مییابند بعد از مدتی فعالیت در عرصههای مدیریتی، تیم همکاران خود را شناسایی کرده و سعی میکنند از این معتمدین در آینده استفاده کنند.
رؤسای جمهور نیز معمولاً قبل از تصمیم گیری برای شرکت در
انتخابات، تیم همکاران خود را مشخص میکنند که این افراد را با نگاهی به حلقه
اطرافیان و همراهانشان در مناصب گوناگون میتوان شناخت. این اطرافیان رئیس جمهور در حقیقت بخشی از هویت دولت را
تشکیل داده و به نوعی ویترین قوه مجریه محسوب میشوند.
با این حساب نگاهی به یاران و نزدیکان محمود احمدینژاد در دولتهای نهم و دهم نشان دهنده ویترین تغییر یافته دولت است. در همین راستا برخی از کارشناسان سیاسی معتقدند که محمود احمدینژاد پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم به تدریج با تغییر برخی از وزرا و معاونین اصولگرا و متعهد خود، کسانی را جایگزین کرد که فاصله زیادی با معیار و شعارهای اصولگرایانه و عدالت خواهانه دولت نهم داشتند.
اولین تغییر جنجالآمیز در دولت دهم انتصاب اسفندیار رحیممشایی به معاون اولی رئیس جمهور بود. با وجود مخالفتهای گسترده اصولگرایان و حتی حکم حکومتی مقام معظم رهبری برای ملغی گشتن این انتصاب، اقدامی از جانب رئیس جمهور برای تغییر مشایی صورت نگرفت.
بعد از این و با مخالفت برخی از وزرا با حضور مشایی به عنوان معاون اول در جلسه هیات دولت، موج برکناری وزرای مخالف مشایی شروع شد.
ابتدا محمد حسین صفار هرندی و غلامحسین محسنی اژهای وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی و اطلاعات، هشت روز قبل از اتمام دولت نهم از کار برکنار شدند. گفته میشود که کامران باقری لنکرانی وزیر بهداشت و پرویز فتاح وزیر نیرو نیز به دلیل مخالفتشان با مشایی از حضور در دولت دهم محروم شدند.
برخی از وزرای دولت نهم که در دولت دهم از کابینه کنار گذاشته شدند
در عوض در دولت دهم برخی افرد مسئلهدار به عنوان حلقه یاران اصلی احمدینژاد معرفی شدند و حمایت رئیس جمهور از این افراد تا جایی ادامه پیدا کرد که رئیس جمهور با خط قرمز اعلام کردن کابینه از روند رسیدگی به تخلفات برخی از این افراد جلوگیری به عمل آورد.
این صحبتهای رئیس جمهور بعد از دستگیری علیرضا مقیمی، مدیرعامل منطقه آزاد ارس، محمد شریف ملکزاده دبیر شورای عالی ایرانیان خارج از کشور و علی اصغر پرهیزکار مدیر عامل منطقه آزاد اروند و محتمل بودن دستگیری و برخورد با حمید بقایی اظهار شد.
اسفندیار رحیممشایی، محمدرضا رحیمی، حمید بقایی، محمد شریف ملکزاده و سعید مرتضوی از جمله افرادی بودند که احمدینژاد برای حفظ و صیانت از آنها در دولت هزینههای فراوانی را متقبّل شد و این در حالی بود بسیاری از بزرگان و دلسوزان کشور، حضور این افرد در هیات دولت را باعث سرخوردگی حامیان و خدشه وارد شدن به اعتبار دولت میدانستند.
حلقه یاران احمدی نژاد در دولت دهم
با این وجود رئیس جمهور سابق با رد تمامی اتهامات وارده به اطرافیان خود، اسفندیار رحیممشایی را در هنگام ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری همراهی کرد و گفت: امروز من بعداز 8 سال مرخصی گرفتم که بتوانم در چنین مراسمی حضور داشته باشم،3 روز روزه و 14 هزار صلوات نذر کردم تا بتوانم این وظیفه بزرگ را انجام دهم.
اکنون و با گذشت نزدیک به نه ماه از عمر دولت احمدینژاد، دیگر اثری از اسفندیار رحیممشایی در کنار وی مشاهده نمیشود. رئیس جمهور سابق که در تمامی سفرها و ملاقاتهای خود مشایی را رها نکرده بود و حتی حاضر شده بود که وی را در هنگام ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری همراهی کند اکنون بدون حضور مشایی در محافل عمومی حاضر میشود.
حضور در مراسم بزرگداشت هوگو چاوز، حرم حضرت امام(ره)، مراسم مدافعان
حرم حضرت زینب(س) و مناطق عملیاتی جنوب کشور بدون همراه همیشگیاش اسفندیار رحیم مشایی صورت پذیرفت.
حضور احمدینژاد در مراسم هیات مهدی جان به همراه غلامحسین الهام
مراسم ختم آیت الله سید محمد باقر موحد ابطحی در دانشگاه امام صادق (ع)
حضور احمدینژاد در نمایشگاه نقاشی به مناسبت سالگرد هوگو چاوز
حضور احمدینژاد در مناطق عملیاتی جنوب به همراه غلامحسین الهام
با این وجود خبرها حاکی از آن است که در دیدار نوروزی احمدینژاد با برخی وزرا و مدیران دولتش در ساختمان ولنجک، اسفندیار رحیم مشایی حضور داشته و به مهمانان خوش آمد میگفته است و علیرغم عدم همراهی مشایی با احمدینژاد در مجامع عمومی، وی در جلسات خصوصی شرکت میکند.
اما این سوال وجود دارد که چه عاملی باعث شده است احمدی نژاد که برای حفظ مشایی و دیگر همراهان وی در برابر بسیاری از حامیان خود و حتی رهبری معظم انقلاب ایستاده بود و برای ثبت نام مشایی در انتخابات حاضر شده بود وی را در ستاد انتخابات کشور همراهی کند، اکنون راضی به ترک وی در مجامع عمومی شده است. این تغییر ویترینی که احمدی نژاد به ظاهر در یاران حلقه اولش ایجاد کرده است با چه هدفی صورت گرفته است و آیا
این یک تاکتیک جدید از جانب احمدینژاد برای جذب مجدد بدنه اجتماعی حامی خود در گذشته است؟
در هر صورت ریزش طیف وسیعی از حامیان احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری دهم، یکی از هزینههای حمایت وی از مشایی و افراد مسئلهدار اطراف وی بود که به نظر میرسد موفقیت احمدینژاد در عرصه سیاست منوط به حمایت مجدد این قشر باشد. موضوعی که عبدالرضا داوری از حامیان احمدینژاد نیز به آن اذعان دارد. وی در یادداشتی که همزمان با سفر احمدی نژاد به مناطق عملیاتی جنوب منتشر کرده است می نویسد:
"در این شرایط اگر چهره ای در برابر حسن روحانی قرار گیرد که اولا با فعال سازی شکاف «استقلال خواهی- وابسته گرایی» بتواند رای بدنه اجتماعی حزبالله را با خود همراه کند و ثانیا از تعامل بالا با تودههای مردم برخوردار باشد به نحوی که بتواند با فعال سازی شکاف «عدالتخواهی - خاصگرایی» بدنه اجتماعی تودههای مردم را برای رای ندادن به حسن روحانی قانع کند، با احتمال فراوان، سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ با عدم ریاست حسن روحانی در دولت دوازدهم و شکست «۱۵ به ۲۵» وی در برابر رقیبش رقم خواهد خورد. فرایند همسویی و پیوند جریان حزبالله با تودههای اجتماعی مردم به عنوان دو منبع قدرت موثر در نظام جمهوری اسلامی میتواند به آسانی حسن روحانی - به عنوان نماد برآمده از پیوند دو منبع قدرت روحانیت و بروکراتهای غربگرا - را از دسترسی به دولت دوازدهم دور سازد."
با این حال یکی از سایتهای حامی رئیس جمهور سابق در واکنش به این سفر مینویسد که احمدینژاد نیازی به حزباللهی نمایی ندارد. این سایت در توضیح دینامیزم انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۶ مینویسد که حزب اللهیها علیرغم همه نقدها و انتقاداتی که به احمدینژاد وارد میکنند چارهای جز رأی دادن به وی در انتخابات بعدی ندارند. این سایت در ادامه مینویسد: "دینامیزم انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ حول یک دوقطبی شکل میگیرد که حتما یک سوی آن میدان را حسن روحانی با حمایت اکبر هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی پر خواهد کرد. در این شرایط اگر محمود احمدینژاد به قصد رقابت با حسن روحانی پا به چنین میدانی بگذارد علیرغم همه نقدهایی که سایت علیرضا زاکانی به گذشته احمدی نژاد وارد کرده و از حزب اللهیها خواسته است که به دلیل همین سوابق، نباید احمدینژاد را آلترناتیو روحانی قلمداد کنند، اما اقشار حزب اللهی در دوگانه احمدی نژاد - روحانی، قطعا آراء خود را به سبد احمدینژاد واریز خواهند کرد چرا که به دلیل سابقه ذهنی حزبالله از وقایع سال ۸۸ و اتصال آشکار حسن روحانی به هاشمی رفسنجانی و خاتمی، در مجموع معدل انقلابی بودن احمدینژاد را بسیار بالاتر از حسن روحانی دانسته و در چنین دوگانهای، حتما رای خود را به حساب احمدینژاد واریز میکنند.
بنابراین تا زمانی که تضاد هاشمی- احمدینژاد - و به تبع آن تضاد روحانی - احمدینژاد - در عرصه سیاسی کشور برجسته و قابل رویت است، اقشار حزب اللهی با حفظ انتقادات داشته یا نداشته خود، هیچگاه حسن روحانی را به محمود احمدینژاد رجحان و برتری نخواهند داد . ضمن آنکه نباید فراموش کرد که اقشار حزب اللهی آنچنان که با محمود احمدینژاد همذات پنداری دارند، هرگز نمیتوانند با حسن روحانی همذات پنداری کنند که این فضای روانی نیز بخش مهمی از دینامیزم دوگانه احمدینژاد - روحانی را شکل خواهد داد."
با وجود اینکه این سایت در ظاهر احمدینژاد را بینیاز از حزب اللهی نمایی معرفی میکند اما در دل مطلب، به نیاز رئیس جمهور سابق به رأی حزب اللهی ها اشاره دارد و شاید این موضوع - یعنی نیاز احمدینژاد به حمایت و رأی حزب اللهیها - تنها دلیل قانع کنندهای باشد که احمدینژاد حاضر شده است از همراهی اطرافیان جنجالی خود در مجامع عمومی منصرف شود.
مراسم سالگرد شهید صیاد شیرازی
حضور احمدی نژاد به همراه غلامحسین الهام در نماز جمعه 22/1/93