جريان فتنه که سال گذشته با سردادن شعار "نه غزه نه لبنان" در روز قدس تهران طمع زيادي را در ميان رژيم صهيونيستي برانگيخت، بهطوري که برابر اسناد منتشر شده، محمود عباس به فاصله کوتاهي پس از اين اتفاق مأموريت حمايت از تأسيس شبکه راديويي موسوي با پرداخت 50 ميليون دلار از طريق يک تاجر فلسطيني را عهدهدار شد، از شب گذشته و پس از سرنگوني ديکتاور مصر بهعنوان بزرگترين حامي استراتژيک رژيم صهيونيستي در منطقه براي حضور خياباني بيانگيزه شده است.
به گزارش مشرق به نقل از رجا، موسوي و کروبي هفته گذشته در نامهاي به وزير کشور براي راهپيمايي در زمينه آنچه که آن را حمايت از مردم مصر ميخواندند، درخواست مجوز کردند. ارائه اين درخواست که با پيشنهاد کروبي بوده و موسوي نيز آن را پذيرفته است، در جلسه لايه دوم جريان فتنه مورد بحثهاي زيادي قرار گرفت، بهطوري که برخي اعضاي اين جلسه اظهار عقيده کردند چگونه عليرغم اينکه در طول 20 ماه گذشته ادعاي نامشروع بودن دولت بارها تکرار شده، اکنون براي حضور در خيابان از همين دولت درخواست مجوز ميکنيم.
در عين حال، سقوط ديکتاتور مصر همزمان با روز 22 بهمن، انگيزه جريان فتنه و مبدع شعار "نه غزه نه لبنان" را براي حضور در روز 25 بهمن تا حد قابل توجهي از بين برده است، چرا که اين جريان در نظر داشت، با حضور خياباني و مخابره تصاويري از درگيريهاي احتمالي مشابهسازي نظام سياسي ايران با مصر را به دنيا مخابره کرده و مبارک را از نقطه کانوني توجه افکار عمومي دنيا نجات دهد.
ادعاي حمايت از مردم مصر براي کسب مجوز حضور خياباني در حالي است که موسوي و جريان فتنه هم در تبليغات انتخاباتي و هم پس از آن بارها از گره زدن سياست خارجي ايران به مسأله فلسطين و لبنان انتقاد کرده بودند اما پس از تحولات اخير بهمنظور همافزايي پنهان مبارک و انتقال دادن مرکز توجهها از مصر به ايران، شعار "نه غزه نه لبنان" را به "هم مصر هم تونس" تغيير دادند.
در عين حال، برخي معتقدند علاوه بر اينکه موسوي و مبارک هر دو بهشدت مورد حمايت امريکا و رژيم صهيونيستي بودند، در تعدادي از ويژگيهاي ديگر شخصيت و رفتاري نيز مشترک هستند.
حسني مبارک در حالي خود را رييس جمهور مادامالعمر ميدانست که بنا بر گزارشهاي رسمي از محبوبيت کمتر از 10 درصدي مردم برخوردار بود و 90 درصد خواهان برکناري وي از قدرت بودند. دقيقاً همين وضعيت در سال گذشته در جريان يک انتخابات پرشور و با مشارکت 85 درصدي مردم انقلابي ايران اسلامي براي موسوي پديد آمد. در آن انتخابات رقيب وي با رأي قاطع پيروز شد اما او حاضر به تمکين در برابر رأي مردم و تن دادن به قانون (عليرغم ادعاهاي قانونگرايي) نشد و با اتخاذ روشهاي غير دمکراتيک و مستبدانه، رفتارهاي ساختارشکنانه را در پيش گرفت که طومار آنها در 9 دي و 22 بهمن 88 برچيده شد اما مردم به او لقب "ديکتاتور" دادند.
همچنين هر دو نفر مورد حمايت کاخ سفيد و برخودار از پشتيبانيهاي پنهان و آشکار رژيمهاي مرتجع و خود فروخته منطقه بودند و با يکديگر پاسکاري داشتند. در واقع همانطور که در جريان فتنه سال گذشته حسني مبارک، اقدامات ضدانقلابي و فتنهگرانهي موسوي و اطرافيانش را مورد پشتيباني قرار داد، اکنون نيز در اداي دين و جبران بدهي خود، البته با نعل وارونه زدن و براي فروکش کردن قيام مردم مصر و نجات حسني مبارک و انحراف افکار عمومي، در يک ترفند آمريکايي ديکته شده خواستار راهپيمايي به اصطلاح حمايتي از مردم مصر آنهم بعد از راهپيمايي گسترده مردم در 22 بهمن شده است.